نویسنده: مجتبی حیدری
1. چرا بیشتر ازدواجها در آغاز با مشکل رو به رو میشوند؟ چگونه میتوان این مشکل را با موفقیت پشت سر گذاشت؟
2. در دوران نامزدی و عقد، تصور میکردم میان من و همسرم هیچگاه مشکلی پیش نخواهد آمد. اما اکنون چند ماه پس از عروسی، مشکلات زیادی میان ما رخ داده است. چه راهکاری برای حل مشکلاتمان وجود دارد؟
3. بیش از سه سال است که ازدواج کردهایم، اما هنوز در ایجاد ارتباط با همسرم با مشکل مواجهم؛ به همین دلیل، خیلی زود از دست هم ناراحت میشویم و این ناراحتی مدتها طول میکشد. لطفاً ما را راهنمایی کنید.
4. چند ماه است با دختر دلخواهم ازدواج کردهام. مشکل ما در زندگی زناشویی این است که همسرم انتظار دارد من دقیقاً همان طوری باشم که او میخواهد؛ آیا این کار او درست است؟ من باید چه کنم؟
هرگز نباید به بهانهی ارتباط صمیمانه و تماس نزدیک و خصوصی با دیگران، از احترام گذاشتن به آنها غفلت ورزید. زن و شوهر به دلیل ارتباط بسیار نزدیکی که با هم دارند، بیش از همه موظف به رعایت احترام متقابل و حراست از شأن و منزلت یکدیگرند.
پس از ازدواج و فروکش کردن احساسها و هیجانها، زن و شوهر میبینند که حتی اگر همه چیز هم رو به راه باشد باز مشکلاتی پدید میآید. تفاوت شخصیت، خلق و خوها، سلایق، و روحیات زن و شوهر، افزون بر بیتجربگی و ناپختگی آن دو، موجب بروز مشکلاتی در روابط آنان میشود. رعایت نکردن اخلاق، کوتاهی در انجام وظایف در قبال یکدیگر، نزاع بر سر قدرت، کشمکش برای دستیابی به جایگاه برتر در خانواده و اختلاف در تصمیمگیریهای مالی و غیر مالی و ...سبب ایجاد تنش در خانواده میشود. در این اوضاع، زوج کمتجربه همانگونه که دربارهی عشق و علاقه به همسر، افراطینگر بودند، در انزجار از او نیز افراط میکنند.
باید بدانیم که هر دو تصور اشتباه است. افراد، نه آن چنان کامل و بیعیب و نقص و دوستداشتنیاند که در آغاز تصور میشد و نه این قدر بد و منفور که اکنون به نظر میرسد. هنگام بروز تنش و درگیری، زوج جوان میباید با خویشتنداری، از گسترش یافتن اختلافات و عمیقتر شدن آنها جلوگیری کنند. آنان باید نکتهای را که در دوران نامزدی بر آن تأکید میکردند به منزلهی یک اصل، مدنظر قرار دهند: « ما مصمم هستیم که برای همیشه با هم زندگی کنیم و در کنار هم باشیم.» تفاوت زوجهای خوشبخت و زوجهای غیر خوشبخت این نیست که زوجهای گروه اول مسئلهای ندارند. آنها نیز مثل بقیه، در بسیاری زمینهها با هم اختلاف نظر دارند، عادتهای ناراحتکننده دارند، یا با ضعفهای مشخصی رو به رو هستند. تفاوت این دو گروه در این است که زوجهای خوشبخت باور دارند که میتوانند با هم خوشبخت شوند. آنها متعهدند که به رغم همهی اختلاف نظرها و دشواریها در کنار هم باقی بمانند.
در کنار این اصل، ابراز محبت به یکدیگر (به ویژه از سوی آقایان)، روابط جنسی رضایتبخش، گفت و گوهای صمیمانه و صادقانه، رعایت اخلاق، و احترام متقابل، از وقوع و گسترش بسیاری از مشاجرات جلوگیری میکند و زندگی را برای زن و شوهر لذتبخش میسازد.
اما پس از ازدواج و درگیر شدن با مسائل واقعی زندگی، زوجین و به ویژه مردان، بسیاری از قول و قرارهایشان را فراموش میکنند. آنان نه مثل سابق به همسر خود اظهار علاقه و شیفتگی میکنند، و نه به خواستهها و انتظارات او اهمیت میدهند. حتی ممکن است با همسر خود با تندی و عصبانیت برخورد کنند؛ کاری که در دوران نامزدی به هیچ وجه انتظار آن نمیرفت. طرف مقابل، با مقایسهی دورهی نامزدی و دوران کنونی همهی اینها را نشان بیتوجهی و بیعلاقگی همسر خود میپندارد و احساس میکند به او خیانت شده است و فریبش دادهاند.
با آغاز زندگی مشترک، اگر پس از تجربههای پیاپی، زوجین به این نتیجه برسند که همسرشان آنگونه که تصور میکردند نیست، تصویر همسر اول و اصل ازدواج در مجموع از مثبت به منفی میگراید. وقتی زن و شوهر پس از عروسی از شیفتگی فاصله بگیرند، هر حادثهی ضمنی و دل سرد کننده، برای توجیه برچسب منفی به همسر کافی به نظر میرسد. در این موقعیت، حتی یک بار حساسیت نشان ندادن شوهر به احساسات همسر، از او یک «بیاحساس» میسازد و اگر زن، هر چند یک بار انتظار محبت شوهر را برآورده نساخت «نامهربان» میشود و بدتر اینکه حتی صفات مثبت واقعی او هم دیده نمیشود و همه چیز وجه منفی به خود میگیرد.
این نوع برچسب زدنها، اغلب به همان اندازهی خوش خیالی دوران نامزدی، غیرواقعبینانهاند. افراد نه کاملاً خوب و مثبت و نه صد در صد بد و منفیاند.
هرگز نباید به بهانهی ارتباط صمیمانه و تماس نزدیک و خصوصی با دیگران، از احترام گذاشتن به آنها غفلت ورزید. زن و شوهر به دلیل ارتباط بسیار نزدیکی که با هم دارند، بیش از همه موظف به رعایت احترام متقابل و حراست از شأن و منزلت یکدیگرند.
اما این نخستین گام برای دستیابی به یک زندگی زناشویی بهتر و لذتبخشتر است. احتمالاً صِرف احاطه بر مهارتهای ارتباطی کافی نیست. زن و شوهر باید در باورهای منفی خود نیز تجدید نظر کنند. صحبتهایی از این قبیل که «زنم آن قدر خودخواه و خودمحور است که حاضر نیست به نیازهای من هم توجه کند» یا «شوهرم همیشه، هر کاری که میخواهد میکند و هرگز به فکر من نیست» اغلب به معنای جهتگیری خودمدارانهی کسی است که این عبارات را به کار میبرد.
خاستگاه بسیاری از اختلافها و کشمکشهای خانوادگی، انتظارات غیرمنصفانه و غیرواقع بینانه است. برای از بین بردن این افکار منفی، زن و شوهر باید عشق و علاقهی خود را به هم نشان دهند. رفتارهایی از قبیل ابراز محبت به یکدیگر، برآورده ساختن خواستهی همسر، کمک کردن به هم، تشکر، تشویق، مراعات حال همسر و... مهر و محبت آنان را به یکدیگر افزایش میدهد و تصورات خودمدارانهی آنان را دربارهی هم از بین میبرد.
برای آنکه زن و شوهر در برقراری ارتباط با هم به درستی رفتار کنند و روابطشان به تیرگی نگراید، لازم است نکات زیر را رعایت کنند:
اول اینکه همسران در گفت و گوی خود صادق باشند؛ یعنی انتقادشان واقعی باشد، نه ایرادگیری صرف؛ و طرف مقابل نیز انتقاد را بپذیرد؛
دوم اینکه زن و شوهر، انتقاد خود را به همسر، با رعایت حرمت یکدیگر، به صراحت بیان کنند، نه آنکه از بیان صریح آن طفره روند و رو به کنایه و نیش زبان ببرند.
خاستگاه بسیاری از اختلافها و کشمکشهای خانوادگی، انتظارات غیرمنصفانه و غیرواقع بینانه است.
یکی از علل وقوع اختلاف در خانوادهها، به ویژه در اوایل زندگی مشترک، اختلاف فرهنگها و تفاوت نحوهی تربیت زن و شوهر در خانهی پدری است. انتظارات سالهای نخست ازدواج، تا حدی از تصوری که زن و شوهر از نقش یکدیگر دارند، سرچشمه میگیرد. در هر خانواده، قوانین خاصی حاکم است که والدین آنها را رعایت میکنند و فرزندان نیز آنها را یاد میگیرند. بنابراین هر یک از زن و شوهر با مجموعه قوانین خاصی وارد خانوادهی جدید شدهاند و ناخودآگاه انتظار دارند همسرشان آنها را بی کم و کاست رعایت کند. هرگونه بیتوجهی به این قوانین، نشانهی بیمبالاتی و بیتوجهی به طرف مقابل تلقی میشود و اسباب رنجش و دلخوری را فراهم میسازد. تصور کنید زن در خانوادهای بزرگ شده باشد که پدرش در کارهای منزل به مادرش کمک میکرده است، اما شوهر در خانوادهای پرورش یافته باشد که پدر در انجام کارهای خانه شرکت نداشته است. در این خانوادهی جدید، زن این نکته را مسلم میگیرد که شوهرش باید به او کمک کند، بدون اینکه از او درخواست کمک کرده باشد. در برابر، مرد که در خانوادهای بزرگ شده که پدرش کمترین کمکی به همسر نمیکرده، از نیاز همسر خود به کمک او آگاه نیست و پس از رنجش زن، با خود میگوید اگر همسرم به کمک من نیاز داشت باید با صراحت درخواست میکرد، و بدین ترتیب، زمینهی اختلاف و درگیری پدید میآید.
پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودهاند: أَیُّمَا امْرَأَةٍ لَمْ تَرْفُقْ بِزَوْجِهَا وَ حَمَلَتْهُ عَلَى مَا لَا یَقْدِرُ عَلَیْهِ وَ مَا لَا یُطِیقُ لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ مِنْهَا حَسَنَةً وَ تَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ عَلَیْهَا غَضْبَان؛ «هر زنی که بر شوهر خود دلسوزی نکند و او را به کارهایی خارج از توان و طاقتش وادارد، هیچ عمل نیکی از او پذیرفته نمیشود و در قیامت خدا را در حالی که بر او غضبناک است ملاقات میکند.» این قوانین شخصی که انتظارات بجا یا نابجایی را پدید میآورند لازم است به تدریج کم شوند تا روابط صمیمانهی زن و شوهر آسیب نبیند. اگر این همسران شناخت بیشتری دربارهی همدیگر پیدا کنند و از روحیات، سلایق و نیازهای یکدیگر آگاهی یابند، به یقین بسیاری از این دلخوریها پیش نمیآید. بهترین راه برای آنکه زن و شوهر همدیگر را بشناسند و از خواستهها و انتظارات هم و نیز درستی یا نادرستی آنها آگاهی یابند، گفت و گوست.
اگر زن و مرد برای گفت و گو با یکدیگر وقت بگذارند و با صداقت و احترام به یکدیگر، خواستهها و انتظاراتشان از همدیگر را مطرح کنند، و پاسخ همسر را در خصوص برآورده نکردن خواستهی خود بشنوند، به یقین خاستگاه بسیاری از دلخوریها از بین میرود و زمینهی تفاهم میان آنان به راحتی فراهم میشود.
افزون بر گفت و گو، ویژگی دیگری که زن و شوهر لازم است داشته باشند انعطافپذیری است. هیچ یک از زوجین نباید انتظار داشته باشند طرف مقابل همهی نیازها و خواستههای او را بدون آنکه آنها را با وی در میان گذاشته باشد، بشناسد و برآوردهشان سازد. زن و شوهر باید آرمانگرایی را کنار بگذارند و با واقعیت روبه رو شوند. آنان میباید قدری از توقعات خود بکاهند؛ همسر و وضعیت او را درک کنند؛ و در مواقعی به او حق بدهند. با رعایت این نکات، از بسیاری رنجشها و کدورتها، به ویژه در سالهای اول ازدواج، پیشگیری میشود.
زن و شوهر لازم است به این نکته توجه کنند که تغییر اخلاق و رفتار ناپسند، امری تدریجی است و مدتها طول میکشد. از این رو، آنان نباید انتظار داشته باشند به محض اینکه دربارهی رفتار بد همسر به او تذکر دادند تغییر را بیدرنگ در او مشاهده کنند. باید صبر و حوصله داشته باشند و همسر را در اصلاح خود یاری کنند و مطمئن باشند که با تحمل و بردباری به خواستهی خود خواهند رسید.
پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودهاند: أَیُّمَا امْرَأَةٍ لَمْ تَرْفُقْ بِزَوْجِهَا وَ حَمَلَتْهُ عَلَى مَا لَا یَقْدِرُ عَلَیْهِ وَ مَا لَا یُطِیقُ لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ مِنْهَا حَسَنَةً وَ تَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ عَلَیْهَا غَضْبَان؛ «هر زنی که بر شوهر خود دلسوزی نکند و او را به کارهایی خارج از توان و طاقتش وادارد، هیچ عمل نیکی از او پذیرفته نمیشود و در قیامت خدا را در حالی که بر او غضبناک است ملاقات میکند.»
حیدری، مجتبی، (1392)، هوای فاصله سرد است: خداحافظی با اختلافات خانوادگی، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمه الله علیه)، چاپ اول.
2. در دوران نامزدی و عقد، تصور میکردم میان من و همسرم هیچگاه مشکلی پیش نخواهد آمد. اما اکنون چند ماه پس از عروسی، مشکلات زیادی میان ما رخ داده است. چه راهکاری برای حل مشکلاتمان وجود دارد؟
3. بیش از سه سال است که ازدواج کردهایم، اما هنوز در ایجاد ارتباط با همسرم با مشکل مواجهم؛ به همین دلیل، خیلی زود از دست هم ناراحت میشویم و این ناراحتی مدتها طول میکشد. لطفاً ما را راهنمایی کنید.
4. چند ماه است با دختر دلخواهم ازدواج کردهام. مشکل ما در زندگی زناشویی این است که همسرم انتظار دارد من دقیقاً همان طوری باشم که او میخواهد؛ آیا این کار او درست است؟ من باید چه کنم؟
هرگز نباید به بهانهی ارتباط صمیمانه و تماس نزدیک و خصوصی با دیگران، از احترام گذاشتن به آنها غفلت ورزید. زن و شوهر به دلیل ارتباط بسیار نزدیکی که با هم دارند، بیش از همه موظف به رعایت احترام متقابل و حراست از شأن و منزلت یکدیگرند.
تصورات دوران نامزدی و عقد
اغلب زوجها در دوران نامزدی یا اوایل ازدواج به دلیل عشق و علاقهی شدیدشان، گمان میکنند هیچ اختلافی میانشان رخ نخواهد داد. در این وضعیت، فرض بر این است که عشق به تنهایی میتواند همهی مسائل را حل کند و موجب راحتی و خشنودی بیحد آنان شود؛ در حالی که چنین نیست.پس از ازدواج و فروکش کردن احساسها و هیجانها، زن و شوهر میبینند که حتی اگر همه چیز هم رو به راه باشد باز مشکلاتی پدید میآید. تفاوت شخصیت، خلق و خوها، سلایق، و روحیات زن و شوهر، افزون بر بیتجربگی و ناپختگی آن دو، موجب بروز مشکلاتی در روابط آنان میشود. رعایت نکردن اخلاق، کوتاهی در انجام وظایف در قبال یکدیگر، نزاع بر سر قدرت، کشمکش برای دستیابی به جایگاه برتر در خانواده و اختلاف در تصمیمگیریهای مالی و غیر مالی و ...سبب ایجاد تنش در خانواده میشود. در این اوضاع، زوج کمتجربه همانگونه که دربارهی عشق و علاقه به همسر، افراطینگر بودند، در انزجار از او نیز افراط میکنند.
باید بدانیم که هر دو تصور اشتباه است. افراد، نه آن چنان کامل و بیعیب و نقص و دوستداشتنیاند که در آغاز تصور میشد و نه این قدر بد و منفور که اکنون به نظر میرسد. هنگام بروز تنش و درگیری، زوج جوان میباید با خویشتنداری، از گسترش یافتن اختلافات و عمیقتر شدن آنها جلوگیری کنند. آنان باید نکتهای را که در دوران نامزدی بر آن تأکید میکردند به منزلهی یک اصل، مدنظر قرار دهند: « ما مصمم هستیم که برای همیشه با هم زندگی کنیم و در کنار هم باشیم.» تفاوت زوجهای خوشبخت و زوجهای غیر خوشبخت این نیست که زوجهای گروه اول مسئلهای ندارند. آنها نیز مثل بقیه، در بسیاری زمینهها با هم اختلاف نظر دارند، عادتهای ناراحتکننده دارند، یا با ضعفهای مشخصی رو به رو هستند. تفاوت این دو گروه در این است که زوجهای خوشبخت باور دارند که میتوانند با هم خوشبخت شوند. آنها متعهدند که به رغم همهی اختلاف نظرها و دشواریها در کنار هم باقی بمانند.
در کنار این اصل، ابراز محبت به یکدیگر (به ویژه از سوی آقایان)، روابط جنسی رضایتبخش، گفت و گوهای صمیمانه و صادقانه، رعایت اخلاق، و احترام متقابل، از وقوع و گسترش بسیاری از مشاجرات جلوگیری میکند و زندگی را برای زن و شوهر لذتبخش میسازد.
بروز اشکال در آغاز ازدواج
در دوران نامزدی و عقد، دختر و پسر به شدت شیفتهی یکدیگرند. آنان در یکدیگر جز جنبههای مثبت نمیبینند؛ به گونهای که حتی ضعفها را قوت تلقی میکنند. آنان به شدت به یکدیگر اظهار علاقه میکنند و برای پس از ازدواج نقشه میکشند و قول و قرار میگذارند.اما پس از ازدواج و درگیر شدن با مسائل واقعی زندگی، زوجین و به ویژه مردان، بسیاری از قول و قرارهایشان را فراموش میکنند. آنان نه مثل سابق به همسر خود اظهار علاقه و شیفتگی میکنند، و نه به خواستهها و انتظارات او اهمیت میدهند. حتی ممکن است با همسر خود با تندی و عصبانیت برخورد کنند؛ کاری که در دوران نامزدی به هیچ وجه انتظار آن نمیرفت. طرف مقابل، با مقایسهی دورهی نامزدی و دوران کنونی همهی اینها را نشان بیتوجهی و بیعلاقگی همسر خود میپندارد و احساس میکند به او خیانت شده است و فریبش دادهاند.
با آغاز زندگی مشترک، اگر پس از تجربههای پیاپی، زوجین به این نتیجه برسند که همسرشان آنگونه که تصور میکردند نیست، تصویر همسر اول و اصل ازدواج در مجموع از مثبت به منفی میگراید. وقتی زن و شوهر پس از عروسی از شیفتگی فاصله بگیرند، هر حادثهی ضمنی و دل سرد کننده، برای توجیه برچسب منفی به همسر کافی به نظر میرسد. در این موقعیت، حتی یک بار حساسیت نشان ندادن شوهر به احساسات همسر، از او یک «بیاحساس» میسازد و اگر زن، هر چند یک بار انتظار محبت شوهر را برآورده نساخت «نامهربان» میشود و بدتر اینکه حتی صفات مثبت واقعی او هم دیده نمیشود و همه چیز وجه منفی به خود میگیرد.
این نوع برچسب زدنها، اغلب به همان اندازهی خوش خیالی دوران نامزدی، غیرواقعبینانهاند. افراد نه کاملاً خوب و مثبت و نه صد در صد بد و منفیاند.
بیشتر بخوانید: اختلاف های خانوادگی چگونه بروز می کنند؟
هرگز نباید به بهانهی ارتباط صمیمانه و تماس نزدیک و خصوصی با دیگران، از احترام گذاشتن به آنها غفلت ورزید. زن و شوهر به دلیل ارتباط بسیار نزدیکی که با هم دارند، بیش از همه موظف به رعایت احترام متقابل و حراست از شأن و منزلت یکدیگرند.
راهکار رفع مشکل
زن و شوهر با اصلاح مهارتهای ارتباطی، مانند گوش دادن با علاقه و ارائهی نظریات منطقی و همکاری با یکدیگر در حل گرفتاریها، میتوانند روابط خود را دگرگون سازند و در فضایی آکنده از حسن تفاهم به حل و فصل مسائل خویش بپردازند. یادگیری مهارتهای اولیه، به زن و شوهر کمک میکند در زندگی مشترک خود به انسانهایی با احساس، مسئول و منطقی تبدیل شوند؛ و البته رسیدن به این هدفها مستلزم تمرین زیاد است.اما این نخستین گام برای دستیابی به یک زندگی زناشویی بهتر و لذتبخشتر است. احتمالاً صِرف احاطه بر مهارتهای ارتباطی کافی نیست. زن و شوهر باید در باورهای منفی خود نیز تجدید نظر کنند. صحبتهایی از این قبیل که «زنم آن قدر خودخواه و خودمحور است که حاضر نیست به نیازهای من هم توجه کند» یا «شوهرم همیشه، هر کاری که میخواهد میکند و هرگز به فکر من نیست» اغلب به معنای جهتگیری خودمدارانهی کسی است که این عبارات را به کار میبرد.
خاستگاه بسیاری از اختلافها و کشمکشهای خانوادگی، انتظارات غیرمنصفانه و غیرواقع بینانه است. برای از بین بردن این افکار منفی، زن و شوهر باید عشق و علاقهی خود را به هم نشان دهند. رفتارهایی از قبیل ابراز محبت به یکدیگر، برآورده ساختن خواستهی همسر، کمک کردن به هم، تشکر، تشویق، مراعات حال همسر و... مهر و محبت آنان را به یکدیگر افزایش میدهد و تصورات خودمدارانهی آنان را دربارهی هم از بین میبرد.
برای آنکه زن و شوهر در برقراری ارتباط با هم به درستی رفتار کنند و روابطشان به تیرگی نگراید، لازم است نکات زیر را رعایت کنند:
1. رعایت اخلاق
از نکات بسیار کلیدی در روابط زوجین، که در میزان صمیمیت آنان نقش مهمی ایفا میکند، رعایت اخلاق در برخورد با همسر است. احترام گذاشتن به همسر، خوشزبانی، دوری از توهین و مسخره کردن، پرهیز از مقایسهی همسر با دیگری، عذرخواهی از خطای خود و درگذشتن از اشتباه همسر، از نمونههای برجستهی اخلاق است که ضرورت دارد زن و شوهر خود را به رعایت آنها ملزم بدانند. بدون رعایت اخلاق، خانواده به جهنمی سوزان تبدیل میشود که تحمل آن برای هیچ یک از همسران ممکن نیست.2. گفت و گوی انتقادی صادقانه و صریح
هیچ یک از زن و شوهر، انسان کامل و عاری از خطا و نقصان نیستند. هر یک از آنها در کنار قوتهایشان، ضعفهایی نیز دارند که میتواند علت ایجاد ناراحتی و دلخوری شود. گفت و گوی انتقادی میتواند زن و شوهر را در یافتن ضعفها و برطرف ساختن آنها بسیار کمک کند؛ البته به دو شرط:اول اینکه همسران در گفت و گوی خود صادق باشند؛ یعنی انتقادشان واقعی باشد، نه ایرادگیری صرف؛ و طرف مقابل نیز انتقاد را بپذیرد؛
دوم اینکه زن و شوهر، انتقاد خود را به همسر، با رعایت حرمت یکدیگر، به صراحت بیان کنند، نه آنکه از بیان صریح آن طفره روند و رو به کنایه و نیش زبان ببرند.
3. کنار آمدن با یکدیگر
هر یک از زن و شوهر، ویژگیهای شخصیتی و رفتاری خاصی دارند که ممکن است مورد پسند طرف مقابل نباشد؛ مثلاً ممکن است زن، فردی اجتماعی و برونگرا، و مرد انسانی گوشهگیر و درونگرا باشد. در این وضعیت، برای آنکه اختلاف و درگیری میان آن دو رخ ندهد، لازم است آنان تفاوتهای موجود را بپذیرند و با هم کنار بیایند. مثلاً در نمونهی مزبور، مرد باید قدری از لاک خود بیرون بیاید و با دیگران نشست و برخاست کند، و زن نیز باید قدری از مهمانی رفتن یا مهمانی گرفتنهای خود بکاهد تا موجب آزار و اذیت همسر نشود.4. پرهیز از درگیری و نزاع
وقوع اختلاف و تعارض میان زن و شوهر در خانواده طبیعی است؛ زیرا آنان دو انسان با ویژگیها، امیال و علایق، و شخصیتهای متفاوتاند؛ اما همسران باید مراقب باشند که اختلافاتشان به درگیری و نزاع نینجامد؛ زیرا در این صورت، احساس رنجش و دلخوری ایشان از یکدیگر شدت خواهد گرفت؛ به گونهای که برطرف ساختن آن، گاه مدتها طول میکشد. بر این اساس، لازم است هنگام وقوع تعارضات، یکی از آن دو، به ویژه مرد حتی اگر حق با او باشد، از ادامه دادن نزاع و دعوا خودداری کند؛ برای مثال، از فضای درگیری خارج شود یا با قطع نزاع به تماشای تلویزیون یا مطالعهی کتاب بپردازد. پس از فروکش کردن عصبانیتها، آنان خواهند دید که موضوع درگیری، آن قدر اهمیت ندارد که برای آن این همه بگومگو کنند، و افزون بر این، در حالت آرامش به راحتی میتوان دربارهی آن به گفت و گو پرداخت؛ البته در صورتی که ارزش آن را داشته باشد.بیشتر بخوانید: تعارضات ( اختلافات) زناشویی و رفع آنها
5. ابراز محبت
زن و شوهر نیازمند محبت یکدیگرند، و بدون محبت به هم، از زندگی دلسرد میشوند و علاقهشان به هم کاهش مییابد؛ به ویژه زنان به شدت نیازمند ابراز محبتهای کلامی همسر خود هستند. بسیاری از بهانهگیریها و قهر کردنهای زنان میتواند به دلیل احساس کمبود محبت، یا به خاطر شنیدن ابراز علاقهی همسر باشد؛ از این رو، زن و شوهر، به ویژه مردان، باید با ابراز علاقههای مکرر به همسر، قلب او را از عشق خود سیراب سازند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَةِ إِنِّی أُحِبُّکِ لَا یَذْهَبُ مِنْ قَلْبِهَا أَبَداً؛ (1) «این گفتهی مرد به زن که «دوستت دارم» هرگز از قلب او خارج نمیشود.»خاستگاه بسیاری از اختلافها و کشمکشهای خانوادگی، انتظارات غیرمنصفانه و غیرواقع بینانه است.
همسرم میخواهد آن طور باشم که او انتظار دارد
اگر یک هفته فرصت نکنم او را به منزل پدرش ببرم یا متوجه نباشم که خسته است و باید او را در کارهای خانه کمک کنم، قهر میکند و میگوید: «تو اگر مرا دوست داشتی باید به خانهی پدرم میرفتیم، یا اگر مرا دوست داشتی باید متوجه میشدی که من خستهام و مرا در کارهای خانه کمک میکردی.» خلاصه، با این اشکال گرفتنها و انتظارات مرا خسته کرده است...یکی از علل وقوع اختلاف در خانوادهها، به ویژه در اوایل زندگی مشترک، اختلاف فرهنگها و تفاوت نحوهی تربیت زن و شوهر در خانهی پدری است. انتظارات سالهای نخست ازدواج، تا حدی از تصوری که زن و شوهر از نقش یکدیگر دارند، سرچشمه میگیرد. در هر خانواده، قوانین خاصی حاکم است که والدین آنها را رعایت میکنند و فرزندان نیز آنها را یاد میگیرند. بنابراین هر یک از زن و شوهر با مجموعه قوانین خاصی وارد خانوادهی جدید شدهاند و ناخودآگاه انتظار دارند همسرشان آنها را بی کم و کاست رعایت کند. هرگونه بیتوجهی به این قوانین، نشانهی بیمبالاتی و بیتوجهی به طرف مقابل تلقی میشود و اسباب رنجش و دلخوری را فراهم میسازد. تصور کنید زن در خانوادهای بزرگ شده باشد که پدرش در کارهای منزل به مادرش کمک میکرده است، اما شوهر در خانوادهای پرورش یافته باشد که پدر در انجام کارهای خانه شرکت نداشته است. در این خانوادهی جدید، زن این نکته را مسلم میگیرد که شوهرش باید به او کمک کند، بدون اینکه از او درخواست کمک کرده باشد. در برابر، مرد که در خانوادهای بزرگ شده که پدرش کمترین کمکی به همسر نمیکرده، از نیاز همسر خود به کمک او آگاه نیست و پس از رنجش زن، با خود میگوید اگر همسرم به کمک من نیاز داشت باید با صراحت درخواست میکرد، و بدین ترتیب، زمینهی اختلاف و درگیری پدید میآید.
پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودهاند: أَیُّمَا امْرَأَةٍ لَمْ تَرْفُقْ بِزَوْجِهَا وَ حَمَلَتْهُ عَلَى مَا لَا یَقْدِرُ عَلَیْهِ وَ مَا لَا یُطِیقُ لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ مِنْهَا حَسَنَةً وَ تَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ عَلَیْهَا غَضْبَان؛ «هر زنی که بر شوهر خود دلسوزی نکند و او را به کارهایی خارج از توان و طاقتش وادارد، هیچ عمل نیکی از او پذیرفته نمیشود و در قیامت خدا را در حالی که بر او غضبناک است ملاقات میکند.» این قوانین شخصی که انتظارات بجا یا نابجایی را پدید میآورند لازم است به تدریج کم شوند تا روابط صمیمانهی زن و شوهر آسیب نبیند. اگر این همسران شناخت بیشتری دربارهی همدیگر پیدا کنند و از روحیات، سلایق و نیازهای یکدیگر آگاهی یابند، به یقین بسیاری از این دلخوریها پیش نمیآید. بهترین راه برای آنکه زن و شوهر همدیگر را بشناسند و از خواستهها و انتظارات هم و نیز درستی یا نادرستی آنها آگاهی یابند، گفت و گوست.
اگر زن و مرد برای گفت و گو با یکدیگر وقت بگذارند و با صداقت و احترام به یکدیگر، خواستهها و انتظاراتشان از همدیگر را مطرح کنند، و پاسخ همسر را در خصوص برآورده نکردن خواستهی خود بشنوند، به یقین خاستگاه بسیاری از دلخوریها از بین میرود و زمینهی تفاهم میان آنان به راحتی فراهم میشود.
افزون بر گفت و گو، ویژگی دیگری که زن و شوهر لازم است داشته باشند انعطافپذیری است. هیچ یک از زوجین نباید انتظار داشته باشند طرف مقابل همهی نیازها و خواستههای او را بدون آنکه آنها را با وی در میان گذاشته باشد، بشناسد و برآوردهشان سازد. زن و شوهر باید آرمانگرایی را کنار بگذارند و با واقعیت روبه رو شوند. آنان میباید قدری از توقعات خود بکاهند؛ همسر و وضعیت او را درک کنند؛ و در مواقعی به او حق بدهند. با رعایت این نکات، از بسیاری رنجشها و کدورتها، به ویژه در سالهای اول ازدواج، پیشگیری میشود.
زن و شوهر لازم است به این نکته توجه کنند که تغییر اخلاق و رفتار ناپسند، امری تدریجی است و مدتها طول میکشد. از این رو، آنان نباید انتظار داشته باشند به محض اینکه دربارهی رفتار بد همسر به او تذکر دادند تغییر را بیدرنگ در او مشاهده کنند. باید صبر و حوصله داشته باشند و همسر را در اصلاح خود یاری کنند و مطمئن باشند که با تحمل و بردباری به خواستهی خود خواهند رسید.
پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودهاند: أَیُّمَا امْرَأَةٍ لَمْ تَرْفُقْ بِزَوْجِهَا وَ حَمَلَتْهُ عَلَى مَا لَا یَقْدِرُ عَلَیْهِ وَ مَا لَا یُطِیقُ لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ مِنْهَا حَسَنَةً وَ تَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ عَلَیْهَا غَضْبَان؛ «هر زنی که بر شوهر خود دلسوزی نکند و او را به کارهایی خارج از توان و طاقتش وادارد، هیچ عمل نیکی از او پذیرفته نمیشود و در قیامت خدا را در حالی که بر او غضبناک است ملاقات میکند.»
پینوشت:
1. محمد بن الحسن الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج20، ص23.
منبع مقاله :حیدری، مجتبی، (1392)، هوای فاصله سرد است: خداحافظی با اختلافات خانوادگی، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمه الله علیه)، چاپ اول.