تعامل قرآن و سنت در فهم دين
نويسنده:منصوره براري مطلق
چکيده
کليد واژه ها: دين، فهم دين، حجيت، سنت، قرينه ي متصل، قرينه ي منفصل، شناخت دين.
مقدمه
- و انزلنا اليک الذکر لتبين للناس ما نزل اليهم(النحل: 44).
- وما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهيکم عنه فانتهوا(الحشر: 7).
پيامبر اکرم (ص) در مواضع متعددي ضمن معرفي قرآن و عترت به عنوان ثقل اکبر و ثقل اصغر، اين مقام و مسئوليت(تبيين)را به امامان معصوم(ع)از اهل بيت خويش سپردند. با معرفي قرآن به عنوان ثقل اکبر و معرفي اهل بيت پيامبر به عنوان ثقل اصغر، جدايي ناپذيري قرآن و سنت در تمام زمينه ها هويدا مي شود.
نيازمندي همه جانبه ي اين دو منبع شناخت دين بيش از هر چيزي به اين واقعيت منتج مي شود که بهره گيري از هرکدام، بدون ملاحظه و منظور کردن ديگري، انحراف از مسير حق است. از اين رو، پيامبر اکرم(ص)فرمود: «ما ان تمسکتم بها لن تضلوا ابدا و انهما لن يفترقا حتي يردا علي الحوض.»
تعامل قرآن و سنت در فهم دين
از ديدگاه محدثان، قول و فعل و تقرير پيامبر (ص)و صحابه و يا امامان معصوم(ع)، برحسب تفاوتي که بين اهل سنت و شيعه مي باشد، سنت ناميده مي شود.
برخي از محققان معتقدند، شرايط صدور قول و فعل معصومين بسيار متنوع بوده است. هم چنين معصوم شأن الهي، سياسي، انساني و طبيعي گوناگوني دارد. از اين رو، اقوال و افعال اين بزرگواران داراي شأن و کاربرد واحد نيست. برخي از افعال و اقوال معصوم از نوع سنت تشريعي نيست، زيرا سنت تشريعي عبارت است از « کلام و کردار صادر از معصوم بما هو هاد»و همه ي اقوال و افعال معصومان جنبه ي هدايتي ندارد. مثلاً بعضي از کلام هاي معصوم جنبه ي تعليمي دارد، و گاهي صدور کلام و کردار معصوم به اقتضاي امامت و به انگيزه ي وضع قانون حکومتي و مطابق با شرايط زمان صورت گرفته است.
هم چنين کلام و کردار معصوم از باب تعبد و فرمان بري از احکام عبادي است که پيش تر از آن نيز مکلفين از آن آگاه بوده اند و هيچ بر معلومات و تکاليف آنان نمي افزايد. و نيز افعال و گفتاري که جزو عادات و شئون عادي و شخصي است، هرگز در زمره ي سنت تشريعي قرار نمي گيرد؛ همان گونه که قول يا فعل عبادي «اختصاص النبي» معصوم نيز سنت به شمار نمي رود. ضمن اين که کلام و کردار تشريعي معصوم نيز همه از نوع تأتسيسي نيست، و چه بسيا کلامي براي تبيين حکم ابلاغ شده ي پيشين، يا تأويل کتاب، يا تنفيذ حکم و حکمت واصله، يا تأکيد بر احکام عقلي و شرعي موجود، يا نسخ حکم قبلي از ساحت معصوم، صادر شده باشد. هم چنين ادعيه، مناجات ها، و زيارات مأثوره، به طور قطع جزئي از سنت معصوم است، اما اطلاق تشريع به همه ي آن ها دور از مسامحه نيست[رشاد، ش 3، ص 14].
با توجه به آن چه گفته شد، سنت عبارت است از: [ما صدر عن المعصوم دالاًعلي رايه بما هو هاد».
مبناي حجيت سنت
هم چنين، قرآن در برخي آيات تبعيت مطلق از پيامبر (ص) را واجب مي داند و بر ضرورت اطاعت مطلق از ايشان تأکيد مي ورزد: «قل ان کنتم تحبون الله فاتبعوني يحببکم الله»[آل عمران: 31]؛ و يا: « يا ايها اذين آمنوا اطيعو الله و رسوله و لا تولوا عنه و أنتم تسمعون»[الانفال: 60].
منشأ حجيت سنت، همان منشأحجيت قرآن است. قرآن، از آن جهت حجت است که از ناحيه ي حضرت حق- عزوجل - نازل شده است. سنت نيز اگر حجت است، به دليل انتساب آن به وحي است؛ با اين تفاوت که قرآن لفظ و محتوايش از طرف خداوند است، ولي محتواي سنت از طرف خد ا و لفظش از طرف پيامبر(ص)است[نصيري، ص 211].
دلايل حجيت سنت
معرفي نموده است تا اين افراد برگزيده، افراد ديگر بشر را با وظايف و تکاليفي که خداوند در راه تکامل و هدايت آنان مقرر داشته است، آشنا سازند و حجت خدا بر آنان تمام شود.
از سوي ديگر، انجام چنين مسئوليتي از عهده ي افرادي برمي آيد که از هر گناه مصون هستند. چون در غير اين صورت به قول آن ها اطمينان نمي شود و پيروي از قول و فعل ايشان جايز نيست. ديگر اينکه اگر پيامبر گناه کند، بايد او را نهي کرد و عمل او را منکر شمرد؛ در حالي که رد پيغمبر و آزار او جايز نيست. امام فخر رازي مي گويد: گناهکار، فاسق است و قول فاسق را به تصريح قرآن نبايد پديرفت[طوسي، ص 485].
بنابراين، فلسفه ي بعثت انبيا، عصمت ايشان را ضروري مي سازد و عصمت به معناي انطباق کامل پيامبران در انديشه، رفتار و گفتار، با حق و خواست الهي است، و پيروي از ايشان بر ما واجب و ضروري است. از دلايل نقلي حجيت سنت پيامبر؛ قرآن، اجماع و سيره ي مسلمانان را مي توان نام برد. قرآن در آيات بسياري به اعتبار سنت پيامبر(ص)اشاره دارد؛ آن جا که يکي از مسئوليت هاي پيامبر را داوري و پايان دادن به مشاجرات و اختلافات بيان داشته است [بقره: 213] و در سوره ي احزاب آيه ي 36، به مردان و زنان مؤمن گوشزد مي کند که پس از داوري پيامبر (ص)، حق هيچ گونه اظهار نظر و تغيير راي را ندارند. هم چنين در سوره ي نساء / آيه ي 80، اطاعت از پيامبر را با اطاعت خدا برابر مي شمارد. آيه ي ديگري، پيامبر را الگوي حسنه معرفي کرده است. [الاحزاب: 21] و در سوره ي حشر آيه ي 7، امت به تمسک به تمام آموزه هاي پيامبر ملزم شده اند.
اين آيات بر اطاعت بي قيد و شرط از پيامبر دلالت دارند.
اجماع
سيره ي عملي مسلمانان
مرجعيت قرآن در فهم دين
ديدگاه هاي متداول درباره ي کتاب و سنت
نظريه ي ديگري که در اين رابطه مطرح است، «اخباري گري» است که بنيانگذار آن محمد امين استرآبادي، از علماي نامدار اماميه و بنيان گذار گرايش اخباريه است. ايشان بر پايه ي حديثي از امام صادق(ع) که مي فرمايند: براي هر امري که دو تن در آن اختلاف کنند، حتماًاصلي در کتاب خدا وجود دارد، ولي عقول مردم بدان راه نمي برد، بر اين عقيده اند که همه ي احکام شرعي در کتاب و سنت بيان شده اند[حويزي، ج3، ص 75].
سومين نظريه اي که در اين رابطه مطرح شده است، به اصالت قرآن و حجيت سنت اعتقاد دارد و در مقابل دو ديدگاه پيشين قرار گرفته است. بر اساس اين نظريه، سنت به عنوان منبع شناخت دين، مستقلاً محور نيست، بلکه کانون اصلي فهم دين، قرآن است و هر آن چه در سنت آمده، در قرآن نيز آمده و سنت نيز در طول قرآن به عنوان يک منبع قابل استفاده است. بارزترين فردي که اين رأي را مي توان به ايشان نسبت داد، علامه طباطبايي است[مهريزي، ص14].
ديدگاه چهارم، به اصالت توأمان قرآن و سنت اعتقاد دارد. براساس اين ديدگاه، دست يابي به مفاهيم قرآن ميسر است و چنان نيست که فهم قرآن صرفا در اختيار خداوند، پيامبر (ص)، اهل بيت، يا صحابيان و تابعيان باشد. بلکه با استناد به آيات قرآن مي توان گفت: قرآن مردم را به تأمل، تعمق، تفکر و تدبر دعوت کرده است و هرکس به اندازه ي توان علمي و روحي اش مي تواند، به معارف قرآن دست يابد. ولي آن چه بايد پذيرفت اين است که قرآن داراي بواطن و ظواهر، ابهامات، اجمالات، جزئيات و کلياتي است که براي فهميدن آن بايد از سنت مدد جست. در اين ديدگاه، سنت به عنوان منبعي مستقل و در عرض قرآن مطرح است و به طرق گوناگون ايفاي نقش مي کند. به عبارت ديگر، سنت مفسر قرآن است و مفسر مي تواند ناسخ، مخصص، مقيد، حاکم يا وارد بر مفسر باشد. سنت، علاوه ي بر نقش تبييني مي تواند با آوردن مطالبي نو و با قبض و بسط معارف قرآن، بر آن حکومت کند [نصيري، ص 34].
ديدگاه ديگر مطرح در اين زمينه، ديدگاه «تفکيکيون» است. ايشان تفکيک را با توجه به امر گسترش کار تأويل در متون ديني و کلام ديگران، و وجود فلسفه و عرفان، امري ضروري مي دانند و معتقدند، مفاهيم و معارف بايد به دور از تأويل و مزج با افکار و نحله ها وفکر و ذوق بشري مرزبندي شود[حکيمي، ص 36].
«حکمت متعاليه»، ديدگاه ديگر مطرح در اين حوزه است. صدر المتأالين شيرازي کوشيده است، عرفان و فلسفه و دين، يا به ديگر سخن تهذيب نفس و برهان عقلي و وحي را در يک مجموعه ي هماهنگ ترکيب و يگانه سازد. در نظر او، برهان عقلي يا فلسفه، لزوماً به آراي يونانيان محدود نمانده است و با قرآن و احاديث پيامبر(ص)و ائمه(ع)، پيوندي تگاتنگ دارد. اين دو نيز به نوبه ي خود با آراي عرفاني قابل اتحادند. به همين دليل، آثار او را ترکيبي از قضاياي منطقي، شهود عرفاني، احاديث نبوي و آيات قرآني تشکيل مي دهند. [دايره المعارف شيعه].
منابع
1. غفاري صفت، علي اکبر؛ تلخيص مقياس الهدايه؛ انتشارات جامعه الامام الصادق، 1369؛ تهران.
2. رشاد، علي اکبر؛ « سنت پژوهي»؛ مجله ي فقه و حقوق؛ 1383.
3. نصيري، علي؛ رابطه ي متقابل کتاب و سنت؛ نسخه ي قبل از انتشار.
4. طوسي، ابي جعفر محمدبن حسن(شيخ طوسي)؛ کشف المراد، ترجمه و شرح شعراني؛ انتشارات اسلاميه.
5. حويزي، عبدعلي؛ نورالثقلين؛ موسسه اسماعيليان؛ 1415 ق؛ قم.
6. نصيري، علي، «رابطه ي متقابل کتاب و سنت»؛ مجله ي علوم حديث؛ سال 5، ش1.
7. مهريزي، مهدي؛ «رابطه ي قرآن و حديث»؛ مجله ي علوم حديث؛ سال 8؛ ش 30.
8. دايره المعارف شيعه.
9. حکيمي، محمدرضا؛ مکتب تفکيک؛ مرکز بررسي هاي اسلامي؛ 1373؛ قم.
برگرفته از: مجله ي آموزش قرآن، شماره ي 19.
/خ