حَبل در لغت به معنی ریسمان و هر دست آویزی است که آدمی را به محل مورد نظر خود برساند؛ مانند ریسمانی که به کمک آن از چاه بیرون آیند یا از محل پست و پایین به جایی بلند برسند.
لفظ حَبل و جمع آن «حِبال» بر رویهم هفت بار در قرآن آمده است، پنج بار به صورت مفرد: «وَاعتَصِموُا بَحَبلِ اللهِ جمیعاً ...» (آل عمران، 103). «ضُرِبَت عَلَیهمُ الذِّلَّة أینَ ما ثُقِفُوا الّا بحَبلٍ مِنَ الله و حَبلٍ مَنَ النَّاسِ ...» (همان، 112)، «نَحنُ أقرَبُ اِلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید» (ق، 16)، «فِی جِیدِها حَبلٌ مِن مَسَدٍّ» (مَسد، 5). «حِبال» جمع حَبل نیز دوبار در قرآن به کار رفته است: «فاذا حِبالُهُم و عصِیُّهم ...» (طه، 66)، «فألَقوا حِبالَهُم و عِصِیَّهُم ...» (الشعراء، 44). ولی ترکیب حبل الله همان یک بار در سورهی آل عمران آیهی 103 که ذکر شد آمده است و مفسران قرآنی برای این ترکیب معانی گونه گونی یاد کردهاند، بدین گونه: 1) به معنای قرآن، این معنی از ابوسعید خُدری، ابن عباس، قَتاده و سَدّی، روایت شده است و نیز در روایتی از اَعوَر از امیرالمؤمنین (علیه السلام) و از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) قرآن را «حبلالله المتین» یاد کردهاند. و طریحی گوید: «القرآنُ حَبلُ اللهِ المَتین» (مجمعالبحرین، 347/5)؛ 2) به معنای دین اسلام، به روایت از ابن عباس و ابوزید، حبلالله یعنی دین اسلام؛ 3) حبل در این ترکیب به روایت مجاهد و عطاء به معنی عهد و پیمان خدا دانسته شده است و طُریحی نیز در مجمعالبحرین در توضیح «حَبلالله»، آن را به معنی پیمان آورده و افزوده است: از آن جهت پیمان را حبل خواندهاند که آن، مانند ریسمانی راست و کشیده، آرامش و امنیت را استوار نگاه میدارد. وی سپس میگوید: عربها نور کشیده را به نخ و ریسمان تشبیه کنند و حدیث «هُوَ حبلُ اللهِ المَتین» و نیز روایت مشهور «هو حَبلُ اللهِ المَمدودِ مِن السَّماءِ الی الارض» را بدانگونه معنی کنند که: «آن (قرآن)، نور هدایتی است که از آسمان تا زمین را تابناک نموده و پر کرده است؛ 4) حَبل به معنی امان و وسیلهی امنیت است که در پی عهد و پیمان، همچون نتیجهای تلقی میگردد. شیخ طوسی و ابن قُتیبه برای تأیید این معنی، بیت زیر را از اعشی شاهد آوردهاند (التبیان، 545/2؛ تأویل مشکل القرآن، 357)؛
بیشتر بخوانید: واژهی حَبل در قرآن
و اذا تُجَوِزُها حبالَ قبیلة *** اَخَذَت من الُاخری الیکَ حِبالها
5) به معنای عقل، راغب اصفهانی مینویسد: «حَبل الله»: یعنی خردی که از سوی خدا به آدمی اهدا گشته، او را به راه خدا رهنمون گردد و او را به ساحت پاک آفریدگار، نزدیک بگرداند (المفردات، 107)؛ 6) حبل یعنی جماعت، این معنی از عبدالله بن مسعود روایت شده است و نیز هم او گفت: «یا ایها الناسُ علیکُم بالطّاعة و الجَماعة، فَاِنّها حَبلُ اللهِ الذّی امرَ بِهِ، و انّ ما تَکَرَهُونَ فی الجماعة خیرٌ ممّا تُحبّون فی الفَرقة (ای مردمان طاعت خدای و ملازمت جماعت نگاهدارید که آن حبل و عهد خداست و آنچه را که از جماعت و همدلی نپسندید، بهتر است از آن چه که در تفرقه و جدایی دوست بدارید (ابوالفتوح رازی، 615/1).
لفظ «حبل» در همهی معانی بالا، استعاره است با «جامعیت» معنی وصل و پیوند دو یا چند چیز به یکدیگر. بدین معنی که هر یک از معانی یاد شده برای «حَبلالله»، در حوزهی کاربرد خود، مانند ریسمانی که میتوان به وسیلهی آن، چند چیز را به هم پیوست، آدمی را به هدف والای معنوی که در پیش دارد، میرساند و با آن پیوند میدهد (مقدمهی تفسیر مرآةالانوار، ابوالحسن عاملی، 130).
«حبلالله» در معنی قرآن و به معنی ائمه (علیه السلام) نزد شیعه، امری ثابت شده و متواتر است و حدیث ثقلین نیز مؤید آن. در «العمدة فی الامامة» شیخ مفید و کتابهای دیگر به روایت از امام صادق آمده است که: «نَحنُ حَبلُ اللهِ الذّی قال الله تَعالی» «واعتَصِموُا بحبل اللهِ ...» علامهی مجلسی میگوید: بدان سبب قرآن و امامان به حَبل تشبیه شدهاند که آنان وسیلهی رسیدن انسانها به خدا هستند. زیرا به یاری آنها مردم به خدا نزدیک میشوند و از مهر و کرم او برخوردار میگردند و به بهشت میرسند. از این رو، قرآن و عترت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) همچون ریسمانی کشیدهاند میان خدا و خلق. در حدیثی که ابوسعید خُدری از پیامبر روایت کرده نیز حَبل استعاره است از عترت او: «انَّهُ قال: ایُّها النّاسُ انّی قد تَرَکتُ فیکُم حَبلَینِ ان اَخذتُم بِهِما لَن تَضُلُّوا بَعدی، احدُهما اکبرُ من الاخَرِ: کتابُ اللهِ حَبلٌ مَمدودٌ من السَّماء الی الّارضِ، و عِترَتی اهلُ بیتی. اَلا و انّهما لا یَفتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلیَّ الحَوضَ»، به راستی که پیامبر فرمود: ای مردم به درستی که من دو ریسمان (دو راهنما به سوی خدا) در میان شما به جا نهادهام که اگر با آنها همراه باشید، پس از من، هرگز گمراه نخواهید شد. از آن دو، یکی بزرگتر از دیگریست. (آن دو) عبارتند از کتاب خدا (قرآن) که مانند ریسمانی کشیده از آسمان به سوی زمین است. دو دیگر، خاندان من است. هان بدانید که آن دو نباید از هم جدا شوند تا آن که در حوض کوثر نزد من آیند. در کتاب «الغَیبة» به روایت از جابر بن عبدالله آمده است که: از پیامبر دربارهی «حَبل» در آیهی «واعتَصِمُوا بحبل اللهِ جمیعاً» پرسیدند. فرمود: حَبل در این آیه و همچنین «حبل» اول در آیهی «... الّا بحبّلٍ مِنَ اللهِ و حَبلٍ مِن الناسِ» به معنی قرآن و منظور از حبل دوم، علی بن ابی طالب (علیه السلام) است. همین معنا در تفسیر عیّاشی به روایت از امام صادق (علیه السلام) نیز دیده میشود. سخن کوتاه آن که: آن چه از اکثریت تفاسیر و اخبار شیعه دربارهی «حَبلالله» بر میآید این است که «حَبلاللهِ» شامل بیشتر معانی یاد شده در بالا است. ولی از آن میان، معانی: قرآن، دین، عهد و امان و عترت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، پر استعمالترین معانی این ترکیب است (البرهان فی تفسیر القرآن، بحرانی، 303/1 به بعد).
کتابنامه:
التبیّان فی تفسیر القرآن، محمد بن حسن طوسی؛ البرهان فی تفسیر القرآن، سید هاشم بحرانی؛ تأویل مشکل القرآن، عبدالله بن مسلم بن قتیبه دینوری؛ روح الجَنان و روح الجنان، ابوالفتوح رازی؛ الکشاف فی تفسیر القرآن، زمخشری؛ مجمع البحرین، فخرالدین طُریحی؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن الطبرسی؛ المعجم المفهرس لالفاظ النبی؛ المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی؛ مقدمة تفسیر مرآة الانوار.