مناجاتهای ماندگار
گلچيني از مناجات هاي شهيد چمران (رحمت الله علیه)
خدايا ترا شكر مي كنم كه به من نعمت « توكل » و « رضا» عطا كردي، و در سخت ترين طوفانها و خطرناكترين گردابها، آنچنان به من اطمينان و آرامش دادي كه با سرنوشت و همه پستي ها و بلنديهايش آشتي كردم و به آنچه تو بر من مقدر كرده اي رضا دادم.
خدايا در مواقع خطر مرا تنها نگذاشتي ، تو در كوير تنهايي، انيس شبهاي تار من شدي، تو در ظلمت نااميدي، دست مرا گرفتي و كمك كردي... كه هيچ عقل و منطقي قادر به محاسبه پيش بيني نبود، تو بر دلم الهام كردي و به رضا و توكل مرا مسلح نمودي، و در ميان ابرهاي ابهام و در مسيري تاريك مجهور و وحشتناك مرا هدايت كردي.»
خدايا هنگامي كه غرش رعد آساي من در بحبوحه طوفان حوادث محو مي شد و به كسي نمي رسيد، هنگامي كه فرياد استغاثه من در ميان فحش ها و تهمت ها و دروغ ها ناپديد مي شد... تو اي خداي من، ناله ضعيف شبانگاه مرا مي شنيدي و بر قلب خفته ام نورمي تافتي و به استغاثه من لبيك مي گفتي. تو اي خداي من، در مواقع خطر مرا تنها نگذاشتي، تو در تنهايي، انيس شبهاي تار من شدي، تو در ظلمت نا اميدي دست مرا گرفتي و هدايت كردي. در ايامي كه هيچ عقل و منطقي قادر به محاسبه نبود، تو بر دلم الهام كردي و به رضا و توكل مرا مسلح نمودي... خدايا تو را شكر مي كنم كه مرا بي نياز كردي تا از هيچكس و از هيچ چيز انتظاري نداشته باشم.
منبع:روزنامه کیهان
/خ
خوش دارم با ستارگان نجوا كنم
توكل و رضا
خدايا ترا شكر مي كنم كه به من نعمت « توكل » و « رضا» عطا كردي، و در سخت ترين طوفانها و خطرناكترين گردابها، آنچنان به من اطمينان و آرامش دادي كه با سرنوشت و همه پستي ها و بلنديهايش آشتي كردم و به آنچه تو بر من مقدر كرده اي رضا دادم.
خدايا در مواقع خطر مرا تنها نگذاشتي ، تو در كوير تنهايي، انيس شبهاي تار من شدي، تو در ظلمت نااميدي، دست مرا گرفتي و كمك كردي... كه هيچ عقل و منطقي قادر به محاسبه پيش بيني نبود، تو بر دلم الهام كردي و به رضا و توكل مرا مسلح نمودي، و در ميان ابرهاي ابهام و در مسيري تاريك مجهور و وحشتناك مرا هدايت كردي.»
مي خواستم شمع باشم
در سرزمين كفر ، تو بودي
دنيا
تو مرا عشق كردي
سه طلاقه
آرامش غروب
آفرينش دريا
سوگند
شرف شيعه
افزايش ظرفيت
فقر مرا پروراند
گذشت
بي نياز
خدايا هنگامي كه غرش رعد آساي من در بحبوحه طوفان حوادث محو مي شد و به كسي نمي رسيد، هنگامي كه فرياد استغاثه من در ميان فحش ها و تهمت ها و دروغ ها ناپديد مي شد... تو اي خداي من، ناله ضعيف شبانگاه مرا مي شنيدي و بر قلب خفته ام نورمي تافتي و به استغاثه من لبيك مي گفتي. تو اي خداي من، در مواقع خطر مرا تنها نگذاشتي، تو در تنهايي، انيس شبهاي تار من شدي، تو در ظلمت نا اميدي دست مرا گرفتي و هدايت كردي. در ايامي كه هيچ عقل و منطقي قادر به محاسبه نبود، تو بر دلم الهام كردي و به رضا و توكل مرا مسلح نمودي... خدايا تو را شكر مي كنم كه مرا بي نياز كردي تا از هيچكس و از هيچ چيز انتظاري نداشته باشم.
مغموم
خدايا ، فقط تو
من آه صبحگاهم
افتادگي
منبع:روزنامه کیهان
/خ