سند احادیث معرفت

بحث دیگر درباره‌ی احادیث معرفت که لازم به نظر می‌رسد، مربوط به سند آنهاست که بعضاً مورد تضعیف قرار گرفته است که در این بخش به بررسی آن می‌پردازیم
يکشنبه، 13 خرداد 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
سند احادیث معرفت
سند احادیث معرفت

نویسنده: سید محمد بنی‌هاشمی
 

بحث دیگر درباره‌ی احادیث معرفت که لازم به نظر می‌رسد، مربوط به سند آنهاست که بعضاً مورد تضعیف قرار گرفته است که در این بخش به بررسی آن می‌پردازیم. تواتر گاهی مربوط به لفظ حدیث است و گاهی هم لفظ متواتر نیست ولی معنا متواتر است؛ یعنی یک مطلب را با تعابیر مختلف، راویان زیادی از معصوم (علیه‌السلام) نقل کرده‌اند که در این صورت، تواتر معنوی خواهد بود نه لفظی.

عدم نیاز به بررسی سند احادیث معرفت

اولین مطلب این است که باید دید به طور کلی دقت و بررسی در سند حدیث در چه مواردی لازم است. آیا در هر بحثی و هر مسأله‌ای نیاز به بررسی سندی وجود دارد؟ آیا اگر چیزی از مستقلات عقلیّه باشد، فحص و بررسی از سند احادیث مربوط به آن ضرورت دارد؟ پاسخ این پرسش‌ها در علم اصول فقه مطرح شده و ما برای رعایت اختصار به نقل نظر یکی از فقها و مراجع معاصر در این زمینه اکتفا می‌کنیم و بحث کامل‌تر را به محل خود موکول می‌نماییم.
ایشان در این باره چنین فرموده‌اند:
در قسمت‌هایی که عقلیِ خالص باشد فقط متن حدیث ملاحظه می‌شود؛ ولی در قسمت‌هایی که دلیل اثبات آن نقل باشد، سند حدیث را هم باید ملاحظه کرد. (1)
این مطلب را ایشان به عنوان یک شیوه‌ی مورد اتفاق در نظر فقها و اصولیّین مطرح کرده‌اند نه اینکه صرفاً نظر شخصی خودشان باشد.
به این ترتیب «فحص و رسیدگی و تحصیل اطمینان به صدور حدیث در مورد احادیثی که راجع به حکم الزامی شرعی مثل واجب و حرام یا معاملات و امور مالی و حقوقی و سیاسی باشد، بیشتر انجام می‌شود و معمولاً در احادیث دیگر مانند اخبار مربوط به اصول عقاید و مستحبّات به این مقدار رسیدگی و دقت نیاز پیدا نمی‌شود.» (2)
طبق این بیان در بحث از احادیث مربوط به معرفت، هیچ نیازی به بررسی سند آنها وجود ندارد. زیرا شناخت حقیقتِ معرفت و اختیاری نبودن آن کاملاً وجدانی است؛ به این معنا که هر عاقلی آن را می‌یابد. لذا مسأله از مستقّلات عقلیّه است که در اثبات آن احتیاج به دلیل نقلی نداریم.

تواتر احادیث در بحث معرفت

صرف‌نظر از مطلب گذشته، با اینکه حقیقتاً نیازی به بررسی سندی این احادیث نداریم، اگر بخواهیم درباره‌ی سند آنها اظهارنظر کنیم، باید دید ملاحظه‌ی حال رجال آنها تا چه حد لازم است. اولین قدم در این بحث این است که ببینیم به طور کلی بررسی وضعیت راویان حدیث در چه مواردی ضرورت دارد؛ آیا در متواترات هم تحقیق درباره‌ی رجال آنها لازم است یا اینکه این کار فقط در مورد اخبار آحاد باید انجام شود؟
پاسخ این سؤال در علم اصول فقه و علم رجال به طور روشن بیان شده و کاملاً مورد اتفاق است که در مورد متواترات چون قطعی الصدور هستند، نیازی به تحقیق درباره‌ی رجال آنها نیست. وقتی تعداد راویان از معصوم به اندازه‌ای باشد که علم به صدور حدیث از ایشان حاصل می‌شود، چه نیازی به تحقیق درباره‌ی وضعیت راویان وجود دارد؟ تحقیق وقتی لازم است که صدور خبر از معصوم (علیه‌السلام) قطعی نباشد، که چنین خبری را خبر واحد می‌گویند.

بیشتر بخوانید: اقسام معرفت در قرآن کریم


با توجه به این مطلب باید دید احادیث معرفت به حدّ تواتر رسیده‌اند یا خیر. در صورت تواتر آنها، دیگر نیازی به بررسی سند تک تک آنها وجود ندارد. معمولاً در تعریف تواتر، تعداد خاصّی را برای راویان حدیث از معصوم تعیین نمی‌کنند، بلکه به همین مقدار اکتفا می‌شود که تعدادشان به اندازه‌ای باشد که به طور عادی، تبانی آنها بر کذب محال باشد. تبانی بر کذب یعنی اینکه همگی با هم اتفاق کرده باشند که دروغ بگویند. اگر چنین احتمالی از تعداد راویان یک حدیث به طور عادی منتفی باشد، آن حدیث را متواتر گویند. با این تعریف به طور معمول اگر تعداد راویان بلاواسطه از معصوم (علیه‌السلام) کمتر از ده نفر باشد، آن حدیث در حکم خبر واحد تلقی می‌شود و بیشتر از آن تعداد را نوعاً متواتر می‌دانند؛ چون به طور عادی، تبانی ده نفر به بالا بر اینکه مطلبی را به دروغ نسبت به معصم (علیه‌السلام) بدهند، محال است.
این تواتر گاهی مربوط به لفظ حدیث است و گاهی هم لفظ متواتر نیست ولی معنا متواتر است؛ یعنی یک مطلب را با تعابیر مختلف، راویان زیادی از معصوم (علیه‌السلام) نقل کرده‌اند که در این صورت، تواتر معنوی خواهد بود نه لفظی. در تواتر لفظی یقین به صدور آن لفظ از معصوم پیدا می‌شود و در تواتر معنوی، علم به صدور آن معنا از معصوم حاصل می‌گردد. بنابراین نتیجه‌ی هر دو این است که لفظ یا معنا قطعیّ الصّدور است.
حال در مورد معرفت و اختیاری نبودن آن، علاوه بر آیات متعدّد قرآن در بحث هدایت که هیچ‌گونه جای تردید و تضعیف از جهت سند و دلالت ندارند، می‌توان ادعا کرد که این معنا در روایات هم متواتر است؛ هر چند که از لحاظ لفظی متواتر باشند. این مدّعا با مراجعه به احادیثی که مرحوم کلینی در کافی، مرحوم صدوق در التوحید و مرحوم مجلسی در بحارالانوار آورده‌اند، ثابت می‌شود. خواننده‌ی محترم برای اطمینان خاطر می‌تواند به یک کتاب از عالم متبحّر و محدّث کم‌نظیر شیعه مرحوم علامه شیخ حرّ عاملی مراجعه کند که ایشان فقط در یک باب آن، 56 حدیث را در این موضوع جمع‌آوری کرده‌اند.
این کتاب «اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات» نام دارد و باب دوم آن به این عنوان است: «إنَّ المعرفةَ الإجمالیّةَ ضَروریّةٌ مَوهِبیَّةٌ فِطریَّةٌ لا کَسبیَّةٌ». البته ایشان هم مطابق دأب علامه‌ی مجلسی در این باب بیشتر به معرفت خدا نظر داشته‌اند. اما همان‌طور که در ذیل بیانات مرحوم مجلسی در بحارالانوار تذکّر داده شد، اکثر روایات این باب، شامل معرفت‌های دیگر غیر معرفت خدا مانند معرفت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، امام (علیه‌السلام)، احکام دین، قبر، قیامت و... هم می‌شود. بنابراین اظهارنظر مرحوم شیخ حرّ عاملی در پایان این باب، در مورد معرفت به طور کلّی خواهد بود. نظری که ایشان در پایان باب فرموده‌اند، این است:
و الاحادیثُ فی ذلکَ کثیرةٌ جِداً اقتَصَرنا عَلی ما ذَکَرنا لِکَونِهِ غیرَ مقصودٍ بِالذّاتِ و لِتَجاوُزِهِ حَدَّ التَّواترِ. (3)
یعنی احادیث در این موضوع بسیار زیاد است و در اینجا چون اولاً بحث اصلی ما نیست و ثانیاً از حدّ تواتر بالاتر است، به همین مقدار اکتفا کردیم.
معلوم می‌شود احادیث بیشتری در این مورد، وارد شده که در صورت لزوم، آنها را هم نقل می‌کردند، ولی چون تعداد آنها از حدّ تواتر بالاتر است، از نقل آنها خودداری کرده‌اند.
جالب این است که همه‌ی احادیث منقول در «اثبات الهداة» مُسنَد می‌باشد و بزرگان از محدّقین شعه مانند مرحوم کلینی و شیخ صدوق به آنها اعتماد کرده‌اند. بنابراین برای انسان به طور عادی جای شکّ و تردید در صدور این معنا از معصوم (علیه‌السلام) باقی نمی‌ماند. انصافاً اگر این تعداد از روایات - که هم شاهد وجدانی بر معنایشان وجود دارد و هم مورد قبول علمای شیعه بدون استثنا قرار گرفته‌اند - موضوعی را به حدّ تواتر نرساند، معلوم نیست که در کجا و تحت چه شرایطی می‌توان ادّعای تواتر کرد. اگر معنایی بخواهد متواتر باشد، باید ادله‌ی آن به چه تعداد و دلالت آنها چگونه باشد، که این روایات نیستند؟!

پی‌نوشت‌ها:

1. حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی: فروغ ولایت در دعای ندبه ص 28 (پاورقی).
2. فروغ ولایت در دعای ندبه، ص 27 و 28.
3. اثبات الهداة، ج 1، ص 101.

منبع مقاله :
بنی‌هاشمی، سید محمد؛ (1390)، معرفت و بندگی سلسله درس‌های مهدویت (حلقه اول)، تهران: مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر، چاپ دوم.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.