خارجي ها

بسيار دشوار است كه به عنوان مسلمان مدت زيادي در غرب ساكن نبوده باشيد و بخواهيد درباره وضعيت مسلمانان در اروپا، و محدوديت هاو موانع زندگي آنها، اظهار نظر كنيد. درك اين واقعيت كه در اروپا، به خصوص طي ساليان اخير، اسلام با خشونت و افراط گرايي مرتبطدانسته مي شود، جز با تجربه عيني محدوديت هاي زندگي يك مسلمان در غرب امكان پذير نيست.
يکشنبه، 21 تير 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خارجي ها
خارجي ها
خارجي ها

نويسنده:فروردين پارسا

نيم نگاهي به وضعيت مسلمانان در اروپا

بسيار دشوار است كه به عنوان مسلمان مدت زيادي در غرب ساكن نبوده باشيد و بخواهيد درباره وضعيت مسلمانان در اروپا، و محدوديت هاو موانع زندگي آنها، اظهار نظر كنيد. درك اين واقعيت كه در اروپا، به خصوص طي ساليان اخير، اسلام با خشونت و افراط گرايي مرتبطدانسته مي شود، جز با تجربه عيني محدوديت هاي زندگي يك مسلمان در غرب امكان پذير نيست.
حدود 18 ميليون مسلمان ساكن اروپا، يعني سه نسل مهاجر با اينكه سال ها در اروپا سكونت دارند (به خصوص نسل هاي اول و دوم مهاجران)، هم چنان با يك عنوان مشابه خوانده مي شوند: (خارجي ها).اين عنوان در واقعيتي ريشه دارد كه دشواري هاي زندگي مسلمانان اروپادر آن نهفته است. با آنكه بنابر آمارهاي رسمي، بيش از چهار درصدجمعيت امروز اروپا مسلمانند و جمع زيادي از آنان حتي در اروپا به دنياآمده اند يا بيشتر عمر خود را در اروپا زيسته و تحصيل و تجارت كرده اند؛اما همچنان (غريبه) شمرده مي شوند و شهروند اروپايي دانسته نمي شوند. اين روند، به خصوص با افزايش تعداد جمعيت مسلمانان دراروپا تشديد مي شود و در نگاه ساكنان اروپا، نه بر تعداد هم وطنان مسلمان كه بر تعداد (خارجي ها) افزوده مي شود! آنها اين موضوع راخطري براي هويت اروپا مي دانند؛ خطري كه هر روز بر محدوديت هاي اجتماعي مسلمانان در اروپا مي افزايد.
مجله معتبر (تايم) در شماره ويژه اي كه با عنوان (بحران هويت اروپا)، در فوريه 2005 منتشر كرد، از واقعيتي مهم رونمايي كرد: افزايش احزاب ضد مهاجرت و ضد اسلام و جمعيت هاي مرتبط با آنها دركشورهاي اصلي اروپا، مانند فرانسه، بلژيك، هلند، آلمان و انگليس. اين واقعيت كه در سال 2005، غرب به استناد آمار رسمي، بدان معترف شد،اكنون سايه سنگيني بر زندگي مسلمانان اروپا انداخته است. اروپايي هابنابر قول مشهور، نگران رشد فزاينده تعداد ساكنان مسلمان اروپا وترس از استحاله فرهنگشان هستند؛ چيزي كه جريان مستمر مهاجرت به اين كشورها، آن را تقويت مي كند.
بايد پرسيد كه اكنون يك مهاجر مسلمان ساكن اروپا، چگونه بايد بااين موج مخالف كنار بيايد؟! واقعيت آن است كه جريان مداومي ازمخالفت ها، محدوديت ها و آزارها، زندگي عادي را از شهروندان مسلمان اروپا سلب كرده است و آنها را در تنگناهاي جديدي قرار داده است.نمونه هاي رسمي اين محدوديت، وضع قوانين مخالف با جريان عادي زندگي مسلمانان است ؛ براي مثال در هلند، بنابر آمار رسمي، تعداد كل زناني كه از (برقع) استفاده مي كنند، كمتر از 50 نفر بوده است ؛ اما قانون منع استفاده از برقع (2006)، به استناد حضور همين تعداد اندك شمار،جامعه مسلمانان هلند را كه جمعيتي نزديك به يك ميليون نفر دارد،دچار خشم و چالش جدي كرد. مشابه همين قانون، جريمه 150 يورويي استفاده از (روبند) در بلژيك است.
اين گونه اعلام جرم ها عليه مسلمانان و اساسٹ اين گونه اعمال را(جرم قانوني) نام نهادن و تمهيد جريمه و تعزير براي آن، بيشتر نوعي سلب آسايش رواني از مسلمانان است، تا تأمين آزادي هاي مشروع در جوامع اروپايي.
(دفتر نظارت بر نژاد پرستي و خارجي ستيزي اروپا) كه يكي از مراكزمتعدد و معتبر بررسي وضعيت مهاجران ساكن اروپاست، در گزارش سال 2006 خود تصريح مي كند: (مسلمانان اروپا به اشكال مختلف، بي عدالتي را تحمل مي كنند و شرايطي وجود دارد كه آنها را براي دستيابي به كار و شرايط آموزشي برابر با ديگران، دچار محدوديت هاي جدي مي كند).
اصرار بر قوانين رايج و عدم قايل شدن استثنا براي مسلمانان، حتي درموارد خاص، موجب بروز رفتارهاي خاصي از مسلمانان مي شود كه مجددٹ، اين رفتارهاي جديد، مستمسك قوانين و محدوديت هاي تازه قرار مي گيرد؛ براي مثال در كشور آلمان (كه نزديك به يك ميليون دانش آموز مسلمان دارد)، يكي از آموزش هاي اجباري دوره دبستان آموزش (شنا) است. بسياري خانواده هاي متدين و مذهبي حاضرنيستند، دختران خود را در اين كلاس هاي رسمي مختلط شركت دهند،اما نظام آموزش و پروش آلمان، حاضر نيست هيچ استثنايي براي دانش آموزان مسلمان قائل شود. اينجاست كه خانواده هاي مسلمان، به راه هاي ديگري نظير تهيه گواهي پزشكي براي مرخصي و غيبت از اين كلاس ها روي مي آورند تا محدوديت هاي بعدي متوجه شان نشود.
كلاس هاي آموزش آزاد روابط جنسي در آلمان، بلژيك، سوئد، هلند،انگلستان، و... نيز از همين سنخ است و ضرورت حضور دانش آموزان درآنها، خانواده هاي مسلمان را در تنگناهاي جدي قرار مي دهد. نمونه هاي ديگري مثل نخوردن گوشت خوك كه در سرويس اصلي تغذيه دانش آموزان قرار دارد و موارد مشابه، نمونه هاي عادي و رايج سختي هاي زندگي مسلمان در اروپاست. بر همه اينها بايد، برخوردهاي ناعادلانه آموزشي، صنفي، اقتصادي و اجتماعي با مسلمانان را افزود كه توان روحي مسلمانان اروپا را به شدت مي كاهد.
اين محدوديت ها و اعمال آنها، حتي گاه تا اصلي ترين طبقات جامعه مسلمانان نيز پيش مي رود؛ براي مثال قانوني كه امامان جماعت مسلمان ساكن فرانسه را مجبور مي كند، زبان فرانسوي، تاريخ فرانسه وتعليمات اجتماعي بياموزند، در حقيقت اين پيام را دارد كه وعظ و خطابه يك مسلمان بايد، اولا به زبان فرانسه ادا شود و ثانيٹ مغايرتي با حقوق تاريخ و اجتماعيات فرانسه نداشته باشد و وجوه مختلف آن تعديل شود.
(دومينيك دووليپن) در سال 2004 در مصاحبه اي با مجله (لوپاريزين) گفته بود: (اين تصميم به اين دليل است كه وعظ به زبان خارجي، فرانسويان را با كشورشان بيگانه مي كند). قانون منع استفاده ازحجاب اسلامي در فرانسه نيز، بر اساس چنين بنيادهاي نظري ضعيفي كه نشان عدم شناخت مسلمانان است، جنجال برانگيخت. (آنگلامركل) صدر اعظم فعلي آلمان نيز در مصاحبه با مجله (تايم) گفته بود:بايد اين واقعيت را بپذيريم كه خارجي ها خارجي هستند. آينده جامعه چند فرهنگي، نمي تواند به موفقيت برسد و از ابتدا محتوم به شكست بوده است. ما نبايد فراموش كنيم كه چند فرهنگ گرايي با همگرايي تفاوت اساسي دارد(تايم، ويژه نامه بحران اروپا).
(رنان ويتكه) فعال حقوق زنان و مردم شناس آلماني نيز تأكيد دارد:(دشوار است پس از سال ها مبارزه براي برابري حقوق زنان در اروپا،اجازه دهيم زناني در اين جامعه، داوطلبانه خود را دچار محدوديت كنند).
اين دست تلقي ها، در حالي ست كه آموزه هاي اسلام، به هيچ وجه،خطري براي جامعه اروپا محسوب نمي شود، بلكه آنچه مي تواند خطري براي غرب باشد، تهديد هويت مسلمانان است، آن هم زماني كه به آنهاتجاوز شود و تحقير گردند.
اين همه در حالي است كه بنابر آمارهاي رسمي، هر روز بر تعدادمسلمانان اروپا افزوده مي شود. در مراسمي كه در دسامبر 2005 به مناسبت (يكصدمين سال جدايي كليسا و دولت در فرانسه) برگزار شد،يكي از نگراني هاي ابراز شده، افزايش تعداد مسلمانان و كاسته شدن ازتعداد گروندگان به آيين مسيحي بود. بنابر آمار ارايه شده در اين مراسم،طي 4 سال اخير، شمار مبلغان مسيحي به نصف رسيده و با آنكه دولت بر اساس قانون جدايي دين از كليسا، پذيرفته است كه هر سال كمك مالي فراواني در عوض عدم دخالت كليسا در امور به آن بكند؛ اماهمچنان رشد مسيحيت در برابر اسلام گرايي منفي است.
در آلمان نيز، بنابر گزارش شماره فوريه 2007 مجله (اشپيگل)، ازژوئيه 2004 تا ژوئن 2005 بالغ بر چهار هزار نفر مسلمان شده اند. اين گزارش كه نمايه اي است از تحقيقي كه توسط (مركز آرشيو اسلامي آلمان) انجام شده است، رشد تعداد آلماني هايي كه به اسلام گرويده اند،در اين دوره، 4 برابر سال هاي قبل نشان مي دهد.
با اين همه، يك مسلمان ساكن فرانسه، به (هانري آستير) گزارشگر(بي بي سي) گفته بود: (آنچه مسلمانان امروز در غرب بدان نياز دارند،سخنراني و نظريه و تئوري نيست. آنچه ما نياز داريم، اعمالي است كه ديدگاه منفي راجع به مسلمانان را از بين ببرد. واقعيت هاي زندگي مانظريه نيستند. ما هر روز با واقعيت هايي در زندگي روزمره رو به روييم كه جزء لاينفك زندگي ماست ؛ آموزش، خريد، كار، تجارت و مانند آن.محدوديت هاي ما در همين هاست. اروپايي ها در زندگي روزمره مامحدوديت ايجاد مي كنند. ما در اين بخش مشكل داريم. براي ما مفهوم (خارجي) يك تئوريك نيست، يك واقعيت است كه در همه جا با آن روبه روييم : در مدرسه، محل كار، فروشگاه، اداره، مترو و حتي گاه درخانه هاي خودمان...! براي زدودن اين مفهوم بايد كاري كرد).




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.