نویسنده: سمانه انیسی (قطره)
«جبرئیل با رسول خدا گفت: این نواده تو- و اشارت به حسین (علیه السلام) کرد- با گروهی از فرزندان و اهل بیت و نیکان امت تو، در کنار فرات، در زمینی که کربلا خوانند کشته شوند؛ تا اینکه گفت: وقتی این گروه سوی خوابگاهِ خویش شتافتند، خدای عزوجل به دست خود جان آنها را قبض کند و فرشتگان از آسمان هفتم به زمین آیند، ظرفهایی از یاقوت و زمرد در دست داشته باشند، پر از آبِ زندگانی؛ با حلّههای بهشتی، و بوی خوش از بهشت آورند و بدان آب آنها را بشویند و در آن حلّهها کفن کنند و بدان بوی خوش حنوط نمایند و فرشتگان صف در صف بر آنها نماز گزارند. آنگاه خداوند برانگیزاند گروهی از امت تو که کافران، آنها را نشناسند و ایشان در این خونها شریک نشده باشند؛ نه به گفتار و نه به کردار و نه نیت، و آن اجسام را به خاک سپارند و برای قبر حسین (علیه السلام) علامتی نهند در آن بیابان، تا برای اهل حق نشانه باشد و برای مؤمنین موجب رستگاری گردد. و از هر آسمان در هر شبانه روز صد هزار فرشته بر گرد او باشند، بر وی درود فرستند و خدای را تسبیح کنند و برای زوّار مغفرت از خدای خواهند و نام هر زائر که آنجا آید بنویسند.» (1)
این بار هم صدای زنگ کاروان، نزدیک و نزدیکتر میشود. کاروانی که در حال حرکت به سوی قتلگاه است؛ و این من و تو هستیم که به اندازه سالهای عمرمان این کاروان را همراهی میکنیم.
گمشده این کاروان، امیری است مظلوم، که ملایک به دربانی او سرافرازند و آفرینش مدیون اوست... و حال، کودکان یتیم او را در میان بوتههای خار جست و جو میکنند.
چهل روز است اشکها بر گونهها جاری است تا غربت و غریبی مولای تنهایشان را برای آیندگان جاودانه سازند.
بیشتر بخوانید: دلیل بزرگداشت اربعین چیست؟
پینوشت:
1. شعرانی، ترجمه کتاب نفس المهموم، ص350.
منبع مقاله :نشریه گلبرگ، شماره 127، مرکز پژوهشهای صدا و سیما، بهمن 1389.