11 سپتامبر در شیلی (1): حکومت آلنده

بیش از هفت سال است که خاطرات ماه سپتامبر با طاعونی به نام ۱۱ سپتامبر آلوده شده است. کشته شدن تنها ۳۰۰۰ نفر آنهم در حادثه ای کاملا مشکوک به بهانه ای برای قتل عام هزاران هزار انسان بی گناه در هر جای دنیا تبدیل شده است. شاید ۱۱ سپتامبر برای دولت آمریکا آنقدرها دلیل موجهی باشد تا اگر لازم شود نیمی از مردم جهان، به خاطر انتقام و به بهانه تضمین امنیت مردم آمریکا کشته یا آواره یا شکنجه و زندانی شوند و نیم دیگر هم به خدمت اقتصاد آزاد و استعمار پنهان سرمایه داران
سه‌شنبه، 23 تير 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
11 سپتامبر در شیلی (1): حکومت آلنده
11 سپتامبر در شیلی (1): حکومت آلنده
11 سپتامبر در شیلی (1): حکومت آلنده

تهیه کننده : محمود کریمی
منبع : راسخون


سالوادورآلنده

11 سپتامبر در شیلی (1): حکومت آلنده

 

سالوادور آلنده

شناسنامه

نام کامل

سالوادور ایزابلینو دل ساگرادو کورازون ده جسوس آلندهگوسنز

زادروز

ژوئیه 1980

زادگاه

والپارایسو , شیلی ،

تاریخ مرگ

۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳

محل مرگ

سانتیاگو , شیلی ،

همسر

اورتنسیا بوسی

اطلاعاتسیاسی

تاریخ ریاست

۱۹۷۰ - ۱۹۷۳

ترتیب

بیست و نهمین رئیس جمهور شیلی

قبل از

آگوستو پینوشه

بعد از

دواردو فرئی مونتالا

جناح سیاسی

حزب سوسیالیست

بیش از هفت سال است که خاطرات ماه سپتامبر با طاعونی به نام ۱۱ سپتامبر آلوده شده است. کشته شدن تنها ۳۰۰۰ نفر آنهم در حادثه ای کاملا مشکوک به بهانه ای برای قتل عام هزاران هزار انسان بی گناه در هر جای دنیا تبدیل شده است. شاید ۱۱ سپتامبر برای دولت آمریکا آنقدرها دلیل موجهی باشد تا اگر لازم شود نیمی از مردم جهان، به خاطر انتقام و به بهانه تضمین امنیت مردم آمریکا کشته یا آواره یا شکنجه و زندانی شوند و نیم دیگر هم به خدمت اقتصاد آزاد و استعمار پنهان سرمایه داران آمریکائی دربیایند. واقعیت اینست که مردم آمریکا نمی خواهند ۱۱سپتامبر خودشان را با هیچ ۱۱سپتامبر دیگری مقایسه کنند، چون آنها در اندیشه برتری و اربابی بر جهان هستند.
اما ماه سپتامبر تنها در این حادثه و تبعات نفرت انگیز آن خلاصه نمی شود. سپتامبر برای مردم شیلی و برای تمام کسانی که برای برابری و آزادی مبارزه می کنند نیز ماه نفرت انگیزی است. ماهی که درست در یازدهمین روز آن دولت مردمی سالوادور آلنده توسط یک کودتای آمریکائی سرنگون شد. ژنرال آگوستو پینوشه با حمایت سازمان سیا و طراحی زبیگنو برژینسکی خط قرمزی بر پایان حرکت مردم شیلی کشید و توانست دوران سه ساله ریاست جمهوری آلنده را که همراه با موفقیت او در ملی کردن معادن مس و شرکت های بزرگ شیلیایی بود به پایان برساند. اندیشه های ترور نیکسون و برژینسکی برای از بین بردن آلنده هر چند ناموفق بود اما عملیات آنها در بحران سازی و ایجاد فشار اقتصادی و رویگردانی مردم از آلنده کاملا موفق عمل کرده بود. تحریم کردن صنعت مس شیلی، سازماندهی اعتصاب کامیونداران، راه انداز راهپیمائی زنان خانه دار، خارج کردن سرمایه های خارجی، تقویت احزاب راستگرای شیلی مانند حزب دمکرات ـ مسیحی و تامین مالی ژنرال های مخالف آلنده اقداماتی بود که آزادیخواهان! آمریکائی برای رهایی مردم شیلی از دست یک پزشک دلسوز و مردمی انجام می دادند. آلنده اما شخصیتی نبود که در برابر تمام این فشارها سر خم کند. او همواره در نطق های پرشور خود با استناد به خواست مردمی برای انتخاب و باقی ماندن در عرصه سیاست، هر احتمالی برای ترک کرسی ریاست جمهوری را نفی می کرد.
سالوادور ایزابلینو دل ساگرادو کورازون ده جسوس آلنده گوسنز (زاده ۲۶ ژوئیه ۱۹۰۸ - درگذشته ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳) سیاستمدار مارکسیست و از بنیانگذاران حزب سوسیالیست شیلی بود. او از نوامبر ۱۹۷۰ تا سرنگونی و کشته شدنش در کودتای ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳ رئیس جمهور شیلی بود. از اوایل زمانی که وارد دانشکده پزشکی برای تحصیل گردید به فعالیت‌های سیاسی دلبست. چون پس از 1931 حکومت کارلوایبانز افتاد، آلنده به سبب شرکتش در تظاهرات سیاسی بارها به زندان افتاد. وقتی پدرش درگذشت زندانبانان اجازه دادند که فقط یک ساعت در مراسم عزاداری شرکت کند و در همین لحظات بود که چنین تصمیم گرفت.« از این لحظه زندگی خویش را وقف مبارزه اجتماعی خواهم کرد.»
از او به عنوان اولین رئیس جمهور مارکسیست که با رای و دموکراسی به قدرت رسید، نام می‌برند.
آلنده بیش از چهل سال در صحنه سیاسی شیلی و حزب سوسیالیست شیلی حضور داشت. او پیش از رسیدن به ریاست جمهوری در انتخابات ۱۹۷۰, در مقام‌های سناتور, نماینده و وزیر کابینه فعالیت می‌کرد. آلنده سه بار در سال‌های ۱۹۵۲, ۱۹۵۸ و ۱۹۶۴ کاندید ریاست جمهوری شده و شکست خورده بود تا این که در ۱۹۷۰ بالاخره در انتخابات برنده شد و علیرغم تلاش‌های آمریکا برای جلوگیری از گرفتن قدرت توسط او, به ریاست جمهوری رسید.
آلنده موسس حزب سوسیالیست شیلی در ۱۹۳۳ بود اما سوسیالیسمی که او در آرزوی آن بود با آنچه کمونیسم در شوروی، چین یا کره شمالی به بار آورده بود تا حدود زیادی تفاوت داشت. او نه معتقد به دیکتاتوری پرولتاریا (طبقه کارگر) بود و نه به تشکیل حزب فراگیر دولتی اعتقادی داشت. او از زمانی که شعار «نان، مسکن، کار» را انتخاب کرده بود قصد داشت تا تنها با روش های سوسیالیستی راه مردم را برای رسیدن به این سه رویای کوچک هموار کند. بنابراین او به جای تفکر درباره دیکتاتوری رنجبران، نگران وضعیت طبقه کارگر بود و به جای تشکیل حزب دولتی، به برابری و آزادی همگانی فکر می کرد. آلنده تلاش می کرد تا کارگران و مهندسان در مالکیت صنایع شریک شوند، با افزایش مالیاتها بر میزان رفاه عمومی بیافزاید، زمینهای کشاورزی و ساختمانی را به شرط بهره وری اجاره مادام العمر بدهد و تصمیم گیری درباره تجارت خارجی و سیاست های پولی را به شوراهای کارشناسی واگذار کند.
آلنده در سال‌های ۱۹۵۲، ۱۹۵۸ و ۱۹۶۴ در انتخابات ریاست جمهوری شکست خورده بود اما او در ۱۹۷۰ دوران تبلیغات انتخابی موفقی داشت. آلنده روش تبلیغاتی خانه به خانه را انتخاب کرده بود و آنقدر در روش خود مصمم بود و به حدی در مسافرت به شهرها و روستاهای کوچک تلاش می کرد که دستیاران خود را از شدت کار برای روستائیان و طبقات محروم خسته کرده بود. قدرت عظیم ایمان و اعتقادی که آلنده به موفقیت داشت در کنار روحیه شوخ طبع و سرحال او شخصیتی ساخته بود که حتی دشمنانش را تحت تأثیر قرار می داد. تلاشهای آلنده بالاخره باعث اقبال مردمی و ارتقاء او از سمت وزارت بهداشت به کرسی ریاست جمهوری شد.
اين نخستين بار بود كه يك سوسياليست توسط انتخابات در راس يك كشور آمريكاي لاتين قرار مي گرفت. به‌رغم ممانعت‌های سازمان اطلاعاتی آمریكا، در انتخابات پیروز شد و درمدت حضورش در این مسند نیز كارنامه خوبی نسبت به تعهدات و شعارهاش به جا گذاشت.
هنگامیکه «سالوادور آلنده» نامزد حزب سوسياليست شیلی و «ادوارد فری»، نامزد حزب دموکرات مسیحی این کشور در انتخابات 1964 شیلی رودر رو قرار گرفتند، طبیعی بود که آمریکا بدلیل منافع سرشار حیاتی که در شیلی داشت، به جانبداری از «فری» بپردازد.
از این رو سازمان اطلاعاتی آمریکا، «سی.آی.ا» CIA، سریعا دست بکار شده و فعالیت های زیادی را بر علیه آلنده انجام داد. از این رهگذر «فری» هزینه های انتخاباتی خود را تماما از «سی آی ا» دریافت نمود، تا اینکه موفق شد، در این دوره مقام ریاست جمهوری را نصیب خود سازد. در انتخابات 1970، «سی آی ا» با شیوه های تبلیغاتی از طریق جراید داخلی و بین المللی ، مبارزه بر علیه کاندیداتوری دکتر آلنده را با شدت و حدت پیش می برد.
او با ۳۶.۶ درصد آرا از خرخه الساندرو رودریگز (رئیس جمهور سابق شیلی با گرایش‌های محافظه کار) با ۳۵.۸ درصد آرا، و رادومیرو تومیک (با گرایش‌های دموکرات مسیحی) با ۲۷.۹ درصد آرا جلو افتاد. به دلیل این‌که آلنده اکثریت مطلقی به‌دست نیاورد، برای انتخاب شدن‌اش نیاز به یک رأی اضافی از طرف مجلس ملی شیلی داشت.چون حدنصاب کافی نداشت، بناچار بر طبق قوانین انتخاباتی این کشور، کار انتخاب شدنش به مجلس این کشور واگذار شد. بدیهیست که «سی آی ا» بار دیگر با تلاش فراوان و با تکیه بر مطبوعات شیلی، قصد ممانعت از انتخاب آلنده را داشتند. در این مقطع با چاپ حدود 700 مقاله و شیوع انواع اخبار نادرست پیرامون آلنده،«سی آی ا» در این زمینه فعال بود.
کمپانی مخابراتی معروف ITT، که از منابع مس شیلی بهره مند می شد، تنها در یک مرحله 350000 دلار به رقیب انتخاباتی آلنده کمک نمود. علیرغم این تمهیدات، آلنده در سوم نوامبر 1970 به ریاست جمهوری شیلی برگزیده شد. سازمان«سی آی ا» 12 روز قبل از اعلام پیروزی آلنده، به طرح ریزی کودتایی بر علیه او دست زد. آنها قصد داشتند که آلنده را بربایند و به قتل برسانند.
فرمانده ارتش، جنرال شنایدر ( که معروف بدفاع از قانون اساسی بود)در مقابل این آدم ربایی مقاومت نمود که از سوی یکی از ماموران شیلیایی«سی آی ا» مورد هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد. زمانیکه نقشه کودتا از پرده بیرون افتاد، نظرات سویی را برعلیه عملیات دولت آمریکا در شیلی بر انگیخت، تا جایی که کیسینجر وزیر امورخارجه وقت آمریکا دستور توقف عملیات کودتا بر علیه آلنده در آن مقطع را صادر نمود.
رئيس جمهور جديد بر يك ائتلاف شكننده اتكا داشت كه از ميانه رو ها تا افراطيون چپ مائوئيست تشكيل شده بود.
از همان بدو رياست جمهوري آلنده با مشکلات زيادي مواجه شد.
برخي از اين مشکلات ناشي از مخالفت اعضاي جناح ائتلافي دولت با اصلاحاتي بود که آلنده به آنها اقدام کرد.
در عين حال ، سالوادور آلنده دشمن بزرگتري داشت و آن مخالفان جناح راست بودند که در مجلس داراي اکثريت بوده و به طور پنهاني از سوي سازمان جاسوسي سيا حمايت مي شدند.
عوامل سازمان جاسوسي ايالات متحده ، سيا و شركت هاي چند مليتي كه در شيلي فعاليت داشتند ، مخفيانه از جناح راست حمايت مي كردند.
تدابير اجتماعي آلنده از قبيل افزايش دستمزدها ، ملي كردن معادن مس و شركت هاي بزرگ شيلي و غيره هرگز با توافق جمعي جناحش همراه نمي شدند.
سازمان سيا و شركت هاي چند مليتي با دسيسه چيني ها و توطئه ها موجب بروز مشكلات عمده در كشور شيلي به منظور تضعيف حكومت آلنده مي شدند.
دکتر آلنده در همان سال اول ریاست جمهوری خود، برنامه La vía chilena al socialismo، « راه شیلی بسوی سوسیالیسم» را اعلام نمود. این برنامه شامل ملی کردن صنایع بزرگ، باضافه معادن مس و بانک های این کشور بود که عمدتا تحت نفوذ و مالکیت آمریکا قرار داشتند.
آلنده طي اولين سال از دوران رياست جمهوري خود 47 شركت صنعتي و اغلب بانكها را كه تا قبل از آن تحت مالكيت يا نفوذ آمريكا بودند ملي كرد. امّا اقدامات او به اينجا ختم نشد و در نهايت موفق شد مس كشورش كه مرغوبترين مس جهان بود را نيز ملي كند.
دولت آلنده در امر «ملی کردن» تنها به صنایع ، معادن و بانک ها اکتفا ننمود، بلکه سیستم خدمات بهداشت و سیستم آموزش کشور را نیز ملی اعلام نمود. حل مساله زمین و تملک دولتی بر زمین های بیش از 8 هکتار و واگذاری آنان به دهقانان در دستور قرار گرفت.
برنامه شیر مجانی برای شاگردان مکاتب،یکی دیگر از برنامه های فوری دولت بود. دولت همچنین تمامی قیمت ها را تثبیت نمود، و در این حال به افزایش دستمزدها پرداخت. در همان سال اول ریاست جمهور آلنده، رشد صنعتی نسبت به «تولید ناخالص ملی» 8.6 درصد افزایش پیدا نمود، نرخ تورم از 34.9 درصد به 22.1 درصد کاهش پیدا کرد و نرخ بیکاری کاهش یافته و به 3.8 درصد رسید.
روابط با کوبا تقویت شد و فیدل کاسترو در یک دیدار طولانی و یکماهه از شیلی، تا جائیکه توانست تجربیات کوبا را در اختیار شیلی قرار داد، که همین خود باعث نگرانی بیشتر ابرقدرت شمالی از راه سوسیالیسم شیلی شد. مقامات كاخ سفيد که از اعمال آلنده به وحشت افتاده بودند، شيلی را در محاصره اقتصادی قرار دادند و در عين حال در كنار فشارهای اقتصادی، بر فشارهای سياسی و تبليغاتی خود بر ضد آلنده افزودند.
او منابع معدنی مهم این کشور: مس، آهن، نیترات را ملی کرد و به دنبال آن بانک‌ها را ملی و انحصارات اقتصادی را لغو کرد. علاوه بر این طرح‌های جالبی درباره صنایع کشور شیلی اجرا کرد از جمله 51% سهام صنعت اتومبیل‌سازی کشور را به دولت اختصاص داد.
اعتقاد فراوان به اصول پارلمانی و آزادی بیان داشت و آنها را عمیقاَ رعایت می‌کرد. اکثریت ملت شیلی را در اجرای طرح‌های دولت شرکت داد و از طریق اتحادیه‌های کارگزی و احزاب مردم را در فعالیت‌های دولت سهیم و شریک نمود.
آلنده گفت: «مبارزه مردم شیلی برای این بوده که قدرت را در دست مردم گذارد آنچنانکه کارگران، دهقانان، کارمندان و روشنفکران صاحب مملکت باشند.»
«سی آی ا» از طرف شورای امنیت ملی آمریکا، ماموریت یافت تا بشکل محرمانه، مبلغ هفت میلیون دلار را در اختیار مطبوعات مخالف دولت، ژورنالیست ها و نیز برخی از NGO ها قرار دهد، تا در میان مردم و برعلیه آلنده تبلیغ نمایند. بازار عمليات سری و حملات تبليغاتی و روانی «سی آی ا» در شیلی هر روز گسترده و گسترده تر می شد، تا جائیکه زمينه های يك اعتصاب سراسری فراهم گشته و برنامه ريزيهای لازم صورت گرفت. برای طراحان مشخص بود که در صورت موفقیت اعتصابات، می شد که زمینه کودتا را فراهم کرد.
در تاریخ اکتبر 1972 اولین رگه های اعتصابات «طرح ریزی شده» مشاهده شد. اولین اعتصابات بوسیله کامیون داران صورت گرفت که بلافاصله برخی صاحبان مشاغل کوچک و بسیاری از اتحادیه های کارگری فعال و سرشناس و بعضی گروههای دانشجویی نیز به آن پیوستند.
اقتصاد شيلی به سيستم ترانزيتی و حمل و نقل وابسته است. از اين رو يك اعتصاب منسجم در صنعت حمل و نقل می تواند هر دولتی را در شيلی سرنگون سازد. این اعتصابات صدمات جدی به اقتصاد در حال پیشروی شیلی، وارد ساخت. در همین حال سیل دلارهای «سی آی آ» به شیلی سرازیر می شد، همان دلارهایی که به کارفرمایان شیلیایی داده می شد تا از اعتصاب رانندگان حمایت کنند.
سالوادور آلنده براي مقابله با تهديداتي كه از هر سو وي را احاطه كرده بودند به ارتش متوسل شد. در نوامبر سال 1972 ميلادي ، آلنده فرمانده نيروي زميني ارتش كارلوس پراتس را به مقام نخست وزيري و نيز وزارت كشور منصوب كرد.
اما مجلس تمام راه ها را به روي او بسته بود و امكان فعاليت را از آلنده سلب كرده بود.
مجلس شيلي که اکثريت کرسي ها در اختيار جناح راست بود عرصه را به آلنده تنگ کرده و مانع هرگونه اقدام از سوي رئيس جمهور شده بود ، حتي مجلس قصد برکناري او را از مقام رياست جمهوري داشت.
وقتی فشار بحران های داخلی افزایش پیدا کرد بسیاری از همراهان آلنده در جبهه چپ به او پیشنهاد کردند که او باید قدرت مردمی خود را تقویت و نیروهای مردمی متحد با دولت ملی را به صورت سازماندهی شده دربیاورد تا بدین صورت توان مقابله با بحران سازی های مخالفان را داشته باشد. واقعیت این بود که آلنده تنها بخشی از حکومت را در دست داشت و نظامی ها نیز با او مخالف بودند بنابراین دولت او احتیاج داشت که تشکل مردمی قدرتمندی را ایجاد و سازماندهی کند. فیدل کاسترو نیز به او پیشنهاد کرده بود که راه لنین را برای پیروزی انتخاب کند و ارتش را خلع سلاح نماید. اما آلنده با انتخابات به قدرت رسیده بود و نمی خواست بپذیرد که قدرت دیگری غیر از اراده مردم او را از قدرت کنار بگذارد. به همین دلیل بود که آلنده از گروههای تندروی کارگری حمایت نمی کرد بلکه برعکس، آنها را به آرامش و خویشتنداری دعوت می کرد تا مبادا اقدامات آنها باعث شایعات تروریستی و ترس بیشتر طبقه متوسط جامعه شود. مجموع این اتفاقات باعث شد تا بسیاری به این باور برسند که آلنده سیاست کافی برای کنترل اوضاع نداشته است اما واقعیت این است که او یک انقلابی نبود، بلکه یک سیاستمدار متعادل بود. طرفداران آلنده هم بعد از سرنگونی او به این نتیجه رسیدند که شجاعت کافی به خرج نداده اند و می توانستند با جمع آوری سلاح و تلاش برای هماهنگی نیروهای موافق و عملکرد سازماندهی شده ، از سقوط دولت آلنده به وسیله کودتای نظامی جلوگیری کنند.
بنابراين آلنده ناگزير شد به عنوان آخرين راه حل به يك همه پرسي متوسل شود.
به طور خلاصه اینگونه بود که اعتصابات ترانزيتی و حمل و نقل سراسری آغاز شد. بعد از گذشت چند روز شيلی عملاً فلج شده بود و همه چيز برای آغاز يك كودتای نظامی موفقیت آمیز می رفت که آماده شود.
هنري کيسينجر ، وزيرخارجه آمريکا که از همان آغاز مخالف سرسخت سالوادور آلنده بود ، دستور طراحي اين کودتا را به سازمان سيا داده و از نزديک اوضاع را زير نظر داشت.
هنری كیسینجر، مشاور امنیت ملی آمریكا در دهه 70 میلادی درباره انتخاب سالوادور آلنده به ریاست جمهوری كشور شیلی گفت: «من نمی دانم چرا باید بنشینیم و نظاره‌گر این باشیم كه كشوری به‌دلیل عدم احساس مسئولیت مردمش، به سمت كمونیسم حركت كند». آلنده محبوب مردم شیلی بود اما این سوسیالیست سرسخت، اگرچه محبوبیت داخلی داشت اما مغضوبیت خارجی را نیز درمقابل خود می دید.
صبح روز 11 سپتامبر واحدهاي نيروي دريايي شيلي بندر والپازرو را اشغال مي کنند. اندکي بعد ، سربازان ارتش به کاخ رياست جمهوري لاموندا در شهر سانتياگو که در سال 1804 ميلادي ساخته شده بود ، حمله کرده و کاخ را محاصره مي کنند.
آلنده که می دانست دیگر راهی برای نجات باقی نمانده است در ساعت نه و نیم آخرین نطق خود را برای مردم شیلی ایراد کره بود.
آلنده از رادیو برای مردم شیلی نطقی به این مضمون انجام داد که در تاریخ بسیار معروف گشت. او به مردم گفت که عشق عمیق او به شیلی و اعتقادش به آینده کشورش باعث می شود که پیشنهاد کودتاچیان به او را که گفته بودند ترتیب خروجش از کشور را می دهند، نپذیرد و بماند و تا آخرین لحظه از کشورش دفاع نماید. افراد وفادار به آلنده به همراه شخص او دست به مقاومت مي زنند. حوالي ظهر به دستور پينوشه هواپيماهاي نيروهاي هوايي کاخ رياست جمهوري را بمباران می کنند. مردم شيلی معتقدند كه بمباران كاخ رياست جمهوری كه از دقت تكنيكی بالايی برخوردار بود بوسيله يك تيم آكروجت آمريكايی انجام شده است.
سرانجام سربازان موفق به ورود به داخل کاخ مي شوند. سالوادور آلنده از مدافعانش مي خواهد تا کاخ را ترک کنند.

11 سپتامبر در شیلی (1): حکومت آلنده

پس از اشغال کاخ توسط نظاميان ، آلنده به طور مشکوکي کشته مي شود. کودتاچيان ادعا مي کنند او با يک مسلسل خودکشي کرده است. طبق اعلام رسمی پرزیدنت آلنده با یک کلاشینکف اهدایی از سوی فیدل کاسترو خودکشی کرده‌است. البته طرفدارانش (از جمله کاسترو) اعلام کردند او در هنگام درگیری با نیروهای ارتش کشته شده‌است. البته بعدها کاسترو در اعلام نظری بیان داشت که او در آن زمان در این مورد چیزی نمی‌دانسته، و اکنون معتقد است که او خودکشی کرده‌است. نظری که همسرش و خانواده‌اش نیز آن را تایید می‌کنند. این در حالی است که برخی از شاهدان می گویند جای زخم 17 گلوله در بدن او را دیده اند. سالوادور آلنده هنگام مرگ 65 سال داشت.
جسد آلنده بدون کوچکترین اطلاعی به خانواده اش، در قبری بی نام و در جایی نامعلوم دفن شد. آخرین عکس از سالوادور آلنده رئیس جمهور شیلی

11 سپتامبر در شیلی (1): حکومت آلنده

به اين ترتيب ، در روز 11 سپتامبر سال 1973 ميلادي حکومت منتخب سالوادور آلنده ، رئيس جمهور شيلي در يک کودتاي نظامي که سازمان جاسوسي سيا آن را طراحي کرده بود توسط ژنرال آگوستو پينوشه سرنگون شد.
پس از آلنده، شیلی در مدت 16 سال حکومت پینوشه به کشتارگاه و شکنجه گاه مخالفان دیکتاتور بزرگ خود تبدیل شد تا مردم شیلی بتوانند مزه حمایت آمریکا از آزادیخواهی و دمکراسی را با تمام وجود احساس کنند.
پس از کودتا ، ده ها هزار نفر از مردم پايتخت دستگير شده و در استاديوم فوتبال شهر سانتياگو که به يک قتلگاه مبدل مي گردد ، محبوس مي شوند.
در 11 سپتامبر 1973 كودتا چيان دست به قتل عام وسيع مردم و افسران وفادار به آلنده زدند. تخمین زده می شود که حدود 30000 نفر کشته و یا ناپدید گشته اند که تا این زمان هنوز از سرنوشت ناپدیدشدگان اطلاعی در دست نيست.
هزاران نفر در زندان هاي نظامي با توسل به وحشيانه ترين روش ها کشته شده و هرگز سرنوشت آنها مشخص نمي شود. حکومت وحشت بر شيلي سايه مي افکند ، دوره ديکتاتوري تحت حمايت امريکاي ژنرال آگوستو پينوشه که 16 سال طول کشيد ، سياهترين دوران تاريخ شيلي محسوب مي شود.
يك سال پس از كودتا يك روزنامه آمريكايی فاش كرد:
«از مبلغ 8 ميليون دلاری كه در شيلی به عملیات سری «سی آی ا» اختصاص داده شده بود،بخش عمده ای از این پول در سالهای 1972 و 1973 برای فراهم آوردن زمينه های اعتصاب در حمايت از اعتصابيون و كارگران ضد آلنده مورد استفاده قرار گرفت.»
سرانجام در سال 1989 ميلادي ژنرال پينوشه ناگزير به كناره گيري از قدرت شد و كشور شيلي به طور مسالمت آميزي بار ديگر راه دموكراسي را در پيش گرفت.
پينوشه به خاطر جناياتش هرگز مجازات نشد و در 10 دسامبر سال 2006 در سن 91 سالگي در شهر سانتياگو درگذشت.
برای پی بردن به نقش سیا در شیلی مطالعه مقاله پيروزی بدون جنگ در آدرس زیر را به شما پیشنهاد می کنم.
http://www.rasekhoon.net/news/Show-36741.aspx
و در پایان مطالعه کتاب "آلنده، اعدام چارلز هورمن " را به شما پیشنهاد می کنم. در این کتاب خواهید دید که چگونه حکومت آلنده به علت به خطر انداختن دزدی های آمریکا در شیلی به خصوص معادن مس آن که در جهان منحصر بفرد هستند، سرنگون شد.
این کتاب سالها پیش به فارسی ترجمه شده است.
تذکر : کلیه منابع در قسمت پایانی (قسمت چهارم) آمده است.
کپی یا استفاده از مطالب این مقاله با ذکر منابع اصلی و نقل از راسخون بلا مانع است.




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما