عزاداری امام حسین(ع) در آسیای مرکزی

عزاداری حضرت سیدالشهدا(ع) یک مساله جهانی است و ریشه در محبت انسان‌ها دارد و فارغ از مرزهای جغرافیایی و عقیدتی است؛ وابسته به هیچ نژاد و طایفه و رنگین پوستی نیست.
پنجشنبه، 18 مرداد 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عزاداری امام حسین(ع) در آسیای مرکزی
تاثیر آثار بزرگان در رواج عزاداری امام حسین(ع) در آسیای مرکزی
 
چکیده
عزاداری حضرت سیدالشهدا(ع) یک مساله جهانی است و ریشه در محبت انسان‌ها دارد و فارغ از مرزهای جغرافیایی و عقیدتی است؛ وابسته به هیچ نژاد و طایفه و رنگین پوستی نیست. در طول تاریخ نیز قوم‌های مختلفی برای آن حضرت، عزا گرفته‌اند که این مساله رفته رفته نیز در حال توسعه بوده است. آنچه در این مقاله می‌خوانید، گزارشی از عزاداری مردمان آسیای مرکزی برای حضرت اباعبدالله(ع) است که باهم مرور می‌کنیم.

تعداد کلمات 1170/ تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
عزاداری امام حسین(ع) در آسیای مرکزی

مقدمه

بعد از ‌برافتادن تیموریان در سال 911، جهان شرق و امپراطوری آنان، به‌تدریج به مناطق مختلف و حوزه‌های متعدد مذهبی تقسیم گردید و هر بخش، حکومت مستقل و امپراطوری جداگانه‌ای را تشکیل داد. بر بخشی از میراث تیموریان، سلسله‌ای، عمدتاً ترک‌تبار، حکمرانی کرد. سلسله صفوی هم بر بخش غربی امپراطوری تیموریان، با رهبری شاه اسماعیل صفوی، حکومت داشت. خاندان عثمانی نیز در آسیای صغیر و سپس سرزمین‌های عربی و آفریقایی تسلط یافتند و دودمان ازبک شیبانیان، ماوراءالنهر و شمال افغانستان را تحت حاکمیت خود درآوردند و سرانجام، شاخه‌ای از تیموریان، تحت عنوان بابریان یا تیموریان گورگانی یا گورکانیان، بر قسمتی از افغانستان و شبه قاره دست یافته، حکومت پرقدرت و بزرگی را در آن بخش جهان، بنیان نهادند.
با همه خصومتی که برخی اهل‌سنت به شیعیان می‌ورزیدند و در طول تاریخ اسلام و گذشته مسلمانان، عمدتاً از سوی اصحاب قدرت و هواداران جهالت هدایت می‌شد، در زمان تیموریان، این روند تضعیف شده بود و پس از برآمدن سلسله صفویه در ایران، در برخی از مناطق، به‌ویژه در شمال شرق ایران، به‌گونه‌ای بی‌سابقه و گاه خطرناک تقویت گردید؛ البته عزاداری اهل‌سنت برای امام حسین(علیه‌السلام) ادامه یافت و شاعران و به‌ویژه عارفان اهل‌سنت، بخشی از تلاش‌های ادبی، عرفانی و اجتماعی خود را در این مقوله بذل نمودند و انقلاب بزرگ کربلا و قیام ماندگار امام حسین، نه تنها میان اهل‌سنت، بلکه در اندیشه و خانه برخی اندیشمندان غیرمسلمان نیز راه یافت و در شعاع بیشتر و جهانی، به پالایش عواطف و هدایت افکار و باورها به پیش رفت.
 

آسیای مرکزی و عزاداری سیدالشهدا(علیه‌السلام)

 ماوراءالنهر (آسیای میانه) در قرن دهم به دست شیبانیان افتاد و این سلسله ازبک که به تشیع و شیعیان نگاه مثبت و سازنده‌ای نداشت، کوشید مردم را از تمایل روزافزون به اهل‌بیت(علیهم‌السلام) منصرف کند و آنان را از ادامه مسیری که در زمان تیموریان در پیش گرفته بودند، بازدارد. شبیک خان ازبک، مؤسس این سلسله، نمونه بارز این تعصب‌ورزی بود. او هنگامی‌که برای فتح هرات، در رأس لشگری از ازبکان و دیگر جنگجویان خود به دروازه آن شهر رسید، «اکابر شهر مثل امیر جمال‌الدین محدث و امیر غیاث‌الدین محمد بن امیر یوسف و شیخ الاسلام هراتی به استقبال شتافتند. در کهدستان با «خان» ملاقات نموده، متوجه شهر شدند. یساولان پیش می‌آمدند و می‌گفتند: مگوید «الله و محمد و علی یارت باد».[1]
از این رو، با توجه به این قراین و دیگر گزارشات که بعداً در مناطق دیگر و تحت حاکمیت آنان، به‌گونه‌ای فراوان و شدید بروز کرد، تردیدی در خصومت وی با برگزاری برخی مراسم مرسوم در هرات باقی نمی‌ماند. با این همه عارفان بزرگ اهل‌سنت که از آن دیار سر برآوردند یا در آن‌جا باقی ماندند، امام حسین(علیه‌السلام) را به عنوان نقطه پرگار عشق و رمز تداوم حیات اسلامی ‌دانستند؛ از جمله رهبر فرقه چشتیه تصریح می‌کند:
 شاه است حسین، پادشاه است حسین                              دین است حسین، دین‌پناه است حسین
 سرداد نداد دست در دست یزید                                     حقا که بنای لا اله است حسین[2]

 

بیشتر بخوانید: تاریخ عزادارى براى امام حسین ( علیه السلام )


رواج کتاب «روضة‌الشهداء»

یکی از اموری که علاقه مردم آن سامان را به امام حسین و تداوم ذکر عزاداری در آن‌جا حکایت دارد، رواج فراوان کتاب «روضة‌الشهداء» در آن مناطق و نواحی است. همین اقبال مردم باعث شد تا این کتاب، به زبان انزیکی برگردان شود و ترجمه متعدد آن به ترکی نیز، نشانه دیگری بر این نکته است که افزون بر شیعیان ترک‌تبار ایران، ترک‌های آسیای میانه و مناطق دیگر به آن اثر و مراسم عزاداری اقبال داشته‌اند؛ زیرا روضة‌الشهداء که در سال ۹۰۸ پدید آمد و در قرن دهم و قرون بعدی، چندین بار به ترکی ترجمه شده است؛ با نام‌های «سعادت نامه» در نیمه‌های قرن دهم و «حدیقةالسعداء» از شاعر برجسته، فضولی بغدادی که همراه با اصلاحات و افزودگی‌ها انجام شده است. کتاب حدیقه مکرر چاپ شده است. «شهدانامه» نیر روایت منظوم ترکی روضةالشهداء است. ترجمه ترکی آسیای میانه‌ای آن نیز به دست شاعری که تخلص وی صابر است، انجام گرفته و نسخه‌های فراوانی از آن، در تاشکند و چای‌های دیگر، موجود است.[3]


«مثنوی صیقلی حصاری»

افزون بر ترجمه روضةالشهداء، ملاحسین واعظ کاشفی، متنی به عنوان «مثنوی صیقلی حصاری» که به روضةالشهداء شهرت دارد و میان ازبکان و تاجیکان آسیای میانه، مورد استفاده و مشهور بوده را نوشته است. این اثر به دلیل منظوم بودن، دارای طرفدار و تأثیر ژرف و تاریخی در آن خطه است. از جمله دلایل این مطلب و نفود عاشورا و عزاداری امام حسین(علیه‌السلام) در آن سامان، وجود نام‌های فراوان برگرفته از عاشورا و در مورد این واژه تاریخی است؛ از قبیل عشور، عشورعلی، عشورمحمد، عشوربای، در بین تاجیکان سنی مذهب، خواندن و شنیدن مرثیه‌ خیلی رواج دارد؛ اما آن، مثل عادت اهل تشیع، خاص در روز عاشورا صورت نمی‌گیرد. ... در تمام فصل‌های سال، به‌ویژه در تجمع زنان که معرکه بی‌بی سرشنبگی می‌آرایند، این عادت استوار است. در این نوع معرکه‌ها قبل از همه و بیش از همه، خواندن و شنفتن اثر مولانا حسین واعظ کاشفی سبزواری، روضةالشهداء مرسوم بود و گاهی مثنوی‌های خرد [کوتاه]، قصیده‌گونه‌ها و مخمل‌هایی را که شاعران محلی دایر به موضوع شهیدان کربلا ایجاد کرده‌اند، می‌خوانند.عشوربیگ، باباعشور، عشوره، عشورماه، بی‌بی عشور و امثال آن‌ها که از آثار حضور عاشورا و عزاداری میان مردم آن دیار، حکایت دارد. صیقلی که در اوایل قرن سیزدهم می‌زیسته، در ادامه حضور روضةالشهداء و زمینه توجه و باور مردم به عاشورا، قصیده‌ای عاشورایی سرود. بخش نخست قصیده وی مشتمل به پنج هزار بیت، از حیات آدم تا خاتم(صلی الله علیه وآله) است. بخش دوم آن مثنوی دارای چهار هزار بیت، با مرگ معاویه و مخالفت امام حسین(علیه‌السلام) با ولایت‌عهدی یزید آغاز می‌شود و انقلاب کربلا و شهادت امام حسین(علیه‌السلام) و روز عاشورا را در برمی‌گیرد. پروفسور اعلاخان الصفح زاد، یکی از دانشمندان اهل‌سنت آسیای میانه (تاجیکستان) درباره عزاداری اهل‌سنت در آسیای میانه می‌نویسد:
در بین تاجیکان سنی مذهب، خواندن و شنیدن مرثیه‌ خیلی رواج دارد؛ اما آن، مثل عادت اهل تشیع، خاص در روز عاشورا صورت نمی‌گیرد. ... در تمام فصل‌های سال، به‌ویژه در تجمع زنان که معرکه بی‌بی سرشنبگی می‌آرایند، این عادت استوار است. در این نوع معرکه‌ها قبل از همه و بیش از همه، خواندن و شنفتن اثر مولانا حسین واعظ کاشفی سبزواری، روضةالشهداء مرسوم بود و گاهی مثنوی‌های خرد [کوتاه]، قصیده‌گونه‌ها و مخمل‌هایی را که شاعران محلی دایر به موضوع شهیدان کربلا ایجاد کرده‌اند، می‌خوانند.[4]
وی پس از تأکید بر نفوذ گسترده اهل‌بیت(علیهم‌السلام) پیامبر و اولاد علی(علیه‌السلام) میان اهل‌سنت آسیای میانه و به مثنوی صیقلی که همانند روضةالشهداء به بیان شهادت شهدای کربلا، اما به زبان نظم و ازبکی پرداخته، اشاره می‌کند و به خاطر می‌آورد که در اوایل قرن جاری هجری، مردم چگونه مثنوی صیقلی را می خواندند و برای اولاد و علی(علیه‌السلام)، به‌ویژه امام حسین(علیه‌السلام) عزاداری می‌کردند. او تصریح می‌کند که صیقلی حصاری، مؤلف و ناظم مثنوی صیقلی که میان ازبک‌های آسیایی به‌تدریج جای روضةالشهدای کاشفی را گرفت، خود سنی مذهب بوده است. او سپس به بررسی محتوا و منابع و ویژگی‌های این مقتل ازبکی می‌پردازد و آثار گوناگون عزاداری، به‌ویژه خواندن و شنیدن مثنوی صیقلی را برمی‌شمارد و سخنان خود را این‌گونه به پایان می‌برد: مسلم است که روضه‌خوانی، پدیده خاص فرهنگی فارسی بوده. شاید صیقلی نخستین ادیبی باشد که آن (روضةالشهداء) را برای مردم ترک زبان سنی مذهب آسیای وسطی، مرحوم گردانده باشد.[5]

 

نمایش پی نوشت ها:

[1]. حسن بیگ روملو، احسن التواریخ، تصحیح عبدالحسین نوایی، ص 146.
[2]. اقبال لاهوری، کلیات اشعار، با مقدمه احمد سروش، ص 75.
[3]. محسن آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ج 11، ص 295؛ استوری، ادبیات فارسی، ص 903-912؛ رسول جعفریان، مقالات تاریخی، دفتر اول، ص 187.
[4]. اعلاخان افصح زاد، مصاحبه اختصاصی، مجله آشنا، سال پنجم، ش 11، خرداد و تیر 1375، ص 61-73.
[5]. همان.

منبع: کتاب انقلاب کربلا از دیدگاه اهل سنت؛ عبدالمجید ناصری داوودی؛ انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)؛ سال 1390.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.