عزاداری کردها و آفریقایی‌ها برای سیدالشهدا‌(ع)

عزاداری حضرت سیدالشهدا(ع) یک مسئله جهانی است و ریشه در محبت انسان‌ها دارد و فارغ از مرزهای جغرافیایی و عقیدتی است و وابسته به هیچ نژاد و طایفه و رنگین پوستی نیست.
سه‌شنبه، 23 مرداد 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عزاداری کردها و آفریقایی‌ها برای سیدالشهدا‌(ع)
کردهای اهل‌سنت در تکریم شهادت امام حسین(علیه‌السلام)، سابقه‌ای طولانی و غنی دارند
 
چکیده
عزاداری حضرت سیدالشهدا(ع) یک مسئله جهانی است و ریشه در محبت انسان‌ها دارد و فارغ از مرزهای جغرافیایی و عقیدتی است و وابسته به هیچ نژاد و طایفه و رنگین پوستی نیست. در طول تاریخ نیز قوم‌های مختلفی برای آن حضرت عزا گرفته‌اند که این مسئله رفته‌رفته نیز در حال توسعه بوده است. آنچه در این مقاله می‌خوانید، گزارشی از عزاداری مردمان کرد و آفریقایی‌ برای حضرت اباعبدالله‌(ع) است که با هم مرور می‌کنیم.

تعداد کلمات 2834/ تخمین زمان مطالعه 14 دقیقه
 عزاداری کردها و آفریقایی‌ها برای سیدالشهدا‌(ع)


عزاداری کردهای اهل سنت

از اقوام معدودی که پس از روی کار آمدن صفویه در قرن دهم، بر مذهب اهل‌سنت باقی ماندند، قوم کرد است که امروز در استان‌های غربی ایران و عمدتاً در کردستان سکونت دارند. این قوم که اکثریت اهل‌سنت هستند، در شمال ایران، شرق‌ ترکیه و شمال سوریه نیز، جمعیت قابل توجهی از این کشورها را تشکیل می‌دهند.
کردها دارای مذاهب گوناگون هستند. شمار ‌اندکی از آنان شیعه‌اند و بیشتر آن‌ها پیرو تسنن و مذهب شافعی بوده و به زبان کردی سخن می‌گویند که لهجه ایازتبار فارسی به حساب می‌آید. افزون بر آن، شمار زیادی از سادات حسینی و حسنی، میان کردها زندگی می‌کنند. آنان رابطه خویش را با اهل‌بیت(علیهم‌السلام) پیامبر، از جمله امام حسین(علیه‌السلام) قطع نکرده‌اند و با وجود داشتن مذهب تسنن، به عاشورا و سوگواری در محرم وفادار مانده‌اند. کردها، به‌ویژه در کردستان، با آغاز ماه محرم، به احترام امام حسین(علیه‌السلام)، مجالس عروسی و مراسم جشن را تعطیل می‌کنند.
زنان کرد از اول تا پایان محرم، سرمه به چشم نمی‌زنند و در سنندج، مردم در شب عاشورا، به مقبره امامزاده پیر‌عمر می‌روند و تا پاسی از شب، با روشن کردن شمع، به دعا و ذکر می‌پردازند. برخی کردها در ماه محرم، به نذر و نوشتن شکایات به حضرت ابوالفضل و توسل به آن حضرت اشتغال دارند.
ادبیات مردم کرد نیز آیینه دلدادگی آنان به اهل‌بیت(علیهم‌السلام) رسول خدا و شاهد ریشه داشتن محبت این خاندان، از جمله عزاداری برای امام حسین(علیه‌السلام)، میان آنان است. یکی از شاعران دل‌سوخته اهل‌بیت(علیهم‌السلام)، رضا طالبانی کرکوکی است که برای سیدالشهدا، چنین سوگ سرودهایی برجای گذاشته است:
لافت از عشق حسین است و سرت برگردن است
عشق بازی، سر به میدان وفا افکندن است
گر هواخواه حسینی، ‌ترک سر کن چون حسین
شرط این میدان، به خون خویش بازی کردن است
از حریم کعبه کمتر نیست دشت کربلا
صد شرف دارد بر آن وادی که گویند ایمن است
کربلا وای من فدای خاک پاکی که در آن
نور چشم مصطفی و مرتضی را مسکن است
زهره زهرا، نگین خاتم خیرالوراء
زور و زهره مرتضی و حیدر خیبر کن است
سنی‌ام، سنی، ولیکن حب آل‌مصطفی
دین و آیین من و آبا و اجداد من است
شیعه و سنی ندانم، دوستم با هرکه را
دوست باشد، دشمنم آن را که با او دشمن است[1]
این شاعر اهل‌سنت، در قصیده زیبای دیگر، مصائب دیگر اهل‌بیت(علیهم‌السلام) را نیز طرح و عزاداری خود را برای «آل‌علی» به زبان شعر و به‌گونه روشن و سوزان بیان کرده است:
در ماتم آل‌علی خون همچو دریا می‌رود
تیغ است و بر سر می‌زند، دست است و بالا می‌رود
از عشق آل‌بوالحسن، این تیغ زن وآن سینه زن
داد و فغان مرد و زن تا عرش اعلا می‌رود
پیراهن شمع خدا، یعنی حسین و مجتبی
جان‌ها همی‌گردد فدا، سرها به یغما می‌رود
کوتاه کن انکار را، بدعت مگو این کار را
این سوگ آل‌حیدر است، این خون نه بی جا می‌رود
روی زمین پر همهمه، در دست جانبازان قمه
خون از بر و دوش همه، از فرق تا پا می‌رود
من چون ننالم این زمان، زار و ضعیف و ناتوان
کاین برق آه عاشقان، از سنگ خارا می‌رود
از ابن سعد بیوفا، شامی‌شوم پرجفا
بر آل‌بیت مصطفی، چندین تعدی می‌رود
بغداد گردد لاله گون در روز عاشورا به خون
از کاظمین آن سیل خون تا طاق کسرا می‌رود
وز طاق کسرا سرنگون، ریزد به پای بیستون
وز بیستون آید برون، سوی بخارا می‌رود
حزن سیاوش شده با در ماتم آل عبا
تا دامن روز جزا تا جیب عقبا می‌رود
من سنی‌ام، نامم رضا، کلب امام مرتضی
درویش عبدالقادرم، راهم به مولا می‌رود[2]
 
عبدالله سنندجی، ملقب به «رونق»، شاعری دیگر از اهل‌سنت قوم کرد است که در قرن سیزدهم می‌زیست. او در سال ۱۲۱۵ ش در سنندج متولد شد. وی قصیده بلندی در رثای شهیدان کربلا دارد که میان دیگر فارسی زبان‌ها نیز شهرت پیدا کرده است:
آه از دمی‌که شاه شهیدان کربلا آمد سوی مصاف به میدان کربلا
بی‌نور گشت شمع شبستان احمدی از تندباد ظلم در ایوان کربلا
بوی بهشت و خون شهیدان دهد کس گر بو کند گلی ز گلستان کربلا
لب تشنه اهل‌بیت(علیهم‌السلام)، ولی ز آب چشمشان سیراب گشته خاک بیابان کربلا
جز آب تیغ و زهر سنان لقمه ‌این بود از کوفیان نواله مهمان کربلا
معمار روزگار به نامی ‌الم نهاد روزی که ریخت طرح شبستان کربلا
دیوان آدمی ‌لقب از آتش ستیز بر باد داده خاک سلیمان کربلا
بر اهل‌بیت(علیهم‌السلام)، دیدۂ افلاک خون گریست چشم زمانه هیچ نگویم که چون گریست[3]
شاعر دیگر به نام جوهری سنندجی، از همان کردهای اهل‌سنت سنندج، راه مولوی عبدالله را ادامه داده، با پیروی از مرثیه‌سرای معروف شیعه، محتشم کاشانی، قصیدة زیبای زیر را یادگار گذاشته است:
باز این چه شورش است و چه زاری است در جهان
کز دیده سپهر بود جوی خون روان
باز این چه ماتم است که‌اندر ظهور او
را در گریه چشم پیر و بنالد دل جوان
باز این چه شیون است و چه ماتم که صبح و شام
از مهر و ماه اشک فرو ریزد آسمان
بهر عزای آل‌رسول خدا حسین
شاه عرب امام عجم نور مشرقین
روزی که شد به دهر چنین ظلم آشکار
و در حیرتم که چرخ چرا ماند پایدار
در ماتم حبیب خدا، زاده بتول
ای سینه آه سرکن و ای دیده خون ببار
 ریزد فلک ز دیده انجم سرشک خون
هر صبح‌دم ز کینه آن قوم نابکار
مهری که بود رونق افلاک دین از او
شد منکسف به خاک ز بیداد روزگار
ای چرخ پرستیز ز جور تو داد، داد
صبحت چو شام زینب و زین العباد باد
چون نخل، قامت شه دین بر زمین فتاد
افغان و گریه در فلک هفتمین فتاد
از توسن سپهر و مهر شد سرنگون
آن ساعتی که شاه شهیدان ز زین فتاد
از وحش و طیر و انس صدای فغان و آه
برخاست از زمین و به عرش برین فتاد
ایام بی‌سکون شد و افلاک بی‌قرار
چون چشم اهل‌بیت(علیهم‌السلام) به سلطان دین فتاد
مهر و مه و ستاره، همه گشت غرق خون
از ذوالجناح گشت چو آن شاه سرنگون
اندر عزای آل‌نبی آسمان گریست
افلاک اشک ریخت، زمین و زمان گریست
از شورش و فغان عزادار اهل‌بیت(علیهم‌السلام)
و وحش و طیور و ارض و سما، انس و جان گریست
دید آن شهید را چو فتاده به خاک و خون
جبریل با معاشر کروبیان گریست
بر اهل‌بیت(علیهم‌السلام) این ستم از چرخ چون رسید
از مهر و مه و سپهر و مکین و مکان گریست
بود دلی زغم که نسوزد در این ملول
چشم سپهر کور و زبان هلال لال[4]

 

 بیشتر بخوانید: امتداد عاشورا در شبه قاره هند و خاورمیانه (1)


ملک الکلام مجدی سقزی (۱۲6۸ ق) نیز در ادامه مرثیه‌سرایی اهل‌سنت کرد، سوگ‌نامه حسینی سروده و در آن، امام حسین(علیه‌السلام) را «معنی قرآن» معرفی کرده است که در دشت کربلا با شهادت وی، کلام‌الله مجید پاره‌پاره شد و هزار «جان گرامی» را فدای او می‌داند.
ای توتیای دید جان، خاک پای تو برتر زعرش، بارگه کبرای تو
تا رستخیز، خون جگر بر زمین چکد زان شاخ گلی که بردمد از نینوای تو
کردی به راه دوست، تن و جان خود فدا بادا هزار جان گرامی ‌فدای تو
در بحر رحمت است شناور هر آن کسی یک قطره اشک ریزد ‌اندر عزای تو
ذات تو هست معنی قرآن و ز اهل کین چون پاره‌پاره صفحه قرآن قبای تو
می‌خواست در زمانه کند محشر آشکار روز نبرد، بازوی معجز نمای تو
عهد الست آمد و تسلیم عرضه کرد تا جان نثار دوست نماید وفای تو
تو تشنه جان سپردی و آب فرات هم بود از تو تشنه‌تر به لب جان فزای تو
بودند بی‌خبر که بقا در ولای تواست قومی ‌که خواستند به گیتی فنای تو
رحمی ‌کن و ز لطف، فراسوی خویش خوان زان پیش‌تر که جان دهم ‌اندر ورای تو[5]
 
مولوی تایجوزی با همه باوری که به خلافت خلفای راشدین دارد، آن را با محبت اهل‌بیت(علیهم‌السلام) برابر ندانسته است و دلگیری و ‌اندوه خود را از این‌که خلافت، در آغاز، به حضرت علی سپرده نشد، این‌گونه بیان می‌کند:
وز آن سوی وطن هجرت نمودم خلافت از علی دانسته بودم
به تأثیر محمد، میر اکمل خلافت چون به عثمان شد محول
دل خویشان ما را پر ز خون کرد به خویشاوند خود نعمت فزون کرد[6]
این قصاید و سروده‌ها، بخشی از ناله‌ها و عزاسروده‌های مردم اهل‌سنت کرد، برای اهل‌بیت(علیهم‌السلام) پیامبر و ابراز ارادت به خاندان پاک رسالت است. این سروده‌ها مانند سروده‌های شاعران دیگر نقاط جهان اسلام، نشان‌دهنده عزاداری مکتوب نخبگان اهل‌سنت در مناطق یادشده و نیز داشتن زمینه و پیشینه مردمی ‌است و نشان می‌دهد که مردم سنی‌مذهب، دارای چنین گفتار و رفتاری بوده‌اند.[7]
 

عزاداری در قلمرو عثمانی

خلافت عثمانی که پیش از ظهور تیمور لنگ (۷۸۲- ۸۰۷) در آسیای صغیر (ترکیه فعلی) استقرار یافته بود، پس از ضربات اولیه تیمور، با مشکل چندانی مواجه نشد و پس از مرگ وی، به‌خصوص در اواخر عهد تیموریان، از جهات مختلف توسعه یافت و در قرن یازدهم هجری، همه کشورهای عربی، بالکان تا اتریش و کشورهای شمال آفریقا را تصرف کرد و حکومت سلجوقیان روم را تحت عنوان خلافت اسلامی، در بخش بزرگ جهان اسلام بر پا داشت.
در قسمت کردهای اهل‌سنت و عزاداری آن‌ها اشاره کردیم که آنان در تکریم شهادت امام حسین(علیه‌السلام) و عزاداری عاشورای حسینی، سابقه‌ای طولانی و غنی دارند. از آن‌جا که کردها عمدتاً در قلمرو عثمانی (اعم از عراق، سوریه و‌ترکیه فعلی) می‌زیستند، بررسی عزادارای آن‌ها در واقع عزاداری اهل‌سنت را در برخی نقاط قلمرو عثمانی نشان می‌دهد؛ چنان‌که مطلب فوق، عزاداری اهل‌سنت را در امپراتوری صفویه و عثمانی نیز به نمایش می‌گذارد.یکی از فرقه‌های تصوف اهل‌سنت در قلمرو عثمانی که در آسیای صغیر و بالکان بیش از دیگر فرقه‌ها و مردم اهل‌سنت به خاندان پیامبر ارادت می‌ورزند، فرقة بکتاشیه است. پیروان این فرقه، به رغم مبارزات کمال مصطفی اتاترک (پدر ‌ترکیه جدید) بر ضد مذهب و تلاش وی برای سکولار کردن جامعه ‌ترکیه، از هر فرصت مناسب، برای اظهار ارادت و توسل به اهل‌بیت(علیهم‌السلام)، از جمله عزاداری برای امام حسین(علیه‌السلام) استفاده و مجالسی را مخفیانه در منازلشان برگزار می‌کنند. این گروه، روابطشان را با عتبات مشرفّه عراق و ایران حفظ کرده‌اند و با فراهم شدن کمترین زمینه، به زیارت مزار آن بزرگواران می‌شتابند.
درباره عراق، گزارش دیگری نیز داریم که نشان می‌دهد اهل‌سنت در مراسم عزاداری امام حسین(علیه‌السلام)، از دوره‌های قدیم شرکت می‌جسته‌اند؛ از جمله درباره شهر ناصریه عراق آمده است: مردم ناصریه در مجالس عزاداری شیعیان مشارکت می‌کنند و در تشکیل هیئت‌های عزاداری آنان، سهم می‌گیرند و چه بسا برخی از مردم اهل‌سنت ناصریه، خود، هیئت مخصوص به خود تشکیل داده، دسته بیرون می‌آورند.[8] حاکمان عثمانی، شیعیان را نه تنها از نظر مذهبی می‌کوبیدند، بلکه از نظر سیاسی نیز آن‌ها را در واقع دشمن بالقوه و هوادار رقیب نیرومند خود، دولت صفوی، می‌دانستند و حرکات تند اولیه شاه اسماعیل نیز حربه کافی برای توجیه انواع ستم‌های آنان فراهم کرده بود.
با این همه در حلب، از شهرهای سوریه، مزاری است که از آن به نام «مشهد‌الحسین» یاد می‌شود. مردم برای این مزار، وقف‌هایی اختصاص می‌دادند و از بخشی از آن، در روز عاشورا بین مردم غذای نذری تقسیم می‌کردند.[9]
در مناطق سنی‌نشین کشورهای خلیج فارس و دیگر کشورهای عربی، به‌ویژه اردن و فلسطین، مردم هرچند عزاداری محرم و عاشورا را به روش شیعیان عراق، لبنان و بحرین انجام نمی‌دهند، در روز عاشورا، به پختن غذاهای مخصوص و اطعام دیگران می‌پردازند و از جشن و سرور پرهیز می‌کنند. البته شمار ‌اندکی از اهل‌سنت که در جوار مساجد یا تکایا و حسینیه‌های اهل‌تشیع زندگی می‌کنند، هر از چندگاه در مراسم عزاداری آنان حاضر می‌شوند.
یکی از فرقه‌های تصوف اهل‌سنت در قلمرو عثمانی که در آسیای صغیر و بالکان بیش از دیگر فرقه‌ها و مردم اهل‌سنت به خاندان پیامبر ارادت می‌ورزند، فرقة بکتاشیه است. پیروان این فرقه، به رغم مبارزات کمال مصطفی اتاترک (پدر ‌ترکیه جدید) بر ضد مذهب و تلاش وی برای سکولار کردن جامعه ‌ترکیه، از هر فرصت مناسب، برای اظهار ارادت و توسل به اهل‌بیت(علیهم‌السلام)، از جمله عزاداری برای امام حسین(علیه‌السلام) استفاده و مجالسی را مخفیانه در منازلشان برگزار می‌کنند. این گروه، روابطشان را با عتبات مشرفّه عراق و ایران حفظ کرده‌اند و با فراهم شدن کمترین زمینه، به زیارت مزار آن بزرگواران می‌شتابند.[10]
از شاعران بکتاشی، مطالب و اشعاری برجای مانده است که تأثّر آنان را از حادثه عاشورا و باورشان را به اهل‌بیت(علیهم‌السلام)، به‌ویژه امام حسین(علیه‌السلام) به روشنی نشان می‌دهد. در یکی از سروده‌های شاعران مزبور آمده است:
به خرقه‌ای که به بر کرده‌ام نگاه مکن در آن به دیده ‌تردید منگر
چرا که این خرقه قدیمی ‌است اما من دلیر و نیرومندم
و در آن لحظه که فرصت داده شود به توانایی و قدرت جوانی از جوانان کربلا
خواهم جنگید
شمیمی ‌به نظر می‌رسد کوچک است چونان قطره در برابر دریا
در حال رکوع
اما چون خوب بشناسی‌اش دریایی را می‌بینی که دنیا را می‌پوشاند
دریایی که سرچشمه آن از سلاله امام علی است[11]
شاعران فرقه بکتاشیه که در سرزمین آلبانی در بالکان می‌زیسته‌اند، اشعاری سروده‌اند که بخشی از آن‌ها تاکنون باقی مانده و شاهد حضور عاشورا در بین مردم سنی‌مذهب بالکان، از جمله آلبانی است. در سروده‌های آنان آمده است: «درک مصیبت امام حسین(علیه‌السلام) در آن میدان، برای هرکس ممکن نیست؛ چرا که این مصیبت در ظرف کلام نمی‌گنجد...». یا «چرا از کربلا برایم نمی‌گویی؟ تا در اشک غرق شوم...
چرا دوازده امام را عزیز می‌داریم؟ و به حسن و حسین عشق می‌ورزیم؟
برای آنکه آن‌ها برحق‌اند و اصحاب فضل‌اند و به کسی بدی نکرده‌اند.»
افزون بر بکتاشیه، پیروان طریقت خکویه نیز که در‌ ترکیه و بالکان، هواداران زیادی دارند بزرگواران را فرزندان خود می‌شناسانند.[12]
 

عزاداری در شمال آفریقا

گفتیم که در مصر و دیگر نقاط شمال آفریقا، با سقوط دولت فاطمیان و دستور ایوبیان مبنی بر منع تعزیه‌داری عاشورا، عزاداری مردم در روز عاشورای هر سال فراموش نشد و اهل‌سنت نیز چون شیعیان، مقام رأس‌الحسین و سیده زینب‌ایرا را به عنوان مرکز تجمعشان برای یاد امام حسین(علیه‌السلام) و ذکر فضائل و مصائب اهل‌بیت(علیهم‌السلام) انتخاب می‌کردند و از دور و نزدیک بدان نقاط سرازیر می‌شدند.
 در قرن دهم، از جمله آثاری که از تأثر روحی اهل‌سنت مصر، به‌ویژه عالمان بزرگ آن حکایت دارد، آثار سیوطی، به‌ویژه تاریخ الخلفاء است. سیوطی (م ۹۱۱) که هم‌زمان با سقوط تیموریان از دنیا رفته است، در اثر یادشده، هنگام بیان حادثه عاشورا، تصریح می‌کند که قلب من تحمل یادآوری جزئیات فاجعه کربلا را ندارد. او آنگاه به آثار شگفت شهادت امام حسین(علیه‌السلام) و جنایت یزید در حق آل‌رسول می‌پردازد؛ هم‌چنین موارد گوناگونی از کرامات شهادت امام حسین(علیه‌السلام) و سپس مقام والای آن حضرت را نزد پیامبر بزرگ اسلام بیان داشته، می‌کوشد حوادث غیر طبیعی پس از حادثه عاشورا را قابل فهم کند. سیوطی از سوگواری و نوحه‌خوانی افراد گمنامی ‌یاد می‌کند که در بین مردم شهرت یافت و آن را مرثیه‌خوانی جن می‌گفتند:
مسح الرسول جبینه فله بریق فی الخدود
ابواه من علیا قریش وجده خیر الجدود
او داستان انتقال اسارت‌بار اهل‌بیت(علیهم‌السلام) و بازماندگان شهدای کربلا را به کوفه و شام آورده و بسیاری از جنایات ابن‌زیاد و یزید و طرفداران آنان را در زمان حضور اهل‌بیت(علیهم‌السلام) در آن شهرها گزارش کرده است و هرگونه اکرام اهل‌بیت(علیهم‌السلام) از یزیدبن‌معاویه و روایات مربوط به خوش‌رفتاری وی را، متأثر از خشم مردم شام و‌ترس یزید از خشم و نفرت مردم دانسته، آن را تاکتیکی سیاسی قلمداد می‌کند.[13]
یکی از نویسندگان مغرب (مراکش) درباره عظمت دهه اول محرم در آن کشور می‌نویسد:
در این ماه، زندگی اجتماعی تغییر محسوسی می‌یابد و مردم، آن بی‌تفاوتی و زندگی متعارف همیشگی را ندارند و بیشتر به محاسبه نفس و حیات دینی خود می‌پردازند ... .
مردم منقلب هستند و به‌طور طبیعی، آرایش و حتی خانه‌تکانی و فرش شستن را انجام نمی‌دهند. ساز و آواز تقریباً قطع می‌شود و مردم لباس عزا بر تن دارند.[14]
مرحوم علامه سید محسن امین نیز که در سال ۱۳۲۱ ق به مصر سفر کرده است، وضعیت عزاداری مردم مصر و علاقه آنان به اهل‌بیت(علیهم‌السلام) را چون عراقی‌ها شمرده است.[15]
 

عزاداری در قفقاز

عزاداری در قفقاز را از یک نظر به دو قسمت شمالی و جنوبی می‌توان تقسیم کرد. در قفقاز جنوبی که اکثریت مردم پیرو مذهب تشیع هستند و اکنون به نام آذربایجان از آن یاد می‌شود، به طور طبیعی مراسم عزاداری، به‌ویژه در ایام تاسوعا و عاشورا برگزار می‌شد و پس از پایان تسلط مارکسیسم و آزادی از سلطه روسیه و مسکو، اکنون نیز شهرهای مختلف باکو، نخجوان و دیگر شهرهای آن شاهد برگزاری مراسم عزاداری مردم هستند.
در قفقاز شمالی نیز که اکنون به عنوان جمهوری داغستان از آن یاد می‌شود و هم‌چنان جزو فدراسیون روسیه باقی مانده، باوجود آنکه اکثریت قاطع مردم آن، از اهل‌سنت هستند، عزاداری برای امام حسین(علیه‌السلام) در بین آنان شناخته شده است و مردم در ایام محرم، به‌خصوص تاسوعا و عاشورا، اظهار‌اندوه می‌کنند و از هرگونه جشن و مراسم عروسی می‌پرهیزند؛ افزون بر آنکه، مردم منطقه «مسکنجاه» در داغستان، اصالتاً ایرانی و عموماً شیعه‌مذهب هستند و به شعایر حسینی عمل می‌کنند.[16]
در گرجستان نیز که ظاهراً بیش از دو میلیون مسلمان عمدتاً ‌ترک‌زبان زندگی می‌کنند، بیشتر آنان شیعه هستند. عزاداری برای امام حسین(علیه‌السلام) که با ذبح گاو و گوسفند و اطعام فقرا و ابراز‌اندوه و پوشیدن لباس عزا همراه است، به شیعیان اختصاص ندارد و اهل‌سنت و شیعیان هیچ تفاوتی از این جهت ندارند؛ هرچند شیعیان چون شیعیان دیگر مناطق اسلامی، از اطلاعات کافی و شور و شوق حسینی برخوردار نیستند که این ناآگاهی در واقع معلول سلطه دیرپا و فراگیر رژیم مارکسیستی لنینیستی مسکو و فعالیت پیروان رژیم در گمراه کردن آنان است.[17]
همین ویژگی و رویکرد، در مورد اهل‌سنت دیگر نقاط جمهوری روسیه، مانند چچن، اینگوش، تاتارستان و دیگر نقاط مربوط، صادق است؛ هرچند جزئیات آن به بررسی مفصل احتیاج دارد.

 

نمایش پی نوشت ها:

[1]. صدیقی صفی‌زاده، پارسی‌گویان کرد، ص 6۹ - ۷۳.
[2]. همان.
[3]. همان، ص ۷۹.
[4]. سید عبدالحمید حیرت سجادی، گلزار شاعران کردستان، ص 14 – 10.
[5]. به نقل از: فاروق صفی‌زاده، امام حسین(علیه‌السلام) و دیدگاه‌ها، ص ۸۷.
[6]. همان، ص ۸۳.
[7]. علما و بزرگان متعدد کرد سنی‌مذهب، در مورد جایگاه اهل‌بیت عصمت و طهارت و مصائب آنان، از جمله حادثه عاشورا، به زبان شعر و نثر، گفته و نوشته‌اند؛ برای نمونه، می‌توان از قانع مریوانی، نالی مریوانی، نالی شهرزوری، شیخ عبدالقادر در هموند، سید احمد نقیب، مولوی محوی، مولوی وفایی و دیگران نام برد.
[8]. سیدصالح شهرستانی، تاریخ النیاحة، ج ۲، ص ۶۷.
[9]. همان، ص 49.
[10]. همان، ج ۲، ص 64.
[11]. زهرا کدخدایی مرزجی، امام حسین(علیه‌السلام) و دیدگاه‌ها، ص ۱۵۰- ۱۳۸.
[12]. همان.
[13]. عبدالرحمان سیوطی، تاریخ الخلفاء، ص ۲۰۷-۲۰۹؛ پیامبر خدا، جبین امام حسین(علیه‌السلام) را مسح کرده است و گونه‌های او از آن، نورانی است.
[14]. مجلة الهادی، ش ۲، ذی القعد، ۱۳۹۱، به نقل از مجموعه مقالات امام حسین(علیه‌السلام) و دیدگاه‌‌ها، ص ۸۸.
[15]. سیدصالح شهرستانی، تاریخ النیاحة، ج ۲، ص 14.
[16]. با استفاده از دست‌نوشته عروجاف، طلبة داغستانی حوزه علمیه قم.
[17]. دست نوشته امیرخان نیازی، طلبه ‌گرجی حوزه علمیه قم.

منبع: کتاب انقلاب کربلا از دیدگاه اهل‌سنت؛ عبدالمجید ناصری داوودی؛ انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)؛ سال 1390.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.