در سالهای اخیر، حل منازعات، به یکی از ابعاد اصلی دیپلماسی شهری تبدیل شده است.
چکیده
دیپلماسی به عنوان ابزار سیاسی برای عمل متوازن و هماهنگ بینالمللی بر مبنای منافع ملی، یکی از مهمترین فعالیتهایی است که در عرصه روابط بینالملل، نقش سیاست خارجی دولت - ملتها را نشان میدهد. اما اکنون به وسیله جهانیشدن و کمرنگ شدن نقش دولت - ملتها به عنوان بازیگر اصلی این عرصه، هم دیپلماسیها تغییر جهت دادهاند و هم بازیگران آنها منعطف، متنوع، متکثر و خلاق شدهاند. بنابراین، هنگامی که از سیاست جهانیشدن دیپلماسی سخن به میان میآید، بیشتر چنین تحولاتی در دیپلماسی مورد نظر است.
تعداد کلمات: 2555 / تخمین زمان مطالعه: 13 دقیقه
دیپلماسی به عنوان ابزار سیاسی برای عمل متوازن و هماهنگ بینالمللی بر مبنای منافع ملی، یکی از مهمترین فعالیتهایی است که در عرصه روابط بینالملل، نقش سیاست خارجی دولت - ملتها را نشان میدهد. اما اکنون به وسیله جهانیشدن و کمرنگ شدن نقش دولت - ملتها به عنوان بازیگر اصلی این عرصه، هم دیپلماسیها تغییر جهت دادهاند و هم بازیگران آنها منعطف، متنوع، متکثر و خلاق شدهاند. بنابراین، هنگامی که از سیاست جهانیشدن دیپلماسی سخن به میان میآید، بیشتر چنین تحولاتی در دیپلماسی مورد نظر است.
تعداد کلمات: 2555 / تخمین زمان مطالعه: 13 دقیقه
مقدمه
در سالهای اخیر، نظریههای مختلف بینالمللی به وجود ارتباط بین سیاست بومی و بینالمللی اعتراف کردهاند. در این میان، پس از مدت زمان طولانی تمرکز بر سیاست بومی و ساختارهای سیاسی، همچنان فقدان نظریههای دیپلماسی به چشم میخورد، اما در طول ظهور عصر دیپلماسی نوین، این مباحث تاحدودی تغییر ماهیت یافتهاند که آن هم تحتتأثیر جهانیشدن بوده است. افزایش درگیری مناطق و نهادهای غیر دولتی و فرآیندهای دیپلماتیک در آنها یکی از همین موارد است. به طور کلی، «سیاست دیپلماسی شهری» را میتوان با توجه به شش «ایده – رویه» و اساسی تشکیلدهنده آن، واکاوی و مورد بحث قرار داد که عبارتند از: امنیت شهری، توسعه شهری، اقتصاد شهری، فرهنگ شهری، شبکه شهری و نمایندگی شهری.
ایده دیپلماسی شهری حول چند مضمون اصلی شکل گرفته است. بر اساس برداشت پایه، دیپلماسی شهری را میتوان ابزارهای سیاستگذاری شهری و فرآیندها، نهادها و ترتیبات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگیای دانست که شهرها و مدیریتهای شهری، از آنها به منظور کنترل کشمکشها و تقویت همکاریهای جهانی بین شهری و رسیدن به منافع و ارزشهای شهری و شهروندی و گفتمان مشترک استفاده میکنند. هدف از بهکارگیری این ابزارها، برقراری شهرهای پایدار، سالم و کارآفرین و ایجاد فضایی دانشمحور، ارزشمدار، امن، دموکراتیک، پررفاه و سرشار از نوآوری و نشاط برای شهروندان خود و شهروندان جهانی است. این برداشت برای تحقق بخشی به مفهومسازی آن، با شش ایده همراه است:
ایده دیپلماسی شهری حول چند مضمون اصلی شکل گرفته است. بر اساس برداشت پایه، دیپلماسی شهری را میتوان ابزارهای سیاستگذاری شهری و فرآیندها، نهادها و ترتیبات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگیای دانست که شهرها و مدیریتهای شهری، از آنها به منظور کنترل کشمکشها و تقویت همکاریهای جهانی بین شهری و رسیدن به منافع و ارزشهای شهری و شهروندی و گفتمان مشترک استفاده میکنند. هدف از بهکارگیری این ابزارها، برقراری شهرهای پایدار، سالم و کارآفرین و ایجاد فضایی دانشمحور، ارزشمدار، امن، دموکراتیک، پررفاه و سرشار از نوآوری و نشاط برای شهروندان خود و شهروندان جهانی است. این برداشت برای تحقق بخشی به مفهومسازی آن، با شش ایده همراه است:
بیشتر بخوانید: تاریخچه دیپلماسی شهری
دیپلماسی شهری و امنیت شهری:
در سالهای اخیر، حل منازعات به یکی از ابعاد اصلی دیپلماسی شهری تبدیل شده است. یکی از مهمترین دلایل برای پرداختن به نقش شهر در نواحی درگیر این است که علل و قربانیان این درگیریها، اغلب محلی هستند. در نتیجه، حل اختلافات و تلاش برای صلح پایدار نیز باید عینی و محسوس باشد؛ یعنی نهادهای محلی و شهری تشکیلاتی هستند که بهترین شناخت را از این مناطق دارند و نقشها و رویکردهای دیپلماتیک خاصی را در مواقع بحرانی به عهده میگیرند.
دیپلماسی شهری و توسعه شهری:
در توسعه، جوامع محلی همیشه نقش پررنگی داشتهاند. ارزش افزودهای که بر اثر مشارکت شهرها در کمکهای توسعهای وجود دارد ناشی از این است که کمکهای توسعهبخش در سطح محلی اعطا میشود. کمکهای شهرها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: کمک به توسعه انسانی و کمکهای توسعهای در زمانهای اضطراری. کمکهای توسعهبخش انسانی، معطوف به بحرانهای بلندمدت است، در حالی که نوع دیگر کمکهای توسعهبخش در زمان وقوع بحرانهای ناگهانی ارائه میشود. شیوه دیپلماتیکی که در دو نوع از کمکهای توسعهبخش ارائه میشود، متفاوت است. گاهی بین شهرداران شهرهای درگیر، ارتباط مستقیم برقرار میشود، در حالی که در زمانهای دیگر، کارمندان دولت یا سازمانهای محلی، این ارتباط را برقرار میکنند و ارتباطهای بینالمللی را از سوی شهرداریها هدایت میکنند.
دیپلماسی شهری و اقتصاد شهری:
نفع محلی، به طور فزاینده، به نیروی پیشراننده در پس فعالیتهای دیپلماتیک شهرها تبدیل شده است. به نظر میرسد در برخی از شهرها نفع محلی، تنها انگیزه هدایتکننده است. اینکه این نفع محلی اغلب به سود اقتصادی برگردانده میشود، بیانگر این است که چرا بُعد اقتصادی دیپلماسی شهری، عنصر مهمی از فعالیتهای بینالمللی شهرهاست. دیپلماتهای شهرها از دو راه میتوانند از کسب سود اقتصادی برای شهرهایشان مطمئن شوند:
الف. آنها میتوانند اقدام به جذب گردشگران، شرکتهای خارجی، سازمانهای بینالمللی و رویدادهای بینالمللی در شهرشان کنند؛
ب. به آنها میتوانند خدمات نوین و دانش تخصصی خود را صادر کنند و وارد توافق با سایر شهرها شوند.
به طور کلی نفع شخصی شهروندان و نقش شهرها به عنوان مراکز اصلی فعالیتهای اقتصادی، به گونهای فزاینده، محرک اصلی اقتصاد شهری است. دیپلماتهای شهری میتوانند با دیپلماسی فعال، در مجامع و سازمانهای بینالمللی، شرکتهای خارجی، گردشگران و دیگر سازمانهای بینالمللی را برای سرمایهگذاری، به شهرهای خود جذب کنند و نیز میتوانند دانش و خدمات خود را از طریق تاسیس شرکتهای فراملی و ایجاد دفاتر مرکزی شرکتهای خارجی مبادله کنند.
امروزه بیشتر فعالیتهای اقتصادی و تجاری، در شهرها صورت میگیرد و برای نمونه اگر جهانشهرهایی، همچون: توکیو، نیویورک و لندن به لحاظ مالی، سیاسی و پایتخت فرهنگی رتبههای بالایی را به خود اختصاص دادهاند، همگی آنها نقش و فعالیت دیپلماسی شهری را در عرصه اقتصاد شهری نمایان میسازد.
به عنوان نمونهای بارز در زمینه نقش دیپلماسی شهری در اقتصاد شهری، میتوان به اجلاس سالانه داووس[1] اشاره کرد که هرساله با حضور نمایندگان شهرها و دیگر شرکتکنندگان برگزار میشود. به عنوان نمونه شهرداران شرکتکننده در اجلاس ۲۰۰۹م. آن عبارت بودند از: تهران ، لندن، دالیان، میلان، بوینس آیرس، ریودوژانیرو، کبک، سان فرانسیسکو و هسن که موضوعات زیر در آن جلسه بررسی شد:
خاورمیانه در سال ۲۰۰۹م. (تأثیر جریان نفت بر برنامه تجارت و جامعه)؛ امنیت آسیا، بهخصوص افغانستان و پاکستان؛ نوآوری در آسیا؛ شهرنشینی در روند جهانی؛ نواقص طرح حکومتی، چراکه ساختار حکومتی قرن بیستم برای مقابله با چالشهای مختلف و پیچیده این قرن کافی نیست؛ ساختاری برای توسعه.
الف. آنها میتوانند اقدام به جذب گردشگران، شرکتهای خارجی، سازمانهای بینالمللی و رویدادهای بینالمللی در شهرشان کنند؛
ب. به آنها میتوانند خدمات نوین و دانش تخصصی خود را صادر کنند و وارد توافق با سایر شهرها شوند.
به طور کلی نفع شخصی شهروندان و نقش شهرها به عنوان مراکز اصلی فعالیتهای اقتصادی، به گونهای فزاینده، محرک اصلی اقتصاد شهری است. دیپلماتهای شهری میتوانند با دیپلماسی فعال، در مجامع و سازمانهای بینالمللی، شرکتهای خارجی، گردشگران و دیگر سازمانهای بینالمللی را برای سرمایهگذاری، به شهرهای خود جذب کنند و نیز میتوانند دانش و خدمات خود را از طریق تاسیس شرکتهای فراملی و ایجاد دفاتر مرکزی شرکتهای خارجی مبادله کنند.
امروزه بیشتر فعالیتهای اقتصادی و تجاری، در شهرها صورت میگیرد و برای نمونه اگر جهانشهرهایی، همچون: توکیو، نیویورک و لندن به لحاظ مالی، سیاسی و پایتخت فرهنگی رتبههای بالایی را به خود اختصاص دادهاند، همگی آنها نقش و فعالیت دیپلماسی شهری را در عرصه اقتصاد شهری نمایان میسازد.
به عنوان نمونهای بارز در زمینه نقش دیپلماسی شهری در اقتصاد شهری، میتوان به اجلاس سالانه داووس[1] اشاره کرد که هرساله با حضور نمایندگان شهرها و دیگر شرکتکنندگان برگزار میشود. به عنوان نمونه شهرداران شرکتکننده در اجلاس ۲۰۰۹م. آن عبارت بودند از: تهران ، لندن، دالیان، میلان، بوینس آیرس، ریودوژانیرو، کبک، سان فرانسیسکو و هسن که موضوعات زیر در آن جلسه بررسی شد:
خاورمیانه در سال ۲۰۰۹م. (تأثیر جریان نفت بر برنامه تجارت و جامعه)؛ امنیت آسیا، بهخصوص افغانستان و پاکستان؛ نوآوری در آسیا؛ شهرنشینی در روند جهانی؛ نواقص طرح حکومتی، چراکه ساختار حکومتی قرن بیستم برای مقابله با چالشهای مختلف و پیچیده این قرن کافی نیست؛ ساختاری برای توسعه.
دیپلماسی شهری و فرهنگ شهری:
همانگونه که فرهنگ در دیپلماسی دولتها اهمیت دارد، در دیپلماسی شهرها نیز عنصر مهمی به شمار میرود؛ برای نمونه، بخشی از بُعد وسیعتر روابط فرهنگی و فعالیتهای دیپلماتیک، بر مبادله هنجارها و ارزشهای مرتبط و مشترک متمرکز میشود. گرچه دیپلماسی فرهنگی بخش مهمی از فعالیتهای دیپلماتیک شهرها هستند، بعضی از ناظران معتقدند این شیوه دیپلماتیک تاکنون از تمام توان بالقوه خود استفاده نکرده است. برای نمونه، به مبادله فرهنگی محدود بین شهرهای کشورهای اسلامی و ظرفیت بالای آن در ایجاد همگرایی اشاره کردهاند.
دیپلماسی شهری و شبکههای شهری:
بُعد همکارانه یا شبکهای دیپلماسی شهری، در مقایسه با ابعادی که در بالا اشاره شد، بیگانه به شمار میآید؛ برای اینکه همکاری بینالمللی معمولاً به خودی خود هدفی دیپلماتیک نیست، بلکه بیشتر وسیلهای برای دستیابی به اهداف بالاتر، از قبیل امنیت بهبودیافته یا سود اقتصادی بیشتر است. به تازگی تلاشهای دیپلماتیک برای همکاری بینالمللی بین شهرها انجام شده است وبه نظر میرسد شبکههای بینالمللی، جایگزین جامعه بینالمللی دولتها در سطح دیپلماتیک شدهاند و شهرها در این پدیده نقش دارند.
دیپلماسی شهری و نمایندگی شهری:
بُعد نمایندگی دیپلماسی شهری شامل تمام فعالیتهایی است که با هدف بازنمایی شهر در سازمانهای بینالمللی صورت میگیرد. این فعالیتهای دیپلماتیک بسیار به وظایف دیپلماتهای دولتی در سازمانهای بینالمللی شبیه است؛ البته جدای از این واقعیت که دیپلماتهای شهری در بازیهای دیپلماتیک در سطوح بالا وارد نمیشوند. در سازمانهای بینالمللی، شهر هم در درون و هم بیرون از ساختارهای سیاسی بازنمایی میشود. درون ساختارهای سیاسی، هدف اصلی دیپلماسی شهری، مشارکت در فرآیندهای تصمیمسازی است.
دیپلماسی شهری و نقش شهرها در برقراری صلح
موارد مربوط به حل اختلاف در سطح محلی، نمونهای از مدیریت موفق کشمکشها و منازعات توسط نهادهای محلی همچون دولتهای محلی و سازمانها و نهادهای شهری است. مدیریت منازعات و برقراری صلح بر اساس قابلیت یک دولت شهری در برقراری رابطهای باز و خوشباورانه با شهروندان، سازمانها و رهبران جامعهای که نماینده گروههای مختلف در شهر میباشند قرار داده میشود. همچنین دولتهای محلی میتوانند موجب به جریان افتادن گفتمان و متعاقباً درک دوجانبه در مرزهای ملی گردند. استقلال محلی با آگاهی از اینکه یکی از اصول سازنده هر دولت غیر متمرکز میباشد، متضمن توانایی دولتهای محلی در ارائه سیاست بینالمللی و برقراری روابط بینالمللیشان میباشد. از آنجا که نهادهای محلی ناچارند مستقیماً با مسائل مربوط به دستورالعملهای سیاسی نظم جهانی روبهرو شوند، از این منظر، شهرها نهادهایی در خط مقدم این عرصه هستند که بر قوانین بینالمللی اثرگذارند. در نتیجه آنها برای شرکت در نقشآفرینی در یک سیستم حکمرانی از مشروعیت رسمی برخوردار میباشند.
بیشتر بخوانید: سیری در دیپلماسی و تحول تاریخی آن
فعالیتهای دیپلماتیک شهرها در مناطقی که درگیر اختلاف میباشند به انواع مختلفی تقسیم میشوند:
الف. فعالیتهای قبل از ایجاد اختلاف
ابتدا آن دسته از فعالیتهای دیپلماتیکی وجود دارد که قبل از ایجاد اختلاف و شکلگیری هرگونه نزاعی، صورت میپذیرند که دیپلماسی بازدارنده نامیده میشود. تلاش سازمانهای شهری آمریکایی برای صلح در سال ۲۰۰۳م. به منظور ممانعت از جنگ آمریکا و عراق را میتوان نمونهای از چنین فعالیتهای دیپلماتیک دانست. لازم به ذکر است بهترین فرصتها برای جلوگیری از بالا گرفتن کشمکش در مراحل اولیه وقوع آن و قبل از تشدید اختلاف میباشد؛ به دلیل آنکه هرچه کشمکش، بالا بگیرد، خطر جدیتر شدن موضعگیری طرفین بیشتر میشود و در نتیجه کمتر مایل به قبول مصالحه و راهحلهای غیر نظامی و توافقات سیاسی میباشند. در این مرحله دیپلماسی شهری کارآمدترین گزینه در کشمکشی است که به طور مثال در یک کشور، بین گروههای قومی به وجود آمده است.
جلوگیری از ایجاد کشمکش و وقوع جنگ به هشدارهای اولیه و واکنش دولتها و سازمانهای محلی بستگی دارد. دولتهای محلی غالباً امکان و اختیاراتی برای ارائه یک برنامه واکنش سریع در اختیار دارند. در صورتی که کشوری نتواند امنیت را حفظ نماید و با امکان حمایت از شهروندان خود را نداشته باشد، در این وضعیت، دولتهای محلی نقش فزایندهای ایفا میکنن. دیپلماسی شهری میتواند دولتهای محلی را از طریق شبکهسازی، تشکیل ائتلاف و فعالیتهای گروهی با مشارکت سازمانهای فعال جامعهمدنی، در این زمینه یاری رساند. به عنوان نمونه مشارکت بینالمللی شهرها و یا پیمانهای خواهرخواندگی میتواند فرصتهایی را در اختیار دولت محلی قرار دهد که در این بین، هردو طرف مشارکت، از آن بهره میبرند. رابطه طولانی مبتنی بر اعتماد شهرها در عرصه بینالمللی، به استحکام ظرفیتهای دولت محلی و گشودن راه آینده کمک میکند، تا آنجا که توسعه و پیشرفت موجب برقراری امنیت و بالعکس میگردد.
جلوگیری از ایجاد کشمکش و وقوع جنگ به هشدارهای اولیه و واکنش دولتها و سازمانهای محلی بستگی دارد. دولتهای محلی غالباً امکان و اختیاراتی برای ارائه یک برنامه واکنش سریع در اختیار دارند. در صورتی که کشوری نتواند امنیت را حفظ نماید و با امکان حمایت از شهروندان خود را نداشته باشد، در این وضعیت، دولتهای محلی نقش فزایندهای ایفا میکنن. دیپلماسی شهری میتواند دولتهای محلی را از طریق شبکهسازی، تشکیل ائتلاف و فعالیتهای گروهی با مشارکت سازمانهای فعال جامعهمدنی، در این زمینه یاری رساند. به عنوان نمونه مشارکت بینالمللی شهرها و یا پیمانهای خواهرخواندگی میتواند فرصتهایی را در اختیار دولت محلی قرار دهد که در این بین، هردو طرف مشارکت، از آن بهره میبرند. رابطه طولانی مبتنی بر اعتماد شهرها در عرصه بینالمللی، به استحکام ظرفیتهای دولت محلی و گشودن راه آینده کمک میکند، تا آنجا که توسعه و پیشرفت موجب برقراری امنیت و بالعکس میگردد.
ب- فعالیتهای زمان اختلاف
نوع دیگر فعالیتهای دیپلماتیک شهرها در این حوزه، شامل فعالیتهایی است که در زمان درگیری انجام میگیرد. حضور شهرهای اروپایی در حمایت از سرزمینهای فلسطینی، علىالخصوص زمانی که دولتها نمیتوانند با دولت حماس مشارکت نمایند، نمونهای از این فعالیتهاست. انجمن کلانشهرهای هلندی و شبکه اروپایی مقامات محلی، اهدافی چون برقراری گفتمان مشترک و نفوذ در اتحادیه اروپا برای ایجاد جنبشی بزرگتر و حمایت از برقراری صلح را دنبال میکنند. پروژههای این سازمانها بر توسعه اقتصادی و اجتماعی در زمینههایی، از قبیل: آب، بهداشت، آموزش، امکانات رفاهی، خدمات اجتماعی، کشاورزی و موارد زیرساختی نیز متمرکز میباشد. همچنین حضور شهروندان کشورهای مختلف در قالب کاروانهای صلح به غزه، نمونههای جالبی از این مورد میباشد.
ج- فعالیتهای بعد منازعه
آخرین دسته فعالیتهای دیپلماتیک در حوزه منازعات، آن دسته از فعالیتهایی را شامل میشود که پس از پایان یافتن جنگ اجرا میشوند. بسیاری از برنامههای بازسازی پس از جنگ از سوی نهادها و حکومتهای محلی را میتوان از این دسته دانست. جدا از برنامههای توسعه، بسیاری از فعالیتهای دیپلماتیک پس از جنگ، ارائه و بهبود ساختارهای دموکراتیک را مورد توجه قرار دادهاند؛ برای مثال شهر هلندی «ردن» با کمک دیگران از طریق برگزاری کنفرانسها و سمینارها، از ادغام دو دولت بوسنی و کروات در شهر فوجنیکا واقع در مرکز بوسنی حمایت نمود. نمونه دوم مربوط به مقدونیه میباشد که در آن دستورالعملهای مهمی از سطح ملی به سطح محلی منتقل شد و به پایان یافتن تنش میان آلبانیتبارهای مقدونیه و اسلاوها در بیشتر شهرها و مناطق و همچنین در سطح ملی کمک نمود.
یکی دیگر از فعالیتهای مهم شهرها و نهادهای محلی در مرحله پس از منازعه و درگیری، مجموعه تلاشهای سختافزاری و نرمافزاری آنها در بحث بازسازی است. بازسازی پس از جنگ توسط دولتهای محلی را میتوان به شرح زیر تعریف نمود: حمایت پس از جنگ و پشتیبانی از ظهور مجدد حکومت مؤثر و قانونی و یا دولت در سطح فراملی، این مطلب مستلزم ارتقای حقوق شهروندی و ایجاد فرصتهای برابر برای تمامی شهروندان بدون توجه به پیشینه فرهنگی و قومی میباشد. اکثر اوقات دولتهای محلی در بازسازی پس از جنگ میبایست با میراث جنگ (ویرانی، بیکاری، ضربههای روحی گروهی از پناهندگان و افراد بیخانمان، نبود منابع، گرایشهای ملیگرایی قوی، نبود مشروعیت و استقلال محلی و چالشهای عمومی اثرگذار) به منظور ایجاد دولتی مردمسالارتر روبهرو شوند.
حوزههایی که در آن دولت محلی به عملیات بازسازی میپردازد، شامل: پروژههای ثابت در حوزه بازسازی خدمات شهری و امکانات رفاهی، بازسازی مدارس، کتابخانهها، مراکز فرهنگی و مذهبی و برنامههای اجتماعی برای شهروندانی که بیش از همه آسیب دیدهاند، ارائه الگوهایی برای مشارکت شهروندان و نظایر آن میباشد.
یکی دیگر از فعالیتهای مهم شهرها و نهادهای محلی در مرحله پس از منازعه و درگیری، مجموعه تلاشهای سختافزاری و نرمافزاری آنها در بحث بازسازی است. بازسازی پس از جنگ توسط دولتهای محلی را میتوان به شرح زیر تعریف نمود: حمایت پس از جنگ و پشتیبانی از ظهور مجدد حکومت مؤثر و قانونی و یا دولت در سطح فراملی، این مطلب مستلزم ارتقای حقوق شهروندی و ایجاد فرصتهای برابر برای تمامی شهروندان بدون توجه به پیشینه فرهنگی و قومی میباشد. اکثر اوقات دولتهای محلی در بازسازی پس از جنگ میبایست با میراث جنگ (ویرانی، بیکاری، ضربههای روحی گروهی از پناهندگان و افراد بیخانمان، نبود منابع، گرایشهای ملیگرایی قوی، نبود مشروعیت و استقلال محلی و چالشهای عمومی اثرگذار) به منظور ایجاد دولتی مردمسالارتر روبهرو شوند.
حوزههایی که در آن دولت محلی به عملیات بازسازی میپردازد، شامل: پروژههای ثابت در حوزه بازسازی خدمات شهری و امکانات رفاهی، بازسازی مدارس، کتابخانهها، مراکز فرهنگی و مذهبی و برنامههای اجتماعی برای شهروندانی که بیش از همه آسیب دیدهاند، ارائه الگوهایی برای مشارکت شهروندان و نظایر آن میباشد.
دیپلماسی شهری و کنفرانسهای بینالمللی
منظور از کنفرانسها، گردهماییهای رسمی و غیر رسمی دولتها و دیگر بازیگران بینالمللی برای رسیدن به توافق در موضوعات خاص است. کنفرانسها خود انواع گوناگونی دارند که در دستهبندی کلی میتوان آنها را به کنفرانسهای موردی و مقطعی و نیز کنفرانسهای سازمانیافته تقسیم کرد. کنفرانسهای مقطعی، کنفرانسهایی هستند که به دلایل تاریخی یا بروز برخی مخاصمات در مقطعی زمانی و برای هدفی خاص ایجاد شدهاند. کنفرانس سازمانیافته، از روابط و آداب سازمانی ویژهای برخوردار است، که آن را از نظر عملیاتی به نهادهای چندجانبه نزدیکتر میکند.
با توجه به آشکار شدن ماهیت فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی کلانشهرها و همچنین نهادهای مربوط به دیپلماسی شهری چندجانبه، ذکر این نکته ضروری است که ایجاد آگاهی جهانی نسبت به مباحث اقتصادی و اجتماعی، انجام تحقیقات مستقل در مورد مسائل اجتماعی و اقتصادی و تولید مفاهیم نو، مانند: توسعه پایدار، انرژیهای نوین، مدیریت سبز، شهرهای کارآفرین، بوم شهرها، شهرهای دانشی و گردشگری خلاق، از طریق برگزاری کنفرانسهای بینالمللی تبیین و تسری مییابد. کنفرانسهای بینالمللی با گرد هم آوردن کلیه بازیگران و حتی شرکا و علاقهمندان به موضوعی اقتصادی و اجتماعی در محیط تصمیمگیری و در زمانی نسبتاً کوتاه، دو هدف عمده را پیگیری مینماید. هدف اول، ایجاد حساسیت جهانی نسبت به آن موضوع و هدف دوم، جلب توجه بازیگران مختلف جامعه بینالمللی به یک حوزه خاص از نگرانیهای عمومی یا نگرانیهای گروهی از بازیگران در سطح بینالمللی و هنجارسازی در مورد آن است.
امروزه اکثر نمایندگان سازمانهای بینالمللی غیر دولتی از حضور در کنفرانسهای بینالمللی چندجانبه، تنها به عنوان وسیلهای برای برقراری تماس با نمایندگان دیگر مراکز و دولتها، ارائه اطلاعات و نیز دفاع از هنجارها و دیدگاههای مورد نظر خود بهره گرفته و از طریق اطلاعرسانی و دفاع از نظرات خود و همچنین با پوشش رسانهای و انعکاس آن، افکار عمومی را تحتتأثیر قرار میدهند و از این طریق دولتها را در روند مباحث خود ناچار به اتخاذ موضع میکنند تا بتوانند نقش اساسی در تصمیمگیریها ایفا کنند.
عنصری که نقش نمایندگان سازمانهای بینالمللی غیر دولتی را در کنفرانسهای بینالمللی و در تصمیمگیریها برجسته میکند، تصور عمومی از بیطرفی و وفاداری سازمانهای بینالمللی غیر دولتی به موضوعات مورد بحث است که به دیدگاهها و پیشنهادهای آنها، مشروعیت ویژهای در تصمیمگیریها داده است؛ چراکه دیدگاههای ارائهشده از سوی نمایندگان دولتها در صحنه دیپلماسی چندجانبه در کنفرانسهای بینالمللی، از دیدگاه سایر نمایندگان و افکار عمومی، به عنوان دیدگاههایی برای پیشبرد اهداف و منافع ملی دیده میشوند.
کنفرانسها در برخی موارد منجر به ایجاد سازوکارهای بینالمللی در حوزههای مختلف شدهاند که در این راستا میتوان به کنفرانس محیطزیست و توسعه اشاره کرد. این کنفرانس در سال ۱۹۷۲م. در استکهلم منجر به ایجاد برنامه محیطزیست ملل متحد گردید و پس از آن کنفرانسهای بعدی محیطزیست و توسعه در ریودوژانیرو در سال ۱۹۹۲م. سازوکاری تحت عنوان تسهیلات جهانی محیطزیست[2] (جف) به منظور کمک به کشورهای جهانسوم جهت دستیابی به اهداف زیست محیطی و موضوعات مرتبط با آن ایجاد نمود.
نمونه دیگر دیپلماسی شهری، کنفرانس بینالمللی آلودگی محیطزیست کپنهاگ است که نشان میدهد نمایندگان شهرداریها و دیگر بازیگران غیر دولتی در کنار سران دولتها و نمایندگان رسمی در روند مذاکرات و تصمیمگیریها نقش بسزایی داشتهاند.
منبع: کتاب دیپلماسی شهری، نوشته مهدی جمالینژاد، نشر آرما، 1392.
[1] . World Economic Forum (Davos).
[2] . Global Environmental Facility.
با توجه به آشکار شدن ماهیت فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی کلانشهرها و همچنین نهادهای مربوط به دیپلماسی شهری چندجانبه، ذکر این نکته ضروری است که ایجاد آگاهی جهانی نسبت به مباحث اقتصادی و اجتماعی، انجام تحقیقات مستقل در مورد مسائل اجتماعی و اقتصادی و تولید مفاهیم نو، مانند: توسعه پایدار، انرژیهای نوین، مدیریت سبز، شهرهای کارآفرین، بوم شهرها، شهرهای دانشی و گردشگری خلاق، از طریق برگزاری کنفرانسهای بینالمللی تبیین و تسری مییابد. کنفرانسهای بینالمللی با گرد هم آوردن کلیه بازیگران و حتی شرکا و علاقهمندان به موضوعی اقتصادی و اجتماعی در محیط تصمیمگیری و در زمانی نسبتاً کوتاه، دو هدف عمده را پیگیری مینماید. هدف اول، ایجاد حساسیت جهانی نسبت به آن موضوع و هدف دوم، جلب توجه بازیگران مختلف جامعه بینالمللی به یک حوزه خاص از نگرانیهای عمومی یا نگرانیهای گروهی از بازیگران در سطح بینالمللی و هنجارسازی در مورد آن است.
امروزه اکثر نمایندگان سازمانهای بینالمللی غیر دولتی از حضور در کنفرانسهای بینالمللی چندجانبه، تنها به عنوان وسیلهای برای برقراری تماس با نمایندگان دیگر مراکز و دولتها، ارائه اطلاعات و نیز دفاع از هنجارها و دیدگاههای مورد نظر خود بهره گرفته و از طریق اطلاعرسانی و دفاع از نظرات خود و همچنین با پوشش رسانهای و انعکاس آن، افکار عمومی را تحتتأثیر قرار میدهند و از این طریق دولتها را در روند مباحث خود ناچار به اتخاذ موضع میکنند تا بتوانند نقش اساسی در تصمیمگیریها ایفا کنند.
عنصری که نقش نمایندگان سازمانهای بینالمللی غیر دولتی را در کنفرانسهای بینالمللی و در تصمیمگیریها برجسته میکند، تصور عمومی از بیطرفی و وفاداری سازمانهای بینالمللی غیر دولتی به موضوعات مورد بحث است که به دیدگاهها و پیشنهادهای آنها، مشروعیت ویژهای در تصمیمگیریها داده است؛ چراکه دیدگاههای ارائهشده از سوی نمایندگان دولتها در صحنه دیپلماسی چندجانبه در کنفرانسهای بینالمللی، از دیدگاه سایر نمایندگان و افکار عمومی، به عنوان دیدگاههایی برای پیشبرد اهداف و منافع ملی دیده میشوند.
کنفرانسها در برخی موارد منجر به ایجاد سازوکارهای بینالمللی در حوزههای مختلف شدهاند که در این راستا میتوان به کنفرانس محیطزیست و توسعه اشاره کرد. این کنفرانس در سال ۱۹۷۲م. در استکهلم منجر به ایجاد برنامه محیطزیست ملل متحد گردید و پس از آن کنفرانسهای بعدی محیطزیست و توسعه در ریودوژانیرو در سال ۱۹۹۲م. سازوکاری تحت عنوان تسهیلات جهانی محیطزیست[2] (جف) به منظور کمک به کشورهای جهانسوم جهت دستیابی به اهداف زیست محیطی و موضوعات مرتبط با آن ایجاد نمود.
نمونه دیگر دیپلماسی شهری، کنفرانس بینالمللی آلودگی محیطزیست کپنهاگ است که نشان میدهد نمایندگان شهرداریها و دیگر بازیگران غیر دولتی در کنار سران دولتها و نمایندگان رسمی در روند مذاکرات و تصمیمگیریها نقش بسزایی داشتهاند.
منبع: کتاب دیپلماسی شهری، نوشته مهدی جمالینژاد، نشر آرما، 1392.
[1] . World Economic Forum (Davos).
[2] . Global Environmental Facility.