استراتژی هایی برای افزایش احتمال بقای کسب و کارهای نوپا در دنیای رقابتی
چکیده
این مقاله چارچوبی برای کارافرینان فراهم میآورد تا بتوانند مسائل اساسی کسب و کار خود را در یک قاب جمع کنند و با مدل سازی شرایط، فرایند اتخاذ تصمیمات کارافرینان را تسهیل نماید. این چارچوب، قطب نمای کارافرینی نام دارد. در قلب چارچوب رویکردی ما، شناسایی استراتژی ورود به بازار برای هر نوآوری قرار دارد که نیازمند بررسی این است که چه مشتریانی باید مورد هدف قرار گیرند، چه تکنولوژیهایی باید مورد استفاده قرار گیرد، چه هویت سازمانی باید مفروض گردد، و موضع گیری شرکت در برابر رقبایش چگونه است. برای اینکه پیچیدگی این مسائل را بتوانید به خوبی در ذهن بیاورید، باید بدانید که تمامی این تصمیمات، به هم مرتبط هستند؛ یعنی به عنوان مثال، انتخاب مشتریان هدف، بر هویت سازمانی شرکت و گزینههای تکنولوژیک آن تاثیر میگذارد. به علت طولانی بودن مقاله، در سه بخش جداگانه تقدیم نگاه شما میگردد.
تعداد کلمات : 1286 تخمین زمان مطالعه : 6 دقیقه
این مقاله چارچوبی برای کارافرینان فراهم میآورد تا بتوانند مسائل اساسی کسب و کار خود را در یک قاب جمع کنند و با مدل سازی شرایط، فرایند اتخاذ تصمیمات کارافرینان را تسهیل نماید. این چارچوب، قطب نمای کارافرینی نام دارد. در قلب چارچوب رویکردی ما، شناسایی استراتژی ورود به بازار برای هر نوآوری قرار دارد که نیازمند بررسی این است که چه مشتریانی باید مورد هدف قرار گیرند، چه تکنولوژیهایی باید مورد استفاده قرار گیرد، چه هویت سازمانی باید مفروض گردد، و موضع گیری شرکت در برابر رقبایش چگونه است. برای اینکه پیچیدگی این مسائل را بتوانید به خوبی در ذهن بیاورید، باید بدانید که تمامی این تصمیمات، به هم مرتبط هستند؛ یعنی به عنوان مثال، انتخاب مشتریان هدف، بر هویت سازمانی شرکت و گزینههای تکنولوژیک آن تاثیر میگذارد. به علت طولانی بودن مقاله، در سه بخش جداگانه تقدیم نگاه شما میگردد.
تعداد کلمات : 1286 تخمین زمان مطالعه : 6 دقیقه
نویسنده / نویسندگان: Joshua Gan , Erin L. Scott , Scott Stern
مترجم: محمدصادق جمشیدی اردشیری
مترجم: محمدصادق جمشیدی اردشیری
بخش دوم
استراتژیهایی برای کسب و کارهای نوپا
برای دسته بندی استراتژیهای محتمل، هر کسب و کار جدید میبایست دو موضوع رقابتی خاص را مد نظر قرار داده، و آنها را سبک سنگین نماید:
همکاری یا رقابت؟
همکاری کردن با شرکتهای تثبیت شده، برای کسب و کارهای نوپا این امکان را فراهم میآورد که به منابع و زنجیرههای تامین دسترسی پیدا کنند که میتواند آنها را قادر سازدکه در یک بازار بزرگتر و تثبیت شده، با سرعت بیشتری ورود پیدا کنند. و همچنین از سویی دیگر، این احتمال وجود دارد که کسب و کار نوپا، به دلیل ماهیت بوروکراتیک شرکتهای بزرگ و تثبیت شده، با تاخیرات عدیدهای مواجه شود و نیز این احتمال وجود دارد که سهم بسیار کوچکی از یک بازار بزرگ به او برسد ( شرکت بزرگ تثبیت شده، احتمالا قدرت بسیار بیشتری در چانه زنی در روابط دو طرف دارد، مخصوصا اگر بتواند اجزای کلیدی ایدهی کسب و کار نوپا را از آن خود کند ).
استراتژیهایی برای کسب و کارهای نوپا
برای دسته بندی استراتژیهای محتمل، هر کسب و کار جدید میبایست دو موضوع رقابتی خاص را مد نظر قرار داده، و آنها را سبک سنگین نماید:
همکاری یا رقابت؟
همکاری کردن با شرکتهای تثبیت شده، برای کسب و کارهای نوپا این امکان را فراهم میآورد که به منابع و زنجیرههای تامین دسترسی پیدا کنند که میتواند آنها را قادر سازدکه در یک بازار بزرگتر و تثبیت شده، با سرعت بیشتری ورود پیدا کنند. و همچنین از سویی دیگر، این احتمال وجود دارد که کسب و کار نوپا، به دلیل ماهیت بوروکراتیک شرکتهای بزرگ و تثبیت شده، با تاخیرات عدیدهای مواجه شود و نیز این احتمال وجود دارد که سهم بسیار کوچکی از یک بازار بزرگ به او برسد ( شرکت بزرگ تثبیت شده، احتمالا قدرت بسیار بیشتری در چانه زنی در روابط دو طرف دارد، مخصوصا اگر بتواند اجزای کلیدی ایدهی کسب و کار نوپا را از آن خود کند ).
موارد متناظر با این همکاری یا رقابت نیز، نکات مثبت و منفی در پی دارد. رقابت در برابر بازیگران تثبیت شده در بازار در یک صنعت خاص، به این معنی است که کسب و کار نوپا دارای آزادی عمل بیشتری برای ایجاد زنجیرهی ارزشی که مورد نظر خودش است، فراهم نماید؛ یعنی کار با مشتریانی که شرکتهای تثبیت شده، آنها را مورد غفلت قرار دادند و آوردن نوآوریهای به بازار که ارزش پیشنهادی بیشتری برای مشتریان دارد و محصولات موفق پیشین را از میدان رقابت به بیرون براند. از سویی دیگر، این به آن معنا است که کسب و کار نوپا باید با رقبایی مقابله نماید که منابع مالی بیشتری در اختیار دارند و زیرساختهای کسب وکار آنها مستحکمتر و گستردهتر است.همکاری کردن با شرکتهای تثبیت شده، برای کسب و کارهای نوپا این امکان را فراهم میآورد که به منابع و زنجیرههای تامین دسترسی پیدا کنند که میتواند آنها را قادر سازدکه در یک بازار بزرگتر و تثبیت شده، با سرعت بیشتری ورود پیدا کنند. و همچنین از سویی دیگر، این احتمال وجود دارد که کسب و کار نوپا، به دلیل ماهیت بوروکراتیک شرکتهای بزرگ و تثبیت شده، با تاخیرات عدیدهای مواجه شود و نیز این احتمال وجود دارد که سهم بسیار کوچکی از یک بازار بزرگ به او برسد
حفر خندق یا صعود به بالای تپه؟
برخی از شرکتها، اعتقاد دارند که آنها از راه حفاظت و کنترل شدید بر یک محصول یا یک تکنولوژی، عایدی بسیار بیشتری نصیبشان میشود و قرار دادن این محصولات یا تکنولوژیها در معرض کپی برداری دیگران، آنها را به شدت آسیب پذیر مینماید. بنبابریان آنها تصمیم میگیرند که با سرمایه گذاری بر حفظ مالکیت معنوی خود، آنها را محافظت نمایند. حمایت رسمی از مالکیت معنوی، هرچند بسیار هزینه دارد، میتواند به کسب و کار نوپای تکنولوژی محور، این اجازه را بدهد که او را در برابر رقابت مستقیم از جانب دیگران محافظت نماید یا برای او قدرت چانه زنی فراوانی در مذاکرات شراکت زنجیره تامین، ایجاد نماید. اما قرار دادن اولویتهای شرکت بر کنترل این قبیل داراییها و حفاظت از آنها، باعث افزایش هزینه مبادله شده و در راه انتقال نوآوری به بازار و همکاری با مشتریان و شرکای تجاری، چالشهای دشواری ایجاد مینماید.
در مقابل، تمرکز بر انتقال شتابان محصول به بازار نهایی، موجب سرعت بخشیدن به فرایند تجاری سازی و توسعه میگردد که در به طور معمول، با همکاری نزدیک با شرکا و مشتریان رخ میدهد.کسب و کارهای نوپایی که این مسیر را دنبال میکنند، توانایی آزمون و تکرار فرایند ارسال مستقیم و سریع ایده به بازار هدف، برایشان اولویت بالاتری دارد. در حالی که استراتژی بر پایه کنترل ممکن است زمان ورود به بازار را به تاخیر بیندازد، کسب و کارهایی که بر اساس استراتژی ورود سریع عمل میکنند، باید انتظار رقابتهای دشوارتری را بکشند و میتوانند از چابکی خود برای پاسخ دادن به این فشارها و تهدیدات رقابتی استفاده کنند. آنها به سرعت حرکت میکنند و قوانین را در هم میشکنند.
برخی از شرکتها، اعتقاد دارند که آنها از راه حفاظت و کنترل شدید بر یک محصول یا یک تکنولوژی، عایدی بسیار بیشتری نصیبشان میشود و قرار دادن این محصولات یا تکنولوژیها در معرض کپی برداری دیگران، آنها را به شدت آسیب پذیر مینماید. بنبابریان آنها تصمیم میگیرند که با سرمایه گذاری بر حفظ مالکیت معنوی خود، آنها را محافظت نمایند. حمایت رسمی از مالکیت معنوی، هرچند بسیار هزینه دارد، میتواند به کسب و کار نوپای تکنولوژی محور، این اجازه را بدهد که او را در برابر رقابت مستقیم از جانب دیگران محافظت نماید یا برای او قدرت چانه زنی فراوانی در مذاکرات شراکت زنجیره تامین، ایجاد نماید. اما قرار دادن اولویتهای شرکت بر کنترل این قبیل داراییها و حفاظت از آنها، باعث افزایش هزینه مبادله شده و در راه انتقال نوآوری به بازار و همکاری با مشتریان و شرکای تجاری، چالشهای دشواری ایجاد مینماید.
در مقابل، تمرکز بر انتقال شتابان محصول به بازار نهایی، موجب سرعت بخشیدن به فرایند تجاری سازی و توسعه میگردد که در به طور معمول، با همکاری نزدیک با شرکا و مشتریان رخ میدهد.کسب و کارهای نوپایی که این مسیر را دنبال میکنند، توانایی آزمون و تکرار فرایند ارسال مستقیم و سریع ایده به بازار هدف، برایشان اولویت بالاتری دارد. در حالی که استراتژی بر پایه کنترل ممکن است زمان ورود به بازار را به تاخیر بیندازد، کسب و کارهایی که بر اساس استراتژی ورود سریع عمل میکنند، باید انتظار رقابتهای دشوارتری را بکشند و میتوانند از چابکی خود برای پاسخ دادن به این فشارها و تهدیدات رقابتی استفاده کنند. آنها به سرعت حرکت میکنند و قوانین را در هم میشکنند.
بیشتر بخوانید : برنامه ریزی و کنترل تولید (1)
حال بیایید آن چهار تصمیم را در نظر بگیریم.
استراتژی حفاظت از مالکیت معنوی
در این ربع قطب نما، شرکت در عین اینکه با شرکتهای تثبیت شده در بازار به همکاری میپردازد، در عین حال کنترل محصول و یا تکنولوژی خود را نیز در اختیار دارد. کسب و کار نوپا، بر تولید و توسعهی ایدهها تمرکز میکند و از هزینههای پایین دستی و فعالیتهای مرتبط با مشتریان، اجتناب میکند. ایده اصلی باید برای مشتریان نهایی شرکت تثبیت شده ارزشمند باشد؛ از این رو، توسعه انتخابهای مد نظر ، محدود به شرکتهایی میشود که بر اساس ایدهی اصلی، شرکای احتمالی بهتری برای کسب و کار نوپا هستند.
علاوه بر آن، به دلیل نیاز هم راستا بودن فعالیتهای کسب و کار نوپا با شرکت تثبیت شده در بازار، این کسب و کار به احتمال زیاد بر روی توسعهی تکنولوژی هایی سرمایه گذاری خواهد کرد که منطبق با سیستمهای موجود باشند. در نهایت اینکه، هویت کسب و کار نوپا، به عنوان گونهای از کارخانه تولید ایده، در توسعهی نوآوریهایی منعکس خواهد شد که از طریق شرکتهای تثبیت شده میتوانند به بازار عرضه شوند. اما این کسب و کار خود را به عنوان توسعه دهندهی بخشهای گسسته از یک تکنولوژی خواهد دید که میتواند تفاوت ملموسی برای صنایع ایجاد نماید، نه یک توسعه دهندهی تکنولوژی، که خود را با آزمایشات ساختار نیافته با هر تکنولوژی بالقوه درگیر میسازد.
شرکت دالبی (Dolby) که در زمینه صدا فعالیت میکند، یک نمونه عالی برای این مورد است. میتوان گفت که تضمین شده که هر کسی در بازار که به دنبال یک سیستم استریو یا تماشای یک فیلم در سینما و یا تئاتر است، به دنبال نام دالبی میگردد. لابراتورهای شرکت دالبی که در سال 1965 توسط ری دالبی (Ray Dolby) ابداع شدند، اختراعاتی در زمینه کاهش صداهای مزاحم به ثبت رساندهاند که از این طریق توانستند به استانداردی جهانی تبدیل شده و برای 50 سال، رهبر این بازار باقی بمانند. ارزش چندین میلیلارد دلاری شرکت دالبی، تنها از طریق ارتباط محدود با کارگردانان فیلم، آهنگ سازان، و علاقه مندان به موسیقی به دست آمده است. این شرکت، تکنولوژی منحصر به فرد خودش را تحت لیسانس، به تولید کنندگان و توسعه دهندگان بسیاری مانند سونی، بوز، اپل، و یاماها واگذار کرده است.
کارافرینانی که به دنبال استراتژیهایی مانند دالبی هستند، به دقت و با وسواس زیادی از مالکیت معنوی خودشان نگهداری و حفاظت مینمایند. اختراعات و نامهای تجاری که به دقت ثبت شده اند، و با مدیریت مناسب تحقیق و توسعه آمیخته شدهاند، میتوانند یک سد دفاعی مستحکم برای کسب و کارهای نوپا ایجاد کنند که به آنها اجازه میدهد قدرت چانه زنی خود را در طی دورههای بلند مدت زمانی، حفظ نمایند. این استراتژی، انتخاب فرهنگ و قابلیتها را به شرکت دیکته میکند: کسب و کار نوپا نه تنها نیازمند سرمایه گذاری بر مهارتهای مرتبط با تحقیق و توسعه است، بلکه نیازمند نظارت و دقت هوشمندانه در موارد قانونی حفاظت از مالکیت معنوی نیز هست. استراتژی حفاظت از مالکیت معنوی، قدرت خود را نه تنها در موراد محدود مانند شرکت دالبی به نمایش گذاشته است، بلکه در میان تمامی صنایع مانند تکنولوژیهای زیستی (بیوتکنولوژی) نیز کارامدی خود را به اثبات رسانیده است.
برگرفته از سایت: مجله کسب و کار دانشگاه هاروارد HBR.ORG