امام مهدي (عج) و مسجدالاقصي
«بيتالمقدس را اهل شام و آن طرف «قدس» گويند، از اهل آن ولايات كسي كه به حج نتواند رفتن در همان موسم به قدس حاضر شود، به موقف بايستد و قرباني عيد كند چنانكه عادت است. سال باشد كه زياده از بيست هزار خلق در اوايل ماده ذي الحجّه آنجا حاضر شوند.
قدس شهري است كه بر سر كوهي نهاده و آب ندارد؛ مگر از باران و برستاتها چشمههاي آبست امّا به شهر نيست و گرد شهر بارويي حصين است، از سنگ و گچ، دروازهها آهنين، نزديك شهر هيچ درختي نيست و...»1 «مقدسي» جغرافيدان معروف قرن چهارم هجري در وصف اين شهر مينويسد: «در ميان شهرهاي فلسطين بزرگتر از آن نيست. بسياري از قصبهها از آن كوچكترند چون اصطخر، قاين، فرما.
نه سرد بسيار و نه گرم است...» و جغرافيدان مشهور ديگري نيز در كتاب مهم خود «ممالك و مسایل»، از اين شهر وصف زيبايي نموده است. «بيتالمقدس، شهري بلند و خوش است بر سر كوهها و هر كه خواهد آنجا رود به هر جانب كه باشد، بيتالمقدس از موضع او بلندتر است...».2 در احاديث و روايات اسلامي نيز بر فضيلت اين شهر تأكيد شده است. امام علي(علیه السلام) فرمودند: «يك نماز در بيتالمقدس معادل هزار نماز است.»3 و از ميمونه مولاالنبي بازگو كردهاند که گفت: يا رسول الله، ما را درباره بيتالمقدس فتوا دهيد، فرمودند: «ارض محشر و منشر، آنجاست، برويد و نماز را در آن بگذاريد و براي اين نماز در آن، مثل هزار نماز در غير آن است»، گفتم: اگر استطاعت آن را نداشته باشم، چه كنم؟ فرمودند: «روغن زيتي براي آن هديه بنما كه در چراغ آن بيفروزند، هر كس اين كار را بكند، مثل آن است كه به آنجا آمده است.»4 احاديث ديگري نيز در مورد اين شهر در كتب حديثي شيعه و اهل تسنن آمده كه ميتوان به كتب حديثي هم چون: «سفينـ[ البحار»، «من لايحضره الفقيه»، «صحيح بخاري» و «سنن سنائي» و... مراجعه نمود.
و در طول تاريخ دولتهاي قدرتمند براي تصرف و فتح اين شهر تلاشهاي زيادي نمودهاند، دولتهاي قديم چون بابليها، كلدانيها و... دولت روم، كشورهاي اروپايي، انگليس، فرانسه و اكنون رژيم صهيونيستي از اين جملهاند.
نسبت بيتالمقدس و امام عصر(علیه السلام)
سفياني پس از جنايات متعدد و خونباري که از شام تا عراق و حجاز انجام ميدهد، با تجربة اوّلين شکست خود به سبب فرورفتن بخشي از سپاهيانش در بياباني حوالي مکه ـ بيداء ـ پس از ظهور، به مدينه و سپس عراق روانه ميشود.
روايات، در مورد جنگهاي سفياني با حضرت مهدي(علیه السلام) و يارانش، تنها به ذکر نبرد فتح قدس و آزادي فلسطين پرداختهاند که جنگ پاياني وي خواهد بود. نتيجة اين جنگ شکست او و همة هم پيمانان يهودي و غربياش ميباشد.
فتح قدس به وسيلة امام(علیه السلام)
حضرت مهدي(علیه السلام) در آغاز نبرد درنگ ميکند و مدتي در حومه دمشق ميماند تا بزرگان و مؤمنان اهل شام؛ آنهايي که هنوز به آن حضرت نپيوستهاند، به او ملحق شوند. سپس حضرت از سفياني ميخواهد که جهت گفتوگو شخصاً با آن بزرگوار ملاقات کند. آنگاه يکديگر را ملاقات ميکنند. وي تحت تأثير شخصيت حضرت مهدي(علیه السلام) قرار ميگيرد و با آن حضرت بيعت ميکند و تصميم ميگيرد دست از جنگ بردارد و منطقه را تسليم امام(علیه السلام) نمايد. امّا نزديکان و پشتيبانان سفياني وي را پس از آن سرزنش و نکوهش ميکنند و او را از تصميمش منصرف ميسازند!
حضرت علي(علیه السلام) در روايتي دراينباره فرمود:
«وقتي سفياني لشکري به سوي مهدي(علیه السلام) ميفرستد در بيابان بيداء به هلاکت ميرسند و اين خبر به اهل شام ميرسد. آنها به خليفة خود ميگويند، مهدي ظهور نموده است با او بيعت کن و به اطاعت وي در آي و گرنه تو را ميکشيم. او عدهاي را جهت بيعت نزد آن حضرت ميفرستد و مهدي از سوي ديگر حرکت ميکند تا در بيتالمقدس فرود آيد».14
اين روايتي است که اوج حرکت مردمي دوستداران حضرت مهدي(علیه السلام) و مخالفان سفياني را نشان ميدهد در همين نسخه آمده است:
«حضرت مهدي ميگويد پسر عموي مرا نزد من آوريد تا با وي سخن گويم پس او نزد حضرت آمده و به او گفتوگو ميکند. پس از اين گفتوگو، وي زمام امر را به امام(علیه السلام) تسليم و با او بيعت ميکند! امّا چون نزد ياران خود باز ميگردد قبيله کلب ـ خاندان وي ـ او را نادم و پشيمان ميکنند به همين جهت او برميگردد و تقاضاي فسخ پيمان ميکند امام نيز بيعت وي را فسخ ميکند. آنگاه سفياني لشکريان خود را براي جنگ با امام بسيج ميکند ولي امام(علیه السلام) او را شکست ميدهد و خداوند روميان را نيز به دست آن حضرت منهدم ميسازد».15
به هر حال، سفياني موفق نميشود از اين جوّ مردمي طرفي بربندد و از آن فرصتي که امام مهدي(علیه السلام) به وي ميدهد استفاده کند و مسلمانان سرزمين شام هم موفق به ساقط نمودن حکومت سفياني و ارتش او نميشوند. از اين رو وي و هم پيمانانش نيروهاي خود را براي جنگي بزرگ آماده ميکنند؛ جنگي که محورهاي آن به گفتة روايات از عکّا تا صور و از آنجا تا انطاکيه در ساحل دريا و از دمشق تا طبريه و تا داخل قدس گسترش مييابد.
ظاهراً در همين مقطع زماني است که حضرت مسيح(علیه السلام) از آسمان فرود آمده، به ياري امام عصر(علیه السلام) ميپردازد.
در شماري از روايتها آمده است که محلّ فرود آمدن عيسي(علیه السلام) در قدس خواهد بود همچنين آن حضرت پشت سر امام مهدي(علیه السلام) نماز ميگزارد و با تصريح به وزارت آن حضرت برتري جايگاه حضرت حجّت(علیه السلام) را بر خويش به نمايش ميگذارند، همچنين هر سال به حج خانه خدا مشرف ميشود و مسلمانان به همراهي وي به نبرد با يهود، روم و دجال ميپردازند.16 حضور ايشان به نحوي است که حداکثر ياري رساني به حضرت وليّعصر(علیه السلام) را به دنبال دارد. در نماز چنانکه با فعاليتها و اقدامات تبليغي زمينة گرايش خيل عظيم مسيحيان مؤمن و غيرمغرض را به ايشان فراهم ميآورد:
در اين هنگام غضب خداوند و خشم مهدي(علیه السلام) و سپاهيانش بر سفياني و هم پيمانان وي فرو ميبارد، نشانهها و معجزات الهي به دست مهدي(علیه السلام) آشکار ميشود. سختي و تيره روزي به سفياني و حاميان يهودي و رومياش روي ميآورد و به بدترين شکل شکست ميخورند. سرانجام، سفياني به دست يکي از سپاهيان امام مهدي(علیه السلام) دستگير ميشود و طبق نقل روايات، در کنار درياچة طبريه يا در ناحية ورودي قدس به هلاکت ميرسد. در ادامة وقايع ظهور با وساطت حضرت مسيح(علیه السلام) ميان سپاه امام و غربيان پيمان صلحي ده ساله منعقد ميشود کهاندکي پس از آن، غربيان صلحنامه نقض ميکنند و زمينة بروز فتحالمبين دوم اسلام و تکرار خاطرة صلح حديبيّه را فراهم ميآورند با اين تفاوت که در اوّلي، اسلام بر شبه جزيرة عربستان حاکم شد و در دومي بر تمام زمين. تفصيل اين اقدامات را ميتوان در کتابهاي «عصر ظهور» نوشتة آقاي علي کوراني و نيز «شش ماه پاياني» نوشته آقاي مجتبي السادة مطالعه کرد.
پی نوشتها:
1. همو، ص 269،270، به نقل از ناصر خسرو قبادياني، سفرنامه.
2. اصطخري، ابواسحاق ابراهيم، ممالك و مسالك، ترجمه: محمدبن اسعد بن عبدا...، به كوشش افشار، ايرج، انتشارات ادبي و تاريخي 1373 ص 69،70.
3. كمرهاي حاج ميرزا خليل، بيتالمقدس و تحول قبله، به نقل از شيخ صدوق، من لايحضره ا لفقيه.
4. كمرهاي، حاج ميرزا خليل، به نقل از: سنن، ابن ماجد، ص 429، سنن، بيهقي، ص 441.
5. حميدي، سيدجعفر، تاريخ اورشليم (بيتالمقدس) چاپ دوم انتشارات اميركبير، 1381، ص 18 و نيز كمرهاي، بيتالمقدس و تحول قبله.
6. اسعدي، مرتضي، بيتالمقدس، دايرهالمعارف اسلامي، تهران، چاپ اول 1367، ص 18.
7. انصاري اراكي، حاج شيخ محمدعلي، ص 2.
8. حميدي، سيدجعفر، تاريخ اورشليم، ص 240.
9. همو، ص 242ـ243.
10. اسعدي، مرتضي، بيتالمقدس، ص 93ـ94.
11. حميدي، سيدجعفر، تاريخ اورشليم، ص 225.
12. همو، ص 264
13. بخش اوّل مطلب با استفاده از مقاله خانم آمنه حاجتي تهيه شده است.
14. نسخة خطّي ابن حماد، ص 96.
15. همان، ص 97.
16. عصر ظهور، ص 342.
/خ