نقش مردم در مكتب سياسي امام خميني(رحمت الله علیه)
پايداري او در طول بيش از 3 دهه تلاش و مجاهدت خستگيناپذير ميراث گرانبهايي براي مسلمانان و شيفتگان وي برجاي گذارد و سنتي نو و مكتبي اصيل براي احياي ارزشها و اصول اسلامي در جهان امروز ارائه كرد. مكتب وي مبتني بر اصول و اركاني بنيادين بوده و آرا و انديشههاي وي راهنماي انديشه و تفكر اصيل اسلامي است. با گذشت بيش از دو دهه از ارتحال امام خميني انديشهها و آراي وي مورد تفسيرها و تحليلهاي گوناگون و گاه متعارض قرار گرفته است. برخي هم به خاطر حب و بغضهاي شخصي يا جناحي بدون تمركز بر ميراث اصيل امام خميني سعي كردهاند آرا و ديدگاههاي خود را به آن حضرت نسبت دهند. خوشبختانه تلاش ارزشمند ثبت و تنظيم آراء و سخنان و ديدگاههاي امام خميني كمك كرده است تا ميراث مكتوب و صوتي امام خميني براحتي در دسترس همگان قرار گيرد. در اين نوشتار كوتاه سعي خواهيم كرد اصول بنيادين مكتب امام خميني را شناساسي كنيم و شيوه صحيح كشف آن را توضيح دهيم.
راههاي مختلفي براي شناسايي آرا و انديشههاي سياسي يك انديشمند وجود دارد. يك راه مناسب براي شناخت امام خميني، شناسايي اصول مكتب سياسي امام خميني است. مكتب سياسي عبارت است از منظومه ديدگاهها و آراي يك انديشمند يا مجموعه انديشمندان كه يك ديدگاه نظاممند در باره عرصه سياست عرضه ميكنند. شايد بتوان راه دقيقتر ديگري را نيز در اين باب، تحليل گفتمان انديشه و عمل امام خميني بدانيم. هر چند تحليلهاي گفتماني به چرخش پسامدرن تعلق داشته و بر اصولي چون نسبيت گرايي، ضد مبناگرايي و احتمال مبتني هستند (2)، اما ميتوان فارغ از مبناي نظري تحليل گفتمان، به گفتمان به مثابه يك روش نگاه كرد (3) و بدين دليل تلاش كرد دقايق و نشانگان گفتمان امام خميني را توضيح دهيم. در اين نوشتار سعي خواهد شد با روش تحليل گفتماني مكتب سياسي امام خميني را بررسي و در عمل به گونهاي بين 2 روش مكتب شناسي و تحليل گفتمان تركيب كنيم.
در يك تعريف اجمالي گفتمان عبارت است از مجموعهاي از احكام، گزارهها و نشانهها كه سازنده يك نظام معنايي متمايز از ديگر گفتمانها هستند. گفتمانها در واقع منظومههاي معاني هستند كه در آنها نشانهها با توجه به تمايزي كه با يكديگر دارند هويت و معنا مييابند. گفتمانها تصور و فهم ما از واقعيت و جهان را شكل ميدهند. (4) در عمل اين چگونگي مفصلبندي نشانهها در يك گفتمان است كه نظام معنايي گفتمان را شكل ميدهد. همانگونه كه هوارث معتقد است: «مفصلبندي به گردآوري عناصر مختلف و تركيب آنها در هويتي نو» ميپردازد. (5) به بيان ديگر هر عملي كه ميان عناصر پراكنده در درون يك گفتمان ارتباط برقرار كند به نحوي كه هويت اين عناصر اصلاح و تعديل شود، مفصلبندي ناميده ميشود. طبيعي است كه معاني واژگان و نشانههاي به كار رفته در يك مفصلبندي گفتماني متناسب با نظام معنايي كلان يك گفتمان از ديگر گفتمانها متفاوت خواهد بود. عنصر اساسي در هر مفصلبندي گفتماني نيز دال برتر است. دال برتر عبارت است از نشانگان مركزي يك گفتمان كه همانند يك ميدان مغناطيسي، ديگر مفاهيم و نشانگان را تحت تأثير خود قرار ميدهد.
بر اين اساس ميتوان مهمترين مفاهيم و نشانگان به كار گرفته شده در مكتب سياسي امام خمينيره را شناخت و به اصول مكتب سياسي امام خميني پي برد. مهمترين نوآوري و كانون مكتب سياسي امام خميني را ميتوان تركيب سنت ديرپاي شيعي با يافتههاي عقلاني دنياي جديد بدانيم. بدون ترديد تفكر سياسي امام خميني ريشه در سنت عقلگراي شيعي دارد و نظريه سياسي وي نيز مبتني بر نظام سياسي امامت شيعي است. اگر ولايت فقيه را به عنوان جانشين امام معصومع در كانون مكتب سياسي امام خميني بدانيم، بدون ترديد فقهاي شيعي از همان آغاز عصر غيبت كبري با تمسك به احاديث و كلام معصومين ولايت فقيه را طرح و دانشمنداني چون شيخ مفيد، سيد مرتضي، محقق كركي و صاحب جواهر بر ولايت عامه فقيهان در عصر غيبت تأكيد كرده بودند. (6) اما نوآوري اساسي امام خميني را ضمن احياي نظريه ولايت فقيه در برابر سيطره تفكر مدرنيسم غربي بايد در طرح و تركيب برخي عناصر فكري جديد همانند جمهوريت خواهي و تأكيد بر نقش مردم و قانون اساسي و انتخابات در نظريه ولايت فقيه بدانيم. تأكيد امام خمينيره در آستانه انقلاب اسلامي در ايران بر جمهوري اسلامي، نه يك كلمه كمتر و نه يك كلمه بيشتر (7) كانون نظريه سياسي امام خميني را شكل ميدهد. از اين جهت دال برتر و مركزي مفصلبندي گفتمان سياسي امام خميني را ميتوان همان «جمهوري اسلامي» بدانيم كه اسلاميت محتواي آن و جمهوريت شكل آن است.
طبق آنچه در مجموعه آثار باقيمانده از امام خميني در باب جمهوريت ميتوان يافت، طرح جمهوري اسلامي براي نخستين بار در مصاحبه با خبرنگار فيگارو است. ايشان در پاسخ به اين پرسش خبرنگار كه «عمل شما داراي چه جهتي است و چه رژيمي را ميخواهيد جانشين رژيم شاه كنيد؟» براي اولين بار از جمهوري اسلامي سخن گفتند. ايشان در مصاحبه با اشاره به اينكه «شكل حقوقي رژيم نيست كه اهميت دارد، بلكه محتواي آن مهم است،» جمهوري اسلامي را مطرح ساختند و اظهار داشتند «قبل از هر چيز ما به محتواي اجتماعي رژيم سياسي آينده خود دل بستهايم.» (8) ايشان در جاي ديگر به توصيف اجمالي ويژگيهاي آن پرداختند. «ايشان خواستار جمهوري اسلامي بودند. جمهوري، فرم و شكل حكومت را تشكيل ميدهد و اسلامي يعني محتواي آن فرم كه قوانين الهي است.» (9) از نظر امام خميني «جمهوري» بهترين قالبي است كه ما را به محتواي اجتماعي رژيم سياسي آينده و ترقي جامعه ميرساند و نسبت به تشكيل حكومت اسلامي اميدوار ميكند. ايشان خود اذعان ميدارد كه «جمهوري اسلامي» نظيري در جهان سياست ندارد.
تجلي اسلاميت نظام، همان نظريه ولايت فقيه است كه ايشان به صورت اجمالي آن را ابتدا در كشفالاسرار در سال 1323، سپس در مباحث فقه استدلالي و فتواي خود مطرح كردند كه به ترتيب در مبحث اجتهاد و تقليد كتاب الرسائل و مبحث امر به معروف و نهي از منكر كتاب تحريرالوسيله و بحث ولايت فقيه كتاب البيع آمده است. در مرحله سوم در نيمه دوم سال 1358 به طور پراكنده در سخنرانيها و مصاحبههاي مختلف به عنوان دفاع از تصويب اصل ولايت فقيه در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران صورت گرفته است. در مرحله چهارم، مجموعه اظهار نظرهاي امام در باره محدوده اختيارات و شرايط ولي امر طي چند نامه و سخنراني از زمستان 1366 تا يك ماه قبل از رحلت ايشان آمده است. عموم اين نامهها در جواب استفتائات يا اشكالات طرح شده از سوي مسؤولان عاليرتبه نظام اسلامي بوده است. (10)
بديهي است نشانه جمهوريت در آموزه جمهوري اسلامي معناي خاصي در مفصلبندي گفتماني امام خميني دارد كه از گفتمان مدرنيسم متفاوت است. غرب مدرن بر اساس آموزههايي چون اومانيسم، سكولاريسم، عقلانيت خود بنياد و قرائت كلان پيشرفت، تفسيري از جمهوريت ارائه كرده است كه در آن تمامي مشروعيت نظام سياسي از قرارداد اجتماعي و خواستههاي بشري نشأت گرفته و دين و آموزههاي الهي در آن كاملا از عرصه سياسي كنار گذاشته شدهاند. غرب با سيطره فكري و تمدني خويش و تحميل ديدگاههاي خويش بر ديگران بويژه بر ملل جهان اسلام چنين وانمود كرده است كه معنا و مفهومي متفاوت براي جمهوريت وجود ندارد و تنها معناي صحيح آن همان قرائت غربي آن است. از اين رو برخي نيز در كشور ما هنگام طرح اين نظريه توسط امام خميني تحت تأثير نگرش غربي بر تناقض آميز بودن آن اعتقاد داشتهاند. (11) اما چنين تفسيري از ميراث سياسي امام خميني نادرست بوده و غرب مدرن را معيار داوري قرار ميدهد.
اما بايد توجه داشت كه هنر امام خميني فرارفتن از سيطره و هژموني غرب است و به تعبير سامي زبيده؛ امام خميني چنان سخن ميگويد كه گويي غرب وجود ندارد. (12) در واقع چنان كه بابي سعيد نيز بخوبي در اثر ارزشمند خود نشان داده است، نوآوري امام خميني شكست سيطره و مركزيت غربي است. از نظر وي «اسلامگرايي تلاشي است براي تبيين مدرنيتهاي كه حول اروپامداري ساخته نشده است. از اين منظر اسلامگرايي آن گونه كه خود اسلامگرايان نيز ادعا ميكنند، جنبشي آشكار براي انكار غرب به حساب ميآيد. البته رد غرب را نبايد به معناي تلاش براي استقرار جوامع كشاورزي سنتي دانست. انجام اين كار به معناي گفتگوي مجدد با هويت مدرنيته و هويت غرب است. اين نوع نگرش، تلويحا در پارهاي از بحثهاي اخير راجع به رابطه بين مدرنيته و پست مدرنيته يافت ميشود.» (13)
از اين منظر تنها زماني ميتوان اسلامگرايي معاصر را كه امام خميني مصداق بارز آن است، درك كرد كه از غرب مركزيتزدايي شده باشد و غرب نيز همانند مركزي بين ديگر مراكز باشد:
منطق اسلامگرايي مستلزم منطقهاي شدن غرب و جا دهي مجدد آن به عنوان مركز در ميان ديگر مراكز است. ديگر تلقي يك شكلبندي فرهنگي كه فرهنگهاي ديگر لزوما در صدد تقليد از آن باشند، وجود ندارد. ظهور اسلامگرايي تنها در فضايي قابل فهم است كه در آن غرب ديگر به عنوان مركز مد نظر نباشد. (14)
شايد بتوان پس از شناسايي دال مركزي گفتمان سياسي امام خمينيره، جامعترين توصيف را در باره مكتب سياسي امام خميني در كلام رهبر معظم انقلاب بيابيم. آيتالله خامنهاي كه شاگرد مبرز امام خميني بوده و در مراحل انقلاب نيز همواره از ياران نزديك و ملازمان خاص ايشان بوده است، در مراسم بزرگداشت ارتحال امام خميني در 14 خرداد 1383 در بهشت زهراس توصيف جامع و فراگيري از مكتب سياسي امام خميني ارائه كردند. ايشان با اشاره به جايگاه امام خمينيره در جهان معاصر خطوط اساسي و برجسته مكتب سياسي امام خميني را در 5ويژگي اساسي اعلام كردند. آنچه در پي ميآيد گزيدهاي است (15) از عبارات معظم له كه مستندات آن از كلام امام خميني ره پس از نقل ديدگاههاي ايشان ذكر شده است:
1. پيوند معنويت و سياست
مستندات: امام خميني(ره) در نخستين نوشتههاي خويش بر مسأله پيوند دين و سياست تأكيد كردهاند. جدايي دين از سياست از نظر ايشان فكري است كه ابتدا از سوي بنياميه در صدر اسلام و سپس از سوي استعمارگران مطرح شده است. استعمارگران «تبليغ كردند كه اسلام دين جامعي نيست، دين زندگي نيست، براي جامعه نظامات و قوانين ندارد، طرز حكومت و قوانين حكومتي نياورده است.» (16) چنين شعاري از نظر امام خمينيره شاخصه اسلام آمريكايي است. ...« اسلام آمريكايي اين بود كه ملاها بايد بروند درسشان را بخوانند، چه كار دارند به سياست، با صراحت لهجه ميگفتند...» (17)
2. اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم
مستندات: سامي زبيده، تفكر سياسي امام خميني را بدان جهت به عصر جديد متعلق ميداند كه مردم در آن نقش مهمي دارند. (18) بارزترين نمونههاي سخنان امام خميني را در باب نقش مردم ميتوان در گزاره معروف زير دانست: «ميزان راي ملت است.» (19) ايشان در جاي ديگر ضمن تاكيد بر ولايت فقيه اظهار كرده است: ...« تولي امور مسلمين و تشكيل حكومت بستگي دارد به آراي اكثريت مسلمين كه در قانون اساسي هم از آن ياد شده است و در صدر اسلام تعبير ميشده به بيعت با ولي مسلمين.» (20)
3. نگاه بينالمللي و جهاني امام خميني
از نظر امام جمهوري بهترين قالبي است كه ما را به محتواي اسلامي نظام اجتماعي و سياسي مقصود ميرساندمستندات: امام خميني در موارد مكرر بر پيام انقلاب اسلامي براي تمامي جهان و نيز الگو بودن آن براي تمامي مردم ستمديده تاكيد كردهاند. در كلامي ميفرمايند: «اميد است انقلاب اسلامي ملت بزرگ ما و پيروزي عظيم آنان بر دشمنان اسلام و مملكت راهنمايي براي ساير ملل ستمديده و تحت سلطه قرار گيرد و با اتحاد و همبستگي، شر همه سلطهگران و بخصوص آمريكا را از خود كوتاه كرده در تحت تعاليم مقدسه اسلام، عظمت از دست رفته خود را باز يابند.» (21) در جاي ديگري نيز بر الگوگيري ديگر مسلمانان از مردم ايران اشاره كرده است: «ملتهاي مسلمان از فداكاري مجاهدين ما در راه استقلال و آزادي و اهداف توسعه اسلام بزرگ الگو بگيرند و با پيوستن به هم سد استعمار و استثمار را بشكنند و به سوي آزادگي و زندگي انساني پيش بروند.» (22)
4. پاسداري از ارزشها و ولايت فقيه
مستندات: ولايت فقيه در كانون تفكر سياسي امام خميني قرار دارد. از نظر ايشان «ولايت فقيه از موضوعاتي است كه تصور آنها موجب تصديق ميشود و چندان به برهان احتياج ندارد. به اين معنا كه هر كس عقايد و احكام اسلام را حتي اجمالا دريافته باشد چون به ولايت فقيه برسد و آن را به تصور آورد، بيدرنگ تصديق خواهد كرد و آن را ضروري و بديهي خواهد شناخت.» (23) اما شايد بتوان مهمترين توصيه امام خميني را در پاسداري از اين ارزش در كلام معروف وي بدانيم كه فرمودند: «پشتيبان ولايت فقيه باشيد تا آسيبي به اين مملكت نرسد.» (24)
5. عدالت اجتماعي
مستندات: امام خميني (ره) هدف اساسي خود را برقراري عدالت اسلامي معرفي كردهاند. «عدالت اسلامي را ميخواهيم در اين مملكت برقرار كنيم.... يك همچو اسلامي كه در آن عدالت باشد، اسلامي كه در آن ظلم هيچ نباشد، اسلامي كه در آن شخص اول با آن فرد آخر همه علي السواء در مقابل قانون باشند.» (25) درجاي ديگر فرمودهاند: «حكومت اسلامي، جمهوري اسلامي، عدل اسلامي را مستقر كنيد. با عدل اسلامي همه و همه در آزادي و استقلال و رفاه خواهند بود.» (26)
نتيجهگيري
پي نوشت ها
1. ميشل فوكو، انقلاب ايران روح جهان بيروح
2. ديويد هوارث، گفتمان، در ديويد مارش و جري استوكر، روش و نظريه در علوم سياسي، اميرمحمد حاج يوسفي، تهران، پژوهشكده مطالعات راهبردي، 1378، صص 222 195.
3- Marianne Jorgensen, & Louise Philips, Discourse Analysis As theory & method, London, Sage Publications 2002.
4- David Howarth, Discourse, Buckinghan, Open University AsPress, 2000,101-102
5. هوارث، همان.
6. نك: محمد هادي معرفت، ولايت فقيه، قم، موسسه انتشاراتي تمهيد، 1377، 43 - 50.
7. امام خميني، صحيفه نور، ج، ص.
8. صحيفه نور، ج 36:2
9. همان.
10. كاظم قاضي زاده و سعيد ضيائيفر، انديشههاي فقهي سياسي امام خميني، تهران، مركز تحقيقات استراتژيك رياست جمهوري، 1377، 158
11. مهدي حايري، حكمت و حكومت، لندن، نشر شادي، 1375، 216.
12- Sami Zubaidah, Islam, the people & the state, London‚ Routledge, 1989, P.33
13. بابي سعيد، هراس بنيادين: اروپامداري و ظهور اسلام گرايي، غلامرضا جمشيديها و موسي عنبري، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1379، ص120.
14. همان، 149.
15. سخنراني رهبر معظم انقلاب در سالگرد ارتحال امام خميني ره در بهشت زهرا(س)، 14/3/1383.
16. امام خميني، ولايت فقيه، تهران، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره)، چ 8، 1378، ص4.
17. صحيفه نور، ج 18، ص 36.
18- Sami Zubaidah,Ibid
19. براي نمونههايي از سخن امام خميني (ره) در مورد ميزان راي مردم نك: موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، جايگاه مردم در نظام اسلامي: تبيان آثار موضوعي، تهران، موسسه تنظيم نشر و آثار امام خميني ره، تابستان 1379، ص 45 38.
20. همان، ص 9.
21. موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، اسلام ناب در كلام و پيام امام خميني، تبيان دفتر پنجم، تهران، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، چ 5، 1374، ص 268.
22. همان.
23. امام خميني، ولايت فقيه، ص 3.
24. صحيفه امام، ج، ص.
25. همان، ج 9، ص 425.
26. همان، ج 7، ص 115.
/خ