پنج گام جامعه‌شناسی (قسمت دوم)

مرحله بومی کردن در رشد جامعه شناسی متوجه تبلور جهان سوم بود. آلبرو به درستی میگوید که این مرحله را باید از مرحله جامعه شناسی های ملی متمایز کرد، اما برای این تمایز دلایل خیلی قانع کننده ای ارائه نمی کند.
جمعه، 16 آذر 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پنج گام جامعه‌شناسی (قسمت دوم)
تأسیس جامعه شناسی حرفه ای در دانشگاههای غربی
 
چکیده:
مرحله بومی کردن در رشد جامعه شناسی متوجه تبلور جهان سوم بود. آلبرو به درستی میگوید که این مرحله را باید از مرحله جامعه شناسی های ملی متمایز کرد، اما برای این تمایز دلایل خیلی قانع کننده ای ارائه نمی کند. من در تلاشی برای اصلاح نسخبندی مالبرو می گویم که این مرحله از تکامل جامعه شناسی مرتبط با دوره ای است که دست اندرکاران جامعه شناسی های ملی میکوشند جامعه شناسی های به اصطلاح سنتی خود را به صورت جامعه شناسی سراسر جهان جا بزنند.

تعداد کلمات: 1238 کلمه / تخمین زمان مطالعه:  6 دقیقه
 
پنج گام جامعه‌شناسی (قسمت دوم)
نویسنده : رونالد رابرتسون
برگردان : کمال پولادی
 
آنچه به این بحث مربوط می شود، مسئله سرزنش برخی افراد به دلیل پیش کشیدن نظریه یک جانبه در قلمروی نوعی انترناسیونالیسم ابتر است. آلبرو در این جا نماینده خوبی را نشان نکرده است. اما این فکر که گرایش اصلی نظریه مدرنیزه شدن در دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ با شکل رایج «انترناسیونالیسم» غربی مرتبط بود، در کل فکر درستی است. من تنها دو مطلب را به این مطالب اضافه میکنم. اول آنکه نظریه مدرنیزه شدن ریشه عمیق تری دارد از آنچه که آلبرو گفته است. این نظریه صرف نظر از بسترش در بحث جماعت - جامعه (گمن شفت -گزل شفت) زمینه مستقیم تری در جامعه شناسی کاربردی داشت که طی جنگ جهانی دوم در ایالات متحد مورد توجه بود. در حقیقت در ایالات متحد جامعه شناسی ضمن آمیزش حرفه گرایی و وطن پرستی در سالهای نخست دهه ۱۹۴۰ به سن بلوغ پاگذاشت (و پارسونز در این زمینه نقش مهمی داشت. ریشه مستقیم نظریه مدرنیزه شدن را در دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ به ویژه باید در تلاش متفقین، خاصه آمریکایی ها در تحمیل دموکراسی بر آلمان و ژاپن جستجو کرد. در شرایط دهه ۱۹۴۰ و جنگ جهانی دوم بود که به نحوی جالب شاهد زمینه ای هستیم که در آن اندیشه «مدرنیزه شدن» رشد میکند. دوم آنکه یکی از ریشه های اصلی مفهوم جهان سوم را باید در مدل ویلسون برای جهان دارای حق تعیین سرنوشت جستجو کرد، که در انتهای جنگ جهانی اول در پاریس ارائه شد. اصول ویلسون در عین حال یکی از زمینه های شکاف در «سیاست جهانی» طی قرن بیستم بود. از دیدگاهی دیگر ویلسون به خاص گرایی حق عام داد.
آلبرو مرحله کنونی جامعه شناسی را مرحله جهانی شدن جامعه شناسی معرفی میکند. جهانی شدن چنان که او میگوید به طور بی واسطه نتیجه همکنشی ناسیونالیسم و انترناسیونالیسم و به طور با واسطه دنباله کلیه مراحل قبلی است. اصل جهانی شدن جامعه شناسی «محصول آزادی جامعه شناسان در کارکردن با دیگران در هر نقطه کره زمین و درک فرایندهای دنیایی است که در آن و بر روی آن کار میکنند» :1990 ,Albrw) آلبرو میگوید «یک گفتمان جهانی با گفت وگو گران متعدد از فرهنگ ها و مناطق مختلف پیدا شده است». آلبرو در ادامه خاطرنشان می کند که جهانی شدن تنها به این معنی نیست که جامعه شناسان می توانند آزادانه با یکدیگر ارتباط داشته باشد.
بنا بر نظر آلبرو:  مرحله بومی کردن در رشد جامعه شناسی متوجه تبلور جهان سوم بود. آلبرو به درستی میگوید که این مرحله را باید از مرحله جامعه شناسی های ملی متمایز کرد، اما برای این تمایز دلایل خیلی قانع کننده ای ارائه نمی کند. من در تلاشی برای اصلاح نسخبندی مالبرو می گویم که این مرحله از تکامل جامعه شناسی مرتبط با دوره ای است که دست اندرکاران جامعه شناسی های ملی میکوشند جامعه شناسی های به اصطلاح سنتی خود را به صورت جامعه شناسی سراسر جهان جا بزنند. مسلما چنین تلاشی مستلزم زبان «عام گرایانه» است (1990 ,Archer). معنی ندارد که یک دیدگاه به کلی نامتعارف را عرضه کنیم، مگر آن که خواسته باشیم از جهان عقب نشینی کنیم، حتا در این صورت، زبانی که این عقب نشینی با آن انجام می شود احتمالا در تنگنای محدودیت گفتمانهای جاری خواهد بود. به هر حال بسیاری از وجوه «بومی کردن» در قلمروی جامعه شناسی در این نکته نهفته است که می خواهد گفتمان رایج را چنان بسط دهد و در آن بازنگری کند که نوعی جامعه شناسی آشکارا محلی را در سطح جهانی عرضه کند.

  بیشتر بخوانید :  انسان شناسی در ایران

البرو خاطرنشان میکند که بومی کردن جامعه شناسی در جهان سوم، به شیوه ای که در دهه ۱۹۷۰ گسترش یافت، دو مشخصه اصلی داشت. نخست مخالفت با مفاهیم و اصطلاحات و اسلوبهای خارجی، به ویژه غربی، و تأکید بر سنت های به اصطلاح ملی - فرهنگی ضمن گرایش بسیار به مدل های مارکسیستی. در هر حال جریان عمومی بومی کردن جامعه شناسی را می توان به چند گرایش کم وبیش متمایز تقسیم کرد. یکی از این گرایش ها را در آمریکای لاتین می توان مشاهده کرد (که آلبرو در باره آن زیاد بحث نکرده است). در آمریکای لاتین نظریه ها، اسلوبها و نقطه نظرهای بیگانه چندان مورد لعن و رد قرار نگرفته اند و به جای آن بیشتر برخی از شیوه های معین اندیشه غربی، اساسا هگلی و مارکسی و اخیرا پست مدرنیستی، را برای توضیح مسئله وابستگی  و ارائه راهکاری برای غلبه بر محرومیت به کار گرفته اند. بنابراین دست کم تا همین اواخر، آماج حمله این گرایش ها قرار گرفتند که عبارت بود از آن گونه نظریه های مدرنیزه شدن که مدعی است «توسعه» تنها با تبعیت ازالگوی ایالات متحد به صورت شکل معینی از انفکاک اجتماعی و همچنین به صورت مدرنیزه شدن تک تک جوامع امکان پذیر است. این گرایش های اخیر با وارد کردن مفاهیم پست مدرنیستی و اشتیاقی که به آن نشان داده میشود، این بار به مثابه بخشی از چرخش جهانی به سوی فرهنگ، مایه های تازهای برای افزودن بر غنای خود پیدا کرده اند. به ویژه این طور به نظر می رسد که در جوامع آمریکای لاتین مفاهیم پست مدرنیستی با ژانر کم وبیش بومی رئالیسم جادویی هم خوانی دارد و در قلمروی جامعه شناسی با این راه حل سروکار می یابد که آیا آمریکای لاتین می تواند از دنیای پیشامدرن یکسره به دنیای پسامدرن عبور کند؟ مفهوم پسا تجدد این فکر را القا می کند که می توان از تجدد فرا رفت. پسا تجدد به عنوان آمیزهای مشروع از سنت و مدرن دیده میشود. در هر حال در این مورد مطالب زیادی می توان گفت که آمریکای لاتین واردکننده اندیشه های بیگانه در وجه عالی است و اینکه نمی توان آن را به طور قطع در طبقه بندی مربوط به بومی کردن جای داد. با این حال، درست است که آمریکای لاتین واردکننده اندیشه های بیگانه است، اما آنها را در چنان منظومه ای از افکار وارداتی و بومی سرهم بندی میکند که طبیعت برخی ایدهها بیش از برخی دیگر پذیرفتنی می شود. پس حتا در مورد آمریکای لاتین نیز اصطلاح بومی کردن بی مورد نیست، زیرا آنها نیز برای مقاصد داخلی دست به مونتاژ میزنند.

آلبرو مرحله کنونی جامعه شناسی را مرحله جهانی شدن جامعه شناسی معرفی میکند. جهانی شدن چنان که او میگوید به طور بی واسطه نتیجه همکنشی ناسیونالیسم و انترناسیونالیسم و به طور با واسطه دنباله کلیه مراحل قبلی است. اصل جهانی شدن جامعه شناسی «محصول آزادی جامعه شناسان در کارکردن با دیگران در هر نقطه کره زمین و درک فرایندهای دنیایی است که در آن و بر روی آن کار میکنند» :1990 ,Albrw) آلبرو میگوید «یک گفتمان جهانی با گفت وگو گران متعدد از فرهنگ ها و مناطق مختلف پیدا شده است». آلبرو در ادامه خاطرنشان می کند که جهانی شدن تنها به این معنی نیست که جامعه شناسان می توانند آزادانه با یکدیگر ارتباط داشته باشد، بلکه همچنین به این معنا است که اولا جامعه شناسان با انواع گوناگونی از گویشها و قرائت های جامعه شناختی روبریند و ثانیا باید بر مسئله جهانی شدن به عنوان «یک فرایند مربوط به سطح تازه ای از واقعیت اجتماعی متمرکز شوند». آلبرو می افزاید که این واقعیت تازه را به بهترین وجه به عنوان جامعه جهانی» می توان تعریف کرد. »
 
منبع:
جهانی شدن (تئوری اجتماعی وفرهنگ جهانی) ، رونالد رابرتسون ، ترجمه کمال پولادی، نشر ثالث چاپ چهارم (1393)

  بیشتر بخوانید :
   مروری‌ بر ادبیات‌ داستانی‌ ایران‌
  فرهنگ عامه
  چشم انداز ادبیات داستانی پس از انقلاب
  داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم
  داستان های کوتاه و آموزنده

 
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط