درآمدي بر تربيت نسل منتظر - قسمت پنجم و پاياني

در چهار قسمت پيشين اين مقاله، به بيان ضرورت و اهميت تربيت و وظايف منتظران، همچنين اصول اين امر مانند: اصل سلامت نفس مربي، اصل تفاوت‌هاي فردي، اصل سعة صدر و اصل محبت پرداختيم. در قسمت پاياني اين مجموعه، پنجمين و آخرين اصل را تقديم حضورتان مي‌كنيم.
شنبه، 17 مرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
درآمدي  بر  تربيت  نسل  منتظر - قسمت  پنجم  و  پاياني
درآمدي بر تربيت نسل منتظر-قسمت پنجم و پاياني
درآمدي  بر  تربيت  نسل  منتظر - قسمت  پنجم  و  پاياني

نويسنده: علی محمد رفیعی محمدی



اشاره:

در چهار قسمت پيشين اين مقاله، به بيان ضرورت و اهميت تربيت و وظايف منتظران، همچنين اصول اين امر مانند: اصل سلامت نفس مربي، اصل تفاوت‌هاي فردي، اصل سعة صدر و اصل محبت پرداختيم. در قسمت پاياني اين مجموعه، پنجمين و آخرين اصل را تقديم حضورتان مي‌كنيم.

پنجمين اصل: تكريم شخصيت

مهم‌ترين اصل تربيت اسلامي، اصل كرامت انساني است. توجه مربي ـ در امر تربيت ـ به اين واقعيت كه انسان در مقايسه با ساير موجودات از بهره‌هاي وجودي افزون‌تري برخوردار است و مي‌تواند با بهره‌گيري درست از استعدادها و بهره‌هاي وجودي خود، كامل‌تر شود و از همة موجودات فراتر رود، سنگ بناي تربيت است.
بايد كوشش مربي به اين نكته معطوف باشد كه مربي به اعتلاي روحي دست يابد و در پرتو علم، ايمان و عمل صالح به كرامت انساني نايل گردد. زيرا هرچند آدمي از كرامت تكويني برخوردار مي‌باشد، امّا در حال نوسان است به گونه‌اي كه اگر از كرامت تشريعي ـ كه از طريق تلاش و كوشش و در نتيجة افعال اختياري براي آدمي حاصل مي‌شود ـ برخوردار نگردد، از همة موجودات پست‌تر مي‌شود.1

نوجوان و تكريم شخصيت

يكي از خواهش‌هاي طبيعي نوجوانان اين است كه مانند بزرگ‌سالان به شخصيت‌شان احترام شود و مورد تكريم قرار بگيرند.
نوجوانان متوقّع‌اند كه والدين، بستگان و ساير مردم آنان را به چشم يك فرد كامل نگاه كنند و در برخوردهاي اجتماعي، احوال‌پرسي‌ها و پذيرايي‌ها مانند بزرگ‌سالان برخورد نمايند.
تمناي تكريم و احترام و حسّ استقلال و آزادي با فرارسيدن بلوغ در نهاد جوان بيدار مي‌شود و نوجوان و جوان حاضر نيست مانند دوران كودكي مطيع و فرمانبردار باشد.
گاهي والدين به علت عدم آگاهي از استقلال‌طلبي و شخصيت‌خواهي فرزندان كه حقّ طبيعي آنهاست، آن را نشانة خودسري، بي‌حيايي يا خودپسندي و تندروي آنان تلقي مي‌كنند و با گفتار ناشايست آسيب شخصيتي به جوان وارد مي‌آورند. در صورتي كه اگر والدين با شيوة تكريم شخصيت با جوان خود برخورد كنند، بيشتر مي‌توانند در او نفوذ نمايند. پيامبر(ص) دورة سوم رشد را دورة «مشورت» اعلام كردند: «الولد وزيرٌ سبع سنين؛ فرزند هفت سال مشاور و وزير است».2
امام خميني(ره) نيز با ابراز علاقه و محبت سعي در تكريم شخصيت جوانان داشت. ايشان در مورد جوانان با اين عبارت سخن مي‌گفتند: «من به همة شما جوانان ارادت دارم، اخلاص دارم، محبت دارم، دوستي دارم. شما را از خودم مي‌دانم و من هم از خود شما هستم. شما جوانان ذخيرة ما هستيد و من خدمتگزار شما هستم. اميد من به شما جوانان است. خداوندا تو يار اين جوانان مخلص باش».3
يكي از حقوقي كه فرزندان بر گردن والدين خود دارند، حقّ تكريم شخصيت و احترام است. همة انسان‌ها ـ خصوصاً كودكان و نوجوانان ـ علاقه دارند شخصيت آنها مورد توجه و احترام ديگران قرار گيرد.
نياز به احترام از اساسي‌ترين نيازهاي انسان است.
انسان‌ها معمولاً تشويق‌پذير و تنبيه‌گريزند، لذا همة انسان‌ها دوست دارند در جمع مورد احترام و تشويق باشند.
پيامبر(ص) فرمودند: «فرزندان خود را اكرام كنيد».4 كودكاني كه در خردسالي مورد تكريم والدين و اطرافيان باشند، در بزرگ‌سالي قدرت سازش‌يافتگي فردي و اجتماعي بيشتري دارند.
علي(ع) مي‌فرمايند: «هر كس كرامت نفس داشت شهوات و پستي‌ها در چشم او زشت و نازيباست».5
يكي از علّت‌هاي عمدة گرايش بعضي از كودكان و نوجوانان به رفتارهاي ناهنجار از بين رفتن كرامت انساني در وجود آنان است.
تكريم شخصيت كودك و نوجوان باعث تقويت رفتارهاي مطلوب و احساس خود ارزشمندي در آنان است.
انسان غريزة حبّ ذات دارد. علماي تعليم و تربيت مي‌گويند تنها چيزي كه باعث ارضاء و اشباع غريزة حبّ ذات است اينكه مورد احترام ديگران باشد.

آثار تربيتي تكريم شخصيت

از جمله آثار و نتايج تكريم شخصيت مي‌توان به اين موارد اشاره كرد: احساس آرامش دروني، تقويت حسّ اعتماد به نفس، ارضاي غريزة حبّ ذات، پي بردن به توانايي و توانمندي خود، يادگيري احترام به ديگران، مصون شدن از خطا و گناه، ايجاد دلگرمي در تحصيل و زندگي.
علي(ع) مي‌فرمايند: «هر كس نفس خود را كوچك بشمارد، اميد خيري به او نداشته باش».7

اسلام و تكريم شخصيت كودك و نوجوان

تكريم و احترام به شخصيت كودك را مي‌توان به عنوان يك وسيله و روش تربيتي معرفي كرد. به همين جهت اسلام به والدين سفارش مي‌كند كه به كودكان خود احترام بگذاريد. پيامبر(ص) فرمودند: «فرزندان خود را گرامي بداريد و آنان را نيكو تربيت كنيد تا خدا گناهانتان را بيامرزد».8
ابن عباس مي‌گويد: رسول خدا(ص) امام حسن(ع) را بر دوش خود سوار كرده بود. مردي اين منظره را ديد و عرض كرد، پسر! چه مركب خوبي داري؟ پيامبر(ص) فرمود: «چه سوار خوبي».9
نقل شده است: پيامبر(ص) فرمود: وقتي نام فرزندانتان را «محمد» گذاشتيد، او را گرامي بداريد، در مجالس براي جاي باز كنيد و با صورت درهم كشيده با او برخورد نكنيد».10پيامبر(ص) نشسته بود كه حسن و حسين(ع) به سويش آمدند، وقتي آنان را مشاهده كرد به احترامشان از زمين برخاست. وقتي آمدن آنان قدري به تأخير افتاد، به سوي آنان شتافت. آنان را بر دوش خود سوار كرد و فرمود: «مركب شما خوب مركبي است و شما نيز سواران خوبي هستيد. پدر شما از شما بهتر است».9

راه‌هاي تكريم شخصيت

از جمله راه‌هاي تكريم شخصيت جوان مي‌توان به اين موارد اشاره كرد:
1. انتخاب نام و فاميل زيبا: نام خوب در واقع قسمتي از ساختمان رواني كودك را تكميل مي‌نمايد. اسم جوان بخشي از هويت شخصي و رواني اوست. پيامبر(ص) در وصيت خود به علي(ع) فرمود: «اي علي! فرزند بر پدر خود حق دارد كه نام زيبايي برايش انتخاب كند و خوب او را تربيت نمايد».10
2. نام كودك را با احترام بردن: مثلاً گفتن: حسن آقا، زهرا خانم،
3. سلام كردن به كودك و نوجوان: رسول خدا(ص) در روايتي فرمودند: «پنج كار را تا آخر عمرم فراموش نمي‌كنم، يكي از آنها سلام كردن به كودكان است».11
4. دست دادن و احوال‌پرسي كردن با كودكان در موقع ملاقات با آنان.
5. جا دادن و احترام گذاشتن هنگام ورود به مجالس: متأسفانه بارها در مجالس مذهبي ديده شده، وقتي شخصي يا شخصيتي وارد مجلس مي‌گردد بچه‌ها را حتي از مجلس بيرون كرده يا در قسمت پايين مسجد هدايت مي‌كنند كه اقدامي نادرست و غيرمنطبق بر آموزه‌هاي ديني است.
6. دعوت رسمي از كودكان ـ مانند بزرگ‌سالان ـ در مجالس جشن.
7. اختصاص وسايل مخصوص به كودكان در منزل مانند بزرگ‌سالان.
8. در نظر گرفتن صندلي در مسافرت‌ها براي كودكان.
9. جشن تكليف در زمان ورود بچه‌ها به دوران بلوغ: اين امر، تأثير بسزايي در شخصيت نوجوانان دارد. در گذشته، سيد بن طاووس(ره) از علماي بزرگ براي سه فرزند پسر خود جشن تكليف گرفته است.
10. بيان نقاط مثبت اخلاقي كودك در جمع خانواده و فاميل،
11. در صورت تخلف، در جمع تذكر ندادن و خودداري از تنبيه‌هاي عاطفي و غيرعاطفي،
12. در هنگام مسافرت با تماس تلفني از آنان احوال‌پرسي كردن،
13. موقع حرف زدن به حرف و صحبت آنان گوش دادن،
14. در صورت امكان در بعضي از موارد با آنان مشورت كردن،
15. مسئوليت دادن به كودك و نوجوان: اين امر نوعي احترام به اوست،
16. اعتماد كردن به كودك و نوجوان،
17. در صورت اظهار نظر در مورد يك مسئله گوش كردن و توجه كردن،
18. در صورت اشتباه بخشي از رفتار اشتباه را تغافل كردن و نديده گرفتن،
19. استفاده نكردن از زور، اجبار و تحميل در انجام تكاليف مدرسه‌اي و ديني،
20. حقّ انتخاب براي او قايل شدن و نظر او را پرسيدن.
لازم به ذكر است كه، احترام و تعريف نبايد از حد و مقدار آن تجاوز كند. گاهي اين مسئله باعث تكبر و خود‌بزرگ‌بيني يا بعضاً باعث لوس شدن و زودرنجي مي‌گردد.

نمونه‌هايي از اهانت به شخصيت

با كمال تأسف، بسياري از اوليا و مربيان بر خلاف تعاليم متعالي اسلام آن طور كه طبيعت كودكان اقتضا مي‌كند، شخصيت و روح حساس آنان را در نظر ندارند و اكثراً به اشكال مختلف اسباب اهانت به شخصيت آنان را فراهم مي‌آورند. در اينجا به بيان نمونه‌هايي از اين دست مي‌پردازيم:
1. عدم دعوت مستقل از كودك يا نوجوان در مهماني‌ها،
2. در تقسيم غذا در مهماني‌ها، ابتدا به بزرگ‌ترها توجه كردن و بعد با صداي بلند براي آنان طلب غذاي بچگانه كردن،
3. نگرفتن بليط و صندلي مستقل در مسافرت‌ها براي فرزندان خود،
4. وجود نداشتن تلفن عمومي در معابر عمومي براي كودكان،
5. در مجالس و مراسم، كودكان را در پايين مجلس جا دادن يا نسبت به آنان بي‌توجه بودن.

عارضة عقدة حقارت

عقدة حقارت يكي از مهم‌ترين و مرموزترين بيماري‌هاي رواني است كه معلول بي‌توجهي به شخصيت كودكان در دوران رشد است. در زير به چند نمونه از اين عوامل اشاره مي‌كنيم:‌
1. نقص عضو: نقص عضو در كودك دو علت مي‌تواند داشته باشد: اوّل، به صورت ژنتيك يا مادرزادي در او ايجاد شده، دوم، بعد از تولد در اثر بي‌توجهي والدين يا بروز حادثه‌اي دچار نقص عضو شده است. به هر صورت كودكان يا بزرگ‌سالاني كه دچار نقص عضو در ساختمان بدني خود هستند از دو جهت رنج مي‌برند: اوّل، نقص و محروميتي كه در خود احساس مي‌نمايند. دوم، توهين و تمسخر ديگران.
در تعاليم اسلام به طور عموم استهزاء و اهانت، ملامت و شماتت شده و ممنوع شناخته شده، اولياي اسلام جداً مردم را از اين اعمال ناپسند برحذر داشته‌اند.
رسول خدا(ص) فرموده‌اند: «به مردم بلازده و جذامي، چشم ندوزيد و نگاه طولاني نكنيد كه باعث ملال و آزردگي انسان مي‌شود».13
2. نام بد: نام، معرف انسان است. يكي از حقوقي كه فرزندان بر گردن اولياي خود دارند، انتخاب نام و فاميل نيكو است: «از حقوق فرزندان بر عهدة والدين اين است كه نام خوبي براي او تعيين كنيد و به نيكي ادبش نماييد».14 امام صادق(ع) فرمود: «رسول خدا(ص) نام‌هاي زشت و زنندة اشخاص و بلاد را تغيير مي‌داد».15 عمر دختري داشت كه نامش عاصيه به معناي گناهكار بود. حضرت او را «جميله» گذاشت.
3. برچسب زدن: يكي از رفتارهايي كه باعث تقويت حسّ حقارت فرزندان شده و چه بسا تا آخر در ذهن كودك باقي مي‌ماند، برچسب زدن به وسيلة القاب بد است. خدا در قرآن مي‌فرمايد: «ولاتنابزوا بالالقاب؛ شما مردم با ايمان مواظب باشيد كه اسامي بد و لقب‌هاي زشت براي يكديگر نگذاريد». يكي از روش‌هاي زشت بعضي از مربيان در مدرسه نام‌گذاري دانش‌آموزان با الفاظ تمسخرآميز است. گاهي خود بچه‌ها در محيط مدرسه اين كار را مي‌كنند، وقتي معلم كلمة زشت را به كار برد، بچه‌ها بيشتر تشويق مي‌شوند كه فرد مورد نظر را تمسخر كنند.
4. اعتياد والدين: فرزنداني كه پدران معتاد دارند حسّ حقارت در آنان تقويت مي‌گردد. يك فرد معتاد در جامعه جايگاهي ندارد و لذا در روابط اجتماعي و حتي در انتخاب همسر و تشكيل خانواده، خانوادة معتاد مورد پذيرش عمومي نيست.
5. فقر و محروميت: محروميت كودك از امكانات زندگي مثل خانه، لباس، غذا و اسباب بازي، زمينة حسّ حقارت را تقويت مي‌كند. كودكي كه در جمع هم‌سالان خود لباس و كفش نامناسب و كهنه دارد، احساس حقارت مي‌كند. گاهي بعضي از كودكان در چنين شرايطي دچار عقدة حقارت شده، براي جبران محروميت خود از طُرق مختلفي انتقام مي‌گيرند كه اين نتيجة فقر و نداري است.16
خلاصه اينكه يكي از اصول مهم در تربيت، توجه به تكريم شخصيت كودك و نوجوان است. اسلام رابطه‌اي را سالم مي‌داند كه براساس احترام متقابل، تكريم شخصيت و عزت نفس باشد.
بنابراين كساني كه كرامت نفس و شرف معنوي خويش را باور دارند، مايلند كه براي هميشه اين گوهر گرانبها را حفظ كنند. هرگز پيرامون گناه و نادرستي نمي‌گردند. امام هادي(ع) فرمودند: «كسي كه خود را كوچك و موهون بداند و در خود احساس حقارت كند، خويشتن را از شرّ او در امان ندان».17
توصيه ما اين است كه هر كس در مصدر و بستر تربيت قرار دارد مراقب باشد نسبت به متربّي خود احترام بگذارد و او را گرامي بدارد.

پي نوشت :

1. تعليم و تربيت اسلامي، آموزش عقيدتي سياسي، شماره 114، ص 65.
2. مجلسي، بحارالانوار، ج 104.
3. ديدگاه‌هاي امام خميني(ره)، صص 4 ـ 6.
4. كنزالعمال، ص 456.
5. غرر الحكم، ج 2، ص 213.
6. همان، نص 77، ج 2، ص 2.
7. مكارم الاخلاق، ص 255.
8. بحارالانوار، ج 42، ص 285.
9. وسايل الشيعه، ج 8، ص 441.
10. بحارالانوار، ج 43، ص 398.
11. مستدرك، ج 2، ص 618.
12. بحارالانوار، ج 2، ص 122.
13. مستدرك، ج 2، ص 618.
14. قرب الاسناد، ص 45.
15. تعليم و تربيت اسلامي، كد 1000.
16. بحارالانوار، ج 17، ص 214.

منبع:ماهنامه موعود شماره 97




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط