استعمار نوین استعمار اقتصادی

به علت توسعه بیکاری و کم کاری، سرمایه های خارجی و سرمایه داران وابسته داخلی در مستعمرات می توانند نیروی کار مورد لزوم را به بهای ارزان تهیه کنند. در این جوامع امکان تشکیل اتحادیه های کارگری صنفی که مانند...
چهارشنبه، 5 دی 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
استعمار نوین استعمار اقتصادی
عامل اقتصادی نقطه ضعف متعارف مردم
 
چکیده:
به علت توسعه بیکاری و کم کاری، سرمایه های خارجی و سرمایه داران وابسته داخلی در مستعمرات می توانند نیروی کار مورد لزوم را به بهای ارزان تهیه کنند. در این جوامع امکان تشکیل اتحادیه های کارگری صنفی که مانند جوامع سرمایه داری کلاسیک وجود ندارد.
 
تعداد کلمات: 1510 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه
 
استعمار نوین استعمار اقتصادی
نویسنده: شاپور رواسانی

سرمایه داری استعماری در مستعمراتی که سرمایه داری ملی وجود داشته آگاهانه و با اقدامات اقتصادی و سیاسی رفته رفته آن را تضعیف نموده و در مستعمراتی که چنین طبقه ای وجود و حضور نداشته از تشکیل آن جلوگیری کرده است و در دوران ما که قدرت اقتصادی و نظامی را در سطح جهانی در اختیار دارد، چگونه امکان خواهد داد که رقیب اقتصادی و اجتماعیش در این جوامع پا بگیرد؟
 
آیا نظریاتی که در باب تشکیل و تقویت سرمایه داری ملی و افزایش قدرت اقتصادی سیاسی در آن مستعمرات که زیر نفوذ و سلطه استعمار سرمایه داری قرار دارند ارائه می گردد، بیان رؤیاها و آرزوها نیست؟
 
تصرف بازارهای خارجی به سرمایه داری ملی کشورهای سرمایه داری استعماری امکان داد نیروی کار انسانی را هر چه بیشتر در روند تولید در داخل جوامع خود دخالت دهد تا سطح تولید بالا رود؛ احتیاج مبرم سرمایه به نیروی کار انسانی زمینه تشکیل و توسعه سازمانهای کارگری در جوامع سرمایه داری بود. کارگران کشورهای سرمایه داری استعماری توانستند با استفاده از این موقعیت خود را سازمان داده و با تشکیل اتحادیه ها به صورت جمعی از حقوق خود دفاع کنند.
 
در جوامع استعمارزده چنین امکانی برای اقشار و طبقاتی که نیروی کار را عرضه می کنند و می فروشند وجود ندارد. طبقه وابسته به استعمار در جوامع مستعمراتی، بر خلاف طبقه سرمایه دار ملی در کشورهای سرمایه داری استعماری، از همان بدو پیدایش علاقه و منفعتی در تولید، کالاهای صنعتی در داخل را ندارد و در چارچوب شیوه تولید مستعمراتی سرمایه گذاری به منظور رشد وسایل تولید هم انجام نمی گیرد، بلکه آنچه ضروری است وارد می شود. به علت توسعه بیکاری و کم کاری، سرمایه های خارجی و سرمایه داران وابسته داخلی در مستعمرات می توانند نیروی کار مورد لزوم را به بهای ارزان تهیه کنند. در این جوامع امکان تشکیل اتحادیه های کارگری صنفی که مانند جوامع سرمایه داری کلاسیک وجود ندارد.

   بیشتر بخوانید : محرومان در شهرها و دهات مستعمرات

  زحمتکشان تهیدست در بخشهای تولیدی اشتغال دارند، نمی توانند برای بهبود وضع خویش با دست زدن به اعتصابات موفق شوند، زیرا سرمایه گذاران در موقعیتی هستند که می توانند نیروی کار مورد احتیاج را تهیه کنند. دیگر اینکه به علت سلطه فقر اجتماعی و عدم ثبات در همه شئون اقتصادی و سیاسی در مستعمرات، هر اقدام اعتراض آمیز زحمتکشان تهیدست در آخرین تحلیل، کل نظام موجود و شیوه تولید مسلط را به زیر سؤال می برد و متزلزل میکند و بدین جهت با در نطفه خفه یا با توسل به زور از توسعه و سازمان یافتن آن جلوگیری می شود. در تفاوت با دول سرمایه داری استعماری که به علت اجبارهای اجتماعی به طور محدود می توانند از عامل زور و قهر بر ضد کارگران اعتصابی استفاده کنند، دول وابسته به استعمار در مستعمرات می توانند بدون اینکه خود دچار خطر گردند محلات فقیرنشین را: بمباران کنند، اعتصاب کنندگان را زندانی نمایند یا به گلوله بندند.
 
بررسی تاریخ جنگ طبقاتی در کشورهای سرمایه داری کلاسیک نشان میدهد که سرمایه داران ملی حاکم می کوشند با ایجاد اختلاف و تفرقه میان کارگران، از وحدت فکری و سازمانی آنان جلوگیری نمایند تا بتوانند منافع خاص خود را بهتر حفظ کنند و مانع شوند که جبهه واحدی در برابرشان تشکیل شود. درست همین شیوه را طبقات سرمایه دار کشورهای سرمایه داری استعماری درباره مردم محروم مستعمرات و در یک مستعمره درباره اقشار و گروههای زحمتکشان تهیدست به کار می بردند و می برند تا از وحدت فکری و سازمانی آنان و تشکیل جبهه از نیروهای اجتماعی ضد سرمایه داری و ضد استعمار سرمایه داری جلوگیری شود. مؤثرترین عواملی که به کار می رود عبارت است از اشاعه نژاد پرستی، ملت گرایی نژادی، تحریف اصول ادیان و مذاهب به سود حکومت سرمایه و ثروت، دامن زدن به اختلافات مذهبی، ایجاد اقلیتهای مصنوعی، تحریف تاریخ و فرهنگ مردم مستعمرات طبقات وابسته به استعمار سرمایه داری در مستعمرات عامل اجرا محسوب می شوند و به علت اشتراک در منافع و یکی بودن ارباب، با آگاهی در اجرای خواستهای استعمار سرمایه داری با جدیت می کوشند.
 به همان صورت که شرایط مادی خشن و استثمار شدید در جوامع سرمایه داری کلاسیک در قرن ۱۹ زمینه مادی و اجتماعی پیدایش و رشد نظریات اجتماعی سازمانهایی شد که همه خواهان استقرار عدالت و حقوق کامل بشر بودند، شرایط خشن و استثمار شدید در جوامع استعمار زده و وجود فقر اجتماعی در مستعمرات نیز امروزه زمینه مادی پیدایش و رشد نظریات اجتماعی و سازمانهایی که خواستار استقرار عدالت و حقوق کامل بشر در جامعه خود و در سطح جامعه جهانی اند می باشد.
شیوه دیگری که سرمایه داری استعماری به کمک طبقه وابسته به استعمار برای جلوگیری از وحدت فکری و سازمانی زحمتکشان تهیدست در مستعمرات به کار می برد، ایجاد جنگ و برخوردهای مسلحانه میان گروههای مختلف در درون یک جامعه مستعمراتی و میان جوامع مستعمراتی است. یکی از نتایج چنین شیوهای آن است که گروهها در درون جامعه استعمارزده و جوامع مستعمراتی، هر یک جداگانه اما هر چه بیشتر به کشورهای سرمایه داری استعماری وابسته می گردند و فکر و اندیشه و امید تشکیل یک جبهه مشترک در برابر دشمن مشترک تضعیف می شود.
 
برای از میان بردن فقر اجتماعی نمی توان به مبارزه با تک جلوه های آن مانند بیکاری، کم کاری، گرسنگی، کار زنان و کودکان و ... در جوامع مستعمراتی قناعت نمود؛ باید علت و ریشه آن را از میان برداشت، بدان صورت که ترکیب اجتماعی طبقه وابسته به استعمار سرمایه داری در جوامع مختلف استعمار زده و در یک جامعه مستعمره در دوره های مختلف متفاوت است و باید آن را در هر کشور و در هر دوره معین به طور مشخص بررسی نمود. ترکیب اجتماعی، اقشار و گروههایی که طبقه زحمتکشان تهیدست را می سازند، در مستعمرات مختلف و در یک مستعمره در دوره های معین متفاوت است. در این مورد نیز باید این ترکیب را در هر مستعمره معین در دوره معین بررسی کرد. با بررسیهای مشخص و دقیق ترکیب این دو طبقه یعنی طبقه وابسته به استعمار و طبقه زحمتکشان تهیدست، می توان تضادهای عمومی و خاص در جوامع مستعمراتی و وابستگی آنها به یکدیگر را توضیح داد و براساس چنین بررسیهایی شیوه های مبارزه و ایدئولوژی مبارزه برای آزادی مردم مستعمرات از بلای فقر و ظلم را کشف و بیان کرد.
 
چگونگی شیوه های مبارزه بر آزادی مستعمرات از شیوه تولید مستعمراتی و سلطه استعمارسرمایه داری، بستگی دقیق و نزدیک با ساختار اجتماعی و طبقاتی هر مستعمره دارد. بخش عمده و اصلی ثروت و سرمایه ای که طبقات وابسته به استعمار جمع آوری کرده اند و ثروت و سرمایه ای که کشورهای سرمایه داری اندوخته اند، در حقیقت اموال مردم محروم مستعمرات است و به آنان تعلق دارد. به این جهت مردم محروم که اکثریت جمعیت دنیا را تشکیل می دهند و در هر جامعه استعمارزده نیز اکثریت را می سازند، می توانند نسبت به تمام این ثروتها حق مالکیت خود را اعلام کنند. ممکن است سؤال شود که مردم مستعمرات به استناد چه حقى چنین خواستی دارند؟ پاسخ روشن و مستدل است: به استناد و به اتکای حقوق بشر؛ زیرا حقوق بشر فقط محدود به امور سیاسی نیست، بلکه حقوق اقتصادی را نیز در بر می گیرد. به استناد چنین حقوقی بود که کارگران کشورهای سرمایه داری کلاسیک و طبقات و اقشار فقیر در این کشورها در این قرن و قرون اخیر پیش از آن از حق حیات خود در برابر سرمایه داران بزرگ و فئودالها دفاع می کردند. درست بر همین اساس و با همین استدلال مردم محروم و مستعمرات نیز خواهان استدلال اموال از دست رفته اند.
 
فقر اجتماعی در کشورهای سرمایه داری کلاسیک با کاربرد زور یا فعالیتهای مؤسسات خیریه محدود نشد، بلکه این امر نتیجه تغییر یک سلسله شرایط اقتصادی - اجتماعی بود. در مستعمرات هم نمی توان فقر اجتماعی را با زور یا با اقدامات اصلاح طلبانه یا بذل و بخششهای مؤسسات خیریه دولتی یا خصوصی محدود نمود یا از میان برداشت. در اینجا تغییر بنیادی شرایط اقتصادی - اجتماعی ضروریست.
 
به همان صورت که شرایط مادی خشن و استثمار شدید در جوامع سرمایه داری کلاسیک در قرن ۱۹ زمینه مادی و اجتماعی پیدایش و رشد نظریات اجتماعی سازمانهایی شد که همه خواهان استقرار عدالت و حقوق کامل بشر بودند، شرایط خشن و استثمار شدید در جوامع استعمار زده و وجود فقر اجتماعی در مستعمرات نیز امروزه زمینه مادی پیدایش و رشد نظریات اجتماعی و سازمانهایی که خواستار استقرار عدالت و حقوق کامل بشر در جامعه خود و در سطح جامعه جهانی اند می باشد.
 
با توجه به آنچه ذکر شد این سؤال بجا و بحق مطرح است که به جای شیوه تولید مستعمراتی چه شیوه تولیدی را باید در مستعمرات مستقر نمود. پیشنهادها در این باره موضوع بررسی بعدی ما خواهد بود.
 
در بررسی مختصری که ارائه گردید، به طور عمده تضادهای عمومی جوامع استعمار زده با استعمار سرمایه داری مطرح و صفات عمومی جوامع مستعمراتی بیان شد. مجددا تأکید می شود که بررسی دقیق و مشخص ترکیب اجتماعی - اقتصادی - فرهنگی طبقه وابسته به استعمار و ترکیب اقتصادی و فرهنگی اقشار و طبقاتی که فقر اجتماعی آنها را دربر می گیرد، باید در هر مستعمره و در هر دوره معین به طور مشخص انجام گیرد. تا از کلی گویی و الگوسازی جلوگیری شود. این اقدام نه فقط یک وظیفه سیاسی بلکه وظیفه تاریخی همه روشنفکران متعهد و همه عدالت خواهان در جوامع استعمار زده است.
 
در دوران ما، جوامع مستعمراتی خاستگاه پیداش و تکامل نظریات اجتماعی راهنما در جهت آزاد کردن محرومان و ستمدیدگان در جوامع مستعمراتی و در سطح جهانی است و شرایط اقتصادی و سیاسی جوامع مستعمراتی پیدایش و تکامل این نظریات اجتماعی را نه فقط ممکن بلکه ضروری ساخته است.
 
منبع:
مفاهیم اجتماعی در جوامع مستعمراتی(مجموعه مقالات سیاسی- اقتصادی) ، شاپور رواسانی ، طهران: امیر کبیر، چاپ اول (1386)

   بیشتر بخوانید :
  مختصات اقتصاد مقاومتی
  سرمایه  گذاری بر روی خودتان
  سرمایه گذاری مستقیم خارجی

 
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما