شکست نهضتهای طبقه زحمتکشان تهیدست

دول سرمایه داری استعماری با کمک طبقه وابسته به استعمار و یارانش برای جلوگیری از وحدت طبقات و اقشار محروم و زحمتکش در پیرامون یک سازمان و برنامه معین، به پایه گذاری سازمانهای سیاسی و اجتماعی با برنامه های مترقی و فریب دهنده نیز می پردازند تا از طرفی روشنفکران را به گروههای مختلف تجزیه کنند و مانع تفکر و کوششهای آنان برای فهم مشکلات اجتماعی .
جمعه، 7 دی 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شکست نهضتهای طبقه زحمتکشان تهیدست
پراکندگی سازمانی و نظری و برنامه ای در طبقه زحمتکشان تهیدست
 
چکیده:
دول سرمایه داری استعماری با کمک طبقه وابسته به استعمار و یارانش برای جلوگیری از وحدت طبقات و اقشار محروم و زحمتکش در پیرامون یک سازمان و برنامه معین، به پایه گذاری سازمانهای سیاسی و اجتماعی با برنامه های مترقی و فریب دهنده نیز می پردازند تا از طرفی روشنفکران را به گروههای مختلف تجزیه کنند و مانع تفکر و کوششهای آنان برای فهم مشکلات اجتماعی .
 
تعداد کلمات:  1529 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه
 
شکست نهضتهای طبقه زحمتکشان تهیدست
نویسنده: شاپور رواسانی

عامل مهمی که موجب تشدید پراکندگی سازمانی و نظری و برنامه ای در طبقه زحمتکشان تهیدست شده و می شود، پراکندگی و ضعف تئوریک روشنفکران وابسته و پیوسته به این طبقه است که تا کنون نتوانسته اند به وظیفه تاریخی خود که سازمان دادن این طبقه پیرامون برنامه اقتصادی - سیاسی روشن براساس منافع عام و مشترک می باشد عمل کنند.
 
این روشنفکران به جای آنکه به تحلیل و بررسی شرایط و داده های مشخص و معین اقتصادی، فرهنگی و دینی و به طور کلی بافت و ساختار طبقاتی و فرهنگی جامعه خود بپردازند و با بهره گیری از تعالیم اخلاقی ادیان و رهنمودهای مکاتب اجتماعی مترقی در باب صیانت از حق حیات انسانها و تقدم این حق بر ادعاهای مبنی بر مالکیت بر وسایل تولید، توزیع و منابع طبیعی از جانب ایک اقلیت راه حلهای مشخص و معین عرضه نمایند و در پی کشف احیا و نشر و تبلیغ نکات مشترک اقتصادی، فرهنگی و سیاسی گروهها و اقشار و طبقات محروم زحمتکش باشند؛ در الگوبرداری، تقلید سازمانی و فکری از سایر جوامع و نهضتهای آزادی بخش یا پایبندی به تعصبات مصنوعی اصرار می ورزند و بدین سبب به گروهها و سازمانهای متعدد تقسیم شده و می شوند. روشنفکران وابسته و پیوسته به طبقه زحمتکشان تهیدست به جای آنکه در یک محیط علمی و فرهنگی با فهم و درک نکات مشترک، برای وصول به اهدافی که در بسیاری از موارد یکسانند به تبادل نظر بپردازند، به رقابت و حتی خصومت با یکدیگر رو می کنند و پیش از ورود به دشت بر سر تصاحب آهوی ناگرفته به نزاع می پردازند.
 عامل مهمی که موجب تشدید پراکندگی سازمانی و نظری و برنامه ای در طبقه زحمتکشان تهیدست شده و می شود، پراکندگی و ضعف تئوریک روشنفکران وابسته و پیوسته به این طبقه است که تا کنون نتوانسته اند به وظیفه تاریخی خود که سازمان دادن این طبقه پیرامون برنامه اقتصادی - سیاسی روشن براساس منافع عام و مشترک می باشد عمل کنند.
ضعف این روشنفکران، عدم اطلاع یا اطلاع ناقص یا گمراهی حاصل از تبلیغات سازمانهای استعماری درباره تاریخ ایران، سازمان و اصول فکری نهضتهای ضد ستم در طول تاریخ ایران چه در دوران باستان و چه در دوره استقرار اسلام در ایران و همچنین بافت و ساختار طبقاتی و فرهنگی جامعه ما در حال حاضر است.
 
به این نکته اساسی توجه نمی شود که حرکت اجتماعی در یک جامعه معین زمانی به اهداف اعلام می شده می رسد که با بررسی صحیح ساختار اقتصادی و فرهنگی همان جامعه در دوره معین و برنامه های متناسب با شرایط و تواناییهای اجتماعی و طبقاتی جهت حرکت نیروهای اجتماعی، روشن و مشخص شده باشد.
 
در رابطه با تشکیل گروههای مختلف روشنفکری و برخوردهای خصمانه میان آنها باید به این نکته نیز توجه کرد که دول سرمایه داری استعماری با کمک طبقه وابسته به استعمار و یارانش برای جلوگیری از وحدت طبقات و اقشار محروم و زحمتکش در پیرامون یک سازمان و برنامه معین، به پایه گذاری سازمانهای سیاسی و اجتماعی با برنامه های مترقی و فریب دهنده نیز می پردازند تا از طرفی روشنفکران را به گروههای مختلف تجزیه کنند و مانع تفکر و کوششهای آنان برای فهم مشکلات اجتماعی و ارائه راه حلهای مناسب گردند و از طرف دیگر با مشغول کردن افکار عامه مانع رشد سازمانی و فکری جریانهای اصیل انقلابی برای رها ساختن طبقه زحمتکشان تهیدست از استثمار و استعمار گردند.

   بیشتر بخوانید :  دورنمای جهانی‌سازی

درحالی که روشنفکران طبقات مرفه و ثروتمند می کوشند به کمک فرضیه های نژادی و دفاع از امتیازات طبقاتی رابطه ای میان فرهنگ ایران باستان و فرهنگ سرمایه داری برقرار و فرهنگ اسلامی را نیز در جهت منافع خود تفسیر و تعبیر و عرضه کنند، روشنفکران طبقات محروم و زحمتکش هنوز نتوانسته اند با تکیه بر اصل عدالت و حق حیات انسان، روابط اجتماعی - تاریخی و فکری میان فرهنگ ایران باستان، فرهنگ اسلامی و آن بخش از فرهنگ طبقات زحمتکش کشورهای سرمایه داری را که جانبدار عدالت و حق حیات انسانهاست کشف کرده و در رابطه با شرایط موجود به جامعه ارائه کنند، بی آنکه دچار خطر رونویسی و الگوبرداری شوند.
 
به این حقیقت علمی کمتر توجه می شود که در این فرهنگها که در جامعه ما در همکاری با تعارض با یکدیگر حضور دارند عوامل متضادی را هم می توان نشان داد، اما مسئله اصلی این است که مبارزه با ستم طبقاتی، دفاع از حق حیات و حرمت انسانی را باید مبنا قرار داد تا بتوان وجود وجوه اشتراک را درک کرد، از سردرگمی خارج شد و مرزهای مصنوعی را از میان برداشت و به حال توجه داشت نه به قال.
 
تردید نیست که درباره شکل یا اشکال سازمانی تجمع طبقه زحمتکشان تهیدست در جامعه ما هنوز نمی توان نظر روشنی ارائه کرد، اما می توان گفت که چنین تشکلی در پیرامون یک برنامه اقتصادی - سیاسی با پذیرش وجود نظریات و گرایشهای مختلف و متفاوت دینی، مذهبی، فرهنگی و اجتماعی و احترام به آنها ضرورت دارد. صرف نظر از اینکه اگر اصل حرمت انسان و حق حیات انسانها مورد توجه قرار گیرد می توان حتی وحدت ماهوی بسیاری از نظریات و گرایشها را نشان داد؛ اما با قبول این محدودیت و مرزبندی نیز آگاهانه از برخوردهای مخرب جلوگیری کرد زیرا چنان که اشاره شد، طبقه زحمتکشان تهیدست، افراد، گروهها و اقشاری را در برمی گیرد که از نظر فرهنگی و اعتقادی متفاوتند اما می توان همه آنها را متوجه این نکته کرد که در جامعه ای که از فقر و ظلم و مظالم طبقاتی و استثمار و استعمار رهایی یافته باشند، از فساد اخلاقی هم کاسته خواهد شد و همه این افراد، گروهها و اقشار امکان می یابند در یک ارتباط و مبادله فرهنگی و علمی که برای همه سازندگی و شکوفایی به همراه خواهد داشت به سر برند و می توان پذیرفت در جامعه ای که از فقر مادی رها شده و خصومت طبقاتی از میان رفته باشد بهتر و مؤثرتر از یک جامعه طبقاتی می توان به تعالیم عالیه دینی و ایده آل های اخلاقی و اجتماعی در جهت رشد و تکامل جامعه و همه انسانها جامه عمل پوشاند و موفق شد. آیا دفاع از حق حیات انسانها، حفظ حرمت انسانی، تعالی فرهنگی، اخلاقی و علمی انسان، موضوع اصلی ادیان و تعالیم مکاتب اجتماعی مترقی نیست ؟
 در رابطه با تشکیل گروههای مختلف روشنفکری و برخوردهای خصمانه میان آنها باید به این نکته نیز توجه کرد که دول سرمایه داری استعماری با کمک طبقه وابسته به استعمار و یارانش برای جلوگیری از وحدت طبقات و اقشار محروم و زحمتکش در پیرامون یک سازمان و برنامه معین، به پایه گذاری سازمانهای سیاسی و اجتماعی با برنامه های مترقی و فریب دهنده نیز می پردازند تا از طرفی روشنفکران را به گروههای مختلف تجزیه کنند و مانع تفکر و کوششهای آنان برای فهم مشکلات اجتماعی و ارائه راه حلهای مناسب گردند و از طرف دیگر با مشغول کردن افکار عامه مانع رشد سازمانی و فکری جریانهای اصیل انقلابی برای رها ساختن طبقه زحمتکشان تهیدست از استثمار و استعمار گردند.
حال می توان این پرسش را مطرح کرد که چه باید کرد تا نهضت برای استقرار دمکراسی به معنای حاکمیت جامعه بر همه زمینه های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی موفق شود. به نظر می رسد مقدمات چنین پیروزی را می توان با تلاشی فرهنگی به منظور بالا بردن آگاهی طبقاتی زحمتکشان تهیدست فراهم کرد.
 
وظیفه روشنفکران انقلابی و متعهد خواهد بود که با بررسی نهضتهای ضد ستم و ضد مظالم طبقاتی چه در دوران باستان و چه در دوره های پس از آن در ایران، هویت تاریخی زحمتکشان تهیدست را روشن سازند. در چنین تحلیلهایی باید ساختار طبقاتی، روابط اقتصادی و تغییرات آن در مراحل مختلف و ربط و پیوستگی این تغییرات با مسائل فرهنگی و حوادث سیاسی و اجتماعی بررسی شود. همچنین رابطه میان نهضتهای ضد ستم طبقاتی که در طول تاریخ ایران رخ داده کشف و ارائه گردد تا معلوم شود که مبارزه طبقاتی امروز دارای ریشه های تاریخی است. نشان دادن ربط ساختاری مبارزه طبقاتی و نهضتهای ضد استعماری نیز یک ضرورت است.
 
دیگر آنکه روشنفکران متعهد باید به بررسی و تحلیل طبقاتی و ترسیم خطوط اصلی روند تغییرات اقتصادی و رابطه میان عوامل اقتصادی با پدیده های فرهنگی و سیاسی بپردازند تا هیچ فرد یا گروهی نتواند با پنهان شدن در پشت الفاظ یا تحلیل در زمینه های فرهنگی و سیاسی روابط حاکم بر زمینه اقتصاد را از دید جامعه پنهان نماید.
 
از نظر سازمانی با توجه به پراکندگی اقشار و گروههای سازنده طبقه زحمتکشان تهیدست می توان قدمهای اولیه را با تشکیل سازمانهای صنفی برداشت و این کار باید با توافق و همکاری گروهها و اقشار مختلف طبقه زحمتکشان تهیدست براساس یک برنامه اقتصادی - سیاسی با حفظ احترام به وجود و حضور اعتقادات دینی، مذهبی یا اجتماعی متفاوت صورت پذیرد.
 
باید از چگونگی، همبستگی و ائتلاف و همکاری میان افراد، گروهها و اقشار جریان اجتماعی اصلاح طلب - سازشکار درس گرفت. وابستگان طبقات و اقشار ثروتمند و سرمایه دار می توانند و تا کنون توانسته اند با وجود اختلاف نظر در زمینه های فرهنگی، سیاسی و اعتقادی، براساس منافع مشترک با یکدیگر همکاری کنند و سازمانهای خود را به وجود آورند تا سلطه طبقاتیشان به منظور حفظ منافع و امتیازات طبقاتی تثبیت شود. اگر ثروتمندان و سرمایه دارن می توانند برای حفظ امتیازات و منافع خود متحد شوند و جبهه واحدی بسازند (که ساخته اند) آیا محرومان و استثمارشوندگان نمی توانند برای تأمین حق حیات و رهایی از فقر و ایجاد جامعه ای براساس حفظ حرمت انسانی با یکدیگر متحد شوند؟
 
آیا چنان که ثروت موجب اتحاد شده، فقر و کوشش برای رهایی از آن نمی تواند موجب اتحاد شود و آیا نمی توان برای رسیدن به این وحدت عمل از اختلافات، برخوردها و خصومتها در زمینه های فرهنگی و اعتقادی با آگاهی خودداری نمود و در پیرامون یک برنامه اقتصادی - سیاسی جبهه واحدی در برابر استثمارگران داخلی و استعمارگران خارجی تشکیل داد؟
 
منبع:
مفاهیم اجتماعی در جوامع مستعمراتی(مجموعه مقالات سیاسی- اقتصادی) ، شاپور رواسانی ، طهران: امیر کبیر، چاپ اول (1386)

   بیشتر بخوانید :
   طبقه‌ی وابسته به استعمار
   جامعه مدنی چیست؟
  تشکیل طبقات غلط در اروپا

 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما