اهداف و آثار تربيتي قصه در قرآن

بدون شک ،داستان ها و قصه ها نقش سازنده اي را در تربيت و شکل گيري شخصيت انسان ايفا مي کنند و از همين روي خداوند متعال جهت تکامل و تعالي بشر در ابعاد مختلف از اين قالب هنري به بهترين وجه ممکن ،استفاده نموده و خود به عنوان اولين قصه سرا ، بهترين و شيواترين و جذابترين قصه ها را در نسخه ي جاويد خويش در اوج فصاحت و بلاغت سروده و با ارائه ي اسوه هاي حسنه والاترين مضامين و مفاهيم تربيتي را در تمامي زمينه هاي اعتقادي ، اخلاقي و عبادي درآن تبيين
چهارشنبه، 21 مرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اهداف و آثار تربيتي قصه در قرآن
اهداف و آثار تربيتي قصه در قرآن
اهداف و آثار تربيتي قصه در قرآن


 

تهيه و تنظيم : مليحه اسلاميان
منبع: راسخون



بسم الله الرحمن الرحيم

مقدمه :
 

بدون شک ،داستان ها و قصه ها نقش سازنده اي را در تربيت و شکل گيري شخصيت انسان ايفا مي کنند و از همين روي خداوند متعال جهت تکامل و تعالي بشر در ابعاد مختلف از اين قالب هنري به بهترين وجه ممکن ،استفاده نموده و خود به عنوان اولين قصه سرا ، بهترين و شيواترين و جذابترين قصه ها را در نسخه ي جاويد خويش در اوج فصاحت و بلاغت سروده و با ارائه ي اسوه هاي حسنه والاترين مضامين و مفاهيم تربيتي را در تمامي زمينه هاي اعتقادي ، اخلاقي و عبادي درآن تبيين نموده است .
در اين راستا ، مفسرين و سيره نويسان از ابتدا نزول قرآن تاکنون در خصوص قصص قرآني کتب متعدد و ارزنده اي را نگاشته اند .اما غالباً به صورت مجمل به نقل داستان بسنده کرده و کمتر به تجزيه و تحليل نکات تربيتي آن پرداخته اند .
دراين مقاله سعي شده علاوه بر تبيين جايگاه قصه و تميز آن با قصه هاي دست نوشته بشري به اهداف و آثار تربيتي آنها در سه قسم ، اعتقادي اخلاقي و عبادي اشاره شود .
استفاده از اين مقاله به عنوان مقدمه ، گامي است که مي تواند خواننده ضمن پي بردن به اهداف و آثار تربيتي مطرح شده ، با الگوگيري صحيح ، در تمام ابعاد زندگي فردي و اجتماعي مي تواند آن اهداف را دنبال کند .

طرح تحقيق
طرح مسئله :
 

از آنجايي که قصه و داستان تأثير شگرفي بر خوانندگان مي گذارد ، پروردگار عالم در سرشت انسان ميل و علاقه ي فراواني جهت پي جويي و شنيدن سرگذشت ها و قصه ها نهاده و از همين روي ، از آن هنگام که انسان هاي اوليه قدرت ارتباط از طريق گفتگو را با همنوعان خويش پيدا نمودند وقايع و حوادث و سرگذشت هاي خود و قهرمانان و ...زمانه خويش را به نسل بعدي منتقل مي کردند و باپيشرفت زمان و پيدايش خط و نگارش ، اين حوادث از سينه ها بر قلم ها جاري و در صفحات زرنگار تاريخ نگاشته شده . اين روند رو به رشد تا جايي پيشرفت نمود که هم اکنون نيمي از فرهنگ و ادبيات هر ملتي را قصه ها و داستان ها به خود اختصاص داده است .
امروز قصه ها نه به عنوان يک هنر و ابزار تبليغي و تربيتي توجه بسياري از متفکران وانديشمندان و روانشناسان را به خود جلب نموده و در مراکز علمي و تربيتي بابي از ابواب علم را نيز به خود اختصاص داده است اما بالاتر از همه اين تمدن اسلام است که در مکتب توحيدي خويش ، جهت تربيت انسان، از قصه به بهترين وجه استفاده نموده و در اين راستا ، خداي سبحان بهترين قصه ها را در قران اين کتاب آسماني و جاويد به شيواترين و بليغترين شيوه ها به تصوير کشيده است .«نحن نقص عليک احسن القصص»(سوره ي يوسف ، آيه ي 3 )
وجود حجم نسبتاً زياد «قصه » در قرآن که تقريباً يک چهارم آيات قرآني را به خود اختصاص داده ، توجه بسياري از پژوهشگران رابه خود جلب و سوالات بسياري را در ذهن آنان ايجاد نموده است .
در اين راستا سوالاتي وجود دارد که مي بايستي پاسخ آنها تبيين گردد :
الف )فلسفه وجودي قصه هاي فراوان در قرآن چيست ؟
ب )قصص قرآن چه اهداف و آثاري را به دنبال دارد ؟

بررسي آثار :
 

قصص قرآني که خود قسمتي از قرآن را به خوداختصاص داده است جداي از خود قرآن نيست و از اين روي آنچه در تدوين قرآن مطرح شده ، لزوماً قصه ها را شامل مي گردد : از اين روي در خصوص سابقه اين نوشتار ، قبل از هر چيز بايد اشاره اي به چگونگي تدوين و تفسير قرآن کريم نمود .
سيوطي به نقل از حاکم درباره ي جمع آوري قرآن مي نويسد :
قران سه مرتبه به شرح زير جمع آوري شد .اولين بار با حضور رسول خدا بود ..دومين بار در زمان ابوبکر گردآوري شد و در زمان خلافت عثمان براي سومين بار به ترتيب سوره ها گردآوري گرديد . (سيوطي ، اتفان ، ترجمه ي دکتر محمد جعفر اسلامي ، جلد اول ، «تهران :بنياد علوم اسلامي ، 1362 »ص 205 )
سابقه و تاريخ کتابت و تدوين و تحقيق قصص قرآن ، هم زمان با آغاز ظهور اسلام وتوأم با نزول و جمع آوري و تفسير قرآن مي باشد . پس از آنکه قرآن نازل شد و مردم کم کم کتابت را آموختند ، آنها از پيامبر «ص » در مورد بعضي آيات سوالاتي مي نمودند و آن حضرت به تناسب معلومات ايشان ،آيات قرآني را تفسير و توضيح مي دادند ، بنابراين آغاز تفسير قصه هاي قرآن نيز در زمان حيات حضرت محمد «ص» بود .
پس از رحلت پيامبر اکرم «ص » ائمه ي معصومين عليهم السلام به عنوان قرآن ناطق تفسير آيات قرآن کريم را عهده دار بودند و در عين حال صحابه نيز روايات صحيح و موثق ، تفسيري را جمع آوري نموده و کم کم تفسير قرآن شکل گرفت و مفسرين در خصوص قصص قرآني نيز مطالب نوشتند .
علامه طباطبايي در اين مورد نيز مي نويسد :
«ازجمله موضوعاتي که طبقه ي اول مفسرين ، روايات آن را نقل کرده اند قصص قرآني است .آن روز {زمان مفسرين طبقه ي اول }بحث از قرآن در چهارچوب ادبي آيات ، و شأن نزول آنها و مختصري استدلال به آيات ، براي توضيح آيات ديگر ، اندکي تفسير به روايات وارده از رسول خدا «ص » در باب قصص و معارف مبدأ و معاد و امثال آن تجاوز نمي کرد » (محمد حسين طباطبايي ، الميزان ، ترجمه ي موسوي همداني ، ج 1 ، چ دهم ، «قم :انتشارات دارالعلم ، 1367 »ص 7 ).

اهداف تحقيق :
 

هر چند در مورد «قصه ها و سرگذشت انبياء عليهم السلام » تاکنون کتب گوناگوني را دانشمندان ، مورخين ، سيره نويسان و ... به رشته ي تحرير درآورد و زحمات زياد و قابل تقديري را متحمل شده اند . اما غالب اين تأليفات جنبه ي اطلاع رساني تاريخي و بعضاً به نقل و توصيف حوادث پرداخته اند و کمتر به اهداف کاربردي آنها اشاره شده است .اما همان گونه که تبيين خواهد شد پروردگار عالم اهداف والاتري را که درسازندگي همه جانبه فرد نقش مؤثري دارد (در قصه ها )دنبال مي کند .
لذا دراين مقاله سعي شده اهداف تربيتي قصص را در سه موضوع « اعتقادات ، عبادات ، اخلاقيات » دسته بندي و تبيين نموده و به برخي از مصاديق هرکدام اشاره شده است .
فرضيه هاي قابل طرح ، در خصوص اهداف و آثار تربيتي قصص قرآن :
1 ـ قصص قرآن صرفاً جهت آشنايي با تاريخ و سرگذشت انبياء و اقوام گذشته تدوين شده است .«نقل تاريخي »
2 ـ قصص قرآن ، صرف آشنايي با روش هاي تبليغي و تربيتي انبياء عليهم السلام تدوين شده است . «آموزش عملي مبلغين »
3 ـ قصص قرآن جهت ، تنزل دادن مفاهيم بلند علمي براي تفهيم مطالب به اقشار مختلف مردم تدوين شده است .«آموزش هاي نظري ».
4 ـ خداوند متعال براي ارائه ي طريق با الگوها و اسوه هاي حسنه قصه هاي قرآن را تدوين نموده است .«الگودهي »
5 ـ قصه هاي قرآن جهت آموزش و تربيت همه جانبه فرد و اجتماع ، به شيوه هاي گوناگون جهت سوق دادن آنها به کمال نهايي نگاشته است .
6 ـ قصص قرآن جهت تبيين علل و عوامل سقوط و انحراف «افراد ، اقوام ، تمدن ها »گذشته تدوين شده است . «عبرت آموزي ».
7 ـ قصص قرآن جهت تبيين علل و عوامل پيروزي و تکامل «افراد ، اقوام ، تمدن ها » گذشته تدوين شده «عبرت آموزي »
با توجه به اين که اهداف و آثار در واقع يک حقيقت واحد و ملازم هم مي باشند بايد گفت :از آنجا که قرآن کريم از روي حکمت ازلي الهي سرچشمه مي گيرد قطعاً با نزول آن و تدوين قصص در جاي جاي سور آن ، اهداف و آثار بلند و جامعي مد نظر بوده که تماماً به بعدي از ابعاد اعتقادي و اخلاقي و ... فرد و جامعه ايده آل قرآني برگشت مي کند .

تعريف مفاهيم :
 

قصه
 

در فرهنگ هاي لغت (عربي ، فارسي )معناي مشابهي از واژه قصه ذکر شده از جمله «پي جويي و دنبال کردن اثر »، (راغب اصفهاني ، مفردات . «دمشق :دارالقلم ، 1416 »ماده ي قصص ).
«خبر ، کار ، سخن گفتن »(عبدالرحيم ابن الکريم ، منتهي العرب في لغه العرب ، ترجمه ي صيفي پور ، ج 3 ، «بي جا ، سنايي ، 1298 » ، ماده ي قصص .
«خبر طولاني »(ابوهلال عسگري ، معجم الفروق اللغويه ، تهيه کننده :بيات (قم :نشر اسلامي ، 1412 )ماده ي قصص .
«کيفيت چيدن ،حديث ، روايت ، قصه ، داستان ، رخ داد » (فواد افرام البستاني ، منجدالطلاب ، ترجمه محمد .م ، (تهران :اسلامي ، 1360 )، ماده ي قصص .
در قاموس قرآن نيز چنين آمده :«سرگذشت را از آن جهت قصص و قصه گويند که گوينده پيگير و دنبال آن است .

تربيت
 

واژه «تربيت »ازجمله کلماتي است که داراي محتوا و بار سنگيني مي باشد و مراد از آن به گفته راغب عبارت است از :الرب في الاصل : التربيه ، و هو انشاء الشي ء حالا فحا لآالي حدٍ التمام ».
طبق معناي ياد شده ،مراد از تربيت انسان ، پروراندن ، آن به آن ، استعداد هاي فطري و بالقوه او درمسير کمال الهي مي باشد و اين تربيت به شکل تکويني و تشريعي ، توسط پروردگار عالم ، از ازل الي ابد صورت مي پذيرد .

فوائد تحقيق :
 

ناگفته پيدا است که هر پژوهش و تحقيقي ، خواه و ناخواه فوائدي را به دنبال خواهد داشت در غير اين صورت کاري عبث و بي حاصل خواهد بود ، از اين روي در اين پژوهش سعي شده فوائد زير حاصل شود :
1 ـ پر نمودن خلاء هاي موجود در زمينه قصص قرآن .
2 ـ توجه دادن مراکز تربيتي و تبليغاتي از جمله آموزش و پرورش به نقش سازنده قصص قرآني .
3 ـ دستيابي به روش هاي ساختاري قصص قرآني و استفاده و الگوگيري از آن ها جهت انجام امور تربيتي و هم چنين قصه نويسي .
استفاده از اين مقاله به عنوان مقدمه ، خودگامي مؤثر است .جهت دستيابي به برخي از اهداف تربيتي قصص قرآن ،که در نهايت به ساخته شدن فرد و اجتماع ، منجرمي شود .

اهداف و آثار تربيتي قصه در قرآن
 

اساساً تمام ما سوي الله ، همان گونه که در اصل ايجاد و خلقت نيازمند ، هستي بخش هستند ، جهت استمرار وجود خويش و همچنين حرکت به سوي اهداف عالي خلقت ، هدايت دائم پروردگار عالم مي باشند ، و به تعبير ديگر مي توان گفت هدايت اعم از تکويني و تشريعي نياز ضروري مخلوقات الهي مي باشد . از اين روي خداوند متعال وقتي اشاره به «خلقت »مي کند بلافاصله به مسئله هدايت اشاره نموده و مي فرمايد :
بسم الله الرحمن الرحيم
«سبح اسم ربک الا علي ، الذي خلق فسوي ، و الذي قدر فهدي »نام پروردگار والاي خود را به پاکي بستاي .همانا که آفريد و همان گونه که بخشيد و آنکه اندازه گيري کرد و راه نمود .(سوره ي اعلي / 3 ـ 1 )
همان طور که مي دانيد پروردگار عالم در کنار هدايت تکويني ، هدايت ويژه ديگري را براي انسان در نظر گرفته که اصطلاحاً بدان «هدايت تشريعي » گفته مي شود ، در اين نوع هدايت که از طريق وحي ، صورت پذيرفته ، بر خلاف هدايت تکويني که جبراً در نظام هستي جريان دارد ، به صورت مي پذيرد و به تعبيري در هدايت تشريعي تنها خداوند از طريق وحي ارائه نموده تا انسان آگاهانه و از روي اختيار به صراط مستقيم سوق پيدا کند .
استاد آيت الله جواد آملي در مورد معنا و مفهوم هدايت تکويني و تشريعي مي فرمايد :
هدايت تکويني آن است که پروردگار نيروهاي علمي انسان را از بينش خاص و نيروهاي عملي او از کشش و کوشش مخصوص برخوردار نمايد تا فهم يا مشاهده معارف الهي و پيمودن راه و نيل به هدف نهايي به وفق مراد حاصل شود ، چنانچه آب را به پاي نهال شسته مي رساند و نسيم سحري را از کنار غنچه آماده مي گذراند تا آن بارور شود و اين شکوفا گردد و ...هدايت تشريعي آن است که پروردگار متعال قانون سعادت بخش را در اختيار انسان قرار بدهد و با امر به فضائل و نهي از رذائل او را آگاه کند تا او با انتخاب خويش راهي برگزيند و به پايان آن راه برسد .«جوادي آملي ، هدايت در قرآن ، ص 32 ـ 31 ».
با اين توضيح مي توان گفت اهداف تربيتي قصه هاي قرآني ، در راستاي هدايت تشريعي خداوند متعال در قرآن کريم مي باشد .
قران با بيان سرگذشت هاي عيني و حقيقي ، انبياء عليهم السلام و اقوام گذشته ، در قالب هنري به شکل داستان ، راه رسيدن به کمال و دوري جستن از رذائل را به انسان آموزش مي دهد . در اين راستا هر کس از پرتو نور اين کتاب الهي استفاده نمايد خود را از مهلکه نجات خواهد داد و در مقابل ، معاندين خود را در معرض ظلالت قرار مي دهند .
بنابراين ،مي توان اهداف تربيتي قصص قرآن را در راستاي همان ، هدايت تشريعي که تربيت همه جانبه «اعتقادي ، عبادي ، اخلاقي ، سياسي ، اجتماعي و ... » فرد و جامعه مي باشد دانست که بر همين اساس به شرح و تفصيل آن ، مي پردازيم .

تبيين اهداف اعتقادي :
 

از آنجا که مخاطبين قرآن کريم غالباً عوام و توده مردم مي باشند . خداوند متعال ، در کنار مسائل بالاي فلسفي و کلامي ، بسياري از مسائل اعتقادي اعم از توحيد ، نبوت ، امامت ، و ... را به شکل داستان تبيين نموده تا عموم مردم از آن بهره مند گردند .

1 ـ توحيد و نفي شرک :
 

از جمله اهداف اساسي دنبال شده در قصص قرآني ، تربيت فکري و اعتقادي مردم مي باشد ، اين هدف را مي توان در لسان و رفتار انبياء عليهم السلام و ... به وضوح مشاهده نمود .
بر اين اساس ، به نمونه اي از چگونگي دعوت انبياء به توحيد و نفي شرک و همچنين عاقبت اقوام گذشته اشاره مي نماييم .
حضرت نوح «ع » در صحنه هاي مختلف قومش را به خداپرستي دعوت مي نمود اما به جز تعداد معدودي به وي ايمان نياوردند ، و اما سرنوشت مؤمنين و تکذيب کنندگان وي «پس او را تکذيب کردند ، و ما او و کساني را که با او در کشتي بودند نجات داديم ؛ و کساني را که آيات ما را دروغ پنداشتند غرق کرديم ؛ زيرا آنان گروهي کوردل بودند .(اعراف ، آيه ي 64 )
بنابراين مي توان نتيجه گرفت ، که اولين و مهمترين اهداف تربيتي قصص قرآني تربيت اعتقادي انسان ها بر محوريت «خدا پرستي و نفي شرک و بت پرستي »مي باشد .
اين هدف در تمامي قصص قرآن به شيوه هاي مختلف بر اساس مقتضيات زمان دنبال شده است .

2 ـ رسالت و هدايت تشريعي
 

از آنجايي که در نظام احسن الهي ، انسان به عنوان خليفه و اشرف مخلوقات مي تواند با اختيار خويش، از دو راه «سعادت » و «شقاوت » يکي را آزادانه انتخاب کند ،و لازمه ي انتخاب صحيح ، علم و آگاهي کامل و همه جانبه مي باشد ، و اين آگاهي هم جز از طريق وحي امکان پذير نخواهد بود ، لذا خداوند کريم ، بر اساس حکمت و لطف خويش، جهت اتمام حجت و کمک به پيامبر دروني «عقل » انسان پيامبراني را از جنس بشر به همراه معجزاتي متناسب ادعاي آنان مبعوث فرمود ، تا از طريق وحي که از هر گونه نقص و عيب و خطايي مصون است ، بين مبدأ و معاد صراط مستقيمي را ايجاد کند ، از اين روي خداوند در سوره ي انعام وقتي نام بسياري از انبياء (ع) را به ميان مي آورد ، به اين مهم «صراط مستقيم »و «هدايت »اشاره مي کند .
به طور کلي ،آنچه در قرآن آمده ، اعم از قصه ها و اخبار و ... همگي وحي الهي مي باشند که به طريق مختلف برپيامبر اسلام «ص » نازل شده است .
علاوه بر اين که بر خاتم انبياء وحي نازل مي شده وقتي به تاريخ انبياء (ع) مراجعه مي کنيم ، به وفور مشاهده خواهيم کرد که بر آنان نيز وحي مي شده است و از همين جهت ، دنبال کردن پديده وحي ، چگونگي کاربرد آن ، در قصص قرآني ،مي تواند به عنوان يکي از اهداف ،مطرح شود .
حضرت موسي (ع)از جمله پيامبراني است که مکرراً در صحنه هاي مختلف ، زندگي پر فراز و نشيب خويش از طريق «وحي » مورد رهنمود الهي قرار گرفته است . صحنه هاي مربوط به نزول وحي به آن حضرت ، در سوره ي اعراف آمده است .
در قصص قرآني ، به نحوي مستقيم و يا غيرمستقيم ، چگونگي ارتباط وحياني پيامبران به تصوير کشيده شده است .

3 ـ معاد و جهان پس از مرگ :
 

يکي از سؤالات و دغدغه هاي ديرينه انسان ، مسئله معاد و چگونگي زنده شدن او پس از مرگ مي باشد . در اين راستا گروهي حيات پس از مرگ را منکر شده و بعضي ديگر آن را افسانه پنداشتند که رد پاي اين خيال پردازان مشکک نيز در قرآن کريم مشاهده مي شود از جمله :«که گفتند از کجا که چون ما مرديم و استخوان ما پوسيده و خاک شد باز مبعوث و زنده شويم از اين وعده ها بسيار به ما و پيش از اين به پدران ما داده شده ولي اين ها افسانه هاي پيشينيان است .
از اين روي خداوند متعال ، به طرق مختلف و در داستان هاي گوناگون ، چگونگي زنده شدن مردگان رابه تصوير کشيده ، تاپاسخي باشد به شبهات و سوالات مطرح شده ،که در طول تاريخ و در هر زماني ، ممکن است به ذهن و زبان و قلم انسان جاري شود .و بدين جهت مي توان نتيجه گرفت که يکي از اهداف اعتقادي دنبال شده در قصص قرآني تبيين مسئله معاد و مسائل پيرامون آن است .
از همين قسم است ، داستان اصحاب کهف ، زنده شدن مقتول در زمان حضرت موسي «ع» و درخواست حضرت ابراهيم خليل از خدا جهت مشاهده احياء مردگان و اشارات زيادي که انبياء عليهم السلام به قيامت ، بهشت و جهنم و ... داشته اند .

4 ـ امامت و ولايت :
 

يکي از ضروريات دين اسلام ، که محوريت جامعه اسلامي را عهده دار است . اصل امامت و زعامت و رهبري مي باشد و روي همين اصل زمين هيچ گاه از حجت خدا خالي نبوده و نخواهد بود .
انبياء عظام با وجود اين که خود نسبت به مردم ولايت داشتند ، اما همواره خود را بنده ي خدا و حضرت حق را به عنوان ولي خطاب مي نمودند .
به عنوان نمونه در هنگامي که خدا حضرت موسي (ع) هفتاد نفر از قوم خويش را به وعده گاه برد ناگهان صاعقه قهر الهي همه جا را فرا گرفت و نزديک بود همگي آنان هلاک شوند ، در اين هنگام بود که آن حضرت خطاب به خداوند از واژه «ولي » استفاده نمود . قرآن کريم اين صحنه داستان را در (سوره ي اعراف / آيه ي 155 )بيان مي کند .
در اين جا لازم است به اين نکته اشاره شود که لازمه ي ولايت ، اطاعت مي باشد و روي همين اصل در آيات زيادي به اين نکته اشاره شده از جمله : خدا را اطاعت کنيد و پيامبر و اولياي امر خود را نيز اطاعت کنيد . ( سوره ي نساء /آيه 59 ).
با توجه به مسائل ذکر شده و شأن و نزول آيات فوق ، همچنين اهميت موضوع امامت و رهبري در اسلام ، از جمله اهداف تربيتي قصص قرآني «از بعد اعتقادي » را مي توان تبيين مسئله ولايت و امامت بر شمرد .

5 ـ تبيين قسط و عدل :
 

مبحث «عدل » مانند مباحث اعتقادي ديگر از قبيل توحيد ، نبوت و معاد و امامت همگي از مباحث علم کلام است که هر کدام به نوبه خود جاي بحث دارد و ما فعلاً در مقام آن نبوده و نيستيم ، آنچه در اين مقوله مطرح است ، اشاره اي به چگونگي پياده کردن و ايجاد عدالت در جامعه توسط انبياء الهي مي باشد که بعضاً در قصص آنان آورده شده و اساساً طبق (سوره حديد ، آيه 25 )يکي از وظايف مهم انبياء (ع) در جامعه به پا داشتن قسط و عدل و جلوگيري از ظلم و جور مي باشد که در حد توان نيز انجام وظيفه نمودند .
با اين توضيح مختصر ، اکنون مي توان چنين برداشت کرد که يکي از اهداف قصص قرآني از نظر اعتقادي ، تبيين و اثبات عدالت خداوند و اجراي آن توسط انبياء در جامعه مي باشد . که به نمونه اي از آن اشاره مي گردد .
از جمله اقوامي که کم فروشي در ميان آنها رايج بود ، قوم حضرت شعيب (ع)بودند .لذا آن حضرت با مشاهده اين وضع نابسامان اجتماعي که مردم در داد و ستد خود قسط و عدل را رعايت نمي کردند .بر حسب وظيفه جهت اقامه قسط و عدل ، قوم خويش را نصيحت فرمود . اما نصايح حضرت شعيب کارساز نشد و چون قوم ، حضرت را تکذيب کردند خداوند هم آنان را در همين دنيا به مکافات اعمالشان رسانيد .

اهداف اخلاقي و تربيتي
 

يکي از مهمترين مأموريت هاي پيامبران عليهم السلام ، تربيت و تزکيه نفوس انسانها مي باشد که اصطلاحاً علم اخلاق گفته مي شود .
پيامبر گرامي اسلام در اين خصوص مي فرمايد :«انما بعثت لاتمم مکارم الا خلاق »(ميزان الحکمه ، ج4،ص 1530)
«اخلاق »جمع خلق به معناي شکل و هيئت روح و باطن انسان مي باشد (راغب اصفهاني ، مفردات ،ماده خلق،ص 20297)
کلاً به حالات و ملکات مثبت و منفي «فضائل و رذائل »راسخ شده ي نفساني انسان ، اين واژه اطلاق مي شود. حضرت علي (ع)حسن خلق را نشأت گرفته از نفس دانسته مي فرمايد : «حسن الخلق للنفس و حسن الخلق للبدن »(غررالحکم ، ص 254)
علاوه بر آن خداوند متعال ، جهت تزکيه نسل بشر با ذکر سيره ي بعضي انبياء و اولياء ، نمونه هاي عيني را در قالب قصه ترسيم نموده تا عبرتي جاويد باشد براي همگان ، که در اين جا به برخي از آنها اشاره مي گردد .

نمونه هايي از فضائل اخلاقي در قصص قرآن
 

1 ـ توکل
 

مومنين حقيقي به خالق متعال ، در کارهاي خود ، تنها به او توکل کرده و خداوند متعال هم آنها را همواره دوست داشته و در انجام کارها ياري نموده است . لذا بر همه لازم است به اين فضيلت نيکو خود را متصف نمايند و از اين جهت انبياء عليهم السلام که خود اسوه هاي حسنه در بين جامعه بودند همواره بر خدا توکل مي کردند .
در زندگي سراسر الگوي پيامبر اسلام ، وقتي دقت کنيم خواهيم ديد که ايشان در تمام طول رسالت خويش در فراز و نشيب هاي مختلف همواره بر خداي يکتا توکل مي نمود ، از جمله در امر جنگ خدا به او فرمان مي دهد با اصحاب خود مشورت کن و اگر تصميم قطعي گرفتي بر خدا توکل کن در (سوره ي آل عمران ، آيه 159 )به اين نکته اشاره شده است .
تمام انبياء عليهم السلام ، در انجام امورات محوله بر خداي هستي بخش توکل مي نموده و ثمره ي اين توکلات را نيزکه همان پيروزي و موفقيت در کارها بود در قصص آنان ترسيم نموده تا اينکه خوانندگان خود را به اين فضيلت بيارايند .

2 ـ تقوا
 

خداوند متعال بهترين زاد و توشه ي آخرت را تقوا معرفي نموده و مي فرمايد :
«بهترين توشه اين راه تقوا است و از من بپرهيزيد و خدا ترس شويد اي صاحبان عقل و ادراک » (سوره ي بقره / آيه ي 197 )
بر اين اساس ، مي توان يکي از فضائل ارزنده انسان را که روي آن بسيار تأکيد شده «تقوا » دانست و رو ي همين اصل در قصص قرآني هم موارد زيادي از تقواي عملي انبياء (ع ) به تصوير کشيده شده است . پس از آنکه حضرت يوسف در آزموني بزرگ دامن خود را از گناه حفظ کرد ، خداوند متعال هم بالافاصله کيد زليخا را آشکار کرد و سرانجام آن حضرت آزاد گرديد و به خاطر همين پرهيزکاري که داشت به مقامات بالايي رسيد .در ( سوره ي يوسف /آيه هاي 57 ـ 56 ) به اين موضوع اشاره شده است. در جاي جاي قصص قرآني به ويژه در دعوت هاي انبياء آنچه بيشتر جلب توجه مي کند دعوت به تقوا و پرهيزکاري است که دعوت حضرت ثمود ، لوط ، شعيب و ديگر انبياء الهي از اين جمله است .

3 ـ خلوص
 

اخلاص ، کيمياي هرفکر و نيت و عمل انساني است اگر کسي بخواهد از گزند شيطان خود را برهاند و اعمال خود را صرفاً «لله » انجام دهد و به آن ها صبغه الهي بخشد ، تنها و تنها يک راه دارد و آن دستيابي به کيمياي خلوص مي باشد .
از جمله علائم اخلاص در عمل اين است که اگر کسي «لله » فعل خيري را انجام داد ، هرگز انتظار پاداش از بندگان خدا را نداشته باشد و لذا انبياء الهي همواره اين مطلب را متذکر مي شوند از جمله حضرت نوح (ع) خطاب به قوم خويش فرمود :«و بر اين {رسالت }اجري از شما طلب نمي کنم . اجر من بر عهده پروردگار است .(سوره ي شعراء / آيه ي 109 )
حضرت هود ، صالح ، لوط ، شعيب و ...همين کلام را داشتند که بيانگر خلوص آنان بوده و از همين جهت مانند حضرت يوسف (ع)خداوند متعال در تمام مشکلات آن را ياري مي نمود .

4 ـ صبر
 

از جمله فضائل اخلاقي ، که هر انسان مؤمني بايد بدان متصف باشد صبر به معناي اعم آن مي باشد .
استاد علامه طباطبايي (قدس ره )، صبر را از بزرگترين ملکات و فضيلت ها دانسته و مي فرمايد :«صبر از بزرگترين ملکات و احوالي است که قرآن آن را ستوده و مکرر امر بدان نموده است تا جايي که قريب هفتاد مورد شده است . حتي لقمان در مورد فرزندش فرموده « ان ذلک من عزم الامور » ( اين حاکي از عزم و اراده ي تو در امور است ) اين صبر از کارهاي بس مهم است » (طباطبايي ، الميزان ، ج 3 ،ص 242 ).
پيامبر اسلام (ص)صبر را بر سه قسم دانسته و مي فرمايد :«الصبر ثلاثه :صبر عند مصيبه و صبر علي الطاعه و صبر عن المعصيه » .
و لذا وقتي به داستان هاي قرآن مراجعه مي کنيم به جلوه هاي مختلفي از اقسام صبر بر مي خوريم .حضرت ايوب اسوه اي صابر در تمام زمينه ها بود و خداوند داستان وي را جهت عبرت اندوزي مردم نقل فرموده تا به اين صفت اخلاقي خود را آراسته و از زمره صابران قرار گيرند .
حضرت يوسف اسوه صبر در برابر گناه بود و از جمله پيامبراني است که از قصه او مي توان عبرت هاي زيادي گرفت .

5 ـ حسن خلق
 

از جمله عواملي که باعث گرايش مردم به دين و شرايع آسماني گشته . حسن خلق ، نرم خويي ، ادب و احترام انبياء (ع )نسبت به مردم حتي دشمنان بوده و قرآن کريم نيز به اين امر تصريح نموده است .
حسن خلق را مي توان از جمله فضائل شاخص اخلاقي ناميد و در قصص قرآني ، به مناسبت از اين ويژگي و نقش آن در جذب مردم به سوي اهداف والاي اسلام ياد شده است .
انبياء به نوبه ي خود در گفتار و رفتار خويش اين اصل را رعايت مي کردند . از جمله ،در چگونگي دعوت و همچنين نصايح آنان اين موضوع به وضوح به چشم مي خورد .به عنوان نمونه مي توان به نحوه ي دعوت حضرت ابراهيم و برخورد او هنگام دعوت عمويش آزر ،برخورد حضرت يعقوب با پسران خطاکارش ، و همچنين برخورد حضرت يوسف با آنها ، چگونگي نصيحت حضرت لقمان به پسرش و حتي شيوه ي دعوت حضرت موسي به هنگام مواجه با فرعون اشاره نمود .

6 ـ امانت
 

يکي از صفات ارزنده انسان امانتداري و حفظ اسرار و اموال مي باشد ، از اين روي در آيات و روايات زيادي در خصوص اين صفت تأکيد شده است و پيامبران الهي نيز متصف به اين ويژگي بوده اند . قصص قرآني نيز بعضاً مبين و ترسيم کننده شيوه ي امانتداري پيامبران عظيم الشأن و ... مي باشد .آنها با رعايت امانت و حفظ اسرار عملاً آثار اينگونه فضائل را بر صفحه ي تاريخ خويش نگاشته اند تا نسل بشر تا قيامت با خواندن اين واقعيات ، پند و عبرت گرفته و خود را بدان متخلق نمايد .
انسان اگر در خلوت امين و امانتدار بود ، به طور حتم در خلوت به نحو اولي امانت دار خوبي خواهد بود و از همين جهت ، هم در قصه ي حضرت موسي (ع)و برخورد وي با دختران حضرت شعيب و هم در قصه ي حضرت يوسف (ع)به هنگام مراوده زليخا او ، شيوه ي امانت داري و مصاديق از انسان هاي امين به طور هنرنمايي خاصي به تصوير کشيده شده است .
خاتم الرسل حضرت محمد (ص)حتي قبل از بعثت ملقب به محمد امين بود و پس از بعثت به نحو احسن ، اين ويژگي را دارا بود .بنابراين بر تمامي انسانها لازم است با الگو قرار دادن اين اسوه هاي الهي خود را متصف به اين فضايل اخلاقي نموده و از سيره عملي آنها عبرت آموزي کنند .
اين بود برخي از فضايل اخلاقي که در قصص قرآني به طور ملموسي به چشم مي خورد و بايد گفت دهها و صدها مسئله اخلاقي کوچک و بزرگ را نيزمي توان از اين درياي بيکران ، استخراج نمود که خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل .

اهداف عبادي
 

يکي ديگر از اهداف و آثار بزرگ قصص قرآني ، پس از اهداف اعتقادي ، توجه دادن انسان به عبادت و بندگي خداوند متعال و همچنين تشريع و تبيين احکام عبادي توسط انبياء عظام عليه السلام مي باشد که اين عبادات در نماز ، حج ، زکات ، روزه ، خمس و جهاد ، امر به معروف و نهي از منکر و همچنين تولي و تبري تجلي مي يابد .
اکنون به بعضي از قصص قرآني که در آن به عبادات اشاره شده مي پردازيم :

1 ـ نماز
 

يکي از ارکان اسلام پس از اصول اعتقادي ، نماز مي باشد . که در قرآن کريم و احاديث زيادي بدان اشاره شده است .
پيامبر عظيم الشأن اسلام نماز را از شرايع دين دانسته مي فرمايد :«نماز از شرايع و احکام دين است و موجب خشنودي پروردگار عزوجل و راه و روش پيامبران مي باشد »(ري شهري ، ميزان الحکمه ، ج 7 ، ص 3092 ).
وقتي حضرت موسي (ع)به کوه طور رفت .خداوند او رابه رسالت خويش خبر داد اولين عبادتي را که خدا پس از معرفي خود ، از او درخواست نمود اقامه نماز بود . قرآن کريم خلاصه اين داستان را در (سوره ي طه ، آيه 14 ـ 9 ) نقل کرده است .درجاي جاي قصص انبياء عليهم السلام در خصوص نماز نکات ارزنده اي آمده است که بايد در جاي خود پيرامون آن بحث شود .

2 ـ روزه
 

دومين هدفي که در بخش عبادي قصص قرآن مطرح است ، تبيين مسئله صوم مي باشد . بر اساس آيه ي فوق در تمامي امت هاي قبل از اسلام به شکلي روزه وجود داشته است که بعضاً در قصص آنها بدين اشاره شده است ، واژه صوم در لغت به معني مطلق امساک (خود داري )مي باشد که هم شامل امساک از خوردن و آشاميدن مي گردد و هم افعال ديگر مثل :حرف نزدن و يا ... (مفردات ، راغب ، واژه صوم :الصوم في الاصل ، امساک عن الفعل ، مطعماً کان او کلاماً او مشيا ).
بر اساس آيات سوره ي مريم ، اين مطلب فهميده مي شود که در امت هاي قبلي به نوعي «روزه سکوت » رواج داشته ، که آن را به صورت نذر به قصد قربت انجام مي دادند .
استاد جوادي آملي از جمله اوصاف مشترک بين تولد حضرت عيسي (ع) و حضرت يحيي (ع)را «روزه سکوت » حضرت مريم و حضرت زکريا دانسته مي فرمايد :«همان گونه که زکريا سه روز از کلام عادي محروم شد و تنها به ذکر و مناجات و تسبيح خداوند بسنده کرد . مريم نيز بعد از تولد عيسي مأمور صوم صمت شد و ياد و نام خدا تنها انيس وي بود و با کسي سخن نمي گفت »(سيره پيامبران ، ج 7 ، ص 338 )

3 ـ انفاق
 

منظور از انفاق در اينجا به معناي اعم آن هم شامل اداء حقوق شرعي مانند خمس ، زکات مي باشد و هم غير آن را در بر مي گيرد اين واژه را خداوند در قرآن هم رديف عبادات ديگر ، ذکر نموده از جمله در (سوره ي بقره آيه هاي 3ـ 2)به آن اشاره شده است .
مسئله انفاق ، نيزمانند عبادات ديگر ، در لابه لاي قصص قرآني از آن ياد شده است .وقتي زندگي اولياء و انبياء را بررسي مي کنيم ، در کنار واجبات الهي ، انفاق همه جانبه را سر لوحه زندگي آنان خواهيم يافت .از جمله نبي اکرم در طول زندگي خود به ويژه در دوران نبوت خويش جهت اعتلاي اسلام ، آنچه داشت از اموال خديجه و غيره حتي جان خويش را در طبق اخلاص گذاشت .
خداوند متعال در دهها آيه در مورد انفاق ، چگونگي پرداخت آن بحث نموده و در اين راستا ضمن مثال هاي محسوس انسان را جهت انجام آن تشويق نموده است و در کنتار اين تشويق ها و دعوت ها ، ضمن قصه اي شيرين به نمونه اي از عاقبت کساني که مبادرت به اين امر خير نکرده اند اشاره مي کند تا مايه ي عبرت عالميان واقع شود .

4 ـ حج :
 

از جمله احکام الهي که بر هرمستطيعي واجب گشته رفتن به حج مي باشد . خداوند متعال چگونگي انجام و تاريخ آن را در داستان حضرت ابراهيم خليل الرحمن بيان فرموده است . از همين نکته به يکي از اهداف و آثار قصص قرآني که آن تعليم عملي و نظري عبادات از جمله «حج »است پي خواهيم برد .
علامه مجلسي (ره)در خصوص چگونگي تعليم مناسک حج به حضرت ابراهيم مي نويسد :
به سند معتبر از «امام صادق عليه السلام منقول است که :
حق تعالي امر فرمود ابراهيم را ، حج بکنيد و اسماعيل را با خود به حج ببرد و او را در حرم ساکن گرداند .پس به حج رفتند بر شتر سرخي و با ايشان کسي همراه نبود .به غير از جبرئيل ، چون به حرم رسيدند ، جبرئيل گفت : اي ابراهيم فرود آي با اسماعيل ، و غسل کنيد قبل از داخل شدن در حرم ، پس فرود آمدند و غسل کردند .و به ايشان نمود که چگونه مهياي احرام شوند و امر کرد ايشان را صدا به تلبيه حج بلند کنند و بگويند آنها چهار تلبيه را که پيغمبران مي گفته اند ، پس آورد ايشان را به باب الصفا و از شتر فرود آمدند و جبرائيل ميان ايشان ايستاد و رو به سوي کعبه کرد و الله اکبر گفت ، و ايشان نيز گفتند :...و جمع مناسک حج را به ايشان نمود و امر کرد ايشان به جا آورند ... (حيوه القلوب ، ج 1 ، ص 139 )

5 ـ جهاد :
 

جهاد واژه اي است مقدس و نوراني که بسياري از روايات و آيات معصومين عليهم السلام را به خود اختصاص داده است . جهاد داراي مراتبي است ولي به طور کلي مي توان آن را به دو شاخه تقسيم نمود :
الف )جهاد اکبر :مراد از آن مبارزه با نفس است . (جهاد دروني )
ب )جهاد اصغر : مراد از آن مبارزه با دشمنان بيروني مي باشد . ( جهاد بروني )
در قصص قرآني ، نمونه هاي زيادي از هر دو قسم وجود دارد .
در ميان انبياء بيشترين جنگ و جهاد را خاتم الرسل انجام دادند و هيچ پيامبري هم مانند حضرت محمد (ص)در جهت تبليغ اسلام مورد آزار و اذيت قرار نگرفت .
الگوهاي تمام عيار ميادين جهاد اکبر ، انبياء عليهم السلام هستند . خداوند متعال ، جهت به نمايش گذاردن نمونه اي تمام عيار از مبارزه با نفس ، تمام عناصر لازم را در حد اعلي در قصه ي يوسف در نهايت زيبايي و جذابيت به کار گرفته است ، از اين جهت حضرت يوسف را در کمال زيبايي به عنوان قهرمان و سوژه ي اصلي داستان خلق نمود و همين زيبايي و جذابيت باعث جلب توجه پدر ، کاروانيان ، همسر عزيز مصر گرديد . وي در جواني به خاطر همين «جمال » مورد آزموني بزرگ قرار گرفت و سرانجام به عنوان قهرمان عفاف از ميدان جهاد اکبر پيروزمندانه و سر فراز بيرون آمد . يکي از صحنه هاي عبرت آموز ، در قصه هاي قرآن همين داستان مي باشد .
در هر حال ، صحنه هاي داستانها و قصص قرآن مملو از ميادين مبارزه در هر دو نوع جهاد مي باشد که هر کدام به نوبه ي خود ، پيامها و آثار ثمربخشي براي نسل بشريت به ارمغان دارد .

6 ـ امر به معروف :
 

يکي از وظايف و رسالتهاي پيامبران الهي اقامه فريضه ي امر به معروف و نهي از منکر بوده و آنان ضمن انجام آن ، راههاي عملي و همچنين نتايج مثبت و منفي و عواقب عاملين و متمردين را در داستانهاي خويش ترسيم کرده اند . بنابراين مي توان يکي از اهداف عبادي قصص قرآني را همين امر دانست .
از همين قبيل است ، نصايح لقمان به پسرش ، حضرت موسي به هنگام دعوت فرعون و بقيه ي انبياء و اولياء عليهم السلام به ترتيب و به نوبه ي خود اين فريضه ي الهي را انجام مي دادند .

7 ـ تولي و تبري :
 

مراد از تولي در اين جا به معناي دوستي و تبري به معناي بيزاري مي باشد در اين راستا آنچه مهم است جهت دهي به اين دوستي ها و دشمني هاست .
در قرآن کريم و به ويژه در قصص داستان هاي انبياء عليهم السلام مصاديق زيادي از اين حب و بغضها ، به چشم مي خورد ، که همگي مايه ي عبرت و هدايتگر نسل بشر در اين زمينه مي باشد .

8 ـ دعا :
 

قال رسول الله (ص) :«افضل العباد الدعا » (ميزان الحکمه ، ج 4 ، ص 1642 )
يکي از افضل ترين عبادات به فرموده ي پيامبر اکرم (ص) «دعا » و راز و نياز با خالق بي نياز است و اساساً يکي از اهداف و فلسفه عبادات ، ديگر ، توجه دادن به اين مهم است که انسان اين مخلوق فقير بالذات خواسته هاي خويش را از خالق هستي بخواهد و براي او هم عبادت نمايد .
هنگامي که حضرت موسي (ع) مأموريت يافت به کاخ فرعون برود از خدا چند چيز درخواست کرد و خداوند هم تمام خواسته هاي او را اجابت کرد . بحث دعا در قرآن بحث مفصلي است که در اين مقوله نمي گنجد و لذابه همين يک نمونه بسنده کرده .

نتيجه گيري
 

وقتي به جامعه نظر کنيم ، اکثر قريب به اتفاق هر جامعه از عوام مردم تشکيل مي دهند .براي اين گونه افراد بايد از رخدادها و مثالهاي ملموسي که در قصه آمده صحبت نمود .و لذا بدين جهت خداوند متعال حتي براي اثبات وجود خود در داستان حضرت ابراهيم (ع) به جاي آوردن برهان هاي کلامي در قالب قصه و مثال و آنچه مردم با حواس خود درک کردند ، استفاده نموده است از طرفي ، قصه و داستان ، نقش بسيار زيادي در تربيت غير مستقيم خواننده آن دارد ، چه بسا افرادي گناهکار که يا نسبت به اعمال خود جاهلند و يا در صورت علم اگر مستقيماً به آنها امر و نهي مي شد عکس العمل منفي نشان داده و از روي لجاجت جري تر مي شوند ، و اين قصه است که در هر دو صورت نقش ارزنده و سازنده اي را مي تواند ايفا کند .در نهايت علاوه بر موارد فوق ، قصه ها ، راه کارهاي خوبي را جهت اداره اجتماع در تمام زمينه هاي سياسي ، اقتصادي ، اخلاقي ، عبادي و مبارزاتي ارائه مي دهد . از همين روست که در متون ديني و فرهنگ اسلامي به ويژه در قرآن ، بسياري از مطالب ارزنده و سودمند به صورت قصه توسط خداوند متعال به تصوير کشيده است .
استاد جوادي آملي در اين زمينه مي فرمايد :«خداوندي که جهان را به نيکوترين شکل خلق کرده خود بهترين قصه پرداز است و اولين قصه مکتوب او قصه ي آفرينش واولين قصه او در مورد انسان قصه ي آدم است» (عبدالله جوادي آملي ، «قصه ي ديني ، ص 5 )
حضرت علي (ع)قرآن را بليغ ترين موعظه کننده و احسن القصص برشمرده مي فرمايد :«ان احسن القصصو ابلغ الموعظه و انفع التذکر کتاب الله جل و عز »بهترين داستان و رساترين اندرز و سودمند ترين پند ، کتاب خداي عز و جل است .(ري شهري ، ج 10 ، ص 4808 )
با توجه به اينکه اهداف و آثار ، در واقع يک حقيقت واحد و ملازم هم مي باشند بايد گفت ، قصه هاي قرآن کريم که قريب يک چهارم حجم قرآن را به خود اختصاص داده اهداف و آثار جامعي را قطعاً به دنبال خواهد داشت .از اين روي در اين مقاله سعي بر آن بوده دريچه اي جديد بر روي قصص باز شود و از آن دريچه به برخي از مهمترين اهداف و آثار تربيتي دنبال شده اشاره گردد که مختصراً يادآور مي شويم :
1 ـ آشنايي به تاريخ و سرگذشت برخي اقوام و انبياء سلف .
2 ـ آشنايي به شيوه هاي تبليغي انبياء گذشته جهت تعالي دين مبين اسلام .
3 ـ تبيين بسياري از مسائل بلند علمي و ...به زبان ساده و شيرين قصه براي درک بهتر عوام مردم .
4 ـ پاسخگويي به درخواست فطري و روحي و رواني مردم جهت الگوگيري و اقتداء به اسوه هاي حسنه .
5 ـ تربيت و آموزش همه جانبه فرد و اجتماع در زمينه هاي اعتقادي ، عبادي ، اخلاقي و ...
6 ـ آشنايي با علل و عوامل ظهور و سقوط تمدنها و عبرت آموزي از سرگذشت آنها .
در پايان به عنوان حسن ختام به کلام نوراني حضرت امام خميني (ره)که خود تربيت شده مکتب قرآن است اشاره مي نماييم :
کسي که بخواهد تربيت و تعليم و اندرز و تبشير کند ، بايد مقصد خود را با عبارات مختلف و بيانات متشتته گاهي در ضمن قصه و حکايات و گاهي در ضمن تاريخ و نقل و گاهي به صراحت لهجه و گاهي به کنايات و امثال و رموز تزريق کند ، تا نفوس مختلفه و متشتته هر يک بتوانند از آن استفاده کنند .(امام خميني ، قرآن باب معرفت الله ، ص 49 )
فهرست منابع :
ابن الکريم ، عبدالرحيم ، منتهي العرب في لغه العرب ، ترجمه صيفي پور ، ج 3 .
افرام البستاني ، منجد الطلاب ، ترجمه محمد . م ، تهران :نشر اسلامي ، 1360
اصفهاني ، راغب ، مفردات ، دمشق :دارالقلم ، 1416
آمدي ، غررالحکم ، قم :مکتب اعلام اسلامي .
جوادي آملي ، عبدالله ، هدايت در قرآن ، چ سوم ، نشر رجاء
جوادي آملي ، عبدالله ، قصه ديني ، «فصلنامه ي سينمايي فارابي » ، شماره ي 1372 ، 21 .
امام خميني ، روح الله ، چهل حديث ، چ پنجم ، قم ، مؤسسه ي تنظيم آثار امام خميني ، 1373 .
سيوطي ، الاتفان ، ترجمه ي دکتر جعفر اسلامي ، ج 1 ، تهران :نشر علوم اسلامي ، 1362 .
طباطبايي ، سيد محمد حسين ، الميزان ، ترجمه ي موسوي همداني ، مجلدات 10 ، 1 ، انتشارات دارالعلم ، 1367 .
عسگري ، ابوهلال ، معجمالفروقالغويه ، تنظيم بيات ، قم :نشر اسلامي ، 1412 .
قرآن کريم ، ترجمه ي فولادوند
کليني ، کافي ، ترجمه ي مصطفوي ، ج 3 ، تهران :نشر اهل بيت
مجلسي ، محمد باقر ، حيوه القلوب ، ج 1 ، تهران :نشر اسلاميه ، بي تا .
محمدي ري شهري ، محمد ، ميزان الحکمه ، ترجمه حميدرضا شيخي ، تهران :دارالحديث ، 1370 .
نهج البلاغه ،ترجمه دشتي.



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط