قفسه‌بندی کل تاریخ

بعضی از آنان قفسه بندی خود را به عنوان «ارتقای تاریخ به مرتبه ی علم» توصیف کرده اند. تاریخ، آنگونه که آنان پی برده بودند، به معنای تاریخ سرهم بندی شده بود و بدیهی است که علم نبود، زیرا هیچ چیز خودسامان و خلاق در آن وجود نداشت و صرفا انتقال اطلاعات ساخته و آماده از یک ذهن به ذهن دیگر بود.
پنجشنبه، 27 دی 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
قفسه‌بندی کل تاریخ
نظام قفسه بندی که معلومات در آن بچینند
 
چکیده:
بعضی از آنان قفسه بندی خود را به عنوان «ارتقای تاریخ به مرتبه ی علم» توصیف کرده اند. تاریخ، آنگونه که آنان پی برده بودند، به معنای تاریخ سرهم بندی شده بود و بدیهی است که علم نبود، زیرا هیچ چیز خودسامان و خلاق در آن وجود نداشت و صرفا انتقال اطلاعات ساخته و آماده از یک ذهن به ذهن دیگر بود.

تعداد کلمات: 1000 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
 
قفسه‌بندی کل تاریخ
نویسنده: رابین جورج کلینگوود
ترجمه: علی اکبر مهدیان
 
اغلب دیده شده که مورخین شیوه‌ی سرهم بندی که از رونویسی اظهارات افراد دیگر مشمئز شده اند، با این آگاهی که خود مغز دارند و در خود تمایلی ستودنی به استفاده از آن حس می کنند، این تمایل را با اختراع یک نظام قفسه بندی که معلومات خود را در آن بچینند ارضا میکنند. این اصل همه ی آن طرح ها و الگوهایی است که تاریخ، با آرامشی حیرت انگیز، بارها و بارها مردانی چون ویکو، با طرح دوایر تاریخی مبتنی بر نگرش های یونانی - رومی؛ کانت، با پیشنهاد «تاریخ کلی از دیدگاه جهان وطنی»؛ هگل، که با مفهوم تاریخ کلی خود به عنوان تحقق آزادی آدمی از کانت پیروی کرد؛ نت و مارکس، دو مرد بزرگ که هر یک به طریق خویش از رهنمود هگل پیروی کردند؛ فلینډرس پتری، اسوالد اشپنگلر و آرنولد توین بی هم عصر ما (که به ویکو نزدیک ترند تا به هگل) را وادار به قبول آنها کرده است.
 
سائقه‌ی تنظیم کل تاریخ در یک طرح واحد نه فقط طرحی برحسب زمان، بلکه بر حسب کیفیت که در آن دوره ها هر یک با خصوصیات گستردهی خود طوری در زمان به دنبال هم قرار می گیرند که بنا بر زمینه های منطقی به طور پیشینی لازم است، یا به سبب این واقعیت که زیاد تکرار و بر اذهان ما تحمیل می شود یا شاید قدری از هر دو پدیده ای است عمدتأ مربوط به قرن نوزدهم، اگر چه در قرن بیستم و نیز در قرن هجدهم و به صورت پراکنده، و حتی پیش تر هم آن را می یابیم، و به دوره ای تعلق دارد که تاریخ سرهم بندی شده در حال از پا افتادن بود و با این که رضایت مردم از آن سلب شده بود، اما هنوز با آن قطع رابطه نکرده بودند. به این دلیل، افرادی که به آن میدان داده اند عموما دارای هوش سرشار و استعداد واقعی در تاریخ بودند، اما استعدادی که محدودیتهای شیوهی سرهم بندی تا اندازهای آن را پژمرده و آشفته کرده است.

   بیشتر بخوانید:  ایده‌آلیسم لاشلیه

از خصوصیات این وضعیت است که بعضی از آنان قفسه بندی خود را به عنوان «ارتقای تاریخ به مرتبه ی علم» توصیف کرده اند. تاریخ، آنگونه که آنان پی برده بودند، به معنای تاریخ سرهم بندی شده بود و بدیهی است که علم نبود، زیرا هیچ چیز خودسامان و خلاق در آن وجود نداشت و صرفا انتقال اطلاعات ساخته و آماده از یک ذهن به ذهن دیگر بود. آنان آگاه بودند که تاریخ ممکن بود چیزی بیش از این باشد. ممکن بود و می بایست مشخصات یک علم را داشته باشد، ولی این را چگونه باید به عمل آورد؟ آنان می پنداشتند که در این نقطه تمثیل علوم طبیعی به مددشان می آید. از زمان بیکن به بعد شایع بوده است که علم طبیعی با گرد آوری واقعیات آغاز شده است و سپس با بنای نظریه، یعنی، تعمیم الگوهای قابل تمیز به واقعیاتی که تاکنون گرد آوری شده، ادامه می یابد. بسیار خوب، بیایید تمام واقعیاتی را که بر مورخان معلوم است گرد آوریم و در آنها به جستجوی الگو بپردازیم، و بعد این الگوها را به نظریه ی تاریخ کلی تعمیم دهیم.
 سائقه‌ی تنظیم کل تاریخ در یک طرح واحد نه فقط طرحی برحسب زمان، بلکه بر حسب کیفیت که در آن دوره ها هر یک با خصوصیات گستردهی خود طوری در زمان به دنبال هم قرار می گیرند که بنا بر زمینه های منطقی به طور پیشینی لازم است، یا به سبب این واقعیت که زیاد تکرار و بر اذهان ما تحمیل می شود یا شاید قدری از هر دو پدیده ای است عمدتأ مربوط به قرن نوزدهم، اگر چه در قرن بیستم و نیز در قرن هجدهم و به صورت پراکنده، و حتی پیش تر هم آن را می یابیم، و به دوره ای تعلق دارد که تاریخ سرهم بندی شده در حال از پا افتادن بود و با این که رضایت مردم از آن سلب شده بود، اما هنوز با آن قطع رابطه نکرده بودند. به این دلیل، افرادی که به آن میدان داده اند عموما دارای هوش سرشار و استعداد واقعی در تاریخ بودند، اما استعدادی که محدودیتهای شیوهی سرهم بندی تا اندازهای آن را پژمرده و آشفته کرده است.
این امر برای کسانی که ذهنی فعال و ذوق برای انجام کار دشوار دارند، ابدأ وظیفه ی سختی نیست، زیرا نیازی به گردآوری تمام واقعیات معلوم بر مورخان ندارد. آنان پی بردند که هر مجموعه واقعیات طرح های فراوانی را پدید می آورد و تعمیم اینگونه طرح ها به گذشته ای دور که دربارهی آن اطلاعات خیلی کمی وجود دارد، و به آینده که درباره ی آن هیچ اطلاعی وجود ندارد، به مورخ «علمی» احساس قدرتی می بخشد که تاریخ سرهم بندی شده از او دریغ می کرد. بعد از آن که مورخ آموخت که در مقام مورخ هرگز نمی تواند چیزی بداند مگر آنچه مراجع به او می گفتند، در خیالات خود پی برد که این درس یک تزویر است؛ و پی برد که با تبدیل تاریخ به علم می تواند به طور کاملا شخصی، چیزهایی را روشن کند که مراجعش یا نمی دانستند و یا می دانستند و از او پنهان کرده بودند.
 
این توهمی بیش نبود. ارزش تک تک و همه ی این طرح‌های قفسهای روی هم، اگر منظور ارزش آنها به عنوان وسیله ی کشف حقایقی تاریخی باشد که با تفسیر مدرک قابل تبیین نیستند، دقیقة صفر است و در واقع هیچ یک از آنها هرگز ارزش علمی نداشته اند، زیرا فقط کافی نیست که علم خودسامان خلاق باشد، بلکه باید قانع کننده یا عینینگر نیز باشد و تأثیر خود را به عنوان امری اجتناب ناپذیر بر هر کس بگذارد که بتواند و بخواهد زمینه های آنها را ملاحظه کند و به نتایجی که به آن ختم می شوند بیندیشد. این کاری است که هیچ یک از این طرح ها نمی تواند بکند. آنها زاییدهی هوس اند. چنانچه هر یکی از آنها مقبول هیئت قابل ملاحظه ای از افراد (سوای آن که آن را اختراع کرده) قرار گرفته باشد، به آن سبب نیست که به لحاظ علمی آنان را قانع کرده است بلکه از آن روست که به یک ارتدکسی تبدیل شده است که در واقع جامعه ای دینی است، اگرچه ضرورت چنین نامی ندارد. این چیزی است که مکتب کنت، و تا حد بسیار وسیع تری مارکسیسم، به آن نایل آمدند. در این موارد، یا به هر حال در مورد مارکسیسم، طرحهای تاریخی موردنظر ما ارزش سحرآمیز و بسیار با اهمیتی یافتند که کانونی برای عواطف و در نتیجه انگیزه ای برای اقدام فراهم آوردند. در موارد دیگر، ارزش سرگرم کننده ای داشتند که در حیات یک انسانی فرسودهی تاریخ سرهم بندی شده بدون کارکرد نبود.
 
این که روزی تاریخ سرهم بندی شده جای خود را به نوعی تاریخ بدهد که اصالتا علمی باشد کاملا توهم نبود، امید پا بر جایی بود که در واقع به تحقق پیوسته است. این که این نوع جدید تاریخ مورخ را به دانستن چیزهایی قادر خواهد کرد که مراجعش نمی توانستند یا نمی خواستند به او بدهند، به انجام رسیده بود
 
منبع:
مفهوم کلی تاریخ، رابین جورج کالینگوود، ترجمه علی اکبر مهدیان،چاپ سوم، اختران، تهران (1396)

   بیشتر بخوانید:
  بازسازی تاریخ
  زندگی دمیدن به مواد مرده
  چهار نوع علم

 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.