انسان‌گرای مسیحی

اراسموس مشهورترین محقق عصر خود بود. وی عمیق به انسان گرایی مسیحی معتقد بود و بر این باور بود که بهترین طریق برای اصلاح کلیسا، تحقیق و پژوهش در زمینه کتاب مقدس و مطالعه آن به زبان های اصلی آن، یعنی عبری و یونانی و نیز بازگشت به نوشته‌های پدران کلیساست.
دوشنبه، 8 بهمن 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انسان‌گرای مسیحی
دسی دریوس اراسموس
 
چکیده:
اراسموس مشهورترین محقق عصر خود بود. وی عمیق به انسان گرایی مسیحی معتقد بود و بر این باور بود که بهترین طریق برای اصلاح کلیسا، تحقیق و پژوهش در زمینه کتاب مقدس و مطالعه آن به زبان های اصلی آن، یعنی عبری و یونانی و نیز بازگشت به نوشته‌های پدران کلیساست.
 
تعداد کلمات: 1233 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
 
انسان‌گرای مسیحی
نویسنده: تونی لِین  
ترجمه: روبرت آسریان
 
دسی دریوس اراسموس در اواخر سالهای دهه ۱۴۶۰ چشم به جهان گشود. وی مدتی نزد فرقه برادران همزیست مشغول تحصیل بود و جنبش پرستش نوین که در آثار توماس آکمپیس  تعالیم آن معرفی شده بود، او را تحت تأثیر قرار داد، اگرچه او بعدها، برخی از تعالیم این فرقه را زیر سؤال برد. وی با بی میلی وارد یکی از درهای آنان شد و پس از گذشت مدت زمان کوتاهی، اجازه گرفت که از دیر خارج شود. پس از مدتی تحصیل در پاریس، از سال ۱۴۹۵ به بعد، به محققی مستقل تبدیل شد و در اروپا به سفر پرداخت. وی مدتی در دانشگاه کیمبریج سمت استادی داشت. در سال ۱۵۲۱ وی در شهر بازل  اقامت گزید، اما در سال ۱۵۲۹ امواج جنبش اصلاح دینی به گونه ای این منطقه را فرا گرفت که برای وی، چندان خوشایند نبود و وی در فرایبورگ ، که شهری کاملا کاتولیک باقی مانده بود، رحل اقامت افکند. وی در سال ۱۵۳۵ به بازل برگشت و یک سال پس از آن در همانجا درگذشت.
 
اراسموس مشهورترین محقق عصر خود بود. وی عمیق به انسان گرایی مسیحی معتقد بود و بر این باور بود که بهترین طریق برای اصلاح کلیسا، تحقیق و پژوهش در زمینه کتاب مقدس و مطالعه آن به زبان های اصلی آن، یعنی عبری و یونانی و نیز بازگشت به نوشته‌های پدران کلیساست. وی استاد هزل بود. یکی از نویسندگان معاصر در مورد او چنین می گوید:
تنها هنگامی که حس طنز و شوخ طبعی ذهن او را منور می ساخت، ذهن او حقیقتأ به ذهنی ژرف اندیش تبدیل می شد.» هزلیات او، در مورد فساد و اعمال نادرست کلیسای عصر خودش بود و به زندگی پاپها و بسیاری از روحانیون، شرایط دیرها، و ابهامات و پیچیدگی های الاهیات مدرسی می پرداخت. اشتیاق قلبی اراسموس این بود که اصلاح کلیسا به شکلی آرام و صلح آمیز به وقوع پیوندد. بدین ترتیب، اراسموس بنیان هایی برای اصلاح دینی پروتستان به وجود آورد و می توان گفت لوتر، نهالی را بارور کرد که اراسموس کاشته بود. در نخستین سالهای شروع جنبش اصلاح دینی، یکی از مقامهای کلیسای کاتولیک در آلمان، به روم گزارش کرد که هزلیات اراسموس بیشتر از بیانیه های اعتراض آمیز لوتر به نظام پاپی صدمه وارد می سازند. اراسموس با نشان دادن مسائل نظام کلیسای کاتولیک و نشاندن لبخند بر لب مردم، تأثیری بیشتر از اصلاحگران معترض، بر مردم می گذاشت. اما اراسموس حامی بی قید و شرط لوتر نبود. وی با خواست لوتر برای اصلاح کلیسا موافق بود، ولی جدا شدن وی از نظام پاپی و قطع ارتباطش با آن را نمی پذیرفت.

  بیشتر بخوانید :   الاهیات امید

در نخستین سالهای آغاز جنبش اصلاح دینی، اراسموس، لوتر را مورد انتقاد قرار نداد و این تصمیم در آن دوران حساس و خطرناک، بسیار به نفع لوتر تمام شد. اما در سال ۱۵۲۴، اراسموس در برابر فشارهایی که از سوی پاپ و دیگران به وی وارد می شد، سر تسلیم فرود آورد و آموزه لوتر را در مورد اسارت اراده انسانی مورد حمله قرار داد. لوتر، بی درنگ به وی پاسخ گفت و از آن پس، رابطه این دو مرد بزرگ پیوسته تیره و تنش آلود بود. اما اراسموس با همکار لوتر، ملانکتون رابطه ای حسنه داشت.
تنها هنگامی که حس طنز و شوخ طبعی ذهن او را منور می ساخت، ذهن او حقیقتأ به ذهنی ژرف اندیش تبدیل می شد.» هزلیات او، در مورد فساد و اعمال نادرست کلیسای عصر خودش بود و به زندگی پاپها و بسیاری از روحانیون، شرایط دیرها، و ابهامات و پیچیدگی های الاهیات مدرسی می پرداخت. اشتیاق قلبی اراسموس این بود که اصلاح کلیسا به شکلی آرام و صلح آمیز به وقوع پیوندد. بدین ترتیب، اراسموس بنیان هایی برای اصلاح دینی پروتستان به وجود آورد و می توان گفت لوتر، نهالی را بارور کرد که اراسموس کاشته بود.
اراسموس نویسنده ای پرکار بود که آثار بسیاری را نیز تصحیح کرده است.
اراسموس کتاب در مدح دیوانگی را در سال ۱۵۰۹ در منزل دوست خود، توماس مورا به نگارش در آورد و آن را به مور تقدیم کرد. این اثر، هزلی درخشان در مورد راهبه ها و عالمان الاهی است. امروزه از میان آثار اراسموس، این اثر بیش از آثار دیگر او خوانده می شود.
 
در سال ۱۵۱۶، اراسموس نسخه ای از عهد جدید را به زبان یونانی چاپ کرد که خودش آن را تصحیح کرده بود. در این کتاب، ترجمه لاتینی جدیدی نیز از عهد جدید ارائه شده بود این کتاب با نام در ستایش دیوانگی توسط نشر فرزان منتشر شده است.
که اراسموس آن را انجام داده بود. این کتاب، نخستین نسخه چاپ شده عهد جدید به زبان یونانی بود. این نسخه اصلاح شده فقط بر اساس مقایسه چند نسخه، انجام شده بود و انتشار آن عملی شتابزده و عجولانه محسوب می شد. در واقع، اراسموس از طرح تصحیح و آماده سازی نسخه یونانی عهد جدید که گروهی در اسپانیا مشغول تهیه آن بودند، آگاه شده بود و چون می خواست خودش نخستین کسی باشد که مبادرت به چاپ چنین نسخه تصحیح شده ای می کند؛ شتابزده اقدام به این کار کرد. این نسخه در چاپ های بعدی، بارها مورد اصلاح و تصحیح مجدد قرار گرفت. هدف اراسموس از این کار این بود که کتاب مقدس در دسترس همگان قرار گیرد. «آرزوی من این است که کشاورز شخم زن همچنانکه به دنبال گاو و خیش است، قسمتی از کتاب مقدس را بخواند و کارگر نساج با آهنگ رفت و آمد ما کوها، آنها را زیر لب زمزمه نماید.» چاپ این نسخه یونانی عهد جدید باعث شد تا بسیاری، تحت تأثیر جنبش پروتستان قرار گیرند.
 
در سال ۱۵۱۷، اثری تحت عنوان وارد نشدن ژولیوس به بهشت منتشر شد که نویسنده آن مشخص نبود. در این اثر، به شرح داستانی در مورد پاپ قبلی، ژولیوس دوم پرداخته می شود که در برابر دروازه های بهشت قرار می گیرد و تقاضای ورود می کند؛ اما به او اجازه ورود داده نمی شود. باور عموم بر آن بود که اراسموس نویسنده این کتاب است، اما وی این ادعا را انکار می کرد. چنین به نظر می رسد که وی این اثر را برای اینکه در جمع کوچک دوستان و نزدیکانش خوانده شود به نگارش در آورد و هنگامی که این اثر، بدون اجازه وی منتشر شد، دچار ترس و وحشت شد و نگارش آن را انکار کرد.
 
اراسموس بر چاپ آثار بسیاری از پدران کلیسا نظارت کرد. این امر، بخشی از برنامه او برای اصلاح کلیسا بود که باید با بازگشت به آثار پدران کلیسا و کتاب مقدس تحقق می یافت. در سال ۱۵۲۴، اراسموس کتاب آزادی اراده را به نگارش در آورد. این کتاب حمله ای بر این آموزه لوتر محسوب می شد که اراده انسان را سقوط کرده و اسیر می انگاشت و آن را ناتوان از انجام دادن هر عمل نیکویی می دانست.
 
اراسموس به دلیل اینکه تصور می کرد دیدگاه لوتر در این مورد نادرست است و نیز بدین دلیل که می اندیشید داشتن تفکر جزمی در مورد مسئله ای چنان مبهم و پیچیده، کار چندان صحیحی نیست، به مخالفت با لوتر پرداخت.
 
الوتر در فضای الاهیات مدرسی تعلیم یافته بود که انسان گرایی بر آن تأثیر چندانی نداشت و این امر شاید یکی از علل تیره شدن رابطه اراسموس و لوتر بود، اما اراسموس با اصلاحگران دیگر، همچون ملانکتون رابطه دوستانه اش را حفظ کرد. وی در میان عالمان الاهی کاتولیک، لوتری، و کلیساهای اصلاح شده، پیروانی داشت. گذر ایام لطمه چندانی به شهرت وی وارد نساخت. وی بیشتر ترجیح می داد که در کلیسای کاتولیک اصلاحاتی آزاداندیشانه صورت گیرد، اما در عمل، جنبش پروتستان با کلیسای کاتولیکی روبه رو شد که به شکل فزاینده ای جزم گراتر و سخت گیر تر می گشت. بسیاری از پاپها در زمان حیات اراسموس از او حمایت کردند، ولی در سال ۱۵۲۷ تعالیم وی در پاریس محکوم گشت. پس از شدت گرفتن جنبش ضد اصلاح دینی در کلیسای کاتولیک، افکار او خطرناک تشخیص داده شد و در سال ۱۵۹۹، تمام آثار او جزء فهرست کتب ممنوعه طبقه بندی شدند.
 
منبع:
تاریخ تفکر مسیحی، تونی لِین، ترجمه روبرت آسریان، چاپ پنجم، فروزان روز، طهران (1396)

  بیشتر بخوانید :
  آگوستین پدر الاهیات لاتین
  شورای واتیکان دوم
  سورن کی‌یرکگارد و تفسیر او از رابطه انسان با خدا

 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط