خیلیها به مسجد محله که میآیند به یاد مرحوم پدربزرگم میافتند. نه این که او آن را ساخته باشد یا عکسش در جایی جلوی چشمها لبخند بزند.
ماجرا از این قرار است که او دهها سال قبل چند درخت توت در حیاط مسجد کاشته است که حالا بسیار تناور و بلند بالا شدهاند، البته با این آرزو که بچهها به شوق خوردن توت به مسجد بیایند و پایشان به خانهی خدا باز شود!
توجه به این مطلب هر کسی را به یاد آداب مسجد میاندازد. از جمله به همراه خود بردن کودکان به قصد مأنوس شدن با نماز و مسجد، وضو داشتن، لباس خوب پوشیدن، استعمال عطر و...
ماجرا از این قرار است که او دهها سال قبل چند درخت توت در حیاط مسجد کاشته است که حالا بسیار تناور و بلند بالا شدهاند، البته با این آرزو که بچهها به شوق خوردن توت به مسجد بیایند و پایشان به خانهی خدا باز شود!
توجه به این مطلب هر کسی را به یاد آداب مسجد میاندازد. از جمله به همراه خود بردن کودکان به قصد مأنوس شدن با نماز و مسجد، وضو داشتن، لباس خوب پوشیدن، استعمال عطر و...
نویسنده: بیژن شهرامی