تروريسم پست مدرن
نويسنده: لاكوئر والتر
مترجم: مجيد مختاري
مترجم: مجيد مختاري
تروريستهاي آينده كمتر ايدئولوژيك خواهند بود و به احتمال زياد، در پناه گرايشهاي قومي سنگر خواهند گرفت و براي جوامع پيشرفته مشكلساز خواهند بود و نيز تمايز آنها از ديگر مجرمان دشوار خواهد شد.
تاكنون تروريسم به صورت خشونت يا تهديد براي كاشتن بذر وحشت و ترس در جامعه و تضعيف يا حتي سرنگوني حكام و ايجاد تغييرات سياسي انجام گرفته و در طول تاريخ طولاني خود به صورتهاي مختلفي ظاهر شده و امروزه نيز از نظر كمي افزايش يافته است. البته برخي مواقع نيز ميتواند به صورت جنگ چريكي (بر خلاف چريكها، تروريستها به دنبال تصرف اراضي نيستند) درآيد و حتي جايگزين جنگ شود.
از سال 1900 به بعد، انگيزهها، استراتژيها و سلاحهاي در دسترس تروريستها تحول يافتهاند. آنارشيستها و گروههاي تروريستي چپگرا همواره در قالب ارتشهاي سرخ در كشورهايي چون آلمان، ايتاليا و ژاپن ظاهر شدهاند. اما اين تجربه تنها به چپگراها منحصر نيست و گروههاي راستگرا را نيز شامل ميشود.
با اين حال، امروزه بسياري از تروريستهاي داخلي يا بينالمللي، نه چپگرا و نه راستگرا هستند، بلكه در اصل گرايشهاي قومي جداييطلبانه دارند. قدرت تروريستهاي قومگرا از آرمانگرايان تروريست بيشتر است چراكه آنها حمايت عمومي بيشتري را جلب ميكنند.
تغيير استراتژي مبارزان تروريست بزرگترين تحول تروريسم در دهههاي اخير است. بسياري از گروههاي تروريست در كشورهايي چون ايرلند (ارتش جمهوريخواه)، تركيه (حزب كارگران كُرد و پ .ك.ك) و اسپانيا (سازمان آزاديبخش باسك) كه در قرن بيستم سر برآوردند، جناحهاي سياسي و تروريستي داشتهاند.
بازوي سياسي اين گروهها، شرايط سياسي ـ اجتماعي لازم را براي تحقق خواستههاي آنان فراهم ميكند، در حالي كه جناح نظامي، به قتل و كشتار ميپردازد. مزيت مهم اين تقسيم كار اين است كه در شرايط اقدام جناح نظامي، رهبري سياسي آشكارا ميتواند خود را از آنها دور نگه دارد. ادعاي فقدان كنترل جناح سياسي بر جناح نظامي نيز در اغلب موارد صحت دارد، چراكه جناحهاي نظامي سعي ميكنند به استقلال برسند و زنان و مردان مسلح در اغلب موارد اهداف نهضت خود را از ياد ميبرند و اشتباهات زيادي را مرتكب ميشوند.
عملياتهاي تروريستي نيز تغيير كرده است. اشكال هواپيماربايي اين است كه يك هواپيما مدت زمان محدودي ميتواند در آسمان بماند و تنها كشورهاي اندكي ممكن است به آن اجازهي فرود دهند. هدف قرار دادن رهبران و مقامات سياسي نيز در حملههاي تروريستي رو به كاهش است. در عين حال تمايز بين تروريسم شهري با تاكتيكهاي ديگر دشوار است. نيز، تمايز بين تروريسم سياسي و عمليات گروههايي كه جنايتهاي ملي و بينالمللي را مرتكب ميشود، از نظر ناظران خارجي ناممكن است. سرنگوني حكومتها و تضعيف جوامع براي مافيا سودي ندارد و نفع آنها فقط در كشورهاي پيشرفته اقتصادي تأمين ميشود. به هرحال خشونت سياسي آن چنان كه واقعيت دارد فهميده نميشود.
امروزه شيوهي جنگ مائوئيستي براساس مبارزه عليه جامعه با استفاده از سلاحهاي متعارف عليه حكومت مركزي، جز در نواحي دور دست همچون افغانستان، فيليپين و سريلانكا رايج نيست. تروريستها از نام چريك به دليل جذاب بودن آن استفاده ميكنند و كشورها و مطبوعات ديگر نيز يا از تروريست ناميدن آنها ميترسند يا به جاي گروههاي داخلي به گروههاي خارجي ميپردازند و نامهاي مختلفي مانند رزمنده و مبارز آزاديبخش ملي به آنها ميدهند. در اين ميان، ظهور شيوهي جديد عمليات تروريستي به شكل عمليات انتحاري بسيار خطرناك است، چرا كه پيشگيري از آن ناممكن است. در تمام گروههاي تروريستي اعم از راستگرايان و چپگرايان چنين گرايشي وجود دارد. اين در حالي است كه تروريسم دولتي نيز امروزه جريان دارد، اما هيچ دولتي خود را حامي تروريستها معرفي نميكند. در عين حال، در مناطقي از جهان، دولتهاي مركزي يا ضعفهاي جدي دارند يا از نظر اقتصادي به منابع لازم نيازمندند كه به احتمال زياد، تروريستهاي اين مناطق را مأمن و پناهگاه خود ميدانند. اما طبيعي است كه با گسترش تهديد تروريسم، قاعدهي بازي نيز تغيير كند و به هر حال فشار بر تروريستها و حاميان آنها افزايش يابد.
برخي معتقدند كه با روي كار آمدن تروريستها، تأثير آنها بيشتر ميشود. هرچند حتي، در اين موارد نيز، تروريستها نخست با خشونت رفتار كردهاند، بعدها خود را با فرايند سياسي وفق دادهاند.
البته عقل سليم حكم ميكند كه تروريسم ميتواند آغازكنندهي جنگ يا مانع صلح باشد، اما اين تنها در مواردي صدق ميكند كه انبار باروت از قبل آماده باشد. در عين حال، رسانههاي گروهي دربارهي چشمانداز تروريسم اغراق ميكنند. در نتيجه، افراد يا گروههاي تروريستي به شهرت ميرسند. در چند دههي گذشته، گروههاي تروريستي مختلفي كه گرايشهاي متعددي دارند در مناطقي از جهان سربرآوردهاند. نخستين فاشيستها به حملهي نظامي معتقد بودند و به تقويت بنيهي نظامي اقدام كردند، اما همين استراتژي حتي براي ابرقدرتها نيز از نظر اقتصادي سرسامآور بود. در حال حاضر، تروريستها به سلاحهاي ارزان و در دسترس، اعم از متعارف و غيرمتعارف روي آوردند. سلاحهاي كشتارجمعي، شامل سلاحهاي هستهاي، شيميايي و ميكروبي، تهديدهاي جديد تروريستي به شمار ميآيند. سالهاست كه بسياري از كشورها سلاحهاي شيميايي و ميكروبي توليد ميكنند، بنابراين با توجه به اشاعه اين نوع سلاحها، دسترسي به آنها آسانتر است. اين در حالي است كه ابزارهاي مختلف پرتاب اين سلاحها نيز قدرت بيشتري يافتهاند. امروزه حتي در جنگهاي داخلي نيز از موشك استفاده ميشود. مطمئناً امكان استفادهي تروريستها از حملات موشكي، فاجعهي وحشتناكي به بار خواهد آورد.
تا دههي 1970، عقيده بر اين بود كه در صورت سرقت مواد توليد سلاحهاي هستهاي، اوضاع فاجعهآميز ميشود، اما امروزه اعتقاد بر اين است كه بسياري از گروههاي تروريستي نميتوانند اين وسايل را تأمين كنند. اما ميتوانند با استفاده از تششعات راديواكتيو، عوامل شيميايي و ميكروبي حمله كنند.
تروريسم دولتي نيز ميتواند گروههاي تروريستي را براي دسترسي به اين سلاحها كمك كند. گروههاي تروريستي مانند فرقهي آئوم در ژاپن يا موارد ديگر، بارها از عوامل شيميايي و ميكروبي استفاده كردهاند.
عليرغم توليد و دسترسي آسان به سلاح شيميايي، شرايط نگهداري آنها دشوار است و پرتاب آنها به شرايط آب و هواي بستگي زيادي دارد. عوامل ميكروبي بسيار خطرناك هستند و حتي از سلاحهاي شيميايي نيز كشندهترند و عليرغم دستيابي آسان به آنها، نگهداري و پرتابشان دشوار است و خطر آلوده شدن به عوامل ميكروبي، دارندگان آن را نيز تهديد ميكند. با توجه به اين مسائل، تروريستها احتمالاً بيشتر به استفاده از سلاحهاي ميكروبي تمايل دارند تا سلاحهاي شيميايي و هستهاي. اما ميتوان اين مشكلات را با كمك كارشناساني كه احتمالاً گرايشهاي تروريستي دارند حل كرد.
مباحث سياسي براي اجتناب از توسل به سلاحهاي غيرمتعارف نيز در خور توجهاند، چراكه هر چند ممكن است خطر كشف حمله و مجازات و تلافي گسترده بر تروريستها تأثير نگذارد، حاميان آنها را از عمل صريح و گسترده باز ميدارد. حتي تروريستهايي كه خواهان استفاده از اين سلاحها هستند، نيز نميتوانند حاميان زيادي پيدا كنند و خطر ماندگاري عوامل سلاحهاي كشتارجمعي، تهديدهاي مربوط به آنها را نيز تداوم ميبخشد.
به نظر ميرسد، ترويستهاي امروزي به حملات كور دست ميزنند. در گذشته، تروريستها قيافهي قهرمانان را به خود ميگرفتند و خود را جاننثار آرمانشان ميدانستند، اما آيا پخش عوامل ميكروبي، به روحيه قهرماني نياز دارد؟ از آن جايي كه اينگونه اقدامات حتي به شهرت خود گروههاي تروريستي نيز لطمه وارد ميكند، تنها گروههايي كه محبوبيت برايشان مهم نيست به اين كار اقدام ميكنند و در عين حال اگر سلاحهاي متعارف مؤثر واقع شوند، تروريستها به استفاده از سلاح كشتارجمعي تمايل نشان نميدهند.
البته لازم است يادآوري ميشود كه خشونت تروريستي مستلزم محاسبهي عقلاني نيست، زيرا در اين صورت تروريسم كمتر ميشد. نااميدي نيز از ديگر مشكلات ديگر براي تروريستهاست كه سبب ميشود آنها به هر كاري دست بزنند.
با آغاز هزارهي جديد ميلادي، بعد رواني و الهامجوي جنبشهاي تروريستي رونق گرفته است، چراكه براي تروريستها، پايان قرن بيستم و پايان هزارهي دوم ميلادي به مثابه پايان جهان بود. البته بسياري از افرادي كه به اين ايده اعتقاد داشتند و طرفدار خشونت نبودند، اما زايش انسان جديدي را انتظار ميكشيدند و به دنبال پيشبينيهاي افرادي چون سنت جان در كتاب افشاسازي و نيز نوسترآداموس در كتاب خود، به دنبال تطبيق اوضاع و احوال جهاني با به پايان رسيدن جهان بودند.
در نتيجه، عدهاي افراطي ميخواستند دنيا را زودتر به پايان برسانند. اين افراد كه احتمالاً تعداد آنها به هزاران و بلكه ميليونها نفر در سراسر جهان ميرسيد، براي اشاعه فرهنگ و تفكر خود با در اختيار داشتن مبالغ هنگفتي به انتشار كتاب و سي دي و تأسيس شبكههاي مختلف پرداختند. هر چند اين افراد بالقوه تروريست بودند، نيروهاي امنيتي از آنها چشمپوشي ميكردند. فرقهي آئوم در ژاپن نمونهاي از اين گروههاست.
عناصر اين گروهها در نحلههاي روشنفكري و دستههاي متعدد و گوناگون افراطي سياست نيز حضور دارند. براي نمونه، طرفداران افراطي محيط زيست معتقدند به دليل آنكه فجايع زيستمحيطي تمام تمدن بشر را ويران خواهد كرد، كشتن اغلب انسانها مجاز است. از نظر چنين ديدگاهها و ارزشهايي، تروريسم كار چندان بزرگي نيست. اگر كشتن گروه كوچكي، اكوسيستم را به حالت عادي برميگرداند چرا براي ايجاد توازن نبايد اين ويروسها را به قتل رساند؟
شعار جهان آشفته كه در بيشتر نشريات رايج است نقل قولي از حسن صباح، بنيانگذار تروريسم است كه ميگفت: «همه چيز مجاز است» و اين نكتهاي است كه جهان پيشامدرن و پسامدرن در آن اشتراك نظر دارند.
اما در عصر حاضر، نحلهي جديدي از تروريسم پا به ميدان گذاشته است. در گذشته، جناحهاي سياسي از تروريسم پشتيباني ميكردند. در آينده، تروريستها افراد همفكري خواهند بود كه در قالب گروههاي كوچك عمل ميكنند و ظاهراً به تنهايي و از راه ارسال محمولهها و مكاتبات حاوي مواد منفجره و كشنده، به ترور اقدام خواهند كرد. بههرحال، ايدئولوژي اين افراد گمراهكننده است. شناسايي تروريستهايي كه به تنهايي و در قالب گروههاي كوچك عمل ميكنند بسيار دشوار است، مگر اينكه اشتباه بزرگي مرتكب يا به طور تصادفي شناسايي شوند.
بنابراين در حال حاضر با دو گروه از تروريستها روبهرو هستيم، تروريستهايي كه به تنهايي عمل ميكنند و ديگري تروريسم دولتي كه برخي دولتها به دليل بالا بودن هزينهي جنگ آن را ترجيح ميدهند. با پايان قرن بيستم تروريسم جانشين جنگهاي بزرگ قرنهاي گذشته شده است. در حال حاضر بايد انگيزهها، رهيافتها و اهداف گروههاي تروريستي را بررسي و به تفاوتهايشان با يكديگر توجه كرد. تحولات جديد دربردارندهي تعاريف جديد است. تنها يك عمليات موفقيتآميز كافي است تا خسارات و قربانيان زيادي برجا گذارد.
منبع:باشگاه اندیشه /س
قواعد جديد براي بازي قديمي
تاكنون تروريسم به صورت خشونت يا تهديد براي كاشتن بذر وحشت و ترس در جامعه و تضعيف يا حتي سرنگوني حكام و ايجاد تغييرات سياسي انجام گرفته و در طول تاريخ طولاني خود به صورتهاي مختلفي ظاهر شده و امروزه نيز از نظر كمي افزايش يافته است. البته برخي مواقع نيز ميتواند به صورت جنگ چريكي (بر خلاف چريكها، تروريستها به دنبال تصرف اراضي نيستند) درآيد و حتي جايگزين جنگ شود.
از سال 1900 به بعد، انگيزهها، استراتژيها و سلاحهاي در دسترس تروريستها تحول يافتهاند. آنارشيستها و گروههاي تروريستي چپگرا همواره در قالب ارتشهاي سرخ در كشورهايي چون آلمان، ايتاليا و ژاپن ظاهر شدهاند. اما اين تجربه تنها به چپگراها منحصر نيست و گروههاي راستگرا را نيز شامل ميشود.
با اين حال، امروزه بسياري از تروريستهاي داخلي يا بينالمللي، نه چپگرا و نه راستگرا هستند، بلكه در اصل گرايشهاي قومي جداييطلبانه دارند. قدرت تروريستهاي قومگرا از آرمانگرايان تروريست بيشتر است چراكه آنها حمايت عمومي بيشتري را جلب ميكنند.
تغيير استراتژي مبارزان تروريست بزرگترين تحول تروريسم در دهههاي اخير است. بسياري از گروههاي تروريست در كشورهايي چون ايرلند (ارتش جمهوريخواه)، تركيه (حزب كارگران كُرد و پ .ك.ك) و اسپانيا (سازمان آزاديبخش باسك) كه در قرن بيستم سر برآوردند، جناحهاي سياسي و تروريستي داشتهاند.
بازوي سياسي اين گروهها، شرايط سياسي ـ اجتماعي لازم را براي تحقق خواستههاي آنان فراهم ميكند، در حالي كه جناح نظامي، به قتل و كشتار ميپردازد. مزيت مهم اين تقسيم كار اين است كه در شرايط اقدام جناح نظامي، رهبري سياسي آشكارا ميتواند خود را از آنها دور نگه دارد. ادعاي فقدان كنترل جناح سياسي بر جناح نظامي نيز در اغلب موارد صحت دارد، چراكه جناحهاي نظامي سعي ميكنند به استقلال برسند و زنان و مردان مسلح در اغلب موارد اهداف نهضت خود را از ياد ميبرند و اشتباهات زيادي را مرتكب ميشوند.
عملياتهاي تروريستي نيز تغيير كرده است. اشكال هواپيماربايي اين است كه يك هواپيما مدت زمان محدودي ميتواند در آسمان بماند و تنها كشورهاي اندكي ممكن است به آن اجازهي فرود دهند. هدف قرار دادن رهبران و مقامات سياسي نيز در حملههاي تروريستي رو به كاهش است. در عين حال تمايز بين تروريسم شهري با تاكتيكهاي ديگر دشوار است. نيز، تمايز بين تروريسم سياسي و عمليات گروههايي كه جنايتهاي ملي و بينالمللي را مرتكب ميشود، از نظر ناظران خارجي ناممكن است. سرنگوني حكومتها و تضعيف جوامع براي مافيا سودي ندارد و نفع آنها فقط در كشورهاي پيشرفته اقتصادي تأمين ميشود. به هرحال خشونت سياسي آن چنان كه واقعيت دارد فهميده نميشود.
امروزه شيوهي جنگ مائوئيستي براساس مبارزه عليه جامعه با استفاده از سلاحهاي متعارف عليه حكومت مركزي، جز در نواحي دور دست همچون افغانستان، فيليپين و سريلانكا رايج نيست. تروريستها از نام چريك به دليل جذاب بودن آن استفاده ميكنند و كشورها و مطبوعات ديگر نيز يا از تروريست ناميدن آنها ميترسند يا به جاي گروههاي داخلي به گروههاي خارجي ميپردازند و نامهاي مختلفي مانند رزمنده و مبارز آزاديبخش ملي به آنها ميدهند. در اين ميان، ظهور شيوهي جديد عمليات تروريستي به شكل عمليات انتحاري بسيار خطرناك است، چرا كه پيشگيري از آن ناممكن است. در تمام گروههاي تروريستي اعم از راستگرايان و چپگرايان چنين گرايشي وجود دارد. اين در حالي است كه تروريسم دولتي نيز امروزه جريان دارد، اما هيچ دولتي خود را حامي تروريستها معرفي نميكند. در عين حال، در مناطقي از جهان، دولتهاي مركزي يا ضعفهاي جدي دارند يا از نظر اقتصادي به منابع لازم نيازمندند كه به احتمال زياد، تروريستهاي اين مناطق را مأمن و پناهگاه خود ميدانند. اما طبيعي است كه با گسترش تهديد تروريسم، قاعدهي بازي نيز تغيير كند و به هر حال فشار بر تروريستها و حاميان آنها افزايش يابد.
فرصتهاي ناشي از تروريسم
برخي معتقدند كه با روي كار آمدن تروريستها، تأثير آنها بيشتر ميشود. هرچند حتي، در اين موارد نيز، تروريستها نخست با خشونت رفتار كردهاند، بعدها خود را با فرايند سياسي وفق دادهاند.
البته عقل سليم حكم ميكند كه تروريسم ميتواند آغازكنندهي جنگ يا مانع صلح باشد، اما اين تنها در مواردي صدق ميكند كه انبار باروت از قبل آماده باشد. در عين حال، رسانههاي گروهي دربارهي چشمانداز تروريسم اغراق ميكنند. در نتيجه، افراد يا گروههاي تروريستي به شهرت ميرسند. در چند دههي گذشته، گروههاي تروريستي مختلفي كه گرايشهاي متعددي دارند در مناطقي از جهان سربرآوردهاند. نخستين فاشيستها به حملهي نظامي معتقد بودند و به تقويت بنيهي نظامي اقدام كردند، اما همين استراتژي حتي براي ابرقدرتها نيز از نظر اقتصادي سرسامآور بود. در حال حاضر، تروريستها به سلاحهاي ارزان و در دسترس، اعم از متعارف و غيرمتعارف روي آوردند. سلاحهاي كشتارجمعي، شامل سلاحهاي هستهاي، شيميايي و ميكروبي، تهديدهاي جديد تروريستي به شمار ميآيند. سالهاست كه بسياري از كشورها سلاحهاي شيميايي و ميكروبي توليد ميكنند، بنابراين با توجه به اشاعه اين نوع سلاحها، دسترسي به آنها آسانتر است. اين در حالي است كه ابزارهاي مختلف پرتاب اين سلاحها نيز قدرت بيشتري يافتهاند. امروزه حتي در جنگهاي داخلي نيز از موشك استفاده ميشود. مطمئناً امكان استفادهي تروريستها از حملات موشكي، فاجعهي وحشتناكي به بار خواهد آورد.
تا دههي 1970، عقيده بر اين بود كه در صورت سرقت مواد توليد سلاحهاي هستهاي، اوضاع فاجعهآميز ميشود، اما امروزه اعتقاد بر اين است كه بسياري از گروههاي تروريستي نميتوانند اين وسايل را تأمين كنند. اما ميتوانند با استفاده از تششعات راديواكتيو، عوامل شيميايي و ميكروبي حمله كنند.
تروريسم دولتي نيز ميتواند گروههاي تروريستي را براي دسترسي به اين سلاحها كمك كند. گروههاي تروريستي مانند فرقهي آئوم در ژاپن يا موارد ديگر، بارها از عوامل شيميايي و ميكروبي استفاده كردهاند.
استفاده يا عدم استفاده؟
عليرغم توليد و دسترسي آسان به سلاح شيميايي، شرايط نگهداري آنها دشوار است و پرتاب آنها به شرايط آب و هواي بستگي زيادي دارد. عوامل ميكروبي بسيار خطرناك هستند و حتي از سلاحهاي شيميايي نيز كشندهترند و عليرغم دستيابي آسان به آنها، نگهداري و پرتابشان دشوار است و خطر آلوده شدن به عوامل ميكروبي، دارندگان آن را نيز تهديد ميكند. با توجه به اين مسائل، تروريستها احتمالاً بيشتر به استفاده از سلاحهاي ميكروبي تمايل دارند تا سلاحهاي شيميايي و هستهاي. اما ميتوان اين مشكلات را با كمك كارشناساني كه احتمالاً گرايشهاي تروريستي دارند حل كرد.
مباحث سياسي براي اجتناب از توسل به سلاحهاي غيرمتعارف نيز در خور توجهاند، چراكه هر چند ممكن است خطر كشف حمله و مجازات و تلافي گسترده بر تروريستها تأثير نگذارد، حاميان آنها را از عمل صريح و گسترده باز ميدارد. حتي تروريستهايي كه خواهان استفاده از اين سلاحها هستند، نيز نميتوانند حاميان زيادي پيدا كنند و خطر ماندگاري عوامل سلاحهاي كشتارجمعي، تهديدهاي مربوط به آنها را نيز تداوم ميبخشد.
به نظر ميرسد، ترويستهاي امروزي به حملات كور دست ميزنند. در گذشته، تروريستها قيافهي قهرمانان را به خود ميگرفتند و خود را جاننثار آرمانشان ميدانستند، اما آيا پخش عوامل ميكروبي، به روحيه قهرماني نياز دارد؟ از آن جايي كه اينگونه اقدامات حتي به شهرت خود گروههاي تروريستي نيز لطمه وارد ميكند، تنها گروههايي كه محبوبيت برايشان مهم نيست به اين كار اقدام ميكنند و در عين حال اگر سلاحهاي متعارف مؤثر واقع شوند، تروريستها به استفاده از سلاح كشتارجمعي تمايل نشان نميدهند.
البته لازم است يادآوري ميشود كه خشونت تروريستي مستلزم محاسبهي عقلاني نيست، زيرا در اين صورت تروريسم كمتر ميشد. نااميدي نيز از ديگر مشكلات ديگر براي تروريستهاست كه سبب ميشود آنها به هر كاري دست بزنند.
بُعد رواني
با آغاز هزارهي جديد ميلادي، بعد رواني و الهامجوي جنبشهاي تروريستي رونق گرفته است، چراكه براي تروريستها، پايان قرن بيستم و پايان هزارهي دوم ميلادي به مثابه پايان جهان بود. البته بسياري از افرادي كه به اين ايده اعتقاد داشتند و طرفدار خشونت نبودند، اما زايش انسان جديدي را انتظار ميكشيدند و به دنبال پيشبينيهاي افرادي چون سنت جان در كتاب افشاسازي و نيز نوسترآداموس در كتاب خود، به دنبال تطبيق اوضاع و احوال جهاني با به پايان رسيدن جهان بودند.
در نتيجه، عدهاي افراطي ميخواستند دنيا را زودتر به پايان برسانند. اين افراد كه احتمالاً تعداد آنها به هزاران و بلكه ميليونها نفر در سراسر جهان ميرسيد، براي اشاعه فرهنگ و تفكر خود با در اختيار داشتن مبالغ هنگفتي به انتشار كتاب و سي دي و تأسيس شبكههاي مختلف پرداختند. هر چند اين افراد بالقوه تروريست بودند، نيروهاي امنيتي از آنها چشمپوشي ميكردند. فرقهي آئوم در ژاپن نمونهاي از اين گروههاست.
عناصر اين گروهها در نحلههاي روشنفكري و دستههاي متعدد و گوناگون افراطي سياست نيز حضور دارند. براي نمونه، طرفداران افراطي محيط زيست معتقدند به دليل آنكه فجايع زيستمحيطي تمام تمدن بشر را ويران خواهد كرد، كشتن اغلب انسانها مجاز است. از نظر چنين ديدگاهها و ارزشهايي، تروريسم كار چندان بزرگي نيست. اگر كشتن گروه كوچكي، اكوسيستم را به حالت عادي برميگرداند چرا براي ايجاد توازن نبايد اين ويروسها را به قتل رساند؟
شعار جهان آشفته كه در بيشتر نشريات رايج است نقل قولي از حسن صباح، بنيانگذار تروريسم است كه ميگفت: «همه چيز مجاز است» و اين نكتهاي است كه جهان پيشامدرن و پسامدرن در آن اشتراك نظر دارند.
شگفتيهاي آتي
اما در عصر حاضر، نحلهي جديدي از تروريسم پا به ميدان گذاشته است. در گذشته، جناحهاي سياسي از تروريسم پشتيباني ميكردند. در آينده، تروريستها افراد همفكري خواهند بود كه در قالب گروههاي كوچك عمل ميكنند و ظاهراً به تنهايي و از راه ارسال محمولهها و مكاتبات حاوي مواد منفجره و كشنده، به ترور اقدام خواهند كرد. بههرحال، ايدئولوژي اين افراد گمراهكننده است. شناسايي تروريستهايي كه به تنهايي و در قالب گروههاي كوچك عمل ميكنند بسيار دشوار است، مگر اينكه اشتباه بزرگي مرتكب يا به طور تصادفي شناسايي شوند.
بنابراين در حال حاضر با دو گروه از تروريستها روبهرو هستيم، تروريستهايي كه به تنهايي عمل ميكنند و ديگري تروريسم دولتي كه برخي دولتها به دليل بالا بودن هزينهي جنگ آن را ترجيح ميدهند. با پايان قرن بيستم تروريسم جانشين جنگهاي بزرگ قرنهاي گذشته شده است. در حال حاضر بايد انگيزهها، رهيافتها و اهداف گروههاي تروريستي را بررسي و به تفاوتهايشان با يكديگر توجه كرد. تحولات جديد دربردارندهي تعاريف جديد است. تنها يك عمليات موفقيتآميز كافي است تا خسارات و قربانيان زيادي برجا گذارد.
منبع:باشگاه اندیشه /س