تحصیلات سید احمد فردید
چکیده:
فردید مدرس دانشسرای عالی بود، برای ادامه تحصیل به فرانسه اعزام شد و در دانشگاه سوربن به تحصیل پرداخت. در یکی از نامههای صادق هدایت به یکی از دوستانش به نام حسن شهید نورایی اشاراتی به حضور فردید در فرانسه به منظور ادامه تحصیل دیده میشود.
تعداد کلمات: 1154 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
فردید مدرس دانشسرای عالی بود، برای ادامه تحصیل به فرانسه اعزام شد و در دانشگاه سوربن به تحصیل پرداخت. در یکی از نامههای صادق هدایت به یکی از دوستانش به نام حسن شهید نورایی اشاراتی به حضور فردید در فرانسه به منظور ادامه تحصیل دیده میشود.
تعداد کلمات: 1154 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
نویسنده: پیژن عبد الکریمی
فردید در اوایل سال ۱۳۲۶، در حالی که مدرس دانشسرای عالی نیز بود، برای ادامه تحصیل به فرانسه اعزام شد و در دانشگاه سوربن به تحصیل پرداخت. در یکی از نامه های صادق هدایت به یکی از دوستانش به نام حسن شهید نورایی، و در یادداشتهای کریم سنجابی، وزیر فرهنگ آن زمان، و نیز در نقل قول هایی دیگر اشاراتی به حضور فردید در فرانسه به منظور ادامه تحصیل دیده میشود. پاره ای از این اشارات بر تحصیل فردید در دوره دکتری در دانشگاه سوربن دلالت دارند. فردید در سال ۱۳۲۷ با زنی فرانسوی ازدواج کرد و گویا از وی دارای فرزندی نیز شد. صادق هدایت در یکی از نامه هایش می گوید: «کاغذی هم از فردید داشتم، مژده زناشویی اش را به من داده بود.» فردید خود نیز در نامهای به مظفر بقایی در سال ۱۳۳۰ به زن و فرزنددار شدنش اشاره می کند. در همین سال، مهلت بورس تحصیلی وی، که ظاهرا فقط دو سال بود، نیز رو به اتمام می رود. کریم سنجابی، وزیر فرهنگ وقت، در یادداشتی برای مظفر بقایی مینویسد که آخرین مهلت توقف فردید در اروپا شهریور ۱۳۳۰ است.
بیشتر بخوانید : از هایدگر تا بورکهارت - راسخون
لذا، فردید خواستار انتصاب به شغلی دولتی در ادارات ایرانی در آلمان یا سوئیس گردید. نهایتا او، از فرانسه به شهر هایدلبرگ در آلمان نقل مکان کرد. هایدلبرگ شهر دانشگاهی کوچکی در ایالت بادن وورتمبرگ است. برخی از دوستداران او معتقدند که فردید در دانشگاه هایدلبرگ ادامه تحصیل داد. لیکن هنوز به درستی مشخص نیست که احمد فردید در آلمان وارد دانشگاه هایدلبرگ شده و رسما به تحصیل پرداخته یا این که شغلی دولتی در ادارات وابسته به ایران دست و پا کرده و مشغول مطالعه بوده و به قول احسان نراقی، «دور و بر برخی از اساتید» میپلکیده است. سرانجام سید احمد فردید در سال ۱۳۳۳، در حالی که مدرک دکتری خود را اخذ نکرده بود، به ایران بازگشت. از یکی از نزدیکان فردید نقل شده است که وی پایان نامه دکتری خود را با ژان وال، استاد فلسفه در دانشگاه سوربن، گرفته بوده است، که آثاری از او به فارسی ترجمه شده است، به ویژه کتاب بحث در مابعدالطبیعه که یکی از منابع درسی گروه های فلسفه در دانشگاههای ایران است. همچنین، اشخاص دیگری از فردید نقل می کنند که اگر وی می خواست دوره دکتری خویش را به پایان برساند ناچار بود پایان نامه اش را با ژان پل سارتر، فیلسوف اگزیستانسیالیست و نیست انگار مشهور فرانسوی، یا با لویی ماسینیون، شرق شناس مشهور فرانسوی بگیرد، و در نتیجه، به دلیل عدم اعتقاد به دیدگاه های آنان، از اتمام دوره دکتری خویش صرف نظر کرده است. اما با توجه به غیرتحمیلی بودن انتخاب استاد راهنما برای گذراندن رساله های دانشگاهی، به خصوص در کشوری همچون فرانسه، و نیز با توجه به سستی این نحوه استدلال که از فردید چهره ای ناآشنا با فعالیتهای آکادمیک و شخصیتی جزم اندیش ارائه میدهد، برای ناتمام ماندن دوره تحصیلی فردید علل یا دلایل دیگری باید جست. به خصوص، با توجه به ناتمام ماندن تقریبا همه طرحهای پژوهشی فردید، از جمله تدوین فرهنگ لغاتی بر اساس اتیمولوژی و بسیاری از طرحهای دیگر، شاید بتوان ناپیگیری در طرح ها و فعالیتها را اساسا یکی از شاخصه های شخصیت فردید تلقی کرد. به هر تقدیر، شواهدی که بر اتمام دوره دکتری فردید دلالت کند، وجود ندارد.
فردید خواستار انتصاب به شغلی دولتی در ادارات ایرانی در آلمان یا سوئیس گردید. نهایتا او، از فرانسه به شهر هایدلبرگ در آلمان نقل مکان کرد. هایدلبرگ شهر دانشگاهی کوچکی در ایالت بادن وورتمبرگ است. برخی از دوستداران او معتقدند که فردید در دانشگاه هایدلبرگ ادامه تحصیل داد. لیکن هنوز به درستی مشخص نیست که احمد فردید در آلمان وارد دانشگاه هایدلبرگ شده و رسما به تحصیل پرداخته یا این که شغلی دولتی در ادارات وابسته به ایران دست و پا کرده و مشغول مطالعه بوده و به قول احسان نراقی، «دور و بر برخی از اساتید» میپلکیده است. سرانجام سید احمد فردید در سال ۱۳۳۳، در حالی که مدرک دکتری خود را اخذ نکرده بود، به ایران بازگشت. از یکی از نزدیکان فردید نقل شده است که وی پایان نامه دکتری خود را با ژان وال، استاد فلسفه در دانشگاه سوربن، گرفته بوده است، که آثاری از او به فارسی ترجمه شده است، به ویژه کتاب بحث در مابعدالطبیعه که یکی از منابع درسی گروه های فلسفه در دانشگاههای ایران است
اما از این مطلب به هیچ وجه نمی توان عدم صلاحیت علمی وی برای تدریس در دانشگاههای ایران را نتیجه گرفت. زیرا فردید، درست برخلاف خیل انبوه بسیاری از تحصیل کردگان و تصدیق داران ما، على رغم آن که مدرک دکتری نداشته است، بی تردید صاحب دکترین، یعنی دیدگاه و آموزه، در عرصه تفکر فلسفی بوده است. قبل از انقلاب، او جلسات هفتگی ای در منزل امیر حسین جهانبگلو و نیز در منزل شخصی خودش داشت که به جلسات «فردیدیه» مشهور بود. خود این امر نشان میدهد که علی رغم حضور بسیاری از شخصیتهای علمی، ادبی و روشنفکری کشور در این جلسات، این صرفا فردید بود که محور جلسات بود و همه مخاطبان گوش هوش به او می سپردند و در آن روزگار، در آن مجالس، هیچ کس مخالف فردید نبود.
به هر تقدیر، فردید پس از بازگشت از فرانسه و گشت و گذار موقتی که در آلمان داشت، در دوره دکتری دانشکده معقول و منقول دانشگاه تهران (تغییر نام یافته به دانشکده الهیات و معارف اسلامی در سال ۱۳۳۴) ، به عنوان استاد مدعو تدریس کرد. در گذشته، به دلیل نیاز مبرم دانشگاهها به استاد، مدرک دکتری تعدادی از کسانی که به خارج اعزام و وارد دوره دکتری می شدند ولی به دلایلی پایان نامه خود را به اتمام نمی رساندند، در شورای دانشگاه تصویب می شد. همچنین، شورای دانشگاه این حق را داشت که به درخواست و معرفی مدیر گروههای آموزشی، برای کسانی که از صلاحیت های علمی برخوردار بودند، لیکن مدرک دکتری نداشتند، مدرکی معادل دکتری صادر کند. ظاهرا تأیید مدرک دکتری برای دکتر فردید نیز با تلاش احسان نراقی و حمایت یحیی مهدوی، مدیر گروه فلسفه دانشگاه تهران از سال ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۲)، قبل از انتقال فردید از دانشسرای عالی به دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران صورت گرفته است. همچنین، به پیشنهاد گروه آموزشی فلسفه و تصویب شورای دانشکده ادبیات و علوم انسانی، فردید در دی ماه ۱۳۴۷ به مقام استادی ارتقا یافت. در سال ۱۳۴۷ با انتصاب فضل الله رضا به ریاست دانشگاه تهران و سید حسین نصر به سرپرستی دانشکده ادبیات و علوم انسانی، تصمیم گرفته شد که تعدادی از اساتید برجسته به دانشکده ادبیات منتقل شوند و فردید، که اکنون مدرک دکتری اش تأیید شده و خود به تازگی به رتبه استادی نیز ارتقا یافته بود، یکی از آنان بود. یحیی مهدوی نیز، با نوشتن نامه ای، لزوم استفاده از علم سرشار فردید در دانشکده ادبیات و علوم انسانی را خاطرنشان ساخت. سید حسین نصر در زندگی نامه خود که برای درج در مجموعه ای با عنوان «صد فیلسوف زنده دنیا» نوشته است درباره انتقال فردید به گروه فلسفه دانشگاه تهران چنین می نویسد: «ما توانستیم فیلسوف برجسته ای همچون احمد فردید را که بسیار کم مینوشت اما استاد پرجاذبه ای بود و در آلمان درس خوانده بود، برای تدریس مارتین هایدگر، پدیدارشناسی آلمانی و حتی مکاتب اخیرتر نظیر مکتب فرانکفورت به گروه بیاوریم.» اما جالب این جاست که مدتها قبل از تصویب شورای دانشگاه تهران، از فردید با عنوان دکتر فردید یاد میشد." از سال ۱۳۴۷ فردید از دانشسرای عالی به دانشکده ادبیات منتقل شد و در نشریه خبرهای دانشگاه مکررا از وی، که عضو گروه فلسفه دانشگاه تهران بود، با عنوان دکتر فردید یاد می شد. در ایران فردید همسری ایرانی اختیار کرده، از وی صاحب دو فرزند شد.
ادامه دارد..
منبع:
هایدرگر در ایران، بیژن عبد الکریمی، چاپ دوم، مؤسسه پژوهشی حکمت فلسفه ایران، تهران1394
فردید خواستار انتصاب به شغلی دولتی در ادارات ایرانی در آلمان یا سوئیس گردید. نهایتا او، از فرانسه به شهر هایدلبرگ در آلمان نقل مکان کرد. هایدلبرگ شهر دانشگاهی کوچکی در ایالت بادن وورتمبرگ است. برخی از دوستداران او معتقدند که فردید در دانشگاه هایدلبرگ ادامه تحصیل داد. لیکن هنوز به درستی مشخص نیست که احمد فردید در آلمان وارد دانشگاه هایدلبرگ شده و رسما به تحصیل پرداخته یا این که شغلی دولتی در ادارات وابسته به ایران دست و پا کرده و مشغول مطالعه بوده و به قول احسان نراقی، «دور و بر برخی از اساتید» میپلکیده است. سرانجام سید احمد فردید در سال ۱۳۳۳، در حالی که مدرک دکتری خود را اخذ نکرده بود، به ایران بازگشت. از یکی از نزدیکان فردید نقل شده است که وی پایان نامه دکتری خود را با ژان وال، استاد فلسفه در دانشگاه سوربن، گرفته بوده است، که آثاری از او به فارسی ترجمه شده است، به ویژه کتاب بحث در مابعدالطبیعه که یکی از منابع درسی گروه های فلسفه در دانشگاههای ایران است
اما از این مطلب به هیچ وجه نمی توان عدم صلاحیت علمی وی برای تدریس در دانشگاههای ایران را نتیجه گرفت. زیرا فردید، درست برخلاف خیل انبوه بسیاری از تحصیل کردگان و تصدیق داران ما، على رغم آن که مدرک دکتری نداشته است، بی تردید صاحب دکترین، یعنی دیدگاه و آموزه، در عرصه تفکر فلسفی بوده است. قبل از انقلاب، او جلسات هفتگی ای در منزل امیر حسین جهانبگلو و نیز در منزل شخصی خودش داشت که به جلسات «فردیدیه» مشهور بود. خود این امر نشان میدهد که علی رغم حضور بسیاری از شخصیتهای علمی، ادبی و روشنفکری کشور در این جلسات، این صرفا فردید بود که محور جلسات بود و همه مخاطبان گوش هوش به او می سپردند و در آن روزگار، در آن مجالس، هیچ کس مخالف فردید نبود.
به هر تقدیر، فردید پس از بازگشت از فرانسه و گشت و گذار موقتی که در آلمان داشت، در دوره دکتری دانشکده معقول و منقول دانشگاه تهران (تغییر نام یافته به دانشکده الهیات و معارف اسلامی در سال ۱۳۳۴) ، به عنوان استاد مدعو تدریس کرد. در گذشته، به دلیل نیاز مبرم دانشگاهها به استاد، مدرک دکتری تعدادی از کسانی که به خارج اعزام و وارد دوره دکتری می شدند ولی به دلایلی پایان نامه خود را به اتمام نمی رساندند، در شورای دانشگاه تصویب می شد. همچنین، شورای دانشگاه این حق را داشت که به درخواست و معرفی مدیر گروههای آموزشی، برای کسانی که از صلاحیت های علمی برخوردار بودند، لیکن مدرک دکتری نداشتند، مدرکی معادل دکتری صادر کند. ظاهرا تأیید مدرک دکتری برای دکتر فردید نیز با تلاش احسان نراقی و حمایت یحیی مهدوی، مدیر گروه فلسفه دانشگاه تهران از سال ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۲)، قبل از انتقال فردید از دانشسرای عالی به دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران صورت گرفته است. همچنین، به پیشنهاد گروه آموزشی فلسفه و تصویب شورای دانشکده ادبیات و علوم انسانی، فردید در دی ماه ۱۳۴۷ به مقام استادی ارتقا یافت. در سال ۱۳۴۷ با انتصاب فضل الله رضا به ریاست دانشگاه تهران و سید حسین نصر به سرپرستی دانشکده ادبیات و علوم انسانی، تصمیم گرفته شد که تعدادی از اساتید برجسته به دانشکده ادبیات منتقل شوند و فردید، که اکنون مدرک دکتری اش تأیید شده و خود به تازگی به رتبه استادی نیز ارتقا یافته بود، یکی از آنان بود. یحیی مهدوی نیز، با نوشتن نامه ای، لزوم استفاده از علم سرشار فردید در دانشکده ادبیات و علوم انسانی را خاطرنشان ساخت. سید حسین نصر در زندگی نامه خود که برای درج در مجموعه ای با عنوان «صد فیلسوف زنده دنیا» نوشته است درباره انتقال فردید به گروه فلسفه دانشگاه تهران چنین می نویسد: «ما توانستیم فیلسوف برجسته ای همچون احمد فردید را که بسیار کم مینوشت اما استاد پرجاذبه ای بود و در آلمان درس خوانده بود، برای تدریس مارتین هایدگر، پدیدارشناسی آلمانی و حتی مکاتب اخیرتر نظیر مکتب فرانکفورت به گروه بیاوریم.» اما جالب این جاست که مدتها قبل از تصویب شورای دانشگاه تهران، از فردید با عنوان دکتر فردید یاد میشد." از سال ۱۳۴۷ فردید از دانشسرای عالی به دانشکده ادبیات منتقل شد و در نشریه خبرهای دانشگاه مکررا از وی، که عضو گروه فلسفه دانشگاه تهران بود، با عنوان دکتر فردید یاد می شد. در ایران فردید همسری ایرانی اختیار کرده، از وی صاحب دو فرزند شد.
ادامه دارد..
منبع:
هایدرگر در ایران، بیژن عبد الکریمی، چاپ دوم، مؤسسه پژوهشی حکمت فلسفه ایران، تهران1394
بیشتر بخوانید :
هایدگری دیگر - راسخون
مفهوم زمان از دیدگاه هایدگر - راسخون
کارنپ در برابر هایدگر - راسخون