حضرت علي (ع) در بيانات امام خميني (ره)
جلوه اي از مبارزه امام علي (علیه السّلام) با طاغوت ها
خوب چه شد كه حضرت امير به جنگ او پا شد براي اينكه يك ظالم بود كه مردم را استثمار كرده بود؛ رفته بود شام را گرفته بود مقابل حكومت اسلام و مردم را داشت به ظلم و به تعدي وادار مي كرد؛ چپاول مي كرد مال مردم را بيت المال را. حضرت امير تكليف داشت به اينكه با او جنگ بكند چه شكست بخورد چه شكست بدهد. حضرت امير ديگر مبالات اين را نداشت كه حالا من كه مي روم لعل شكست بخورم. وقتي ديد كه مي تواند حالا مقابل او بايستد لشكر كشيد و جنگ شد و بالاخره هم حضرت اميرـ در اينجا بايد گفت ـ شكست خورد.
سيدالشهدا ـ سلام الله عليه ـ وقتي مي بيند كه يك حاكم ظالمي جائري در بين مردم دارد حكومت مي كند تصريح مي كند حضرت كه اگر كسي ببيند كه يك حاكم جائري در بين مردم حكومت مي كند ظلم دارد به مردم مي كند بايد مقابلش بايستد و جلوگيري كند هر قدر كه مي تواند؛ با چند نفر با چندين نفر كه در مقابل آن لشكر و بساط هيچ نبود. لكن تكليف اينطور مي دانست كه بايد قيام بكند و خونش را بدهد تا اينكه اين ملت را اصلاح كند تا اينكه اين علم يزيد را بخواباند و همين طور هم كرد و تمام شد. خونش را داد و خون پسرهايش را داد و اولادش را داد و همه چيزهاي خودش را داد در راه براي اسلام.
مگر خون ما رنگين تر از خون سيدالشهداست ما چرا بترسيم از اينكه خون بدهيم يا از اينكه جان مي دهيم آنها هم در... سلطان جائري كه مي گفت: مسلمانم مسلماني يزيد هم مثل مسلماني شاه بود؛ اگر بهتر نبود بدتر نبود لكن چون با ملت آنطور مي كرد و مردي بود متعدي و ظالم وملت رامي خواست زيربار اطاعت خودش بي جهت ببرد سيدالشهدا لازم مي بيند كه سلطان جائر را سراغش برود ولو اينكه جان بدهد. همين است سيره انبيا؛ همين بوده است كه اگر چنانچه يك سلطاني جائر بر مردم حكومت مي خواهد بكند بايستيد در مقابلش و به هر چه به هر جا مي خواهد منتهي بشود بايد برويم سراغش و نهي از منكرش و امر به معروفش كنيم و بكغشيم او را پايين از اين تخت باطل. پس ما مبالاتي نداريم در اينكه كشته مي دهيم كشته بدهيم ؛ البته بايد هم بدهيم.
آزادي و استقلال فداكاري لازم دارد. ما مي خواهيم يك ملت را آزاد كنيم ما مي خواهيم يك امت را آزاد كنيم ما مي خواهيم يك امت را مستقل كنيم ما مي خواهيم از زير بار آمريكا و انگلستان و روسيه بيرون برويم البته فداكاري مي خواهد جوان دادن مي خواهد حبس مي خواهد ده سال حبس مي خواهد. لازم است اين امور. همه چيز لازم دارد و ما اصلا در اين معني ناراحت نيستيم كه داريم حبس مي رويم جوانهاي ما دارند از بين مي روند؛ براي اينكه در مقابل (نا) حق است براي خداست. وقتي يك امري براي خدا شد و مقابل ظلم شد ما چه غمي داريم.
اصلا اين غمي ندارد كه ما براي خدا داريم كار مي كنيم و جوانهاي ما براي خدا دارند فداكاري مي كنند؛ هيچ ابدا از اين هراسي به دلتان راه ندهيد. وسوسه هاي شياطين كه خوب ما چه كنيم چه مي شود يا از اين حرفهايي كه شياطين القا مي كنند و بعضي شياطين هم مي گويند به ماها و به شما؛ هيچ ابدا. خودتان محكم بايستيد و هيچ هراس به دلتان راه ندهيد كه شما پيروزيد ان شاالله. چه كشته بشويم و چه بكشيم حق با ماست. ما اگر كشته هم بشويم در راه حق كشته شديم و پيروزي است و اگر بكشيم هم در راه حق است و پيروزي است. (1)
شمه اي از حكومت عدل علي (علیه السّلام)
گوشه هايي از زندگي علي (علیه السّلام)
آن شبي كه شب فوت ايشان ضربت خوردن ايشان هست آن شب مهمان ام كلثوم مي گويند(2) بوده است ؛ وقتي كه برايش غذا مي آورند ايشان غذا براي افطارش مي آورد مي بيند كه نمك آورده و شير؛ مي گويد تو چه وقت ديدي من دو تا خورش داشته باشم يكي اش را بردار. مي گويند كه رفته است نمك را بردارد؛ گفته است: به جان من شير را بردار. با نمك دو لقمه دست برد و خورد. اين حكومت ماست حكومت اسلام است حاكم اسلام است ؛ آن هم حاكم كمونيست و ماركسيسم و اينهالله(3)
در آرزوي ايجاد حكومت عدل علي (علیه السّلام)
ملت ما مسلم است علاقه مند به اسلام است عدل اسلامي را ديده است ؛ تاريخ ما از حكومتهايي كه در صدر اسلام بوده است خبر به ما داده است كه وضع حكومتها چه بوده است وضع حاكم چه بوده است. حضرت اميرالمومنين علي ابن ابيطالب كه حاكم بر يك يك ممالك بزرگ از عربستان سعودي گرفته تا مصر ايران عراق و سوريه و ساير جاها را داشته است همين)بوده است (صحنه بزرگ آن ( او دعوي كرده است و ادعا كرده است چيزي را قاضي)عليه (قاضي اي كه خودش قرار داده براي قضا وقتي كه يك نفر يهودي را خواسته و او هم آمده است در محضر قاضي و با يهودي در عرض هم نشسته اند و دادخواهي شده است و قاضي حكم)حضرت تسليم بوده است. يك همچو وضع حكومتي)آن حضرت (برخلاف حضرت امير ـ سلام الله عليه ـ يعني حكومت وقت كرده است و در بشر معلوم نيست تحقق پيدا كرده باشد. و ما آرزوي يك همچو حكومتي داريم. يك حكومت عادل كه نسبت به افراد رعيت علاقه مند باشد؛ عقيده اش اين باشد كه بايد من نان خشك بخورم كه مبادا يك نفر در مملكت من زندگي اش پست باشد گرسنگي بخورد. ما مي خواهيم يك همچو حكومت عدلي ايجاد كنيم... (4)
سيره حكومتي امام علي (علیه السّلام)
اسلام اين را مي خواهد ما كه فرياد مي زنيم كه حكومت اسلامي و (اصلاح مي شود) وقتي مملكت يك همچو موجودي راسش باشد جمهوري اسلامي البته ما نمي توانيم يك همچو موجودي پيدا كنيم خودش هم فرمود كه شما قدرت بر اين نداريد لكن اعانت كنيد مرا به تقوي اعانت كنيد مرا به سداد و درستكاري... (5)
پی نوشتها:
1 ـ صحيفه امام ـ ج 4 ـ صفحه 151 و 152
2 ـ صحيفه امام ـ ج 4 ـ صفحه 198
3 ـ صحيفه امام ـ ج 4 ـ صفحه 221
4 ـ صحيفه امام ـ ج 6 ـ صفحه 57
5 ـ صحيفه امام ـ ج 7 ـ صفحه 258
/خ