روزهداري و ادراكات مافوق حسي
نويسنده:زهرا يوسفي مصري
ارزندهترين اثر هر عبادتي، همان اطاعت از دستور خداوند بزرگ است و آثار ديگر به دنبال آن نصيب شخص عابد ميگردد. اما انسان روزهدار علاوه بر تمام آثار گرانبهايي كه از اين رهگذار به دست ميآورد، مشمول لطف ويژه الهي ميگردد. خداوند درباره آن چنين فرموده است:
«الصوم لي و انا اجزي به» روزه براي من است و من به آن پاداش ميدهم.
به راستي در اين جا سوالي پيش ميآيد كه اولا همه اشيا و موجودات جهان امكان از آن خدا است، چيزي در جهان خلقت نيست كه مال خدا نباشد. چون همه اشياء مخلوق و مملوك او است. چشم و گوش ما هم مال او است. پس چرا خداوند ميفرمايد روزه از براي من است و من به آن پاداش ميدهم بايد در پاسخ به چنين سوالي گفت: چون روزه عبادتي است مخفي كه (بين بنده و خداوند) و خداوند متوجه روزهداري او ميشود حتي اگر به دروغ بگويد روزه هستم اگر كسي متوجه دروغ او نشود ولي خداوند از سر درون او آگاه است.
با توجه به اينكه همه فقها با توجه به آيه لعلكم تتقون؛ و لعلكم تفلحون به اين نتايج رسيدند مهمترين سر روزه تقواست. و تقوا باطن روزه است چون هر انسان با تقوي، كريم است، و هر كه تقواي او برتر است، اكرم است. پس باطن روزه گرفتن، انسان را كريم ميكند.
مراحل نهايي مشاهده معبود همان است كه از عليبنابيطالب (علیه السّلام) رسيده است: «ما كنت اعبد ربا لم اره» من آن نيستم كه خدايي را كه با چشم جان و باطن نبينم عبادت كنم. درجات ابتدايي آن است كه ببيند چه ميخواهد. آيا خدا را براي خود ميطلبد يا خود را براي خدا ميخواهد؟
خدا را عبادت ميكند كه خدا به وسيله رفاه او را فراهم بكند و خدا و عبادت او را وسيله قرار ميدهد كه به بهشت برود و متنعم بشود يا خود و عبادتش را براي رضاي خدا ميطلبند دوست دارد؟
خلاصه كلام آنكه: ماه مبارك رمضان براي سالكان الي الله، ماه محاسبه است. لذا امام سجاد (علیه السّلام) فرمود: هيچ كسي در سراسر جهان به اندازه ما در اين ماه استفاده نكرد.
بزرگان فقه همچون صاحب جواهر و سيد محمدكاظم صاحب العروه الوثقي در كتابهايشان در فضيلت روزه گرفتن كه انسان از نظر ترك بسياري از كارها شبيه فرشته ميشود. همين كه انسان از شكم رها شد يك مقدار به فرشته شدن نزديك ميشود.
بنابراين سر نهايي هر عبادتي از جمله روزهداري براي عرفا محاسبه نفس است و براي ديگر افراد اين است كه به لقاي الله برسد كه همين رسيدن به خدا دركي است كه انسان به آن ميرسد و در آن زمان است كه خداوند را با قلب خود مشاهده ميكند كه تمام اين سرها در سايه تقوا ميباشد.
و كرامت از اوصاف برجسته فرشتگان است. فرشته مكرم است. كرامت مخصوص فرشتگان است اما در قرآن خطاب به ما فرمود روزه بگيريد تا كريم بشويد يعني تا با تقوا شويد، كه تقوي محور كرامت است. آن گاه انسان كريم گناه نميكند براي اينكه با كرامت او سازگار نيست نه براي اينكه جهنم ميرود نه براي اينكه بهشت برود، بلكه چون انسان است گناه نميكند.
اينكه در عنوان گفتم كه روزه با ادراكات فوق حسي در ارتباط است بايد بگويم چون روزه انسان را به تقوا نزديك ميكند و تقوا به معناي خودداري است و از نظر بيشتر عرفا خودداري كردن از بعضي از گناهان يك نوع رياضت است و رياضت موجب به وجود آمدن يك نوع درك ميشود كه وراي حواس پنجگانه انسان است.
براي توضيح بيشتر بايد بگوييم انسان وقتي به سر عبادت ميرسد كه معبود را مشاهده ميكند. سر يعني باطن، باطن پرستش معبود، مشاهده معبود است. انسان براي اين كه از نظر عبادت فقط احكام و آداب را رعايت ميكند يا از احكام و آداب عبادت گذشته به اسرار عبادات هم رسيده است يا خير بايد ببيند معبود را مشاهده ميكند يا نه چون مشاهده معبود درجاتي دارد آن درجات ابتدايي را انسان ميتواند محاسبه كند.
درجات نهايي مشاهده معبود، حساب را از دست انسان ميگيرد.
انسان وقتي به آن مرحله رسيد ديگر حساب و كتابي در اختيار او نيست. درجات ابتدايي مشاهده معبود آن است كه انسان سري به قلبش بزند و تامل در قلب كند كه آيا در اين قلب غير از خدا احدي هست يا خير، به چه چيزي علاقهمند است. اگر به خودش و لذايذ شخصي خود علاقهمند است و به تعلقات جزئي خود دل سپرده است معلوم است در قلب او خدا خالصا نسبت به اين سر روزه نرسيده است.
منابع:
1- مركز تحقيقات اسلامي سپاه، اخلاق عبادي
2- عبدالله، جوادي آملي، اسرار عبادت، ص 86
3- همان، ص 307
منبع : http://www.bashgah.net
/خ
«الصوم لي و انا اجزي به» روزه براي من است و من به آن پاداش ميدهم.
به راستي در اين جا سوالي پيش ميآيد كه اولا همه اشيا و موجودات جهان امكان از آن خدا است، چيزي در جهان خلقت نيست كه مال خدا نباشد. چون همه اشياء مخلوق و مملوك او است. چشم و گوش ما هم مال او است. پس چرا خداوند ميفرمايد روزه از براي من است و من به آن پاداش ميدهم بايد در پاسخ به چنين سوالي گفت: چون روزه عبادتي است مخفي كه (بين بنده و خداوند) و خداوند متوجه روزهداري او ميشود حتي اگر به دروغ بگويد روزه هستم اگر كسي متوجه دروغ او نشود ولي خداوند از سر درون او آگاه است.
با توجه به اينكه همه فقها با توجه به آيه لعلكم تتقون؛ و لعلكم تفلحون به اين نتايج رسيدند مهمترين سر روزه تقواست. و تقوا باطن روزه است چون هر انسان با تقوي، كريم است، و هر كه تقواي او برتر است، اكرم است. پس باطن روزه گرفتن، انسان را كريم ميكند.
مراحل نهايي مشاهده معبود همان است كه از عليبنابيطالب (علیه السّلام) رسيده است: «ما كنت اعبد ربا لم اره» من آن نيستم كه خدايي را كه با چشم جان و باطن نبينم عبادت كنم. درجات ابتدايي آن است كه ببيند چه ميخواهد. آيا خدا را براي خود ميطلبد يا خود را براي خدا ميخواهد؟
خدا را عبادت ميكند كه خدا به وسيله رفاه او را فراهم بكند و خدا و عبادت او را وسيله قرار ميدهد كه به بهشت برود و متنعم بشود يا خود و عبادتش را براي رضاي خدا ميطلبند دوست دارد؟
خلاصه كلام آنكه: ماه مبارك رمضان براي سالكان الي الله، ماه محاسبه است. لذا امام سجاد (علیه السّلام) فرمود: هيچ كسي در سراسر جهان به اندازه ما در اين ماه استفاده نكرد.
بزرگان فقه همچون صاحب جواهر و سيد محمدكاظم صاحب العروه الوثقي در كتابهايشان در فضيلت روزه گرفتن كه انسان از نظر ترك بسياري از كارها شبيه فرشته ميشود. همين كه انسان از شكم رها شد يك مقدار به فرشته شدن نزديك ميشود.
بنابراين سر نهايي هر عبادتي از جمله روزهداري براي عرفا محاسبه نفس است و براي ديگر افراد اين است كه به لقاي الله برسد كه همين رسيدن به خدا دركي است كه انسان به آن ميرسد و در آن زمان است كه خداوند را با قلب خود مشاهده ميكند كه تمام اين سرها در سايه تقوا ميباشد.
و كرامت از اوصاف برجسته فرشتگان است. فرشته مكرم است. كرامت مخصوص فرشتگان است اما در قرآن خطاب به ما فرمود روزه بگيريد تا كريم بشويد يعني تا با تقوا شويد، كه تقوي محور كرامت است. آن گاه انسان كريم گناه نميكند براي اينكه با كرامت او سازگار نيست نه براي اينكه جهنم ميرود نه براي اينكه بهشت برود، بلكه چون انسان است گناه نميكند.
اينكه در عنوان گفتم كه روزه با ادراكات فوق حسي در ارتباط است بايد بگويم چون روزه انسان را به تقوا نزديك ميكند و تقوا به معناي خودداري است و از نظر بيشتر عرفا خودداري كردن از بعضي از گناهان يك نوع رياضت است و رياضت موجب به وجود آمدن يك نوع درك ميشود كه وراي حواس پنجگانه انسان است.
براي توضيح بيشتر بايد بگوييم انسان وقتي به سر عبادت ميرسد كه معبود را مشاهده ميكند. سر يعني باطن، باطن پرستش معبود، مشاهده معبود است. انسان براي اين كه از نظر عبادت فقط احكام و آداب را رعايت ميكند يا از احكام و آداب عبادت گذشته به اسرار عبادات هم رسيده است يا خير بايد ببيند معبود را مشاهده ميكند يا نه چون مشاهده معبود درجاتي دارد آن درجات ابتدايي را انسان ميتواند محاسبه كند.
درجات نهايي مشاهده معبود، حساب را از دست انسان ميگيرد.
انسان وقتي به آن مرحله رسيد ديگر حساب و كتابي در اختيار او نيست. درجات ابتدايي مشاهده معبود آن است كه انسان سري به قلبش بزند و تامل در قلب كند كه آيا در اين قلب غير از خدا احدي هست يا خير، به چه چيزي علاقهمند است. اگر به خودش و لذايذ شخصي خود علاقهمند است و به تعلقات جزئي خود دل سپرده است معلوم است در قلب او خدا خالصا نسبت به اين سر روزه نرسيده است.
منابع:
1- مركز تحقيقات اسلامي سپاه، اخلاق عبادي
2- عبدالله، جوادي آملي، اسرار عبادت، ص 86
3- همان، ص 307
منبع : http://www.bashgah.net
/خ