سخنی از رهبری
من اینجا یک جمله به معتکفین عرض م یکنم. خوشا به حالتان معتکفین عزیز! پدیدۀ اعتکاف یکی از رویشهای انقلابی است. ما اول انقلاب این چیزها را نداشتیم. اعتکاف همیشه بود. زمان جوانیِ ما، وقتی ایام ماه رجب فرا م یرسید، در مسجد امامِ قم، آ نهم فقط قم، در مشهد من اصلاً اعتکاف ندیده بودم، شاید پنجاه نفر، صد نفر طلبه فقط اعتکاف می کردند. این پدیدۀ عمومی، اینکه ده هاهزار نفر در مراسم اعتکاف شرکت کنند، آن هم اغلب همه جوان، جزوِ روی شهای انقلاب است. توصیۀ من این است که در این سه روزی که شما در مسجد هستید، تمرین مراقبت از خود بکنید حرف که می زنید، غذا که می خورید، معاشرت که می کنید، کتاب که می خوانید، فکر که می کنید، نقشه که برای آینده می کشید، در همۀ این چیزها مراقب باشید رضای الهی و خواست الهی را بر هوای نفسشان مقدم بدارید و تسلیم هوای نفس نشوید. تمرین این چیزها در این سه روز می تواند درسی باشد برای خودِ آن عزیزان و برای ماها که اینجا نشست هایم و با غبطه نگاه می کنیم به حال جوانان عزیزمان که درحال اعتکاف هستند. با عملِ خودتان، به ما هم یاد بدهید.[1]
نگاهی به اعتکاف
اعتکاف عبادتی است که در ادیان دیگر نیز وجود دارد؛ اما آیا اعتکاف در آن ادیان همانند اعتکاف در اسلام است یا کیفیت و شروطش متفاوت است؟ بهدرستی معلوم نیست که اعتکاف در ادیان دیگر، چه کیفیتی داشته است، بهویژه اینکه با تحریف ادیان آسمانیِ قبل از اسلام، بسیاری از عبادات آنها به فراموشی سپردهشده و از آنها جز صورتی بیروح باقی نمانده است. آنچه بهصراحت از قرآن دریافت میشود، اصل وجود عبادتی به نام اعتکاف است که در بسیاری از ادیان الهی، ازجمله اسلام وجود داشته است؛ اما از چگونگی کیفیت و شروطش اطلاعی در دست نیست. آیا رهبانیت در مسیحیت، همان اعتکاف است؟ رهبانیت به معنای خلوتنشینی، گوشهگیری و پرهیز از دنیا و پرداختن به عبادت است. اموری همچون خدمت به بیماران صعبالعلاج و امثال آن، از رایجترین آداب و مناسک آیین مسیحیت به شمار میرود در ظاهر، شباهتهایی با اعتکاف دارد. قرآن کریم به وجود این عمل در میان مسیحیان اشارهکرده و بهطور ضمنی آن را تأکید میکند: ( در قلبهای کسانی که از او یعنی (مسیح) پیروی کنند، رأفت و رحمت قراردادیم و رهبانیتی را که ابداع کرده بودند، ما بر آنان مقرر نداشته بودیم.[2])
با توجه به معنای این آیه معلوم میشود که رهبانیت عبادتی است که پایهگذاری و جعل آن از سوی مسیحیان بوده است و برای قرب بیشتر به خداوند به آن عمل میکردند؛ حالآنکه اعتکاف عبادتی شرعی در ادیان سابق بوده است. با دقت در حوادث تاریخی، درمییابیم که مسیحیان مؤمن برای پرستش خداوند و دراَمان ماندن از آزار یهودیان و بتپرستان، گوشههای خلوت را انتخاب میکردند و به راز و نیاز با پروردگار مشغول میشدند. جریان اصحاب کهف نیز از همین قرار است. این گروه، همان یکتاپرستانی بودند که در فضای شرکآلود و پر از گناه جامعه، راه حق را تشخیص دادند.
و از مردم زمان خویش کناره گرفته و خلوت عبادت را بر شرک و بتپرستی ترجیح دادند. بااینهمه، کسی بهدرستی نمیداند که این عبادت، از چه زمانی آغازشده و کیفیت اجزا و شروط آن در بدو شکلگیری چگونه بوده است. همانقدر میدانیم که خداوند در قرآن به پیامبر بزرگ خود، ابراهیم خلیلالله (ص) پسرش اسماعیل(ص) دستور داده است که خانهاش را برای طواف کنندگان و معتکفان و نمازگزاران پاک کنند؛ پس یقیناً این عبادت در آن زمان وجود داشته و مشمول رضایت خداوند نیز بوده است. از آیۀ 125 سورۀ مبارکۀ بقره، نتیجه میگیریم که اعتکاف در شریعت حضرت ابراهیم(ص) از مناسک و عبادات الهی محسوب میشده است؛ البته کیفیت و چگونگی مناسک آن معلوم نیست. آنچه مسلّم است، این است که پیروان ایشان به این عمل مبادرت میورزیدند؛ ازاینرو حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل(ص) از طرف خداوند موظف شده بودند تا محیط لازم را برای برپایی این مراسم مهیا سازند. واگذاری این مسئولیت خطیر به آنها، گواه بزرگی است بر اهمیت عباداتی چون حج و اعتکاف و نماز در پیشگاه خداوند. علامۀ مجلسی(ص) به نقل از مرحوم طبرسی اینطور نگاشته است: «سلیمان در مسجد بیتالمقدس اعتکاف میکرد. آب و خوراک برای آن حضرت فراهم میشد و او در آنجا به عبادت میپرداخت.[3] » حضرت موسی(ص) هم باآنکه مسئولیت سنگین رهبری و هدایت امت را به دوش داشتند، برای مدتزمانی آنان را ترک کرده و برای خلوت با محبوب خویش به خلوتگاه کوه طور شتافتند. خداوند فرمود: «چرا از قوم خود پیشی گرفتی و باعجله بهسوی ما شتافتی؟» ایشان در پاسخ عرض کرد: «پروردگارا، آنان در پیِ من هستند و من بهسوی تو شتاب کردم تا از من راضی شَوی![4] » بیتالمقدس از مکانهایی بود که همواره عدۀ زیادی، برای اعتکاف در آن گرد میآمدند و به راز و نیاز با پروردگار خویش مشغول میشدند. بزرگ این گروه، حضرت زکریا (ع) بود و حضرت مریم(س) نیز ازجمله کسانی بودند که آن حضرت را در امر اعتکاف سرپرستی میکردند. قرآن دراینباره میفرماید : «کفالت او یعنی مریم را خداوند به زکریا سپرد و هر زمان که زکریا به محل عبادت او میرفت، برایش غذایی مهیا میدید.[5]» از آیۀ ۱۷ سورۀ مبارکۀ مریم هم استفاده میشود که حضرت مریم(س) آنگاه بهافتخار ملاقات با فرشتۀ الهی نائل آمد که از مردم بریده بود و در خلوت به سر میبرد. علامۀ طباطبایی در تفسیر این آیۀ شریفه میفرماید: «کلمۀ حجاب به معنای هر چیزی است که چیزی را از غیر بپوشاند و از این کلمه، چنین برمیآید که گویا مریم خود را از اهل خویش پوشیده داشت تا قلبش برای اعتکاف و عبادت فارغتر باشد[6].» پس نتیجه میگیریم که حضرت مریم(س) برای عبادت خداوند متعال، جای خلوتی را برمیگزیدهاند و همین عبادتهای خالصانه بود که او را در معرض توجه خداوند متعال قرارداد و به او فرزندی عنایت شد که از انبیای بزرگ الهی محسوب میشود. حضرت یحیی(ع) نیز یکی از انبیای الهی است. آن حضرت(ع) چنان خشیتی از دوزخ در دل داشتند که حضرت زکریا (ع) در حضورشان سخنی از عذاب جهنم به زبان نمیآوردند و همیشه مراعات ایشان را میکردند. روزی متوجه حضور حضرت یحیی (ع) نبودند و برای مردم از کیفیت عذاب جهنمیان سخن گفتند. حضرت یحیی(ع) که در آن مجلس عبایی به سر کشیده بودند، با شنیدن این سخنان فرمودند: « وای از مستیِ توجه به دنیا!» سپس از مجلس بیرون رفتند و مدتی در بیابان از خوف الهی گریان و به عبادت خداوند مشغول بودند تا آنکه مادرشان بعد از جستوجو، آن حضرت را در بیابان، یافتند و به منزل برگرداندند[7]... طبق روایات اهل سنت، در دوران جاهلیت هم عملی بهعنوان اعتکاف در میان مردم رایج بوده است و مردم با انجام آن عمل به خدای خود تقرب میجستهاند. جداد پیامبر اکرم (ص) از پیروان دین حنیف به شمار میروند. اعتکاف در غارها و بیابانها و کوهها، به عدهای از این افراد نسبت دادهشده است. آنان خود را درجاهای خلوتی که از مردم دور بود، محبوس میکرده و به اعتکاف میپرداختند و جز برای نیازهای شدید و ضروری، ازآنجا خارج نمیشدند. آنها در آن اماکن خاموش و آرام، مثل غار حرا، به عبادت و تأمل و تفکر در هستی مشغول میشدند و در جستوجوی راستی و حقیقت بودند. پیامبر اکرم(ص) نیز مانند اجداد خود، پیروِ دین حنیف، یعنی دین حضرت ابراهیم بودند و بر عبادات متداول آن دین، ازجمله اعتکاف اهتمام میورزیدند.
من اینجا یک جمله به معتکفین عرض م یکنم. خوشا به حالتان معتکفین عزیز! پدیدۀ اعتکاف یکی از رویشهای انقلابی است. ما اول انقلاب این چیزها را نداشتیم. اعتکاف همیشه بود. زمان جوانیِ ما، وقتی ایام ماه رجب فرا م یرسید، در مسجد امامِ قم، آ نهم فقط قم، در مشهد من اصلاً اعتکاف ندیده بودم، شاید پنجاه نفر، صد نفر طلبه فقط اعتکاف می کردند. این پدیدۀ عمومی، اینکه ده هاهزار نفر در مراسم اعتکاف شرکت کنند، آن هم اغلب همه جوان، جزوِ روی شهای انقلاب است. توصیۀ من این است که در این سه روزی که شما در مسجد هستید، تمرین مراقبت از خود بکنید حرف که می زنید، غذا که می خورید، معاشرت که می کنید، کتاب که می خوانید، فکر که می کنید، نقشه که برای آینده می کشید، در همۀ این چیزها مراقب باشید رضای الهی و خواست الهی را بر هوای نفسشان مقدم بدارید و تسلیم هوای نفس نشوید. تمرین این چیزها در این سه روز می تواند درسی باشد برای خودِ آن عزیزان و برای ماها که اینجا نشست هایم و با غبطه نگاه می کنیم به حال جوانان عزیزمان که درحال اعتکاف هستند. با عملِ خودتان، به ما هم یاد بدهید.[1]
نگاهی به اعتکاف
اعتکاف عبادتی است که در ادیان دیگر نیز وجود دارد؛ اما آیا اعتکاف در آن ادیان همانند اعتکاف در اسلام است یا کیفیت و شروطش متفاوت است؟ بهدرستی معلوم نیست که اعتکاف در ادیان دیگر، چه کیفیتی داشته است، بهویژه اینکه با تحریف ادیان آسمانیِ قبل از اسلام، بسیاری از عبادات آنها به فراموشی سپردهشده و از آنها جز صورتی بیروح باقی نمانده است. آنچه بهصراحت از قرآن دریافت میشود، اصل وجود عبادتی به نام اعتکاف است که در بسیاری از ادیان الهی، ازجمله اسلام وجود داشته است؛ اما از چگونگی کیفیت و شروطش اطلاعی در دست نیست. آیا رهبانیت در مسیحیت، همان اعتکاف است؟ رهبانیت به معنای خلوتنشینی، گوشهگیری و پرهیز از دنیا و پرداختن به عبادت است. اموری همچون خدمت به بیماران صعبالعلاج و امثال آن، از رایجترین آداب و مناسک آیین مسیحیت به شمار میرود در ظاهر، شباهتهایی با اعتکاف دارد. قرآن کریم به وجود این عمل در میان مسیحیان اشارهکرده و بهطور ضمنی آن را تأکید میکند: ( در قلبهای کسانی که از او یعنی (مسیح) پیروی کنند، رأفت و رحمت قراردادیم و رهبانیتی را که ابداع کرده بودند، ما بر آنان مقرر نداشته بودیم.[2])
با توجه به معنای این آیه معلوم میشود که رهبانیت عبادتی است که پایهگذاری و جعل آن از سوی مسیحیان بوده است و برای قرب بیشتر به خداوند به آن عمل میکردند؛ حالآنکه اعتکاف عبادتی شرعی در ادیان سابق بوده است. با دقت در حوادث تاریخی، درمییابیم که مسیحیان مؤمن برای پرستش خداوند و دراَمان ماندن از آزار یهودیان و بتپرستان، گوشههای خلوت را انتخاب میکردند و به راز و نیاز با پروردگار مشغول میشدند. جریان اصحاب کهف نیز از همین قرار است. این گروه، همان یکتاپرستانی بودند که در فضای شرکآلود و پر از گناه جامعه، راه حق را تشخیص دادند.
و از مردم زمان خویش کناره گرفته و خلوت عبادت را بر شرک و بتپرستی ترجیح دادند. بااینهمه، کسی بهدرستی نمیداند که این عبادت، از چه زمانی آغازشده و کیفیت اجزا و شروط آن در بدو شکلگیری چگونه بوده است. همانقدر میدانیم که خداوند در قرآن به پیامبر بزرگ خود، ابراهیم خلیلالله (ص) پسرش اسماعیل(ص) دستور داده است که خانهاش را برای طواف کنندگان و معتکفان و نمازگزاران پاک کنند؛ پس یقیناً این عبادت در آن زمان وجود داشته و مشمول رضایت خداوند نیز بوده است. از آیۀ 125 سورۀ مبارکۀ بقره، نتیجه میگیریم که اعتکاف در شریعت حضرت ابراهیم(ص) از مناسک و عبادات الهی محسوب میشده است؛ البته کیفیت و چگونگی مناسک آن معلوم نیست. آنچه مسلّم است، این است که پیروان ایشان به این عمل مبادرت میورزیدند؛ ازاینرو حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل(ص) از طرف خداوند موظف شده بودند تا محیط لازم را برای برپایی این مراسم مهیا سازند. واگذاری این مسئولیت خطیر به آنها، گواه بزرگی است بر اهمیت عباداتی چون حج و اعتکاف و نماز در پیشگاه خداوند. علامۀ مجلسی(ص) به نقل از مرحوم طبرسی اینطور نگاشته است: «سلیمان در مسجد بیتالمقدس اعتکاف میکرد. آب و خوراک برای آن حضرت فراهم میشد و او در آنجا به عبادت میپرداخت.[3] » حضرت موسی(ص) هم باآنکه مسئولیت سنگین رهبری و هدایت امت را به دوش داشتند، برای مدتزمانی آنان را ترک کرده و برای خلوت با محبوب خویش به خلوتگاه کوه طور شتافتند. خداوند فرمود: «چرا از قوم خود پیشی گرفتی و باعجله بهسوی ما شتافتی؟» ایشان در پاسخ عرض کرد: «پروردگارا، آنان در پیِ من هستند و من بهسوی تو شتاب کردم تا از من راضی شَوی![4] » بیتالمقدس از مکانهایی بود که همواره عدۀ زیادی، برای اعتکاف در آن گرد میآمدند و به راز و نیاز با پروردگار خویش مشغول میشدند. بزرگ این گروه، حضرت زکریا (ع) بود و حضرت مریم(س) نیز ازجمله کسانی بودند که آن حضرت را در امر اعتکاف سرپرستی میکردند. قرآن دراینباره میفرماید : «کفالت او یعنی مریم را خداوند به زکریا سپرد و هر زمان که زکریا به محل عبادت او میرفت، برایش غذایی مهیا میدید.[5]» از آیۀ ۱۷ سورۀ مبارکۀ مریم هم استفاده میشود که حضرت مریم(س) آنگاه بهافتخار ملاقات با فرشتۀ الهی نائل آمد که از مردم بریده بود و در خلوت به سر میبرد. علامۀ طباطبایی در تفسیر این آیۀ شریفه میفرماید: «کلمۀ حجاب به معنای هر چیزی است که چیزی را از غیر بپوشاند و از این کلمه، چنین برمیآید که گویا مریم خود را از اهل خویش پوشیده داشت تا قلبش برای اعتکاف و عبادت فارغتر باشد[6].» پس نتیجه میگیریم که حضرت مریم(س) برای عبادت خداوند متعال، جای خلوتی را برمیگزیدهاند و همین عبادتهای خالصانه بود که او را در معرض توجه خداوند متعال قرارداد و به او فرزندی عنایت شد که از انبیای بزرگ الهی محسوب میشود. حضرت یحیی(ع) نیز یکی از انبیای الهی است. آن حضرت(ع) چنان خشیتی از دوزخ در دل داشتند که حضرت زکریا (ع) در حضورشان سخنی از عذاب جهنم به زبان نمیآوردند و همیشه مراعات ایشان را میکردند. روزی متوجه حضور حضرت یحیی (ع) نبودند و برای مردم از کیفیت عذاب جهنمیان سخن گفتند. حضرت یحیی(ع) که در آن مجلس عبایی به سر کشیده بودند، با شنیدن این سخنان فرمودند: « وای از مستیِ توجه به دنیا!» سپس از مجلس بیرون رفتند و مدتی در بیابان از خوف الهی گریان و به عبادت خداوند مشغول بودند تا آنکه مادرشان بعد از جستوجو، آن حضرت را در بیابان، یافتند و به منزل برگرداندند[7]... طبق روایات اهل سنت، در دوران جاهلیت هم عملی بهعنوان اعتکاف در میان مردم رایج بوده است و مردم با انجام آن عمل به خدای خود تقرب میجستهاند. جداد پیامبر اکرم (ص) از پیروان دین حنیف به شمار میروند. اعتکاف در غارها و بیابانها و کوهها، به عدهای از این افراد نسبت دادهشده است. آنان خود را درجاهای خلوتی که از مردم دور بود، محبوس میکرده و به اعتکاف میپرداختند و جز برای نیازهای شدید و ضروری، ازآنجا خارج نمیشدند. آنها در آن اماکن خاموش و آرام، مثل غار حرا، به عبادت و تأمل و تفکر در هستی مشغول میشدند و در جستوجوی راستی و حقیقت بودند. پیامبر اکرم(ص) نیز مانند اجداد خود، پیروِ دین حنیف، یعنی دین حضرت ابراهیم بودند و بر عبادات متداول آن دین، ازجمله اعتکاف اهتمام میورزیدند.
نویسنده: کبری خدابخش
پی نوشت:
[1] - بیانات در خطبه های نماز جمعۀ، 28 مرداد 1384
[2] - سوره حدید آیه 27
[3] - محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج 14، ص 166.
[4] - سوره ی طه، ۸۳ و ۸۴.
[5] - سوره ی آل عمران،37
[6] - محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 14، ص 33
[7] - محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج 14،ص 16