معنی بدعت
اهلبدعت در نگاه اهلبیت(ع)
اهلبیت(ع) در مقابل با بدعتگذاران از شدیدترین روش استفاده میکردند و با توجه به خطری که بدعتگذاری برای جامعه مسلمین داشته و دارد به روشنگری بدون ملاحظه در مورد این پدیده میپرداختند. رسولخدا(ص) در روایت شریفی بدعتگذاران را بدترین مخلوقات خدا دانسته و میفرماید:
أهلُ البِدَعِ شَرُّ الخَلقِ والخلیقةِ.[5]
بدعتگذاران بدترین مردم و موجودات هستند.
اهلبدعت معمولا انسانهای سیاستمداری هستند و خود را در پشت نقاب دینداری و در لابهلای هزار دلق و رنگ مخفی میکنند تا بتوانند به اهداف خود برسند؛ به همین دلیل برای مبارزه با آنها باید اول آنها را شناخت و صفات آنها را دانست تا در مبارزه با بدعت دچار اشتباه نشویم؛در واقع بدعتگذاران به عنوان راه زنان طریق و کسانی که در لباس دینداریِ منافقانه مردم را از راه خدا دور میکنند به عنوان بدترین مخلوقات خدا به مردم معرفی شدهاند. تعابیر اهلبیت(ع) در مورد بدعتگذاران گاه به مراتب تندتر میشود و این نشان از خطری بزرگ است که اهلبیت(ع) نسبت به آن حساسیت نشان دادهاند رسولخدا(ص) در تعبیری بسیار تند و کم سابقه اهلبدعت را سگهای جهنم دانسته و میفرماید:
أهلُ البدعِ کِلابُ أهلِ النّارِ.[6]
بدعتگذاران، سگهاى اهل دوزخ هستند.
نشانههای اهل بدعت
درروایات اهلبیت(ع) مشخصاتی برای اهلبدعت بیان شده است که با شناخت آنها و تطبیق این مشخصات بر افراد میتوانیم اهلبدعت را از مؤمنان حقیقی تشخیص دهیم. امیرمؤمنان(ع) در بیان مشخصات اهلبدعت دو دسته خصوصیات را تبیین کرده و میفرماید:
أمّا أهلُ البِدعةِ فالمُخالِفونَ لأمرِ اللّه ولِکتابهِ ورسولِه ، العاملونَ بِرأیِهم وأهوائهِم وإنْ کَثُروا.[7]
بدعتگذاران کسانى هستند که با فرمان خدا و کتاب او و پیامبرش مخالفت مىورزند و بر اساس رأى و گرایشهاى خود عمل مى کنند؛ هر چند شمارشان بسیار باشد.
نشانه اول
اولین نشانه اهلبدعت در کلام اهلبیت(ع) این است که آنها با فرامین خدا و رسولخدا(ص) و دستورات وارد شده در قرآن به بهانههای مختلف مثل مصلحت و تغییر زمان مخالفت میکنند و با هر آنچه که از کتاب و سنت در تقابل با دنیای خود ببینند به مبارزه میپردازند. به عنوان مثال صوفیان به عنوان یکی از اولین گروههای بدعتگذار در دین؛ شریعت را نقض کرده و به بهانه تمسک به طریقت از بسیاری از حدود شریعت عبور کردهاند و زمانی که از قرآن و سنت برای آنها حجت اقامه میشود میگویند این دستورات برای انسانها عادی صادر شده است نه برای کسانی که پا در مسیر طریقت نهادهاند و کامل شدهاند؛ غافل از اینکه بزرگترین انسانها چون امیرمؤمنان(ع) تا آخرین لحظه در مسیر شریعت قرار داشتند و اصلا این دو مسیر را جدای از هم تصور نمیکردند.
نشانه دوم
این جماعت معمولا کسانی هستند که دین را خوب میشناسند و زبان دین را خوب بلد هستند و از همین راه میتوانند برای خود عِده و عُده زیادی جمع کنند و چون در نگاه مردم یکی از مؤلفههای حقانیت، کثرت طرفداران است امیرمؤمنان(ع) در پایان روایت با قیدی احترازی به این نکته اشاره کرده و میفرمایند این این افراد اهل بدعتند هرچند گروه زیادی را دور خود جمع کرده باشند و جمعیتشان قابل توجه باشد.
یکی دیگر از نشانه هایی که روایات اهلبیت(ع) برای شناخت اهلبدعت بیان شده است این است که فردی با علم به اینکه باسوادتر از او در جامعه هست مردم را به خود دعوت نماید؛ امام صادق(ع) در مورد چنین فردی میفرماید:
مَن دعا النّاسَ إلى نفسِه وفیهِم مَن هُو أعلمُ مِنه فهُو مُبْتَدِعٌ ضالٌّ .[8]
هر که مردم را به خود فرا خواند، حال آن که در میان آنان داناتر و عالمتر از او هست، بدعتگذارى گمراه است.
در واقع میتوان گفت انسانهای کم سواد با روابط عمومی بالا تلاش میکنند تا خود را به عنوان شخصیتی کاریزماتیک معرفی کنند که از قضا به خاطر فقر فرهنگی جامعه این ترفند در موارد زیادی جواب میدهد. این افراد برای حفظ جایگاه خود سعی میکنند با ابداعات جدید و مطابق با ذائقه اجتماعی جامعه را به سمت خود متمایل نمایند و این سرآغاز بدعتگذاریهای خطر ناک است.