جستاری در موضوع بدعت در دین

مسیر انحراف (قسمت اول)

دشمنان اسلام از آنجا که خود را در نابودی اصل و ریشه اسلام ناتوان می‌دیدند تصمیم گرفتند تا در نقشه‌ای دقیق با نفوذ به بدنه مسلمین و ترویج خرافات و دین‌انگاری چیزهایی که داخل دین نیست دین را پدیده‌ای مضحک و ناکارمد جلوه دهند. پدیده بدعت پدیده مختص به اسلام نیست و تمام ادیان الهی با این معضل دست و پنجه نرم کرده‌اند.
پنجشنبه، 29 فروردين 1398
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: عبدالصالح شمس اللهی
موارد بیشتر برای شما
مسیر انحراف (قسمت اول)
دین به عنوان برنامه زندگی و فرایند تکامل انسان از طرف خداوند به دقیق‌ترین وجه طراحی و توسط پیامبران ارسال و به واسطه اوصیاء تبیین و تعریف شده است. از آنجا که نظام خلقت و روح و روان و حتی جسم انسان از ظرافت زاید الوصفی برخوردار است هرگونه تغییر و جابجایی در دین می‌تواند عواقب ناگواری داشته باشد؛ به همین دلیل شریعت به شدت با بدعت‌گذاران مخالفت نموده و در مقابل آن موضعی بسیار جدی گرفته است. از طرفی دشمنان اسلام از آنجا که خود را در نابودی اصل و ریشه اسلام ناتوان می‌دیدند تصمیم گرفتند تا در نقشه‌ای دقیق با نفوذ به بدنه مسلمین و ترویج خرافات و دین‌انگاری چیزهایی که داخل دین نیست دین را پدیده‌ای مضحک و ناکارمد جلوه دهند. پدیده بدعت پدیده مختص به اسلام نیست و تمام ادیان الهی با این معضل دست و پنجه نرم کرده‌اند.
 

معنی بدعت

بدعت در لغت به معنای چیز نوپیدا و بی‌سابقه، آیین نو و رسم تازه[1] می‌باشد و در اصطلاح عبارت است از نسبت دادن امر تازه‌ای‌ به دین که‌ اصلی‌ در کتاب‌ و سنت‌ ندارد[2] و به عبارت دیگر بدعت عبارت است از کم و یا زیاد کردن دین در مناسک، اعتقادات و اخلاقیات در حالی که آن کم و زیاده ریشه ای در دین ندارد.[3] در مقابل بدعت واژه سنت قرار دارد، سنت عبارت است از مجموعه از عقاید احکام و اخلاقیاتی که بر پایه وحی قرار دارد و از طریق رسول‌خدا(ص) و اهل‌بیت(ع) به دست ما رسیده است.[4]
 

اهل‌بدعت در نگاه اهل‌بیت(ع)

اهل‌بیت(ع) در مقابل با بدعت‌گذاران از شدید‌ترین روش استفاده می‌کردند و با توجه به خطری که بدعت‌گذاری برای جامعه مسلمین داشته و دارد به روشنگری بدون ملاحظه در مورد این پدیده می‌پرداختند. رسول‌خدا(ص) در روایت شریفی بدعت‌گذاران را بد‌ترین مخلوقات خدا دانسته و می‌فرماید:

أهلُ البِدَعِ شَرُّ الخَلقِ والخلیقةِ.[5]  
بدعت‌گذاران بدترین مردم و موجودات هستند.
اهل‌بدعت معمولا انسان‌های سیاست‌مداری هستند و خود را در پشت نقاب دین‌داری و در لابه‌لای هزار دلق و رنگ مخفی می‌کنند تا بتوانند به اهداف خود برسند؛ به همین دلیل برای مبارزه با آن‌ها باید اول آن‌ها را شناخت و صفات آن‌ها را دانست تا در مبارزه با بدعت دچار اشتباه نشویم؛در واقع بدعت‌گذاران به عنوان راه زنان طریق و کسانی که در لباس دین‌داریِ منافقانه مردم را از راه خدا دور می‌کنند به عنوان بد‌ترین مخلوقات خدا به مردم معرفی شده‌اند. تعابیر اهل‌بیت(ع) در مورد بدعت‌گذاران گاه به مراتب تند‌تر می‌شود و این نشان از خطری بزرگ است که اهل‌بیت(ع) نسبت به آن حساسیت نشان داده‌اند رسول‌خدا(ص) در تعبیری بسیار تند و کم سابقه اهل‌بدعت را سگ‌های جهنم دانسته و می‌فرماید:

أهلُ البدعِ کِلابُ أهلِ النّارِ.[6]
بدعت‌گذاران، سگهاى اهل دوزخ هستند.


نشانه‌های اهل بدعت

اهل‌بدعت معمولا انسان‌های سیاست‌مداری هستند و خود را در پشت نقاب دین‌داری و در لابه‌لای هزار دلق و رنگ مخفی می‌کنند تا بتوانند به اهداف خود برسند؛ به همین دلیل برای مبارزه با آن‌ها باید اول آن‌ها را شناخت و صفات آن‌ها را دانست تا در مبارزه با بدعت دچار اشتباه نشویم؛ این شناخت آنجا اهمیت بیشتری پیدا می‌کند که اهل‌بدعت تلاش می‌کنند تا خود را به عنوان منادیان اسلام ناب جا بزنند و مؤمنان حقیقی و آگاه را به بدعت‌گذاری و تحریف متهم نمایند.

 درروایات اهل‌بیت(ع) مشخصاتی برای اهل‌بدعت بیان شده است که با شناخت آن‌ها و تطبیق این مشخصات بر افراد می‌توانیم اهل‌بدعت را از مؤمنان حقیقی تشخیص دهیم. امیر‌مؤمنان(ع) در بیان مشخصات اهل‌بدعت دو دسته خصوصیات را تبیین کرده و می‌فرماید:

أمّا أهلُ البِدعةِ فالمُخالِفونَ لأمرِ اللّه ولِکتابهِ ورسولِه ، العاملونَ بِرأیِهم وأهوائهِم وإنْ کَثُروا.[7]
بدعت‌گذاران کسانى هستند که با فرمان خدا و کتاب او و پیامبرش مخالفت مى‌ورزند و بر اساس رأى و گرایش‌هاى خود عمل مى کنند؛ هر چند شمارشان بسیار باشد.

 

نشانه اول

اولین نشانه اهل‌بدعت در کلام اهل‌بیت(ع) این است که آن‌ها با فرامین خدا و رسول‌خدا(ص) و دستورات وارد شده در قرآن به بهانه‌های مختلف مثل مصلحت و تغییر زمان مخالفت می‌کنند و با هر آنچه که از کتاب و سنت در تقابل با دنیای خود ببینند به مبارزه می‌پردازند. به عنوان مثال صوفیان به عنوان یکی از اولین گروه‌های بدعت‌گذار در دین؛ شریعت را نقض کرده و به بهانه تمسک به طریقت از بسیاری از حدود شریعت عبور کرده‌اند و زمانی که از قرآن و سنت برای آن‌ها حجت اقامه می‌شود می‌گویند این دستورات برای انسان‌ها عادی صادر شده است نه برای کسانی که پا در مسیر طریقت نهاده‌اند و کامل شده‌اند؛ غافل از اینکه بزرگ‌ترین انسان‌ها چون امیر‌مؤمنان(ع) تا آخرین لحظه در مسیر شریعت قرار داشتند و اصلا این دو مسیر را جدای از هم تصور نمی‌کردند.


نشانه دوم

نشانه دومی که در روایت مطرح شده است این است که اهل‌بدعت به جای آنکه فعل خود را مستند به کلام خدا، رسول‌خدا(ص) و یا ائمه معصومین(ع) کنند آن را به رأی خود و هواهای نفسانی خود مستند می‌کنند؛ آنان در مقابل احتجاج مستند مؤمنین نظر خود را به عنوان قرائت جدیدی از دین ارائه می‌دهند و تلاش می‌نمایند تا با تئوریزه کردن امیال نفسانی خود آن را به نحوی متخذ از دین نشان دهند؛ این روال تا آنجا ادامه پیدا می‌کند که علی رغم تظاهر دینی چیزی از دین اصیل در افعال و گفتار آنها پیدا نمی‌شود.

 این جماعت معمولا کسانی هستند که دین را خوب می‌شناسند و زبان دین را خوب بلد هستند و از همین راه می‌توانند برای خود عِده و عُده زیادی جمع کنند و چون در نگاه مردم یکی از مؤلفه‌های حقانیت، کثرت طرفداران است امیرمؤمنان(ع) در پایان روایت با قیدی احترازی به این نکته اشاره کرده و می‌فرمایند این این افراد اهل بدعتند هرچند گروه زیادی را دور خود جمع کرده باشند و جمعیتشان قابل توجه باشد.

یکی دیگر از نشانه هایی که روایات اهل‌بیت(ع) برای شناخت اهل‌بدعت بیان شده است این است که فردی با علم به اینکه باسواد‌تر از او در جامعه هست مردم را به خود دعوت نماید؛ امام صادق(ع) در مورد چنین فردی می‌فرماید:
 
مَن دعا النّاسَ إلى نفسِه وفیهِم مَن هُو أعلمُ مِنه فهُو مُبْتَدِعٌ ضالٌّ .[8]
هر که مردم را به خود فرا خواند، حال آن که در میان آنان داناتر و عالم‌تر از او هست، بدعت‌گذارى گمراه است.

در واقع می‌توان گفت انسان‌های کم سواد با روابط عمومی بالا تلاش می‌کنند تا خود را به عنوان شخصیتی کاریزماتیک معرفی کنند که از قضا به خاطر فقر فرهنگی جامعه این ترفند در موارد زیادی جواب می‌دهد. این افراد برای حفظ جایگاه خود سعی می‌کنند با ابداعات جدید و مطابق با ذائقه اجتماعی جامعه را به سمت خود متمایل نمایند و این سرآغاز بدعت‌گذاری‌های خطر ناک است.


منابع:
[1] فرهنگ فارسی معین ، ذیل واژه
[2] مجمع‌ البحرین‌، ج۱، ص۱۶۴
[3] الحدود و الحقائق سید مرتضی ص 154
[4] عوائد الایام،ج۱، ص۱۱۳
[5] کنز العمّال، ح 1095 و 1126
[6] کنز العمّال، ح 1125
[7]  کنز العمّال،  ح 44216.
[8]  تحف العقول : 375


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما