تاریخ زرتشت تاریخی تاریک و مبهم است.
چکیده
تاریخ زرتشت تاریک و مبهم است.در برخی از روایات اسلامى آنها از پیروان یکى از انبیا شمرده شده اند (که بعدا از اصل توحید منحرف گشته و به افکار و عقائد شرک آلود روى آورده اند).
تعداد کلمات: 1730/ تخمین زمان مطالعه 8 دقیقه.
کارشناسی ارشد تصوف و عرفان اسلامی
چیزى که امروز بیش از همه شهرت دارد مساله اعتقاد به دو مبدأ خیر و شر یا نور و ظلمت است، به این ترتیب که خداى نیکیها و نور را" اهورامزدا" و خداى شر و ظلمت را" اهریمن" مىدانند، و به عناصر چهار گانه مخصوصا" آتش" احترام بسیار مىگذارند تا آنجا که آنها را" آتش پرست" مىخوانند و هر جا آنها هستند آتشکده اى کوچک یا بزرگ نیز وجود دارد.تردیدى نیست که امروز مجوس به پیروان زردشت گفته مىشود، و یا لا اقل پیروان زردشت بخش مهمى از آنان را تشکیل مىدهند، ولى تاریخ خود زردشت نیز به هیچوجه روشن نمى باشد، تا آنجا که بعضى ظهور او را در قرن یازدهم قبل از میلاد دانسته اند و بعضى در قرن ششم یا هفتم!. این تفاوت و اختلاف عجیب یعنى پنج قرن! نشان مىدهد که تا چه اندازه تاریخ زردشت تاریک و مبهم است.معروف این است او کتابى به نام" اوستا" داشته که در سلطه اسکندر بر ایران از بین رفته است، و بعدا در زمان بعضى از پادشاهان ساسانى بازنویسى شده.از عقائد آنها مطالب زیادى در دست نداریم، ولى چیزى که امروز بیش از همه شهرت دارد مساله اعتقاد به دو مبدأ خیر و شر یا نور و ظلمت است، به این ترتیب که خداى نیکیها و نور را" اهورامزدا" و خداى شر و ظلمت را" اهریمن" مىدانند، و به عناصر چهار گانه مخصوصا" آتش" احترام بسیار مىگذارند تا آنجا که آنها را" آتش پرست" مىخوانند و هر جا آنها هستند آتشکده اى کوچک یا بزرگ نیز وجود دارد. بعضى واژه مجوس را از ماده" مغ" که به پیشوایان و روحانیین این مذهب مىگفتند مشتق مىدانند، و" مؤبد" که اکنون به روحانیین آنها گفته مىشود در اصل از ریشه" مغود" بوده. در روایات اسلامى آنها از پیروان یکى از انبیاى بر حق شمرده شده اند (که بعدا از اصل توحید منحرف گشته و به افکار و عقائد شرکآلود روى آوردهاند). در بعضى از روایات مىخوانیم مشرکان مکه از پیامبر ص تقاضا کردند از آنها جزیه بگیرد، و اجازه بت پرستى به آنها بدهد! پیامبر ص فرمود: من جز از اهل کتاب جزیه نمى گیرم، آنها در پاسخ نوشتند تو چگونه چنین مىگویى در حالى که از مجوس منطقه" هجر" جزیه گرفته اى؟! پیامبر ص فرمود: " مجوس پیامبرى داشتند و کتاب آسمانى، پیامبرشان را به قتل رساندند، و کتاب او را آتش زدند"!.( مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، 1374ش، ج14، صص 44-45).
نظام موجود در دین زرتشت به نظر استاد شهید مطهری (ره) نظام احسن نیست!.
آیا زرتشت مبدأ اصلى جهان را دو اصل مىداند؟ در دوره ساسانیها این فکر پیدا شده بود، ولى خود زرتشت چطور؟ آیا زرتشت قائل به دو مبدأ اصلى براى جهان است، یکى اهورا مزدا و دیگرى اهریمن؟ یا اینکه مسلماً در کیش زرتشت حتى در همان تعلیمات اصلى زرتشت هم این مشکل خلقت حل نشده بوده است؛ یعنى از نظر زرتشت بالاخره موجودات دو دسته هستند، بعضى وجودشان خیر است و بعضى وجودشان شر است. منتها معتقد است که آن فرشته اى که فرشته خرد مقدس بود منشأ موجودات خیر شد و آن دیگرى که فرشته خرد خبیث بود منشأ اشیاء بد (اشیائى که باید نمى بودند و هستند). طبعاً روى این حساب هم نظام موجود نظام احسن نیست.او از نظر مبدأ اصلى قائل به یک مبدأ در عالم است ولى معتقد است که آن مبدأ کل، دو موجود خلق کرد و این دو موجودْ مبدأ دو تیره موجود شدند، یکى از آنها منشأ موجودات خیر عالم است و آن دیگرى منشأ شرور عالم؟ مسلماً در کیش زرتشت حتى در همان تعلیمات اصلى زرتشت هم این مشکل خلقت حل نشده بوده است؛ یعنى از نظر زرتشت بالاخره موجودات دو دسته هستند، بعضى وجودشان خیر است و بعضى وجودشان شر است. منتها معتقد است که آن فرشته اى که فرشته خرد مقدس بود منشأ موجودات خیر شد و آن دیگرى که فرشته خرد خبیث بود منشأ اشیاء بد (اشیائى که باید نمى بودند و هستند). طبعاً روى این حساب هم نظام موجود نظام احسن نیست.( مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (انسان شناسى قرآن)، 1377ش، ج29، ص 160).
اصلاحات زردشت.
اصلاحات زردشت یکى در ناحیه منع پرستش دیوان است. زردشت تنها به پرستش اهورامزد دعوت مىکرده است و دیوان را پلید و ملعون و غیر قابل پرستش مىدانسته است. زردشت قربانى گاو و هر حیوان دیگر را منع کرده است.همه کسانى که زردشت را یک شخصیت حقیقى و تاریخى مىدانند اعتراف دارند که زردشت در جامعه خود اصلاحات اقتصادى و اعتقادى و اجتماعى به عمل آورد. اصلاحات زردشت یکى در ناحیه منع پرستش دیوان است. زردشت تنها به پرستش اهورامزد دعوت مى کرده است و دیوان را پلید و ملعون و غیر قابل پرستش مىدانسته است. زردشت قربانى گاو و هر حیوان دیگر را منع کرده است. دومزیل در مقالهاى که در کتاب تمدن ایرانى دارد مى نویسد: «اصلاح زردشت تمام و کمال است. وى طریقه جدیدى براى تشکیلات اجتماعى نیاورده ولى جنبه اقتصادى اصلاح او بسیار قوى است. در حال حاضر عموماً عقیده دارند که اصلاحات زردشت موقعى صورت گرفته که عده اى از اقوام آریایى از حالت صحراگردى به حالت شهرنشینى و ده نشینى درمى آمدند و چریدن گله ها در روى مراتع نامعلوم را به چریدن در روى زمینه اى مخصوص به هر قوم و قبیله مبدل نموده بودند. به همین دلیل براى گاو نر و ماده یک نوع احترام مخصوص، احترام مذهبى قائل شده بودند. مثلًا کود حیوانى در تشکیلات جدید شهرنشینى و ده نشینى اهمیت خاص پیدا کرده و حتى ادرار گاو به درجه مواد پاک و پاک کننده ارتقاء یافته است.».( مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (خدمات متقابل اسلام و ایران)، 1377ش، ج14، ص 189).
بیشتر بخوانید: دین مزدیسنا چیست؟!
دین مزدیسنا.
زرتشت مردم را به دین مزدیسنا یعنى دین توحید که مردم را از شرک به خدا و بت پرستى منع میکرد، دعوت نمود؛ زرتشت همه معتقدات مغها یعنى مجوسهاى قدیم را باطل شمرد و گفت: نیروهاى زیاد براى خیر و خدایان بیشمار براى شر هیچکدام نیست فقط یک خدا هست و آن «اهورامزدا» است، قواى روحى که گمان میکنید خالق خیر یا شراند خالق نیستند بلکه خود مخلوق اهورامزدا، هستند. نیز زرتشت گفت خداوندان خیر بنام امشاسپندان و- یزتا- یعنى فرشتگان خوانده مىشوند و مظهر امور شر «انگره مىنیوش» ملکم در تاریخ ایران مىنویسد: «پارسیان در میان سایر ملل قدیم تنها ملتى هستند که در هیچ یک از ادوار تاریخى خود به بت پرستى روى نیاوردند».یعنى شیطان نام دارد. (بعدها این نام تحریف شده بنام «آنرومین» و باز تحریف شده به «اهرمن» مشهور شده). نیز زردشت گفت: زندگى انسان با مرگ پایان نمىپذیرد و بلکه زندگى دیگرى در انتظار اوست و جان، پس از مرگ تن باقى است. نیز زرتشت گفت: اخلاق یعنى پندار و گفتار و کردار نیک، از دین جدا نیست. دین زرتشت اصولا از شائبه بت پرستى مبرا بوده و بهیچ شکلى از اشکال، پرستش بتها را اجازه نمیداد، ملکم در تاریخ ایران مىنویسد: «پارسیان در میان سایر ملل قدیم تنها ملتى هستند که در هیچ یک از ادوار تاریخى خود به بت پرستى روى نیاوردند».( بلاغی، سید عبد الحجت، حجة التفاسیر، 1386ش، ج1، ص 489).
انحطاط دین زرتشت (تحریف و تغییر مزدیسنا).
انحطاط دین زرتشت از قرن سوم قبل از میلاد شروع شده و در این قرن است که عقاید مجوسى دوباره سر بلند کرده و مؤثرات خارجى نیز در آن تأثیر نموده تا جائى که مىبینیم این دین کوروش و داریوش- در عصر امپراطورى رومى ها و زمان آنتونى کاملا به شکل دیگرى تغییر یافته، سادگى اولیه خود را از دست داده و چنان عقاید ناباب در آن راه یافته و آنقدر پیرایه بآن بسته شده که اگر خود زردشت باز آید، آنرا نمىشناسد.حقیقتى که نباید آنرا نادیده انگاشت این است که: هجوم اسکندرى، تنها از لحاظ سیاسى دولت پارس را در هم نکوبیده بلکه پیکر دین مقدس پارس را جریحه دار ساخته است. حقیقتى که نباید آنرا نادیده انگاشت این است که: هجوم اسکندرى، تنها از لحاظ سیاسى دولت پارس را در هم نکوبیده بلکه پیکر دین مقدس پارس را جریحه دار ساخته است. یک داستان باستانى پارس مىگوید که: «کتاب دینى مقدس زرتشت؛ روى دوازده پوست گاو با آب زر نوشته شده بود، و این کتاب در ایام هجوم اسکندر به آتش سوخته شد». البته نوشته روى پوست دوازده گاو شاید مبالغه آمیز باشد اما چیزى که شک در آن نیست این استکه: هجوم اسکندر، با اوستا کتاب زردشت همان کرد که غارت بخت نصر با توراة نمود، زیرا پس از این دو غارت هر دو دین، سرمایه اصلى خود را که کتاب مقدسشان بود از دست دادند.(همان، صص 490-491).
بیان احوال زردشت از نظر فرغانی شاگرد مکتب قونوی در عرفان نظری.
یکى از بزرگ ترین شاگردان حوزه درس قونوى سعید الدین فَرْغانى است که از ایشان اثرى فاخر به نام مشارق الدراری که شرح بر تائیّة الکبرى است موجود است وی در این کتاب در بیان احوال زرتشت معتقد است گوییا این زردشت، مردى بوده است در عهد شاه گشتاسب از ملوک عجم، نزدیک به زمان موسى- على نبیّنا و علیه السلام- و در اول این مرد، به علم نجوم و احکام او، دانا بوده است و از خالق و مبدأ اندک آگاهیى داشته، و قابلیّت و راستیى و صدقى و عدلى، فطرى در نفس او بوده است، و همانا به مدد احکام نجوم، اندک مایه شعورى یافته است از ظهور موسى- علیه السلام- به طریق اجمال و معلوم کرده است که شخصى در این عالم پیدا خواهد آمد که او را به سبب نور آتش و طلب آن، تجلّیى از خالق و مبدأ روى نماید، و آن سبب دعوت او شود مر خلق را، پس داعیه اى در او پیدا آمده است بر آن امید که مگر آن برگزیده او باشد، و به حکم آن داعیه بر ریاضات و مجاهدات عظیم اقدام نموده، و به خلوت و عزلت از خلق مشغول گشته، به سبب عدم مرشد، آن انوار فتح باب دخول شیطان شده است بر او، آن را به صورت آتش بدو نموده و از میان آتش به وى خطابها مى کرده، و سخنان معقول حکمت آمیز مناسب اعتقاد او، در راستى و کم آزارى با او مى گفته، و او آن خطابها را وحى گمان برده، و خود را پیغامبر پنداشته و خلق را به راستى و کم آزارى و امانت دعوت کرده.و بعد از مدتى ملازمت جوع و سهر و صمت و عزلت مثل انوارى که به سبب، خلوت و ریاضت، بر بعضى خلوتیان، اکنون ظاهر مىشود، چنان که خلوتخانه به یک بار، از آن انوار روشن مىگردد، بر این زردشت آشکارا گشته است، و به سبب عدم مرشد، آن انوار فتح باب دخول شیطان شده است بر او، آن را به صورت آتش بدو نموده و از میان آتش به وى خطابها مى کرده، و سخنان معقول حکمت آمیز مناسب اعتقاد او، در راستى و کم آزارى با او مى گفته، و او آن خطابها را وحى گمان برده، و خود را پیغامبر پنداشته و خلق را به راستى و کم آزارى و امانت دعوت کرده. و چون شیطان از میان آن انوار با وى خطاب کرده است، که این نور عین آتش است، خلق را به عبادت آتش دعوت کن، او بنا بر آن علم و شعور ناتمام خود، آن را قبول کرده است، و چیزى از آن انوار به خلق نموده است، و همه آن انوار را به آتش تشبیه کرده اند، پس به پرستش آتش، خلق را دعوت کرده است و آن آتش که برافروخته است و خلق را به پرستش آن دعوت کرده إلى الآن، منطقى نشده است، و اول خود در آن آتش در آمده است، چون خلق دیده اند که آن آتش او را نسوخت، دعوت او را به کلى قبول کرده اند، و دین او گرفته و شاه گشتاسب هم دین او را پذیرفته است، و آن مخاطبات که از میان آن انوار شنیده است، آن را جمع کرده است، و کتاب زند نام نهاده.( فرغانی، سعیدالدین، آشتیانی، مشارق الدراری شرح تائیه ابن فارض، ایران، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، 1379ش، صص 751-752).
1- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ایران، تهران، انتشارات دارالکتب الإسلامیة، چاپ سی و دوم، 1374ش.
2- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، ایران، تهران – قم، انتشارات صدرا، چاپ هشتم،1377ش.
3- بلاغی، سید عبد الحجت، حجة التفاسیر، ایران، قم، انتشارات حکمت، چاپ اول، 1386ش.
4- فرغانی، سعیدالدین، آشتیانی، مشارق الدراری شرح تائیه ابن فارض، ایران، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، 1379ش.