نگاهی گذرا به سوره حمد (8)
تهیه کننده : احمدرضا داودی
منبع : راسخون
منبع : راسخون
« الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِينَ»
حضرت علی نیز می فرماید:«خدا را حمد می کنم در نعمت هایش همانگونه که در سختی ها حمد می کنم.»
بشر از روزگار کهن تا به امروز این احساس را در خود داشته که باید در برابر مقام برجسته ای تواضع داشته باشد.ریشه بت پرستی در عصر جاهلیت به همین احساس بر می گردد.گرچه که بت پرستی مردم آن روزگار در غالبی ساده و بت پرستی انسان مدرن امروزبه شکل پیچیده تر بوده ،ولی همگی همه اشتباه در مصداق بوده، و چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند؛اما با این وجود نشان از این دارد که این حس مشترک ریشه در فطرت دارد.انسان نمی تواند در برابر زیبای ها و نعمت های فراوان بی تفاوت باشد.او به دنبال پدید آورنده می گردد تا سر به آستانش بر آورد.
مدح به ستايش و تقديري مي گويند كه در برابر زيبايي صورت مي پذيرد . تفاوت مدح و حمد در اين است كه مدح كننده وقتي به يك اثر و هنر زيبا برخورد مي كند آن را آفرين مي گويد هر چند پديد آورندة آن اثراز خود اختياري نداشته باشد ویا اگر هم دارد مدّ نظر نباشد . مانند وقتي كه انسان جلوه زيبای طبيعت را مي بيند و لذت می برد و به طبیعت که شامل گل وگیاه و درخت است آفرین می گوید.در این نمونه گرچه طبیعت خالق دارد اما به آن توجه نشده و بیننده طبیعت با مشاهده آن روی محبوب را نیافته بلکه ذهنش در خود اثر متمرکز شده و فراتر نرفته است.
دايره مفهوم شكر از مدح و حمد تنگ تراست و به عكس العمل و يا تقديري مي گويند كه در برابر نعمتی که به او رسيده ،صورت مي پذيرد.مانند وقتی که شما به کسی افطاری می دهید و او از شما تشکر می کند.
با توجه به تفاوت این سه واژه در می یابیم ،انسانی که بینش توحیدی دارد وقتی به زیبایی ها و شاهکارهای خلقت نگاه می کند در رأس همه آنها خداوند را مي بينيد به جاي اينكه زيبايي های عالم را مدح كند خالق و آفريننده آن را حمد مي كند.و فقط او را سزاوار ستایش می یابد. چون اوست كه خالق همه موجودات می باشد.آفریننده ای که آثار و هنر مندي هاي او بر خاسته از اختيار می باشد. و هیچ جبری بر او غلبه ندارد.
تک تک موجودات این عالم براساس یک نظم در حال سیر به سمت کمال خود می باشند.شیوه زندگی حیوانات و رشد گیاهان نمونه بارز این موضوع اند.مورچه بر اساس یک برنامه مشخص به جمع آوری توشه برای زمستان می پردازد.و زنبور عسل طبق یک هماهنگی دقیق بین اعضای گروه به تولید عسل می پردازد.وقتی کشاورز دانه گندم را در زمین قرار می دهد و روی خاک آب می ریزد؛دانه گندم در مرحله نخست می پوسد و از دل آن دانه گندیده جوانه سبز بیرون می آید. کدام نیرو است که او را هدایت می کند تا از درون خاک سخت و تاریک بیرون بیاید.چگونه خاک را کنار می زند.این نمونه ها همه نشان از تربیت الهی است.
« عالمين » جمع عالم است و مراد از عالم مجموعه اي همانند از مخلوقات خدا مي باشد مثل عالم انسان ، عالم جن،دنياي حيوانات و... . حال با توجه به دو واژة « رب » و « عالمين» آیه این گونه معنا می شود.که مالک و صاحب اختيار همة اصناف موجود و مربّي آنها خداوند رحمان و رحيم است. وچون پس از این آیه الرحمن والرحيم تکرار شده معلوم می شود که که جهان بر پایه رحمت استوار شده است .خدایی که رحمت را بر خود واجب نموده جهانیان را خلق کرده است و به آنان نعمت وجود بخشیده است.خلقت مخلوقات خدا بر اساس لطف او بوده نه اینکه آنان لیاقتی داشته اند.
انسانها مانند سایر موجودات علاقه مندند که با آنها برخوردي از روي رأفت و مهرباني شود، تا برخوردي برخواسته ازمنطق خشك و بي روح و يا تهديد و تحقير.و بدیهی است که تأثيري كه محبت در افراد دارد هيچ موقع خشونت نخواهد داشت. خدایی که آفریننده انسان است و با تمام ابعاد وجودي اوآشناست از طريق دوستي و محبت اراده کرده بندگانش را به سوي خود متمايل كند.البته باید توجه داشت که مهرباني و لطف انسانها با رحمت و بخشش حضرت حق فاصله بسيار زيادي دارد.چون مهرباني ما انسانها به دیکدیگران يك جنبه انفعالي دارد. وقتي كه رهگذري در كنار خيابان بچه يتيمي را مي بيند و از تماشا كردن اين صحنه حس ترحم و دلسوزي او تحريك مي شود و كمكي به فقير مي كند. كار او در حقيقت نتيجه واكنش و انقلاب دروني است.اما خداوند به خاطر دلسوختگي نيست که رحمت مي کند. بلكه ذات او منشأ خير و رحمت است.
از نکات اخلاقی که از این آیه می توان بهره مند شد ،این است که اگر می بینیم برخی از انسانها خود را با دیگران مقایسه می کنند. و بررسی میکنند ببینند سایر انسانها چه امکاناتی دارند که آنها ندارند تا طلبکار خدا شوند،نشانه بی ادبی بنده است.بندگان خدا هر بهره ای که از حیات و علم و قدرت و نعمت های دنیوی می برند،خدا به آنان بخشیده است .بنابراین ندارد طلبکار خدا بشوند،بلکه باید بکوشند شکر نعمت های خدا را در حد توان به جا آورند.
ادامه دارد ....
/خ
حمد پروردگار عالَم
حضرت علی نیز می فرماید:«خدا را حمد می کنم در نعمت هایش همانگونه که در سختی ها حمد می کنم.»
بشر از روزگار کهن تا به امروز این احساس را در خود داشته که باید در برابر مقام برجسته ای تواضع داشته باشد.ریشه بت پرستی در عصر جاهلیت به همین احساس بر می گردد.گرچه که بت پرستی مردم آن روزگار در غالبی ساده و بت پرستی انسان مدرن امروزبه شکل پیچیده تر بوده ،ولی همگی همه اشتباه در مصداق بوده، و چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند؛اما با این وجود نشان از این دارد که این حس مشترک ریشه در فطرت دارد.انسان نمی تواند در برابر زیبای ها و نعمت های فراوان بی تفاوت باشد.او به دنبال پدید آورنده می گردد تا سر به آستانش بر آورد.
تفاوت حمد و مدح و شكر
مدح به ستايش و تقديري مي گويند كه در برابر زيبايي صورت مي پذيرد . تفاوت مدح و حمد در اين است كه مدح كننده وقتي به يك اثر و هنر زيبا برخورد مي كند آن را آفرين مي گويد هر چند پديد آورندة آن اثراز خود اختياري نداشته باشد ویا اگر هم دارد مدّ نظر نباشد . مانند وقتي كه انسان جلوه زيبای طبيعت را مي بيند و لذت می برد و به طبیعت که شامل گل وگیاه و درخت است آفرین می گوید.در این نمونه گرچه طبیعت خالق دارد اما به آن توجه نشده و بیننده طبیعت با مشاهده آن روی محبوب را نیافته بلکه ذهنش در خود اثر متمرکز شده و فراتر نرفته است.
دايره مفهوم شكر از مدح و حمد تنگ تراست و به عكس العمل و يا تقديري مي گويند كه در برابر نعمتی که به او رسيده ،صورت مي پذيرد.مانند وقتی که شما به کسی افطاری می دهید و او از شما تشکر می کند.
با توجه به تفاوت این سه واژه در می یابیم ،انسانی که بینش توحیدی دارد وقتی به زیبایی ها و شاهکارهای خلقت نگاه می کند در رأس همه آنها خداوند را مي بينيد به جاي اينكه زيبايي های عالم را مدح كند خالق و آفريننده آن را حمد مي كند.و فقط او را سزاوار ستایش می یابد. چون اوست كه خالق همه موجودات می باشد.آفریننده ای که آثار و هنر مندي هاي او بر خاسته از اختيار می باشد. و هیچ جبری بر او غلبه ندارد.
آفریننده جهان وجود
تک تک موجودات این عالم براساس یک نظم در حال سیر به سمت کمال خود می باشند.شیوه زندگی حیوانات و رشد گیاهان نمونه بارز این موضوع اند.مورچه بر اساس یک برنامه مشخص به جمع آوری توشه برای زمستان می پردازد.و زنبور عسل طبق یک هماهنگی دقیق بین اعضای گروه به تولید عسل می پردازد.وقتی کشاورز دانه گندم را در زمین قرار می دهد و روی خاک آب می ریزد؛دانه گندم در مرحله نخست می پوسد و از دل آن دانه گندیده جوانه سبز بیرون می آید. کدام نیرو است که او را هدایت می کند تا از درون خاک سخت و تاریک بیرون بیاید.چگونه خاک را کنار می زند.این نمونه ها همه نشان از تربیت الهی است.
« عالمين » جمع عالم است و مراد از عالم مجموعه اي همانند از مخلوقات خدا مي باشد مثل عالم انسان ، عالم جن،دنياي حيوانات و... . حال با توجه به دو واژة « رب » و « عالمين» آیه این گونه معنا می شود.که مالک و صاحب اختيار همة اصناف موجود و مربّي آنها خداوند رحمان و رحيم است. وچون پس از این آیه الرحمن والرحيم تکرار شده معلوم می شود که که جهان بر پایه رحمت استوار شده است .خدایی که رحمت را بر خود واجب نموده جهانیان را خلق کرده است و به آنان نعمت وجود بخشیده است.خلقت مخلوقات خدا بر اساس لطف او بوده نه اینکه آنان لیاقتی داشته اند.
انسانها مانند سایر موجودات علاقه مندند که با آنها برخوردي از روي رأفت و مهرباني شود، تا برخوردي برخواسته ازمنطق خشك و بي روح و يا تهديد و تحقير.و بدیهی است که تأثيري كه محبت در افراد دارد هيچ موقع خشونت نخواهد داشت. خدایی که آفریننده انسان است و با تمام ابعاد وجودي اوآشناست از طريق دوستي و محبت اراده کرده بندگانش را به سوي خود متمايل كند.البته باید توجه داشت که مهرباني و لطف انسانها با رحمت و بخشش حضرت حق فاصله بسيار زيادي دارد.چون مهرباني ما انسانها به دیکدیگران يك جنبه انفعالي دارد. وقتي كه رهگذري در كنار خيابان بچه يتيمي را مي بيند و از تماشا كردن اين صحنه حس ترحم و دلسوزي او تحريك مي شود و كمكي به فقير مي كند. كار او در حقيقت نتيجه واكنش و انقلاب دروني است.اما خداوند به خاطر دلسوختگي نيست که رحمت مي کند. بلكه ذات او منشأ خير و رحمت است.
از نکات اخلاقی که از این آیه می توان بهره مند شد ،این است که اگر می بینیم برخی از انسانها خود را با دیگران مقایسه می کنند. و بررسی میکنند ببینند سایر انسانها چه امکاناتی دارند که آنها ندارند تا طلبکار خدا شوند،نشانه بی ادبی بنده است.بندگان خدا هر بهره ای که از حیات و علم و قدرت و نعمت های دنیوی می برند،خدا به آنان بخشیده است .بنابراین ندارد طلبکار خدا بشوند،بلکه باید بکوشند شکر نعمت های خدا را در حد توان به جا آورند.
ادامه دارد ....
پى نوشتها:
1- محمدجواد مغنیه ، تفسیر الکاشف ،چاپ اول ،تهران ، دار الكتاب الاسلامیه ،1424 ق، ج1، ص33.
2- امام علی علیه السلام ،نهج البلاغه ،ترجمه محمد دشتی ،چاپ چهارم ،قم ،انتشارات مشرقین ،خطبه 114،ص218.
3- ابی القاسم الحسین بن محمد معروف بالراغب الاصفهانی،المفردات فی غریب القرآن،چاپ دوم،دفتر نشر الکتاب،1404ه،ص184.
4- ر،ك، مفردات راغب ، ذيل معناي «عالم»
/خ