یکی از فرازهای این صلوات که باید بعنوان یک اصل کلی در سبک زندگی مومن سرلوحه قرار گیرد، فرازی است که عدم پیشی گرفتن و عدم عقب ماندن در آن توصیه شده است و همواره همراه بودن با آنان است که سالک را به رستگاری می رساند و راه دیگری وجود ندارد که امکان رستگاری در آن وجود داشته باشد. اینگونه می فرماید:
«الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مَارِقٌ وَ الْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زَاهِقٌ وَ اللازِمُ لَهُمْ لاحِقٌ»
این فراز سه بخش دارد که در مورد دو بخش آن در این مقاله، توضیح مختصری داده می شود.
1. جلو افتادن از اهل بیت (علیهم السلام) ممنوع؛ «المتقدم لهم مارق...»
این بخش از فراز، دلالت بر عدم پیشی گرفتن بر اهل بیت علیهم السلام است؛ این مسئله ی پیشی نگرفتن چنان مهم و اساسی است که خداوند متعال در قرآن کریم در سوره حجرات تصریح بدین مطلب دارد و می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ»؛[1] ای کسانی که ایمان آوردهاید (در هیچ کار) بر خدا و رسول تقدّم مجویید و از خدا پروا کنید، که خدا شنوا و داناست.
چند نمونه از پیشی گرفتن بر پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام)
1. در صحیح بخاری چنین آمده: «بنی تمیم آمدند خدمت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که برای قبیله ما رهبری را معین کن، خلیفه اول و دوم هر کدام کاندیدایی برای اینکار تعیین کرده و باهم گفتگو میکردند آیه نازل شد که بنی تمیم از «پیامبر» کسی را میخواهند، شما دخالت میکنید: «لا تقدموا بین یدی الله...»[2]
2. با این که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، ازدواج موقّت را شرعی و قانونی اعلام فرمودند، امّا خلیفه دوم آن را حرام کرد.[3] این خود، نوعی پیش افتادن از پیامبر صلی الله علیه و آله است که در این آیه از آن نهی شده است. این هم می تواند مصداق «لا تُقَدِّمُوا بَینَ یدَی اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» باشد؛ یعنی پیشی گرفتن در امر شرعی.
معنای «مارق»
کلمه مارق در فراز مذکور، اسم فاعل از ماده «م ر ق» است. این ماده به معنای برون رفتن از چیزی است، مانند تیر که از کمان برون میجهد. خوارج را چون از جمع مسلمانان بیرون رفتند، مارقین میگویند.[4]
زبیدی مینویسد: مروق به معنای خروج و بیرون رفتن است، و این گروه از آنجا که از دین خارج شده و بر امام علی(علیه السلام) شوریدند، مارقین نامیده شدند.[5]
عبارت مشابه
باتوجه به این بخش از فراز مذکور، عبارت مشابهی در زیارت جامعه کبیره نیز آمده که نکاتی در بر دارد که در ذیل خواهیم گفت: در زیارت جامعه اینگونه آمده که: «... فَالرَّاغِبُ عَنْکُمْ مَارِقٌ...»
در این فراز از زیارت جامعه کبیره عبارت، رویگردان از اهل بیت علیهم السلام بکار رفته است؛ فعل رَغِبَ زمانی که با حرف «عن» متعدی گردد، به معنای رویگردانی بکار می رود؛ یعنی انسانی که از اهل بیت علیهم السلام، رویگردانی کند، از دین خارج شده است.
نتیجه دو عبارت مشابه
از جمع این دو بخش مشابه، دو مطلب آشکار گردید که:
الف) رویگردانی از اهل بیت علیهم السلام، خروج از دین را بدنبال دارد.
ب) پیشی گرفتن بر اهل بیت علیه السلام، نیز باعث خروج از دین می شود.
یعنی دو عامل باعث خروج از دین می گردد: یک: پیشی گرفتن بر اهل بیت علیهم السلام و دوم: رویگردانی از آنان و شاید در کل بتوان اینگونه جمع بندی نمود که پیشی گرفتن، خودش مصداقی از رویگردانی است که خروج از دین را در پی دارد.
تا بدین جا آشکار شد که انسانی که بر پیامبر و امامش، پیشی بگیرد، بسان تیری که از کمان خارج شده، از دین خارج می شود.
۲. عقب ماندن هم، ممنوع: «... وَ الْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زَاهِقٌ...»
عقب ماندن از اهل بیت علیهم السلام نیز، نابودی است؛ در این بخش از فراز صلوات شعبانیه، عقب ماندگی سبب نابودی است. در قرآن کریم، خداوند متعال می فرماید: «وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا»[6] و بگو: «حق آمد، و باطل نابود شد؛ یقیناً باطل نابود شدنی است»
معنای زهق:
زهق: زهق و زهوق به معنای هلاک و بطلان و اضحملال است؛ زهوق هم به معنای باطل شونده، منظور آشکار شدن بطلان باطل و اضمحلال آنست. [7]
با توجه به معنای بالا، زهق در عبارت به معنای آن است که عقب ماندن موجب بطلان، هلاک و اضمحلال است.
علاوه بر عبارت مورد بحث، عبارت مشابهی هم در زیارت جامعه کبیره وجود دارد که می فرماید: «الْمُقَصِّرُ فِی حَقِّکُمْ زَاهِقٌ» یعنی کسی که در حق شما کوتاهی کرد و کم گذاشت، هم نابود شدنی است.
آنچه از این دو عبارت می توان فهمید آن است که نابود شدن دو عامل دارد:
1. عقب ماندن از اهل بیت علهیم السلام.
2. کوتاهی در حق اهل بیت علیهم السلام.
همچنین بگونه ی دیگری نیز می توان نتیجه گرفت که: کوتاهی در حق اهل بیت، مصداق بارز و کامل عقب ماندن از ایشان است.
در آخر می توان با توجه به دو بخش از این فراز اینگونه گفت که:
۱. نه جلوتر عمل کردن و نه عقب ماندن از ایشان، هر دو محکوم به شکست است؛
۲. پیشی گرفتن و عقب ماندن هر دو از جهل و نادانی سرچشمه می گیرد؛ موید آن حدیثی است که از امیرمومنان علی علیه السلام نقل شده که فرمود: «لا تَرَى الجاهِلَ إلاّ مُفرِطا أو مُفَرِّطا؛[8] نادان را نمى بینى، مگر در حال زیادهروى یا کم گذاردن.»
چه بسا انسانی که عالم باشد اما تقوا نداشته و پرده در باشد، او مصداق بخش اول «المتقدم لهم مارق» و انسان نادانی که بدون علم، عبادتگزار گردد، مصداق بخش دوم «وَ الْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زَاهِقٌ» باشد.
چنانچه این جمله از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است: «قَصَمَ ظَهْرِی رَجُلانِ عالِمٌ مُتِهَتِّکٌ وَ جاهِلٌ مُتِنَسِّکٌ»؛ «دو نفر کمرم را شکستهاند: عالم پرده درِ بی تقوا و جاهل متعبّد دیندار».