مقدمه
امروزه یکی از خلاء های مهم در عرصه های کلان سیاسی و اجتماعی، نداشتن الگو جهت تحقق و پیشبرد اهداف است؛ با این توضیح که در عرصه های سیاسی، اقتصادی، بین المللی، زیست محیطی و..، داشتن الگوی مطلوب که مبتنی بر یک روش شناسی منطقی و کارآمد می باشد، از اهمیت قابل ملاحظه ای برخودار می باشد، چرا که بدون داشتن یک مبنای منسجم و منطقی و همچنین یک روش کارآمد برای دست یابی به اهداف، نمی توان آن گونه که باید، فرد و جامعه را به سمت رشد و تعالی رهنمون شد؛ به عنوان مثال فقدان یک الگوی کارآمد برای تولید و گردش ثروت، وجود اهداف و روش منطقی برای پیشبرد اهداف سیاسی در عرصه های ملی و بین المللی و همچنین یک الگوی کامل و جامع در عرصه ی تربیتی برای ملاک عمل قرار دادن تربیت رسمی و رسانه ای، ضرورت دارد و در عین حال فقدان آن احساس می شود.مهمترین علت فقدان این الگوها را می توان در عدم اهتمام به علوم انسانیِ اسلامی و علومِ بومی مشاهده کرد. چرا که با ابتنای علوم انسانی بر سنت اسلامی، می توان از ظرفیت ها و الگوهای موجود در سنت اسلامی که حاصل تلاش متفکران در طی سال ها و قرون متمادی می باشد استفاده کرد؛ از جهت دیگر نیز بومی بودن علوم تولید شده این ارمغان را حاصل می کند که آن چه که تولید می شود، متناسب با فرهنگ و جامعه ی مقصد باشد که در این صورت، تناسب قابل ملاحظه ای با آن جامعه خواهد داشت و افراد آن جامعه دچار از خود بیگانگی و غرابت با آن چه که تولید شده نمی شوند. بنابراین یکی از ضرورت های اساسی و بنیادین در جامعۀ امروزین، توجه و اهتمام به اسلامی بودن و بومی بودن علوم تولید شده می باشد. بنابراین یکی از نکات مهمی که در فعالیت های علمی اهمیت بسیار دارد، نقش الگوها می باشد و تولید علم نیز از سنخ فعالیت بوده[1] که از این قاعده مستثنی نمی باشد.
در این بین، الگوها و روش های متعددی برای دست یابی و تحقق علم اسلامی و علم دینی طراحی شده است که آن ها را در سه سطح حداقلی، میانی و حداکثری می توان تقسیم کرد[2] که یکی از پر اقبال ترین و موفق ترین این الگوها، الگویی است که شهید صدر، با نام «فقه النظریه» و «نظام سازی فقهی» بنا نهادند. که اهتمام ویژه این پژوهش، بحث از روش و الگویی است که ایشان طراحی کرده اند.
منبع
اولین و مهمترین سوالی که در مورد الگوی شهید صدر برای تحقق علم دینی مطرح می شود این است که منبع برای دست یابی به علم دینی چه می باشد؟ در پاسخ این سوال باید بیان کرد که ایشان تاکید دارند که منبع، برای تحقق علم دینی، سنت و میراث اسلامی می باشد که در مرحله اول، شامل قرآن و روایات می شود و در مرحله دوم، میراث فکری و تمدنی که متفکران و اندیشمندان مسلمان با تاکید بر قرآن و روایات به دست آورده اند نیز از جمله منابع سنت اسلامی تلقی می شود. بنابراین از منظر شهید صدر، علم دینی، علمی است که برآمده از آیات، روایات و همچنین سنت فکری و اعتقادی است که حاصل تلاش های متفکران و علمای اسلامی می باشد. البته ناگفته نماند که در تحلیل سنت اسلامی و همچنین در مرحله تطبیق این سنت، باید مولفه های مختلفی را لحاظ کرد که رجوع به فرهنگ جامعه، واقعیت های اجتماعی و همچنین سنت بومیِ جامعه ی مقصد، از جمله پارامترهایی هستند که در تولید علم دینی و اندیشه نظام سازی فقهی، قابل اغماض نمی باشند و به همین دلیل است که برخی عوامل تاریخی، اجتماعی و شخصیتی را، موثر در تحقق علم دینی می دانند[3]
روش
روشی که شهید صدر در نظام سازی فقهی مورد تاکید قرار می دهند، روش اجتهادی می باشد. از آن جهت که منبع، در روش نظام سازی فقهی، آیات و روایات می باشد، به همین دلیل، تنها کسی که می تواند در این وادی قدم بگذارد، کسی است که نحوه کشف گزاره و احکام را از آیات و روایات می داند و چنین شخصی که این روش و الگو را دارا می باشد، کسی است که در سنت اسلامی به او مجتهد می گویند، و او کسی است که با تسلط به روش استنباط احکام، می تواند به تحلیل منابع و ادله اسلامی دست بزند.
کل نگری
یکی از ملاحظات بسیار مهم در اندیشه شهید صدر، کل نگری در منابع و ادله می باشد. با این توضیح که متفکران و اندیشمندانی که درصدد ارائه و طراحی الگوی بر اساس گفتمان نظام سازی فقهی می باشند، باید نگاه کل نگرانه و جامع به سنت و اندیشه اسلامی داشته باشند و فلسفه ی این که این گفتمان، به گفتمانِ «نظام سازی فقهی» نام گذاری شده است، بدین جهت می باشد، چرا که بدون نگاه کل نگرانه و جامع به اندیشه اسلامی، نمی توان دست به تولید علم دینی زد و آن چه که تولید شده است را علم دینی توصیف کرد و به اندیشه اسلامی نسبت داد، چرا که نگاه جزیره ای و جزء نگرانه باعث می شود که تمام ابعاد و جنبه های آن مسئله بررسی و لحاظ نشود و این جزیره ای نگاه کردن، باعث نقص، ابهام و اِشکال در نتیجه و خروجی کار پژوهشی می شود.علاوه بر نکان یاد شده، از آن جهت که روش، در تولید نظام های اسلامی، روش اجتهادی می باشد، خودِ این روش اجتهادی، در بر گیرندۀ کل نگری در روش می باشد. علاوه بر این که برای تولید علم دینی، باید نگاه کل نگرانه به منبع داشت، باید این نگاه کل نگرانه و جامع را نسبت به خودِ ماهیت علم دینی نیز داشته باشیم که مبنی بر این نکته، در باب علم دینی، به تمامی علوم و رابطۀ منظومه ای آن توجه خواهد شد؛ علومی مانند علم دین، علم دینی، علم متعالی و... که به تمامی نظام های معرفتی و رشته های علمی مرتبط اهتمام دارد[4].
زیربنا و روبنا
اما استراتژی و روش شهید صدر در تولید نظام های اسلامی در گفتمان فقه النظریه بدین صورت است که ایشان الگویی متفاوت در تولید علم دینی طراحی کرده اند. چرا که معمول روش ها برای تولید نظریه و پارادایم ها بدین صورت است که از منابع و متون اولیه ی معرفت شناختی و روش شناختی، به تجزیه و تحلیل آن ها دست زده می شود که ثمره ی آن، تولید نظریه ها و گفتمان ها می باشد. بنابراین به صورت معمول، از مبانی به سمت گزاره ها حرکت می شود ولی در نظام سازی فقهی، حرکت وارونه است و از گزاره های تولید شده به سمت مبانی حرکت می شود. توضیح بیشتر این که فقیه و متفکری که در صدد استنباط حکم می باشد، این گونه حرکت می کند که با رجوع به ادله اسلامی و همچنین آیات و روایات، احکام اسلامی را استنباط می کند ولی در نظام سازی فقهی، با مراجعه به سنت فکری و اسلامی تولید شده توسط فقها و متفکران اسلامی، مجموعه ی این گزاره ها را تحلیل می نماید و با تحلیل این گزاره ها، به حقیقت و ماهیت آن موضوعِ خاص در اندیشه اسلامی پی می برد و بر این اساس خطوط کلی اندیشه اسلامی را در آن موضوع خاص(مثلا اقتصاد اسلامی) استخراج می کند[5].
اولین و مهمترین سوالی که در مورد الگوی شهید صدر برای تحقق علم دینی مطرح می شود این است که منبع برای دست یابی به علم دینی چه می باشد؟ در پاسخ این سوال باید بیان کرد که ایشان تاکید دارند که منبع، برای تحقق علم دینی، سنت و میراث اسلامی می باشد که در مرحله اول، شامل قرآن و روایات می شود و در مرحله دوم، میراث فکری و تمدنی که متفکران و اندیشمندان مسلمان با تاکید بر قرآن و روایات به دست آورده اند.
منابع:
منابع:
[1] عبدالحسین خسروپناه، مهدی عاشوری، و حمید پارسانیا، تولید و تکوین علوم انسانیاسلامی : تحریر درسگفتارهای دوره فلسفه علوم انسانی، موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران (تهران: موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران،دفتر مطالعات دانشآموختگان حکمت و فلسفه ایران، ۱۳۹۲)، ص96.
[2] حسین بستان، محمد فتحعلی خانی، و ابوالفضل گائینی، گامی به سوی علم دینی ( ۱ ) : ساختار علم تجربی و امکان علم دینی، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه (قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۴)، ص160.
[3] محمدرضا خاکی قراملکی، تحلیل هویت علم دینی و علم مدرن (قم: کتاب فردا، ۱۳۹۰)، ص460.
[4] رمضان علیتبار فیروزجایی، علم دینی: ماهیت و روششناسی، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی (تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۹۶)، ص210.
[5] سیدمحمدباقر صدر، اقتصاد ما، پژوهشگاه علمی تخصصی شهید صدر، ترجمهی محمد برهانی (قم: پژوهشگاه علمی تخصصی شهید صدر، ۱۳۹۳)، ص21-33.