معرفی روستای اورامانات تخت
روستای اورامانات تخت از جنوب غربی به ارتفاعات اورامان تخت و از شرق به ارتفاعات کوسالان محدود میشود. اورامان سرزمینی وسیع و کوهستانی است که سراسر جنوب کردستان را دربرگرفته است و روستای اورامان بخشی از این سرزمین وسیع به شمار میآید. اورامان در زبان کردی "هورامان" تلفظ میشود که در ترجمه این واژه اینگونه آمده است که "هور" به معنی اهورا و "مان" هم به معنی خانه است و هورامان را به معنی خانه و سرزمین هم معنی کرده اند.روستا اورامان قدمتی دیرینه در تاریخ دارد و وجود آثار و بقایای آتشکدههای فراوان در اطراف آن نشانگر این موضوع است که مردم این نواحی پیش از گرویدن به اسلام زرتشتی بودهاند. این سرزمین در گذشته قلمرو فرمانروایان و سلاطین محلی بوده که با اقتدار بر آن حکمفرمایی میکردند به همین دلیل این روستا را اورامان تخت یعنی پایتخت یا مرکز سلطنت نامیدهاند و به روایتی دیگر اورامان در گذشته های دور شهری پر جمعیت بوده که به عنوان مرکز حکومت اورامی ها در این منطقه استفاده می شده است.
تاریخچه روستای اورامانات تخت
بر اساس مدارک برجایمانده، در نزدیکی دهکدههای ناو، هجیج و اسپریز، ( این دهکدهها جزو اورامانات هستند) مردمانی زندگی کردهاند که پیشینهی آنها حدود ۴۰ هزار سال تخمین زدهشده است که در زمان پارینهسنگی بودهاند و نیز از آن زمان وسایل انسانهای غارنشین، باقیماندهی اجاق و تعدادی استخوان که شبیه به اسکلت بز کوهی است در غارهای مرو و گیلان پیداشده است. همچنین استخوانهای انسانهای نئاندرتال ( گفته میشود انسانهای نئاندرتال درواقع نوعی انسانهای اولیه بودهاند که سرهایشان بزرگ، قد و هیکل کوتاه و بینی کوچکی داشتهاند ولی بهشدت نیرومند بودهاند.) در غارهای شانیدر و بیستون کشفشده است که کارشناسان معتقدند قدمتشان به بیش از ۴۰ هزار سال است. بهمرورزمان به این دهکده انسانهایی مهاجرت میکنند که بازماندهی آنها در غاری به نام کناچه یافت شده است.جالب است بدانید که محققان در حوالی دهکدهی روآر مدارکی ازجمله یک گور وسیع از جنس سنگ با سقفی بهصورت گنبد و تعدادی خانه را پیداکردهاند که نشان میدهد انسانهایی از دوران عصر آهن در این ناحیه زندگی کردهاند و پیشینهی آنها را بیش از ۳۰۰۰ هزار سال تخمین زدهاند. به نظر میرسد که از تاریخیترین آثار این منطقه بهحساب میآید و معماری آن به ناحیهی غرب زاگرس مربوط میشود. چراکه طراحی و ساخت آن به شکل خشکه چین است و نیز نزدیک روستای تنگی ور کتیبهای یافت شده که گویا از دوران آشوریها به یادگار مانده است. تصاویری از فرمانروای آشوریها به اسم «سارگون دوم» بر روی این کتیبه حکاکی شده است و همچنین سنگنوشتهای به خط میخی یافت شده که بعد از ترجمهی آن بهوسیلهی کارشناسان، بر موضوع حملههای فرمانروای آشوریها به مناطق اورامان و زاگرس اشارهشده است.
پوشاک مردم اورامان
مردان کرد اورامانی چوخه، پانتول، ملکی شال، دستار، فرنجی و کله بال و زنان آن جانی، کلنجه، شال، کلاه و کلله میپوشند. انواع این لباسها با زیورآلات مختلف تزئین شدهاند و رنگارنگ هستند. پیش از ورود پارچه و کفشهای خارجی و سایر منسوجات داخلی به استان کردستان، بیشتر پارچهها و پایافزار مورد نیاز آنها توسط بافندگان و دوزندگان محلی بافته و ساخته میشده که با تعداد محدود هنوز رواج دارد.
مراسم پیر شالیار
در افسانههای مردم منطقه اورامانات پیری اسطوره ای به نام «پیر شالیار» هست که می گویند صاحب کرامات بوده است. از جمله این کرامات عجیبی که درباره او روایت می کنند ماجرای شفا یافتن «شاه بهار خاتون» دختر شاه بخارا است که «پیر شالیار» او را شفا میدهد. ماجرا از این قرار بوده است که «شاه بهار خاتون» کر و لال است و تمام طبیبان از مداوای او عاجز می مانند تا اینکه آوازه «پیر شالیار اورامی» به بخارا می رسد.پادشاه بخارا هم شرط کرده است که هر کسی دخترش را شفا دهد او را به عقد وی درمی آورد؛ بالاخره عموی پادشاه با عده ای از اطرافیان پادشاه به سمت اورامان به راه می افتند تا دختر را به نزد «پیر شالیار» ببرند. وقتی که نزدیک روستای «اورامان تخت» می رسند گوشهای دختر به طوری آنی شنوا می گردند و وقتی هم به نزدیکیهای خانه «پیر شالیار» می رسند صدای نعره دیوی توجه آنها را جلب میکند و سریع دیو از تنوره ای که هم اکنون اهالی به آن «تنوره دیوها» می گویند و نزدیک خانه «پیر شالیار» هست، بر زمین می افتد و کشته می شود، در این اثنا زبان «شاه بهار خاتون» هم باز میشود و شروع به صحبت کردن می کند. پادشاه دخترش را به عقد وی در می آورد و مردم جشن عروسی بزرگی برای پیرشالیار و بهار خاتون برپا میکنند که مراسمی که امروز برگزار برگزار میشود سالگرد همان روز است.
مراسم پیر شالیار در روستای اورامانتخت (هورامان) کردستان، هر سال دو بار در نیمه بهار و نیمه زمستان برگزار شده و عروسی «پیر شالیار» در سه روز جشن گرفته میشود. مقبره پیر شالیار که از موبدان عبدالقادرگیلانی بوده است در انتهای جاده آسفالته اورامان قرار دارد. این مراسم شامگاه سهشنبه با تقسیم گردوهای باغ پیر شالیار بین اهالی روستا آغاز میشود و به ترتیب با مراسم «کلاو روچنه»، قربانی کردن گاو و گوسفند و بز، پخت غذاهای مخصوص، دفنوازی، سماع، پخش نذورات بین اهالی، نماز و ذکر و دعا و همچنین برپایی مراسم شبنشینی و دست به دست گرداندن کفش چرمی پیر شالیار و تبرک آن و پخت نان مخصوصی به نام «کلیره مژگه» (که از خمیر آرد، گردو خرد شده و پیاز درست میشود) ۳ روز متوالی ادامه مییابد.
دف زدن و ذکر کردن دراویش
شروع مراسم عروسی روز چهارشنبه است. این مراسم سه روز به طول می انجامد. از همان صبح روز اول دامدارانی که دامهای خود را برای قربانی در این مراسم نذر کرده اند دامهای خود را به جلو در خانه پیرشالیار می آورند تا به دست متولین مراسم ذبح شوند. پس از ذبح قسمتی از گوشتها را بعنوان تبرک در بین مردم پخش می کنند و بعضی از آن را هم برای غذای مراسم به داخل خانه پیر انتقال می دهند. نزدیکیهای ساعت ۲ الی ۳ مراسم شروع می شود. و نوجوانان و جوانان و پیران دست در دست هم زنجیره ای بزرگ تشکیل می دهند و با تسلسل جسم و درون اتحاد و همبستگی همیشگی خود را به نمایش می گذارند. در حین این رقص شادی (که به نوعی رقص عرفانی هم هست) عده ای دف می نوازند و عده ای قصیده هایی در مدح پیامبر و ... می خوانند و گروه بزرگ رقص هم لفظ جلاله الله را زمزمه می کنند. در این سه روزه مردم هورامان تخت تمام کارهای خود را تعطیل می کنند و فقط و فقط وقت خودشان را در این جشن باستانی صرف می کنند.منبع: سایت ستاره