ستون پنجم
« ستون پنجم » از واژههاي سياسي مصطلح در ادبيات محاورهاي و مكتوب ما است. اين واژه به عناصر و نيروهائي اطلاق ميشود كه در درون يك كشور، جبهه جنگ، حزب يا سازمان مخفي هستند و در لباس دوست نقش خرابكاري و جاسوسي از داخل را براي دشمن ايفا ميكنند.
اين اصطلاح براي اولين بار در جريان جنگهاي داخلي اسپانيا به كار گرفته شد. جنگ سه ساله اسپانيا كه از ژوئيه 1936 آغاز شد و در مارس 1939 خاتمه يافت ميان دولت چپگراي حاكم بر اسپانيا و نيروهاي راستگراي ژنرال «فرانكو» درگرفت. دولت مزبور از 1931 كه در اسپانيا حكومت جمهوري برقرار شد، قدرت را عليرغم مخالفت طيفي از نظاميان راستگرا و سياستمدار ناراضي به دست گرفت. فرانكو كه به دليل مخالفت با حكومت به جزاير قناري در شمال مراكش تبعيد شده بود، در رأس نظاميان شورشي،عليه جمهوريخواهان وارد جنگ شد. جمهوريخواهان در اين جنگ كه به سرعت به سراسر اسپانيا كشيده شد از حمايت استالين، و فرانكو از حمايت هيتلر برخوردار بودند جنگ با شكست جمهوريخواهان و پيروزي فرانكو خاتمه يافت. فرانكو پس از اين جنگ تا نزديك به 4 دهه، زمام امور اسپانيا را بر عهده داشت.
جنگ داخلي اسپانيا در حقيقت زماني خاتمه يافت كه فرانكو موفق به تصرف مادريد پايتخت اين كشور گرديد.
در 19 ژوئيه 1939 كه ژنرال فرانكو با 2 ستون و از 4 سمت به سوي مادريد به پيش ميرفت، ژنرال اميليومولا (1937 ـ 1887) از فرماندهان ارشد وي جملهاي را بر زبان جاري كرد كه واژه «ستون پنجم» را وارد فرهنگ زبانها ساخت. او در مصاحبهاي با خبرنگاران به تشريح وضعيت جنگ و موقعيت باقي مانده نيروهاي وفادار به دولت چپگراي اسپانيا و همچنين قواي وفادار به فرانكو پرداخت و اظهار داشت «مادريد در حال حاضر توسط 4 ستون نظامي در محاصره قرار دارد» هنگامي كه از او سؤال شد كه كدام يك از اين 4 ستون،در عمليات آزادسازي مادريد، پيشقدم خواهند شد، در پاسخ گفت: ستون پنجم! و وقتي مقصود از اين كلمه را از وي جويا شدند، گفت ستون پنجم نيروهاي وفادار ولي مخفي ما هستند كه در داخل شهر زمينه ورود نظاميان را به داخل شهر فراهم ميآورند.
از آن پس واژه «ستون پنجم» به عنوان يك لغت جديد وارد فرهنگ زبانها شد و به كساني اطلاق گرديد كه به مثابه مزدوران پنهان، جاسوسان و عوامل مخفي يك دولت در دولت ديگر يا عوامل پنهان يك دولت در يك حزب و سازمان و يا بالعكس، به تحقق نقشههاي سازمان يا دولت متبوع خود مشغول ميشوند. افراد ستون پنجم در حقيقت عوامل دشمن در درون يك حاكميت هستند.
منبع:موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
/س
اين اصطلاح براي اولين بار در جريان جنگهاي داخلي اسپانيا به كار گرفته شد. جنگ سه ساله اسپانيا كه از ژوئيه 1936 آغاز شد و در مارس 1939 خاتمه يافت ميان دولت چپگراي حاكم بر اسپانيا و نيروهاي راستگراي ژنرال «فرانكو» درگرفت. دولت مزبور از 1931 كه در اسپانيا حكومت جمهوري برقرار شد، قدرت را عليرغم مخالفت طيفي از نظاميان راستگرا و سياستمدار ناراضي به دست گرفت. فرانكو كه به دليل مخالفت با حكومت به جزاير قناري در شمال مراكش تبعيد شده بود، در رأس نظاميان شورشي،عليه جمهوريخواهان وارد جنگ شد. جمهوريخواهان در اين جنگ كه به سرعت به سراسر اسپانيا كشيده شد از حمايت استالين، و فرانكو از حمايت هيتلر برخوردار بودند جنگ با شكست جمهوريخواهان و پيروزي فرانكو خاتمه يافت. فرانكو پس از اين جنگ تا نزديك به 4 دهه، زمام امور اسپانيا را بر عهده داشت.
جنگ داخلي اسپانيا در حقيقت زماني خاتمه يافت كه فرانكو موفق به تصرف مادريد پايتخت اين كشور گرديد.
در 19 ژوئيه 1939 كه ژنرال فرانكو با 2 ستون و از 4 سمت به سوي مادريد به پيش ميرفت، ژنرال اميليومولا (1937 ـ 1887) از فرماندهان ارشد وي جملهاي را بر زبان جاري كرد كه واژه «ستون پنجم» را وارد فرهنگ زبانها ساخت. او در مصاحبهاي با خبرنگاران به تشريح وضعيت جنگ و موقعيت باقي مانده نيروهاي وفادار به دولت چپگراي اسپانيا و همچنين قواي وفادار به فرانكو پرداخت و اظهار داشت «مادريد در حال حاضر توسط 4 ستون نظامي در محاصره قرار دارد» هنگامي كه از او سؤال شد كه كدام يك از اين 4 ستون،در عمليات آزادسازي مادريد، پيشقدم خواهند شد، در پاسخ گفت: ستون پنجم! و وقتي مقصود از اين كلمه را از وي جويا شدند، گفت ستون پنجم نيروهاي وفادار ولي مخفي ما هستند كه در داخل شهر زمينه ورود نظاميان را به داخل شهر فراهم ميآورند.
از آن پس واژه «ستون پنجم» به عنوان يك لغت جديد وارد فرهنگ زبانها شد و به كساني اطلاق گرديد كه به مثابه مزدوران پنهان، جاسوسان و عوامل مخفي يك دولت در دولت ديگر يا عوامل پنهان يك دولت در يك حزب و سازمان و يا بالعكس، به تحقق نقشههاي سازمان يا دولت متبوع خود مشغول ميشوند. افراد ستون پنجم در حقيقت عوامل دشمن در درون يك حاكميت هستند.
منبع:موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
/س