شب موقع خواب، همه گرمشون بود، کولرو روشن کردن؛ اما من سردم می شد، بلند شدم خاموشش کردم.
همه خوابشون می اومد، گرفتن خوابیدن، اما من خوابم نمی اومد، تلویزیونو روشن کردم صداشم بلند کردم.
همه می خواستن خونه تاریک باشه تا راحت بخوابن، اما من از تاریکی می ترسیدم، بلند شدم لامپ هارو روشن کردم.
همه می خواستن آرامش داشته باشن، در و پنجره هارو بستن، اما من دیدم حیفه از دیدن فضای زیبای بیرون محروم باشم، بلند شدم پنجره هارو باز کردم پشه ها ریختن تو.
اهل خونه دیدن این جوری نمی شه، باهم مشورت کردن و یه تصمیم سازنده گرفتن.
***
بهتر! اهالی خونه لیاقت نداشتن که من کنارشون بخوابم. در عوض من هم یه جای خوب برای خواب پیدا کردم تا نه من مزاحم کسی بشم نه کسی مزاحم من باشه. فقط این باغبونه شورشو درآورده. از بس که به چمن ها آب داده تمام لباسام خیس شده.
همه خوابشون می اومد، گرفتن خوابیدن، اما من خوابم نمی اومد، تلویزیونو روشن کردم صداشم بلند کردم.
همه می خواستن خونه تاریک باشه تا راحت بخوابن، اما من از تاریکی می ترسیدم، بلند شدم لامپ هارو روشن کردم.
همه می خواستن آرامش داشته باشن، در و پنجره هارو بستن، اما من دیدم حیفه از دیدن فضای زیبای بیرون محروم باشم، بلند شدم پنجره هارو باز کردم پشه ها ریختن تو.
اهل خونه دیدن این جوری نمی شه، باهم مشورت کردن و یه تصمیم سازنده گرفتن.
***
بهتر! اهالی خونه لیاقت نداشتن که من کنارشون بخوابم. در عوض من هم یه جای خوب برای خواب پیدا کردم تا نه من مزاحم کسی بشم نه کسی مزاحم من باشه. فقط این باغبونه شورشو درآورده. از بس که به چمن ها آب داده تمام لباسام خیس شده.
نویسنده: پارسا شهبازی
تصویرساز: احسان سلیمانی