مقدمه
در قسمت اول این مقاله گفتیم که حضور زنان در دوره هخامنشیان در امور اجتماعی، که آغاز تمدن ایرانی و گسترش آیین زرتشت با جهان بینی و اخلاق دینی است، به همراه حفظ پوشش سر وبدن بسیار جدی و بارز بوده است. در ادامه به نوع پوشش و حضور زنان در سایر دوره های مختلف باستانی می پردازیم.
1) دوره سلوکیان و اشکانیان
فرمانروایی 20 ساله هخامنشیان، باحمله اسکندر و کشته شدن داریوش سوم به پایان رسید و جانشینان اسکندر به نام سلوکیان به مدت 80 سال بر ایران چیره شدند. یونانی کردن مشرق زمین و ازدواج با زنان ایرانی از سیاست های اصلی اسکندر بود.
هرچند در دوره هخامنشیان، دین زرتشت هنوز رسمیت دولتی نیافته بود و درحال گسترش جهان بینی [1] خویش بود؛ زنان با لباس های کاملا پوشیده در فعالیت های مهم اجتماعی حضور داشتند و مردان لایق به نقش آفرینی در تاریخ ایران و جهان می پرداختند و ازآنجایی که پارسیان در این دوره به عفت و پارسایی می اندیشیدند و لذا برهنگی در آثار هنری و معماری ایشان جایگاهی نداشت؛ اما پس از یک سده حکومت سلوکیان و تلاش ایشان برای رسوخ فرهنگ یونانی در ایران، چون اشکانیان بر سرکار می آیند، ازسویی زنان به اندورنی کاخها و سراها رانده می شوند و ازسوی دیگر، برهنگی در آثار هنری متاثر از یونان پدیدار می گردد. درواقع در دوره اشکانی تحت تاثیر تمدن یونان و یک قرن سیطره سلوکیان، فرهنگ التقاتی به وجود آمده و زنان از فعالیت های اجتماعی حذف شده اند.[2]
حجاب زنان پارسی با تفاوت هایی در میان پارت ها و دوره اشکانیان هم دیده می شود. در ابتدا باید گفت یکی از مشکلات پژوهشی در بررسی دوره اشکانی، کمبود منابع تاریخی است. زیرا اولا منابع مربوط به ایشان، تاحدودی در دوره ساسانیان ازمیان رفته است، ثانیا خود اشکانیان برخلاف هخامنشیان، به باقی گذاشتن آثار تاریخی مستحکم و ماندگار، کم توجه بودند. [3]
با این همه درباره حجاب زنان اشکانی باید گفت اغلب موارد معدودی که در این زمینه موجود است، زنان دربار را در درون حجاب نشان می دهد. به نظر می رسد که زنان عادی دوره اشکانی، بیشتر و کامل تر از زنان دربار و اشراف، حجاب خود را رعایت میکردند: چنانکه در یک حجاری مرمری پالمیر متعلق به سده نخست میلادی، زنان ملبس به حجابی هستند که هم سر و هم صورتشان را پوشانده است.[4]
در بررسی نحوه پوشش و حجاب زنان، نباید انتظار داشت که در قلمروی وسیع با تنوع اقالیم و ادیان و طبقات مختلف اجتماعی، فقط از یک نوع لباس و حجاب با یک شکل و صورت سخن بگوییم. به همین دلیل تفاوت هایی در پوشش زنان اشکانی هم دیده می شود؛ کلا همگی آنها در داشتن چادر مشترکند.[5]
هرچند در دوره هخامنشیان، دین زرتشت هنوز رسمیت دولتی نیافته بود و درحال گسترش جهان بینی [1] خویش بود؛ زنان با لباس های کاملا پوشیده در فعالیت های مهم اجتماعی حضور داشتند و مردان لایق به نقش آفرینی در تاریخ ایران و جهان می پرداختند و ازآنجایی که پارسیان در این دوره به عفت و پارسایی می اندیشیدند و لذا برهنگی در آثار هنری و معماری ایشان جایگاهی نداشت؛ اما پس از یک سده حکومت سلوکیان و تلاش ایشان برای رسوخ فرهنگ یونانی در ایران، چون اشکانیان بر سرکار می آیند، ازسویی زنان به اندورنی کاخها و سراها رانده می شوند و ازسوی دیگر، برهنگی در آثار هنری متاثر از یونان پدیدار می گردد. درواقع در دوره اشکانی تحت تاثیر تمدن یونان و یک قرن سیطره سلوکیان، فرهنگ التقاتی به وجود آمده و زنان از فعالیت های اجتماعی حذف شده اند.[2]
حجاب زنان پارسی با تفاوت هایی در میان پارت ها و دوره اشکانیان هم دیده می شود. در ابتدا باید گفت یکی از مشکلات پژوهشی در بررسی دوره اشکانی، کمبود منابع تاریخی است. زیرا اولا منابع مربوط به ایشان، تاحدودی در دوره ساسانیان ازمیان رفته است، ثانیا خود اشکانیان برخلاف هخامنشیان، به باقی گذاشتن آثار تاریخی مستحکم و ماندگار، کم توجه بودند. [3]
با این همه درباره حجاب زنان اشکانی باید گفت اغلب موارد معدودی که در این زمینه موجود است، زنان دربار را در درون حجاب نشان می دهد. به نظر می رسد که زنان عادی دوره اشکانی، بیشتر و کامل تر از زنان دربار و اشراف، حجاب خود را رعایت میکردند: چنانکه در یک حجاری مرمری پالمیر متعلق به سده نخست میلادی، زنان ملبس به حجابی هستند که هم سر و هم صورتشان را پوشانده است.[4]
در بررسی نحوه پوشش و حجاب زنان، نباید انتظار داشت که در قلمروی وسیع با تنوع اقالیم و ادیان و طبقات مختلف اجتماعی، فقط از یک نوع لباس و حجاب با یک شکل و صورت سخن بگوییم. به همین دلیل تفاوت هایی در پوشش زنان اشکانی هم دیده می شود؛ کلا همگی آنها در داشتن چادر مشترکند.[5]
2) دوره ساسانیان
حجاب زنان ساسانی در مقایسه با دوره های پیشین وضع مشابهی دارد؛ از تصاویر و آثار به جامانده در این دوره، از دو بانوی [6] وابسته به خاندان پادشاهی، به نظر می رسد زنانی که به پادشاهی می رسیدند ضرورتی نمیدیدند که حجاب و تاج شاهی را باهم داشته باشند. شاید به این دلیل که تاج، خود نوعی پوشش سر بود. ازسوی دیگر برخی از زنان خاندان ساسانی که نقش ایشان در آثار به جا مانده از آن دوره وجود دارد، با پوشش سر دیده می شوند.[7]
آنچه از دوره ساسانی به جا مانده، ثابت می کند که زنان ساسانی در حفظ پوشش و عفاف پایبند اخلاق و آموزه های دینی زمان خود بوده اند. حتی حفظ حرمت و احترام زنان به شوهرانشان که از تعالیم زرتشت بود و نیز جایگاه برتر مردان از نقوشی که ضیافت خانوادگی یا جشن ازدواج را نشان می دهند کاملا نمایان است.[8]
ازسوی دیگر برهنگی در تصاویر، که در آثار هنری در دوره اشکانی تحت تاثیر تمدن یونان پدیدار شده بود، تا پایان دوره ساسانی با رشد بیشتری ادامه می یابد و درعین حالیکه آیین زرتشت، دین رسمی کشور اعلام شده و فقه زرتشتی تدوین یافته است و بنابراین انتظار می رود در وضع فرهنگی اجتماعی زنان بهبودی حاصل شود، چنین اتفاقی نمی افتد.[9]
آنچه از دوره ساسانی به جا مانده، ثابت می کند که زنان ساسانی در حفظ پوشش و عفاف پایبند اخلاق و آموزه های دینی زمان خود بوده اند. حتی حفظ حرمت و احترام زنان به شوهرانشان که از تعالیم زرتشت بود و نیز جایگاه برتر مردان از نقوشی که ضیافت خانوادگی یا جشن ازدواج را نشان می دهند کاملا نمایان است.[8]
ازسوی دیگر برهنگی در تصاویر، که در آثار هنری در دوره اشکانی تحت تاثیر تمدن یونان پدیدار شده بود، تا پایان دوره ساسانی با رشد بیشتری ادامه می یابد و درعین حالیکه آیین زرتشت، دین رسمی کشور اعلام شده و فقه زرتشتی تدوین یافته است و بنابراین انتظار می رود در وضع فرهنگی اجتماعی زنان بهبودی حاصل شود، چنین اتفاقی نمی افتد.[9]
مقایسه دوره های مختلف تاریخی در ایران باستان
پوشاک بر مبنای تفکرات و نیازهای اقلیمی، مادی و معنوی اقوام به وجود آمده و آیینه تمام نمایی در تاریخ زندگی بشر است. تاریخ لباس بخشی از تاریخ تمدن است و پیشینه پوشاک و تنوع آن درمیان ملت هایی که از سابقه تمدنی و روشن تر برخوردارند، دیرینه تر می نماید.
اگر بخواهیم دوره های مختلف تاریخی را از نظر رابطه حجاب و عفاف زنان، با حضور اجتماعی ایشان مقایسه کنیم، این نتیجه به دست می آید که دوره هخامنشیان وضع درخشان تری داشته است. زنان این دوره در فعالیتهای متنوعی پابه پای مردان حضور داشته، از مزایای قابل توجهی برخوردار بوده اند و درعین حال پوششی داشته اند که امنیت لازم را برای حضور ایشان در جامعه فراهم می ساخت و با حفظ حریم خانواده و استحکام روابط خانوادگی، منافاتی پیدا نمی کرد. موید این مطلب سنگ نگاره هایی است که زنان دوره هخامنشی را درحال اسب سواری نشان می دهد. این زنان از روی پیراهنهای بلند خود چادری پوشیده اند که سرتاپای آنها را فراگرفته است و ثابت می کند که زنان حتی در کارهای پرتحرکی مانند اسب سواری، خود را ملزم به استفاده از چادر می دانسته اند. این امر مانعی برای فعالیت های اجتماعی ایشان نبود؛ بلکه می توان گفت فعالیتی زنان در این دوره بیش ازدوره های بعدی دیده می شود. اما به تدریج در دوره های بعد همزمان با تغییرات و تحولات تاریخی، فعالیت های اجتماعی زنان در جامعه رنگ باخته و با سوءاستفاده مردان از اختیارات دینی، زنان پایگاه نازل تری پیدا کرده اند و هرچه بیشتر به سمت حرمسراها رانده شده اند.
سخن آخر
بنابراین به نظر می رسد چادر در متون تاریخی و بازخوانی آثار باستانی به همین پارچه ای اطلاق شده است که زنان ایرانی در دوره های مختلف بر سر می کردند و در مناطق گوناگون تفاوت هایی داشت. نکته قابل توجه دراینجا این است که این پارچه، یک تن پوش رویی که تمام اندام ها را به طور کامل می پوشانده است، چندان بی شباهت به چادر امروز نبوده است. بنابراین چادر برای زنان علاوه بر اینکه در دوره اسلامی به عنوان حجاب اسلامی جایگاه خاصی پیدا کرده، پیشینه ملی و ایرانی نیز دارد.
پی نوشت ها:
اگر بخواهیم دوره های مختلف تاریخی را از نظر رابطه حجاب و عفاف زنان، با حضور اجتماعی ایشان مقایسه کنیم، این نتیجه به دست می آید که دوره هخامنشیان وضع درخشان تری داشته است. زنان این دوره در فعالیتهای متنوعی پابه پای مردان حضور داشته، از مزایای قابل توجهی برخوردار بوده اند و درعین حال پوششی داشته اند که امنیت لازم را برای حضور ایشان در جامعه فراهم می ساخت و با حفظ حریم خانواده و استحکام روابط خانوادگی، منافاتی پیدا نمی کرد. موید این مطلب سنگ نگاره هایی است که زنان دوره هخامنشی را درحال اسب سواری نشان می دهد. این زنان از روی پیراهنهای بلند خود چادری پوشیده اند که سرتاپای آنها را فراگرفته است و ثابت می کند که زنان حتی در کارهای پرتحرکی مانند اسب سواری، خود را ملزم به استفاده از چادر می دانسته اند. این امر مانعی برای فعالیت های اجتماعی ایشان نبود؛ بلکه می توان گفت فعالیتی زنان در این دوره بیش ازدوره های بعدی دیده می شود. اما به تدریج در دوره های بعد همزمان با تغییرات و تحولات تاریخی، فعالیت های اجتماعی زنان در جامعه رنگ باخته و با سوءاستفاده مردان از اختیارات دینی، زنان پایگاه نازل تری پیدا کرده اند و هرچه بیشتر به سمت حرمسراها رانده شده اند.
سخن آخر
بنابراین به نظر می رسد چادر در متون تاریخی و بازخوانی آثار باستانی به همین پارچه ای اطلاق شده است که زنان ایرانی در دوره های مختلف بر سر می کردند و در مناطق گوناگون تفاوت هایی داشت. نکته قابل توجه دراینجا این است که این پارچه، یک تن پوش رویی که تمام اندام ها را به طور کامل می پوشانده است، چندان بی شباهت به چادر امروز نبوده است. بنابراین چادر برای زنان علاوه بر اینکه در دوره اسلامی به عنوان حجاب اسلامی جایگاه خاصی پیدا کرده، پیشینه ملی و ایرانی نیز دارد.
پی نوشت ها:
1. در جهان بینی زرتشتی نگاه متعالی به زن وجود داشت
2. اکرم جودی، تاملی بر مفهوم حجاب و ادیان الهی، مقاله وضع پوشش و جایگاه زنان در ایران باستان، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، 1389، چاپ دوم، ص 63، به اهتمام محمد جاوید.
3. جودی، همان، ص 50
4. جودی، همان، ص 52.
5. جودی، همان، ص 52 – 53.
6. همسر یزدگرد سوم و دختر خسرو پرویز با تاج شاهی بر سر و بدون حجاب نشان داده شده اند که موهایشان پیداست.
7. جودی، همان، ص 53- 54.
8. جودی، همان، ص 57- 58.
9. جودی، همان، ص 63.