آدمیان قرن ها کالاها یا خدمات مورد نیاز خود را از طریق مبادله ی پایاپای به دست می آوردند. در مبادله ی پایاپای، کالایی با کالایی دیگر یا خدمتی با خدمتی دیگر مبادله می شود. نبود معیاری مشخص برای ارزش گذاری در مبادله ی پایاپای سبب شد که به تدریج اشیایی ارزشمند به عنوان واحد مبادله به شمار آیند. این اشیا را که در واقع پیش نمونه های پول های امروزی هستند، «پول ابتدایی» می نامند. برخی از اشیای ارزشمندی که در جوامع مختلف نقش پول ابتدایی را ایفا می کردند. عبارت بودند از: اشیایی طبیعی چون انواع صدف، انواع مهره و انواع سنگ های قیمتی؛ خوردنی هایی چون برنج، تخم مرغ، چای، انواع غله و نمک؛ ابزارهایی چون بیل، تیشه، کارد و میخ؛ جانورانی چون خوک و گاو؛ و گاه بخش هایی از بدن جانوران، چون پر، پوست وعاج(1).
از اوستا (وندیداد، فرگرد7، بندهای 41- 43) می توان دریافت که در ایران باستان مزد پزشکان و دام پزشکان به صورت جنسی پرداخت می شد مزد درمان یک فرد روحانی «دعای نیک او»، مزد درمان رئیس خانه «کوچک ترین ستور»، مزد درمان رئیس روستا(= کدخدا) «ستوری متوسط»، مزد درمان رئیس ناحیه (= استاندار) «ستوری بزرگ»، مزد درمان رئیس کشور(= شاه)«گردونه ای چهار اسبه»، مزد درمان همسر رئیس خانه «خری ماده»، مزد درمان همسر رئیس روستا(= همسر کدخدا) «گاوی ماده»، مزد درمان همسر رئیس ناحیه ( = همسر استاندار) «اسبی ماده (= مادیان)»، مزد درمان همسر رئیس کشور (= همسر شاه، شهبانو) «شتری ماده»، مزد درمان پسر روستا «ستوری بزرگ»، مزد درمان ستوری بزرگ «ستوری متوسط»، مزد درمان ستوری متوسط «کوچک ترین ستور»، مزد درمان کوچک ترین ستور «یک گوسفند»، و مزد درمان یک گوسفند«خوراکی از گوشت» بوده است؟(2).
پس از آن که آدمی فلز را شناخت و آن را استخراج کرد، از آن نیز به عنوان شیئی با ارزش در داد و ستدها استفاده کرد. از آن جا که در آغاز فلزات به گونه ای در نیامده بودندکه به سهولت درگردش باشند، در هر معامله گیرنده باید وزن و خلوص فلز را، به خصوص اگر طلا یا نقره بود، به دقت می سنجید. شکل فلزی که در دادوستدها مورد استفاده قرار می گرفت، بسیار متنوع بود. فلزات در اندازه های مختلف و به شکل های گوناگون - چون انواع شمش، مفتول های باریک، میله های ضخیم، زیورآلاتی چون خلخال، دستبند و گردنبند، و قطعات چهار گوش یا گرد- مبادله می شدند.
در پادشاهی ایرانی تبار ماد که در حدود سال 727 ق م در شمال غرب ایران کنونی تأسیس شد، در داد و ستدها از قطعات نقره در شکل ها و اندازه های مختلف استفاده می شد. در حفاری های سال 1967 م در نوشیجان تپه، نزدیک ملایر، بیش از دویست قطعه ی کوچک نقره به شکل مفتول، حلقه یا ورقه ی بریده شده در ظرفی برنزی یافت شد که بیوار آن ها را «پول ابتدایی» دانسته است.(3).
شایان ذکر است که حتی پس از ضرب سکه در ایران در دوره ی هخامنشی، کاربرد قطعات نقره در شکل ها و اندازه های مختلف به عنوان «پول ابتدایی» در فلات ایران هم چنان رواج داشت. نمونه ای از پول ابتدایی دوره ی هخامنشی به وزن 8/35 گرم در موزه ی کابل نگهدای می شود.(4) نیز در گنجینه ی اشیای سیمین یافت شده در شهر بابل که متعلق به دوره ی هخامنشی است، علاوه بر سکه های یونانی، فینیقی و هخامنشی، چندین قطعه ی نقره در شکل ها و اندازه های مختلف نیز وجود دارد که هم چون پول ابتدایی از آن استفاده می شده است.(5) واژه ی فارسی میانه ی pa ̅rag به معنی «پاره، رشوه»(6) که معنی «پول» نیز داشته (7)، احتمالاً اشاره بدین نکته دارد که زمانی پاره های فلزات به عنوان پول مورد استفاده قرار می گرفته است.
پژوهش های جدید نشان می دهد که پیش نمونه های سکه به مفهوم امروزی در دو سرزمین متفاوت به طور مستقل ابداع شد و رواج یافت: در اواخر سده ی هفتم ق م در لودیا (لیدی)، و حدود دو قرن بعد در چین. پیش نمونه های سکه های چینی، برخلاف پیش نمونه های سکه های لودیانی، از جنس فلزات پست بود و به شیوه ی ریخته گری تولید می شد. این پیش نمونه ها تصویر نداشت و گاه فقط چند نشانه ی خط چینی روی آن ها نقش می بست. سوراخی غالباً مربع شکل نیز در وسط آن ها وجود داشت.(8)
لودیا سرزمینی باستانی در جنوب غرب ترکیه ی امروزی بود که روابط بسیار نزدیکی با دولت شهرهای یونانی در سواحل دریای اژه داشت. به روایت هرودُت (حدود 484 - 425 ق م)، مردم لودیا «نخستین ملتی بودند که استفاده از سکه های طلا و نقره را باب کردند» ( کتاب اول، بند 94)(9). در دوران فرمانروایی یکی از پادشاهان لودیا به نام اَردوس (آردیس)(10) در حدود سال های 640 - 630 ق م(11) در شهر ساردیس (سارد)، پایتخت لودیا، قطعاتی کوچک از جنس الکتروم ضرب شد و رواج یافت. الکتروم آلیاژی طبیعی از طلا و نقره به رنگ زرد کم رنگ بود که در کوه های لودیا رگه هایی از آن یافت می شد. روی این قطعات، سطحی ناهموار و گاه چند شیار دارد و پشت آن ها دارای یک یا دو فرورفتگی مربع شکل است. قطعات کوچک، یک فرورفتگی و قطعات بزرگ، دو فرورفتگی دارند. اندازه، وزن و میزان خلوص فلز به کار رفته در این قطعات ثابت نیست. پس از اَردوس، در زمان پادشاهی پسرش اَلواَتس ( آلیاتس)(12)، وزن قطعات کوچک الکترومی تثبیت شد. در آن هر قطعه به طور متوسط حدود 13/96 گرم وزن داشت. به علاوه، بر قالب زیرین که قطعه ی الکتروم را روی آن ضرب می کردند، نقش سر شیر کنده شده بود که نماد خاندان سلطنتی لودیا بود. از این رو، قطعاتی که در زمان اَلواتس ضرب شده اند، در یک سو یک یا دو فرورفتگی مربع شکل و در سوی دیگر تصویر سر شیر دیده می شود.
نخستین سکه ی لودیایی به مفهوم امروزی ( یعنی با وزن، عیار و ارزش مشخص) در زمان پادشاهی کرسوس (کرزوس)(13)، فرزند اَلواتس و آخرین پادشاه لودیا، ضرب شد. کرسوس برادر زن آخرین پادشاه ماد، رشتیویگه (14) (آستیاگ، ایختوویگو، ایشتوویگو)، بود(15). سکه های کرسوس از جنس طلا یا نقره با درجه ی خلوص 98 درصد بودند و بر روی آن ها رویارویی نیم تنه ی گاوی نر با نیم تنه ی یک شیر نقش بسته بود. شایان ذکر است که در برخی از منابع فارسی، سکه های الواتس که تنها نقش سر شیر بر آن ها دیده می شود، نیز به غلط به کرسوس نسبت داده شده است.(16) این سکه ها را یونانیان باستان στατήρ (ستاتر) می نامیدند که در اصل به معنی «معیار» بود و از نام «ایشتر» (عشتر)، ایزد بانوی بزرگ بابلیان، مشتق شده بود.(17) واژه ی فارسی میانه ی (18Ste ̅r ( که واحد وزن و برابر با چهار درهم بود(19) و معادل های فارسی آن «استار» «استیر»، «ستیر» و «سیر» بازمانده های واژه ی یونانی στατήρ هستند.
پس از فتح ساردیس در سال 547 ق م به دست کورش کبیر و سقوط پادشاهی لودیا(20)، ضرب سکه های لودیانی، برخلاف تصور عده ای(21)، متوقف نشد. برخی، بر پایه دلایلی نه چندان قانع کننده، بر این باوراند که آن چه سکه های لودیایی خوانده می شود، در واقع همه پس از فتح ساردیس و در زمان کورش کبیر ضرب شده اند و پیش از آن سکه ای در لودیا ضرب نشده بود(22) عده ای نیز تاریخ ضرب سکه های نقره ی لودیایی را پس از فتح ساردیس و در زمان کورش کبیر می دانند.(23).
در زمان کورش کبیر و پسرش کمبوجیه، وحتی در اوایل دوران شاهنشاهی داریوش اول، سکه های لودیایی هم چنان به شیوه ی سابق ضرب می شد(24)، که در حدود سال 505 ق م، در اواسط دوران حکومت داریوش اول، سکه های لودیایی جدیدی ضرب شد که وزن کمتری داشت. در آن زمان هر سکه ی طلای لودیایی حدود 8/05 گرم، و هر سکه ی نقره ی لودیایی حدود 5/40 گرم وزن داشت و ارزش هر سکه ی طلا به اندازه ی 20 سکه ی نقره بود.
سکه های هخامنشی
چنان که پیش تر گفته شد، ضرب سکه های لودیایی حتی پس از فتح ساردیس به دست کورش کبیر، در زمان پادشاهی او، کمبوجیه و داریوش اول، ادامه داشت. اندکی پس از سال 516 ق م، سکه های جدیدی - که اکنون سکه های هخامنشی می نامیم - جایگزین سکه های پیشین لودیایی شد. این نکته را از آنجا می توان دریافت که در کاوش های سال 1933 م در کاخ اپدانه ( آپادانا) در تخت جمشید، در گوشه های شمال شرقی و جنوب شرقی کاخ و در پی بنای تالار اصلی، دو صندوق سنگی یافت شد که در هر یک لوحی زرین و لوحی سیمین از داریوش اول به سه زبان فارسی باستان، ایلامی و بابلی ( لوحه ی Dph) قرار داشت و در زیر هر صندوق چهار ستاتر طلای لودیایی و دو سکه ی نقره ی یونانی نهاده شده بود(25). از آن که تاریخ بنای کاخ اَپَدانه حدود سال 516 ق م بوده، اگر پیش از آن تاریخ داریوش سکه ی طلای هخامنشی، معروف به دریک، را ضرب کرده بود، بی تردید نمونه هایی از آن را نیز در زیر سنگ بنای کاخ خود می نهاد. از سوی دیگر، بر یکی از الواح ایلامی یافته شده و در تخت جمشید که در سال 22 سلطنت داریوش اول (= 500 ق م) نوشته شده، اثر دو سکه ی هخامنشی نیز دیده می شود.(26) بنابراین ضرب دریک باید پس از سال 516 ق م و پیش از سال 500 ق م صورت گرفته باشد. از این رو، تاریخ ضرب سکه ی دریک را می توان حدود سال 515 ق م دانست(27). بدین ترتیب، داریوش اول را باید نخستین پادشاه هخامنشی دانست که سکه های خاص خود را ضرب کرد. دیگر پادشاهان هخامنشی نیز کار او را ادامه دادند.سکه های هخامنشی از دو جنس طلا و نقره بودند و در آغاز، یا شاید همیشه، فقط در ساردیس ضرب می شدند.(28). یونانیان سکه های طلای هخامنشی را
یونانیان باستان تصور می کردند که واژه ی «دریک» از نام داریوش گرفته شده است این نظر نادرست در برخی از منابع قدیم و جدید اروپایی (31) نیز پذیرفته شده و حتی به منابع فارسی (32) راه یافته است. شباهت چندانی میان واژه یونانی
وزن هر دریک 1 شکل ( 8/40 گرم) و میزان خلوص طلای آن حدود 98 درصد𝜾 بود(36). هرودت نخستین مورخ یونانی است که از سکه ی طلای داریوش چنین سخن به میان آورده است: « داریوش سکه ای از طلا زده بود که در نهایت خلوص بود» ( کتاب چهارم، بند 166). سکه ی نقره به وزن شکل ( 8/40 گرم) ضرب نمی شد، بلکه در آغاز حدود 5/40 گرم وزن داشت و بر پایه ی آخرین پژوهش ها، میزان نقره ی موجود در آن بین 96/1 و 98/1 درصد بود. بعداً وزن سیگلس به حدود 5/60 گرم رسید. (37). وزن برخی از سیگلس ها تا 5/88 گرم نیز می رسید.(38) در زمان داریوش اول، میزان برابری طلا با نقره 1 به 13 بود. هرودت نیز در این باره می نویسد: « سکه ی طلا سیزده برابر نقره ارزش داشت» ( کتاب سوم، بند 95). بنابراین، ارزش 20 سیلگس 5/5 گرمی ( یعنی 110 گرم نقره) به اندازه ی یک دریک ( یعنی 8/40 گرم طلا) بود. سکه های دریک و سیگلس کوچک تری نیز وجود داشت که وزنشان به نسبت ارزششان کم می شد، مانند نیم دریک، یک سوم در یک و یک سوم سیگلس، یک چهارم دریک و یک چهارم سیگلس، یک ششم دریک و یک ششم سیگلس و حتی یک دوازدهم دریک و یک دوازدهم سیگلس. در یکی نیز به وزن 155/ 0 گرم شناسایی شده که بسیار ریز است و احتمالاً یک پنجاه و چهارم دریک بوده است.(39)
تصویر روی سکه های دریک و سیگلس هخامنشی، کمانداری پارسی است که گمان می رود شخص شاه بوده باشد. بر پشت این سکه ها نیز فرورفتگی یا فرورفتگی هایی نامنظم دیده می شود. سکه های دریک به دلیل درصد بسیار بالای طلای به کار رفته در آن، در میان یونانیان نیز بسیار رایج بود و حتی آن را در زبان عامیانه
سکه های هخامنشی را بر پایه های چگونگی به تصویر کشیده شدن کماندار پارسی می توان به چهار نوع اصلی تقسیم کرد:
نوع 1) نیم تنه ی کمانداری ریش دار که تاجی کنگره دار بر سر و قبایی آستین گشاد بر تن دارد و نیمرخ راستش نمایان است. این کماندار کمانی در دست چپ و دو تیر در دست راست دارد. از این نوع تاکنون فقط چند سیگلُس به دست آمده است.
نوع 2) تصویر تمام قد کمانداری با ویژگی های ظاهری نوع 1 که تیردانی بر پشت بسته، زانو زده و زه کمان را کشیده و آماده ی تیر اندازی است. از این نوع، علاوه بر دریک و سیگلُس، چند سکه ی خرد نقره نیز به دست آمده که کسری از سیگلس بوده اند. تاکنون تنها در یک مورد دیده شده که، برخلاف معمول، کماندار در حال تیراندازی به سمت چپ است.
نوع 3) تصویر تمام قد کمانداری با ویژگی های ظاهری نوع 1 که تیردانی بر پشت بسته، کمانی در دست چپ و نیزه ای در دست راست دارد و با زانوان خمیده در حال دویدن است. از این نوع، علاوه بر دریک و سیگلس، چند سکه ی خرد طلا و نقره نیز به دست آمده که کسری از دریک و سیگلس بوده اند. این نوع از سکه های هخامنشی را می توان به سه نوع فرعی تقسیم کرد: 3 الف) سکه هایی که در آن ها دو برجستگی کوچک در کنار ریش کماندار نمایان است؛ 3 ب) سکه هایی که در آن ها در کنار ریش کماندار برجستگی ای وجود ندارد. در یک نمونه ی بسیار نادر از این نوع، کماندار بسیار جوان است و ریش ندارد. این سکه را از آن کورش کوچک، دومین پسر از چهار پسر داریوش دوم و برادر کوچک تر از اردشیر دوم، دانسته اند که مدعی تاج و تخت بود(40) ؛ 3 ج) سکه هایی که در آن ها پایین قبای کماندار، برخلاف دو نوع پیشین، روی زانوی پای چپ چین نخورده، بلکه به صورت تقریباً نیم دایره از زانوی پای چپ تا قوزک پای راست امتداد یافته است. نوع 4) تصویر تمام قد کمانداری به ویژگی های ظاهری نوع 1 که تیردانی بر پشت بسته، کمانی در دست چپ و خنجری در دست راست دارد و با زانوان خمیده در حال دویدن است. از این نوع، علاوه بر دریک و سیگلس، چند سکه ی خرد نقره نیز به دست آمده که کسری از سیگلس بوده اند. این نوع از سکه های هخامنشی را می توان به دو نوع فرعی تقسیم کرد: 4 الف) سکه هایی که در آنها بدن کماندار خشک و بی روح است و گودی کمر نمایان نیست؛ 4ب) سکه هایی که در آن ها قبای کماندار به زیبایی به تصویر کشیده شده و پایین آن به صورت تقریباً نیم دایره از زانوی پای چپ تا قوزک پای راست امتداد یافته است.
از آنجا که سکه های شاهان هخامنشی نوشته ندارد، نمی توان با اطمینان زمان دقیق ضرب هر یک از مشخص کرد. از سوی دیگر، تفاوت های ظاهری را در چهره ی کماندار پارسی نمی توان ملاک دقیقی برای تعیین زمان هر سکه دانست. از این رو، انتساب برخی از سکه ها به داریوش اول، خشایارشای اول، اردشیر اول، داریوش دوم، اردشیر دوم، اردشیر سوم، آرسس و داریوش سوم در برخی از منابع قدیم(41)، قابل اعتماد نیست. در بسیاری از منابع فارسی نیز هر یک از این انواع چهارگانه را بی دلیل به شاه یا شاهانی نسبت داده اند، مثلاً نوع 1 را به داریوش اول(42)، نوع 2 را به خشایارشای اول(43)، یا هر دو نوع 1 و 2 را به داریوش اول (44)، نوع 3 را به داریوش اول، اردشیر دوم، اردشیر سوم و داریوش سوم (45)، یا به خشایارشای دوم(46)، یا به اردشیر اول، داریوش دوم و اردشیر دوم(47)، یا به خشایارشای اول، اردشیر اول، داریوش دوم، اردشیر دوم، اردشیر سوم، اَرسس و داریوش سوم(48)، و نوع 4 را به داریوش دوم، اردشیر دوم و داریوش سوم(49)، یا فقط به داریوش سوم(50).
بر پایه ی آخرین شواهد و یافته های باستان شناختی می توان زمان تقریبی رواج سکه های هخامنشی را چنین تعیین کرد: نوع 1: از 510 تا 480 ق م (دوران داریوش اول و خشایارشای اول)؛ نوع 2: از 500 تا 450 ق م(دوران داریوش اول، خشایارشای اول و اردشیر اول)؛ نوع 3 الف :از 490 تا 460 ق م( دوران داریوش اول، خشایارشای اول و اردشیر اول)؛ نوع 3 ب: از 490 تا 380 ق م) (دوران داریوش اول، خشایارشای اول، اردشیر اول، خشایارشای دوم، سغدیانوس، داریوش دوم، اردشیر دوم)؛ نوع 3 ج: از 390 تا 320 ق م(دوران اردشیر دوم، اردشیر سوم، آرسس، داریوش سوم و یک دهه پس از مرگ او)؛ نوع 4 الف : از 450 تا 370 ق م(دوران اردشیر اول، خشایارشای دوم، سغدیانوس، داریوش دوم، اردشیر دوم)؛ نوع 4 ب: از 385 تا 300 ق م( دوران اردشیر دوم، اردشیر سوم، آرسس، داریوش سوم و سه دهه پس از مرگ او)( 51).
ضرب سکه های هخامنشی اساساً به منظور تسهیل مبادلات بازرگانی با یونانیان ساکن در سرزمین های غربی و نیز برای پرداخت دستمزد سپاهیان بود. از روایت مورخ بزرگ یونانی، کسنفون (گزنفون)، در اثر ارزشمندش آناباسیس (کتاب اول، بخش سوم، بند 21) می توان دریافت که مزد هر سرباز ساده ی هخامنشی ماهیانه یک دریک بود، زیرا می نویسد کورش جوان در نبرد با برادرش اردشیر دوم، به سپاهیانش «وعده داد که نیمی بیش از آن چه قبلاً دریافت می کردند بدان ها بدهد- یعنی ماهیانه یک و نیم دریک به هر نفر، به جای یک دریک»(52)
سکه های هخامنشی در مرکز و مناطق شرقی شاهنشاهی هخامنشی کاربرد چندان نداشت. از این رو، در دریافت مالیات ها و پرداخت دستمزدها، غالباً به جای سکه ی طلا یا نقره، معادل جنسی آن دریافت یا پرداخت می شد. برای نمونه، چنان که از الواح گلی یافته شده در خزانه ی تخت جمشید- که به زبان و خط میخی ایلامی نوشته شده می توان دریافت، در زمان داریوش اول به کارگران تخت جمشید به ازای هر شکل، یک کوزه شراب و به ازای هر سه شکل، یک گوسفند پرداخت می شد. نیز از همین الواح می توان دریافت که در زمان پادشاهی خشایارشای اول غالباً یک سوم و گاه دو سوم دستمزدها به صورت نقدی و بقیه به صورت جنسی پرداخت می شد.
در پایان این نکته را نیز باید افزود که در نخستین سال های فرمانروایی مقدونیان، سکه هایی دو دریکی به وزن حدود 16/8 گرم به سبک دریک های هخامنشی از نوع 3 ج و 4 ب ضرب می شد(53) که بر روی برخی از آن ها حروف و نمادهای یونانی، همچون ɸI ، Ʌ𝝪 ،X ،M ، دیده می شود.(54) برخی به غلط ضرب سکه های دودریکی را نیز به دوران هخامنشی (55) یا با صراحت بیش تر به زمان اردشیر سوم و داریوش سوم (56) یا فقط به زمان داریوش سوم(57) نسبت داده اند. به علاوه، سکه هایی نقره به وزن 14 گرم از نوع 3 ج یافت شده که به اندازه ی دو و نیم سیگلس ارزش داشته اند و گاه حروف یونانی بر آن ها دیده می شود. این سکه ها نیز مربوط به پس از دوره ی هخامنشی و زمان فرمانروایی مقدونیان هستند.( 58)
پایان نوشت
چنان که در این نوشتار کوتاه مشاهده شد و در دیگر نوشتارهای این شماره از نشریه نیز خواهید دید، تقریباً همه ی منابع سکه شناسی منتشر شده در ایران دارای اشکالات اساسی و اشتباهات کوچک و بزرگ، و گاه نابخشودنی، هستند مهم ترین علت این امر آن است که سکه شناسی به عنوان یک رشته تخصصی و دانشگاهی جایگاهی در ایران ندارد. تدریس تنها دو واحد تحت عنوان «سکه شناسی»، آن هم فقط در مقطع کارشناسی رشته ی باستان شناسی، کوششی بی نتیجه است. از سوی دیگر، در موزه های معتبر دنیا مسؤولیت بخش نگهداری مسکوکات به متخصصان سکه شناسی سپرده شده و غالباً همین افراد هستند که بیش ترین کتاب ها و مقاله ها را درباره ی سکه شناسی، یا دست کم کاتالوگ هایی جامع از سکه های موجود در موزه هایشان منتشر می کنند. این در حالی است که در ایران حتی دسترسی به انبوه سکه های موجود در انبارهای موزه ها و تصویربرداری از آن برای پژوهشگران ناممکن است. در برخی از موزه ها، تنها تعداد اندکی از سکه ها در معرض دید بازدید کنندگان قرار گرفته اند و آن تعداد اندک نیز سکه هایی معمولی هستند که نکته ی جدیدی در آن ها نهفته نیست. طرح تدوین «نخستین دانشنامه ی سکه» نیز که در تیرماه 1386 به عنوان طرحی ملی مطرح شد و قرار بود از سوی پژوهشکده ی زبان و گویش سازمان میراث فرهنگی با همکاری موزه ی ملی ایران به اجرا در آید (خبرگزاری میراث فرهنگی، کد خبر 58478، تاریخ 1/ 4/ 1386) (59)، راه به جایی نبرد و در شهریور ماه همان سال متوقف شد ( خبرگزاری میراث فرهنگی، کد خبر 60118، تاریخ 5/ 6/ 1386) (60)، مدیران و مسؤولان محترم سازمان میراث فرهنگی باید بدانند که وظیفه ی ما تنها حفظ و نگهداری سکه های تاریخی نیست، بلکه باید در جهت شناسایی و شناساندن آن ها نیز بکوشیم و رازهای نهفته در آن ها را بازیابیم. خوشبختانه آیین نامه ی تأسیس موزه های خصوصی در تاریخ 5 مرداد 1384 از سوی هیأت محترم دولت به تصویب رسیده ( خبرگزاری میراث فرهنگی، کد خبر 81632) (61) و تاکنون چند موزه ی خصوصی سکه نیز تأسیس شده است ( هم چون موزه ی ارزشمند حسین حیدرزاده در یزد)؛ با وجود این، هنوز در کشور ما قوانین مدونی برای «مجموعه داری» - که از ارکان اصلی دانش سکه شناسی است- وجود ندارد. تصویب چنین قوانینی از تاراج سکه ها و دیگر اشیای ارزشمند تاریخی به خارج از کشور جلوگیری خواهد کرد. نکته ی آخر این که نگارنده به منظور کمک به حل این مشکلات طرحی برای تأسیس «مرکز سکه شناسی ایران» تدوین کرده که در صورت تصویب و به اجرا در آمدن می تواند زمینه ساز پژوهش های بنیادین در عرصه ی سکه شناسی باشد.(62)پی نوشت ها :
1. MacDonald, G., The Evolution of Coinage, Cambridge/New York, 1916,pp. 1-2; Davies, G. A History from Money: From Ancient time to the Presen Day, 3rd ed., Cardiff2002,p. 27.
2. Geldner, K. F., Avesta: The Sacred Books of the Parsis, vol.III., Stuttgart, 1896,pp. 52-53.
قس: حسنی( داعی الاسلام)، سیدمحمد علی ( 1327)، وندیداد، حیدر آباد دکن، 1327، 73- 74؛ رضی، هاشم، وندیداد، 4 ج، تهران، 1376، ج 2، 748 - 749.
3. See: Bivar,A. D. H., 'A Hoard of Ingot-Currency of the Median Period from Nush-i Jan,near Malayir',Iran: Journal of the British Institute of persian studies ,vol. IX, 1971,PP.97-111.
4.Bivar ,A. D.H., 'Achaemenid Coins, Weights and Measures', in: The Cambridge History of Iran, vol, 2:the Median and Achaemenid Period, ed. I. Gershevitch, Cambridge, 1993,p.613.
5.See: Reade,J., 'A Hoard of Silver Currency from Achaemenid Babylon' ,Iran XXIV, 1986,PP. 79-89.
6.Mackenzie, D. N., A Concise Pahlavi Dictionary, London ,1971,p.64
7. پورداود، ابراهیم، «پول»، هرمزدنامه، تهران، 1331، ص 246.
8.Scheidel, W., 'The Divergent Evolution of Coinage in Eastern and Western Eurasia'in: The Monetary Systems of the Greeks and Romans, ed. W. V. Hariis, Oxford, 2008,pp.267-268.
9.See: Herodtus, tr. A. D. Godley, 4 vols., Cambridge 1920.
10.Ardys
11. Davies, 2002, p. 64.
12. Alyattes
13. Coresus (Croesus/Kroisos)
14. *Rstivaiga
15. Schmitt, R., 'Astyages', in: Encyclopedia Iranica, vol,II, ed. E.
Yarshater, London/New York، 1987p.873
Shapur Shahbazi. A.Croesus، in: Encyclopaedia Iranica. Vol. VI. ed E.Yarshater، Costa Mesa, 1993,
.401
16. شریعت زاده، سید علی اصغر، سکه های ایران زمین ( مجموعه ی سکه های مؤسسه کتابخانه و موزه ی ملی ملک از دوره هخامنشی تا پایان دوره پهلوی)، تهران، 1390، ص 41.
17. Mundell, R. A., The Birth of Coinage, Department of Economics, Columbia University, New York, 2002,p.3.
18. MacKenzie, 1971,p.77
19. پور داود، 1331، ص 268.
20. Nimchuk, C. L., 'The "Archers" of Darius: Coinage or Tokens of Royal Esteem?', Ars Orientalis XXXII,2002,P. 58.
21. e.g. Gardner, P., The Gold Coinage of Asia before Alexander the Great, London, 1908,p. 10
نیز: ملکزاده ی بیانی، ملکه، تاریخ سکه از قدیم ترین ازمنه تا دوره ی اشکانیان، ج 1، چ2، تهران، 1346، ص 51، 63؛ امامی، رؤیا، «سکه های دوره ی هخامنشی»، ماهنامه ی دانشمند، ش 24، 1389، ص 14
22. Price, M., 'Croesus or Pseudo
Croesus?
Hoard or Hoax? Problems Concerning tye Sigloi and Double-sigloi
of the Croesid Type ', in: Studies in Honor of Loe Mildenberg, ed. A. Houghton et al., Wtteren, 1984,p.214؛. Vickers, M.,'Early Greek Coinage , Reassessment',NC 145, 1985,pp. 5-8.
23.e.g.Briant, P., Histoire de L'empire perse de Cyrus a Alexandre, Paris, 1996,p.81.
24.Babelon, M. E., Catalogue des Monnaies Grecques de la Bibliotheque Nationale. Les Perses Achemenides, les Satrapes, et les Dynastes Tributaires de leur Empire, Cypre & Phenicie , Paris, 1893,p.II.
25.Schemidt, E. F., Perspolis II.:Contents of the Treasury and Other Discoveries,Chicago, 1957,p. 110,plate 84,nos. 27-38.
26.See: Briant, 1996,p.420;Nimchuk, 2002,p.59.
27.See also: Schmitt, R., 'Achemenide Dynasty' ,in: Encyclopedia Iranica, vol. I.ed.E.Yarshater،London/ New York, 1985, p. 422;Bivar, 1993,p. 621; Alram, M., 'Daric' , in Encyclopedia Iranica, vol. VII, ed. E. Yarshater, Costa Mesa, 1996,p. 36.
28.Nimchuk,2002,p.60.
29.Babelon, 1893,p. IX;Alram, 1996,p.36.
30.Hill, G. F., 'Notes on the Imperial Persian Coinage', The Journal of Hellenic Studies 39,1919,p.116.
31.e.g. Gardner, p., A History of Ancient Coinage, 700-300 B.C., Oxford, 1918,p. 87;Hill, G.F., Catalogue of the Greek Coins of Arabia, Mesopotamia and Persia, London, 1922,p. cxxi; Kuhrt, A., The Persian Empire , London/New York, 2007 [repr.2010],p.339;
32. مثلاً: پورداود، 1331، ص 257؛ اعظمی سنگسری، چراغعلی، «تحول سکه در ایران از دوره ی هخامنشی تا اوایل دوره ی اسلامی»، هنر و مردم، ش 100، 1349، ص 9؛ پاکزادیان، حسن، راهنمای معلم در بررسی موضوعی سکه های ایران، تهران، 1387، ص 49؛ بیانی، شیرین، تاریخ ایران باستان (2)؛ از ورود آریاییها به ایران تا پایان هخامنشیان، چ 6، تهران، 1389، ص 198.
33. اعظمی سنگسری، چراغعلی، «شاهنشاهی ایران بر نقش سکه ها»، هنر و مردم، ش 107- 108، 1350، ص 118.
34. See also: Schmitt, 1985,p. 421;Bivar, 1993,p.621;Alram,1996,p.36.
35.See: Head, B. V., A Manual of Greek Numismatics, Oxford, 1887,p. 698.
36. Album, S., Bates, M. L., and Floor W., 'Coins and coinage ',in: Encyclopedia Iranica, vol. VI, ed. E. Yarshater, Costa Mesa, 1993,p. 15. Nimchuk,2002,p. 61.
37. Nimchuk, 2002,pp.61-62.
38.Hill, 1922,p. cxxii.
39.Hill, 1919,p. 117;Hill, 1922,p.cxxi;Bivar, 1993,p.618.
40.Babelon, 1893,p.XV; Bivar, 1993p.618.
41.e.g. Hill, 1922,pp. cxxvii-cxxviii.
42. پرگاری، علی اشرف، سکه ها، تهران، 1388، ص 12.
43. پرگاری، 1388، ص 13.
44. ملکزاده بیانی، 1346، ص 74.
45. شریعت زاده، 1390، صص 43- 45.
46. پرگاری، 1388، ص14.
47. وهرام، مجید، «تصاویر مستندی از سکه ها و پیکره های شاهنشاهان ایران از دوره ی هخامنشی تا پایان دوره ی ساسانی»، بررسی های تاریخی، س 6، شماره ی مخصوص، شماره ی مسلسل 33، 1350، ص 191- 193.
48. ملکزاده ی بیانی، 1346، صص 75- 78.
49. پرگاری، 1388، صص 15- 17.
50. ملکزاده ی بیانی، 1346، ص 73؛ سرفراز، علی اکبر و آورزمانی، فریدون، سکه های ایران از آغاز تا دوران زندیه، چ 6، تهران، 1387، ص 13؛ وهرام، 1350، ص 193.
51. Stronach, D., 'Early Achemenid Coinage. Perspectives from the Homeland' , Iranica Antiqua, vol. XXIV,1989,P.262.
52. Xenophon, Anabasis, tr. C. L. Brownson, Cambridge, Massachusetts/London, vol. I, 1986.
53.-Mitchiner, M., Indo-Greek and Indo -Scythian Coinage, vol. I: The Early Indo-Greeks and Their Antecedants, London, 1975,p. 17;Stronach, 1989,p.278.
54.Head, 1887,p. 700;Babelon, 1893,p. XIX.
55. مثلاً: پاکزادیان، 1387، ص 18؛ سرفراز و آورزمانی، 1387، ص 12.
56. مثلاً: شریعت زاده، 1390، ص 44- 45، سکه های شماره ی 12، 14و 15.
57. مثلاً: ملکزاده ی بیانی، 1346، ص 72، 78؛ ملکزاده بیانی، «دو سکه ی هخامنشی در گنجینه ی مرق کاشان»، باستان شناسی و هنر ایران، ش 3، 1348، ص 57.
58.Mitchiner, 1975,P. 18.
59.http://chn.ir/NSite/FullStory/News/?Id=58478&Serv=4&SGr=43
60.http://www.chn.ir
Nsite/FullStory/? Id=60118&Serv=4&SGr=43
61.http://chn.ir/Nsite/FullStory
News/?Id=8163&Serv=3&SGr=22
62. محمد مشیری در سال 1352 «مؤسسه سکه شناسی ایران» را تأسیس کرد، اما سال هاست که فعالیت این مؤسسه متوقف شده است.