این وضعیت که در مورد تاریخ ایران در دوره ی سلوکی و اشکانی ( که تقریباً مطابق با دوره ی یونانی مآبی در ایران است) وجود دارد، در صورت مطالعه ی تاریخ مناطق کوچک تری مانند حکومت های نیمه مستقل خاراکن، الیمایی و پارس/ پرسیس پیچیده تر نیز می شود. تواریخ این حکومت های محلی عمدتاً فقط از طریق اشاراتی اندک به شاهان مهم تر سلسله های حکومتگر آن ها شناخته شده است و اکثر این اشارات نیز به دلیل دور بودن مورخان مورد بحث از منطقه، غیر دقیق و سردرگم هستند(3)، به همین دلیل است که در عرض چند دهه ی گذشته، مورخان برای بازسازی تاریخ مناطقی مانند پارس در دوره ی یونانی مآبی، بیش تر متوجه منابع اولیه ی قابل دسترس محلی هستند. بدون شک، مهم ترین و مفیدترین این منابع محلی، سکه های ضربت شده از طرف شاهان محلی پارس هستند که امروزه به منبع اصلی ما برای شناخت تاریخ این منطقه بدل شده اند. شناخت تاریخ محلی پارس، نه تنها برای افزایش آگاهی ما از تاریخ دوره ی یونانی مآبی در ایران مهم است، بلکه از ملزومات درک بهتر تاریخ سلسله ساسانی نیز است که بین قرن های سوم و هفتم میلادی بر سرزمین وسیعی در خاورمیانه حکومت می کرد، زیرا مسقط الرأس ساسانیان در پاریس بوده و تاریخ خاندان ساسانی بستگی های نزدیکی با خاندان های حکومتگر پارس دارد.(4)
کشف سکه های پارس به حفاری های باستان شناسی قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم باز می گردد که طی آن، سکه های چهاردرهمی، دو درهمی، و اکثراً یک درهمی و نیم درهمی در مناطقی مانند شوش در خوزستان و حومه ی تخت جمشید و استخر در پارس کشف شدند. بخشی از این سکه ها توسط محققان انگلیسی که به دلایل سیاسی در ایران حضور داشتند و با علم سکه شناسی آشنایی داشتند جمع آوری شده بودند. تعدادی از آنها نیز توسط ژاک دمرگان، باستان شناس فرانسوی که در شوش مشغول حفاری بود، کشف شدند. یکی از محققان فرانسوی، و سرهنگ سابق ارتش فرانسه، به نام آلوت دلافوی در سال 1906 دست به تألیف مقاله ای درباره ی سکه های پارس زد که اولین تلاش برای دسته بندی این سکه هاست. اولین کاتالوگ کامل تعدادی از این سکه ها که در اختیار موزه ی بریتانیا بودند. توسط جرج هیل در جلد 28 کاتالوگ سکه های یونانی موزه ی بریتانیا، بخش «عربستان، بین النهرین، و ایران» در سال 1922 منتشر شد.(5) در این کاتالوگ، هیل که سکه شناس برجسته و قابل اطمینانی بود، با تکیه بر مقاله ی دلافوی، سکه های در دسترس را طبقه بندی کرد و در خواندن کتیبه های روی آن ها کوشش نمود؛ کوششی که تا حد زیادی موفقیت آمیز بود و امروزه هم یکی از پایه های اصلی دانش ما از سکه شناسی پارس است.
هیل سکه های پارس را به چهار دوره تقسیم می کند که سه دوره ی اول بر مبنای دسته بندی دلافوی هستند و از سکه های بغداد/ بگداتس آغاز می شوند. سکه های دوره ی اول که امروزه به نام سکه های «فرترکه» (6) شناخته می شوند، به دلیل وجود این لقب نظامی هخامنشی در پشت آن ها، با بغداد شروع می شوند و به وادفردات / اوتوفراداتس اول ختم می گردند.
دوره ی دوم ( بر مبنای دسته بندی هیل) از سکه هایی که عنوان فرترکه در آن ها به «ملکا» ( معادل آرامی «شاه») تغییر کرده شروع می شود با توجه به این که هیل و دلافوی موفق به خواندن نام روی سکه ها نشده بودند و تنها در گروه دوم آن ها، به نام «داریو» برخورد کرده بودند، این گروه از سکه ها در کاتالوگ اولیه بالنسیه نامرتب هستند. دوره ی سوم، به گفته ی هیل، با فتح پارس توسط مهرداد اول اشکانی شروع می شود و تأثیر خاص سکه های اشکانی را در آن ها می توان دید. این دوره با سکه های داریوش دوم آغاز می شود و با سکه های وادفردات / اوتوفراداتس دوم پایان می پذیرد. تا این مرحله ی دسته بندی سکه ها، تأثیر دلافوی در کار هیل مشخص است. اما از آن جا که دلافوی به سکه های بعدی توجهی نکرده بود. هیل دوره ی چهارمی را که از سکه های نموپت آغاز می شود و به سکه های اردشیر چهارم، پسر منوچهر سوم، ختم می گردد نیز در نظر می گیرد و در خواندن نوشته های روی این سکه ها، از کارهای مورتمان و یوستی (7) ( دانشمندان آلمانی زبان) بهره می برد؛ هر چند که قرائت هیل در خواندن نام ها ( مانند کپات به جای نپات) بعداً توسط دانشمندان دیگر تصحیح خواهد شد.
تقریباً هم زمان با انتشار کاتالوگ هیل، ژاک دمرگان نیز کتابی تحقیقی در مورد سکه شناسی منطقه ی خاورمیانه در دوران باستان و قرون وسطی منتشر کرد که در آن، تعدادی از سکه های مکشوفه از منطقه ی خوزستان که به سلسله ی شاهان پارس تعلق داشتند نیز وجود داشت.( 8) ترتیب شاهان در کاتالوگ دمرگان بسیار شبیه کاتالوگ هیل است و مبنای هر دو، دسته بندی دلافوی بوده است. قرائت دمرگان از سکه ها بعضاً متفاوت است و برای مثال، در روی سکه های بغداد نام کسی را که حدس می زند پدر بغداد باشد «بغکرد/ بگکرت» می خواند که در جای دیگری خوانده نشده است.
کاتالوگ دمرگان به خصوص به خاطر به دست دادن سکه هایی که در اختیار مجموعه های فرانسوی است، و طراحی دقیق آن ها، اهمیت خاصی دارد. از جمله مختصات کاتالوگ دمرگان قرائت نام هایی مانند «اسکندر» و «پیروز» بر روی سکه هاست که بعدها کاملاً رد شدند.
بعد از انتشار کاتالوگ های دمرگان و هیل، تا چندین دهه کاتالوگ کاملی از سکه های پارس به دست نشر سپرده نشد. تحقیقات در این دوره محدود به بررسی موارد خاص و کشفیات تازه بود، از جمله مجموعه ای از سکه ها که توسط هرتسفلد در اطراف تخت جمشید یافت شده بود(9). حفاری های بعدی نیز به کشف تعداد بیش تری از سکه های پارسی منجر شد.(10) در سال 1973، کاتالوگی از پشته - سکه های مکشوفه که شامل سکه های پارس نیز می شدند، در مجموعه ای از سکه های یونانی به چاپ رسید.(11)
سکه های پارس در مجموعه ی منتشر شده از سوی میچینر(12) نیز منتشر شدند، و در سال 1983، سکه شناس بزرگ اتریشی، روبرت گویل، یادداشتی درباره ی سکه شناسی پارس منتشر کرد.(13) دیوید سلوود، سکه شناس انگلیسی که نوشته هایش در مورد سکه های اشکانی زیر بنای سکه شناسی اشکانی محسوب می شود در مجموعه ی تاریخ ایران کمبریج نیز گفتاری در مورد سکه های خاراکن، الیمایی و پارس منتشر کرد که بیش تر ارتباط این سکه ها را با سکه های سلوکی و اشکانی تحت توجه قرار دارد.(14)
می توان گفت که پایه گذار مطالعه ی سکه های پارس در دوران اخیر، دانشجوی سابق گوبل و استاد مسلم سکه شناسی دوره ی قبل از اسلام ایران، میشائل آلرام، استاد دانشگاه وین و رئیس کنونی انجمن سکه شناسی اتریش، است. در سال 1986، آلرام مجلد بزرگی را تحت عنوان نام های خاص ایرانی در سکه ها به عنوان بخشی از طرح «نام های خاص ایرانی» مرکز ایران شناسی اتریش منتشر کرد که در آن، بررسی کاملی از همه ی سکه هایی که ضرب کننده ی آن ها نامی با ریشه ی ایرانی داشته اند ارائه کرده است. آلرام در این کتاب، بررسی جدیدی از سکه های پارس ارائه داده و با توجه به گذشت شش دهه از دوران هیل و دمرگان، توانسته است بر کشفیات سکه های جدید تکیه کند و اولین بررسی بالنسبه کامل از سکه های پارس را ارائه دهد.(15) کاتالوگ آلرام بر مبنای ترتیبی بود که هیل و دمرگان، به پیروی از دلافوی، ارائه داده بودند و تا آن زمان معیار محسوب می شد. با وجود این، آلرام با دقت سکه ها را دسته بندی کرد، قرائت های جدیدی از نوشته های رو و پشت سکه ها انجام داد، و طبقه بندی جدیدی از سکه بر مبنای شاخصه های هنری ارائه کرد.
سکه شناسی پارس بعد از انتشار این کاتالوگ صورت جدی تری به خود گرفت و امکان ارائه ی فرضیه ها و برداشت های جدید پیش آمد.(16) خود آلرام کسی بود که اولین مقاله را در مورد سکه ای تازه یافت شده از وهبرز منتشر کرد و در آن، دسته بندی خود را مبنا قرار داد. (17)اثر یوزف ویسهوفر به نام «قرون تاریک تاریخ پارس» با استفاده از مدارک تاریخی مورد دسترس و سکه های پارس، سعی در ارائه ی چارچوبی تاریخی برای این منطقه دارد.(18) کشف یک جام نوشیدنی که نام اردشیر دوم و داریو بر روی آن ثبت شده بود، مطالعه و مقایسه بین انواع مختلف مدارک غیر نوشتاری را ممکن کرد. شروو در مقاله ای که در مورد این جام نوشت، قرائت آلرام را از نام «داریو»(19) تصحیح کرد و توصیه نمود که باید نام را «دارایان» خواند.(20) از جمله مهم ترین مطالعات در مورد مدارک غیر سکه شناختی و خوانش آن ها با نتایج به دست آمده از سکه ها، مقاله ی مهم پیر فرانچسکو کالیری در مورد نقش های سوزنی روی دیوار عمارت حرمسرا / خزانه ی تخت جمشید است. پس از مقایسه ی این نقش ها با تصاویر روی سکه های اواخر دوره ی پارس، کالیری و بقیه ی دانشمندان به این نتیجه رسیدند که این نقش ها در دوره ای نزدیک به پایان دوران اشکانی و بلافاصله قبل از تأسیس سلسله ی ساسانی نقر شده اند و نشان دهنده ی بابک، پدر اردشیر بابکان، و پسرش شاپور، برادربزرگ تر و شاه پارس، هستند.(21)
در سال 2008، اولیور هوور در نوشته ای به این مطلب اشاره کرد که ممکن است بغداد اولین شاه پارس نباشد که از او سکه در دست داریم(22).
در این مقاله، بر مبنای بررسی دقیق سکه های پارس و ضرب دوباره ی آن ها بر روی سکه های سلوکی، هوور به این نتیجه می رسد که احتمالاً اولین فرترکه ی پارس، اردشیر اول باشد که اولین سکه های خود را روی سکه های حاکمان سلوکی ضرب کرده است. به گفته ی هوور، بعد از اردشیر، وهبرز به حکومت می رسد و بعد از او ، بغداد عنوان فرترکه را دریافت می کند( 23)اما وستا سرخوش با بررسی بیش تر مدارک و با توجه به گفته ی هوور، احتمال می دهد که وهبرز و بغداد شاهان هم زمان و رقیب یکدیگر بوده اند که حتی در مرحله ای، روی سکه های یکدیگر، سکه ضرب کرده اند.(24).
مسأله ی مهم دیگر در مورد سکه های پارس، تاریخ شروع ضرب آن هاست که دانشمندان زیادی را به خود مشغول کرده است. دو نظریه ی کلی برای تاریخ شروع ضرب سکه های پارس وجود دارد. یکی از آن ها «تاریخ متقدم» نام دارد و از حدود سال 140 قبل از میلاد شروع می شود نظریه ی تاریخ متقدم به دلیل نبودن هیچ گونه نوشته ی یونانی بر روی سکه های پارس، برخلاف نمونه های الیمایی یا خاراکن، بر این است که ضرب این گونه سکه ها در مرحله ای قدیمی تر و قبل از ریشه دواندن یونانی مآبی در ایران آغاز شده است. این نظریه ای بود که هیل در کتابش به آن پرداخت و از طرف دانشمندانی مانند هوور سرخوش نیز مورد حمایت قرار گرفته است. دیتریش کلوزه(25) و ویلهلم موزلر(26) از جمله سکه شناسانی هستند که بر مبنای نزدیکی سبک سکه های اولیه ی پارس با سکه های نخستین سلوکی، از طرفداران نظریه ی «تاریخ متقدم» هستند.
اما نظریه ی تاریخ متأخر که از طرف آلرام در سال 1986 ارائه شد بر این مبناست که هیچ گونه انقطاعی در ضرب سکه های پارس دیده نمی شود. و این سکه ها از زمان شروع (بغداد یا اردشیر اول) تا پایان، یعنی حکومت اردشیر چهارم (و بابک و شاپور ساسانی)، همه بخشی از یک مجموعه ی پیوسته هستند. اما اگر بخواهیم تاریخ متقدم را با مسأله ی پیوستگی نقش و سبک سکه ها منطبق کنیم، نمی توانیم برای مدتی حدود 500 سال ( یعنی از 250 قبل از میلاد تا حدود 210 بعد از میلاد) به قدر کافی سکه بیابیم. از این جاست که آلرام پیشنهاد می کند که مانند سکه های الیمایی و خاراکن، ضرب سکه های پارس از اواسط قرن دوم قبل از میلاد شروع شده است. نظریه ی تاریخ متأخر از طرف دانشمندانی مانند کالیری، هرنیک، واُورلت(27) تصدیق می شود، و بر مبنای این نظریه ویسوفر سعی در بازسازی تاریخ پارس در دوره ی یونانی مآبی کرد.
از زمان نشر کتاب آلرام، کاتالوگ کاملی از سکه های پارس منتشر نشده است. در سال 2008 کلوزه و موزلر کاتالوگ کوچک، اما کاملی، از سکه های پارس در «مجموعه ی ایالتی سکه ها» در مونیخ منتشر کردند که شامل بسیاری از نظریات آن ها در مقالات و کتاب های قبلی شان، از جمله برداشت آن ها از مسأله ی تاریخ ضرب سکه ها بود(28) این کتاب امروزه، به همراه کتاب آلرام، مرجع اصلی مطالعه در مورد سکه های پارس شناخته می شود. از دانشمندان دیگری که در مورد جنبه های مختلف سکه های پارس مطالعاتی انجام داده اند می توان از آنتونیوپانائینو،(29) هاوتون و لوربر،(30) ونستر(31) نام برد که هر کدام در مورد جنبه های مختلفی از سبک و پیکر نگاری سکه های پارس پژوهش کرده اند. سکه شناسی پارس و ارتباط سکه های پارس با سکه های اشکانی و سکه های دیگر سرزمین های یونانی مآب، و تکامل آن ها به سکه های ساسانی، هنوز نیازمند تحقیقات مفصل تر و عمیق تر است. مسائلی مانند معنی دقیق نوشته های روی سکه ها و حتی نام واقعی بسیاری از پادشاهان (کسانی که از طرف آلرام شاه ناشناخته ای اول و دوم و سوم ( 32) نام گرفته اند) هنوز حل نشده باقی مانده و نیازمند تحقیقات جدیدتر و بهتر هستند.
پی نوشت ها :
. J. Yardley and W.Heckel.Justin: Epitome of the Philippic History of Pompeius Trogus: Volume I: Books 11-12 Alexander the Great. vol. 1,Oxford: Oxford University Press, 1997.
2. FI. Arianus, History of Alexander and Indica, Loeb Classical Library 236, tr. E. I. Robson, Harvard:Harvard University Press, 1929.
3. اولین منبعی که از شاهان پارس نام می برد«گردش در دریای ارتیره» یک سفرنامه در مورد اقیانوس هند است.
The Periplus Maris Erythraei: Text with Introduction , Translation, and Commentary, by L. Casson, Princeton, 1989
از شاهان پارس در نوشته های پراکنده ی یونانی و تاریخ نامه ی سرپائی اربلا نیز نام برده شده است.
Felix Jacoby, Die Fragmente der griechischen Historiker, rev. ed., 3 Vols. in 15 part، Berlin، 1950-63 Meshiha Zekha Die Chronik von Arbela، ed. and tr. p. Kawerau، Corpus Scriptorum Christianorum 467-682 vols، Leuven, 1985.
4.R. Altheim-Stiehl.'Das Fruheste Datum Der Sasanidischen Geschichte, Vermittelt Durch die Zeitangabe der Mittelpersisch-parthischen Inschrift aus Bisapur, "AMIN .F.11, 1978,Pp. 113-116.
5. G. F. Hill, Catalogue Of The Greek Coins Of Arabia, Mesopotamia, And Persia , London : British Museum, 1922.
6. A. Panaino, "The bayan of The Fratarakas: Gods or 'Divine' Kings?"in:C. G. Cereti ,M. Maggi And E. Provasi (eds),Religious Themes And Texts of pre-Islamic Iran And Central Asia. Studies In Honour of Professor Gherardo Gnoli on The Occasion of His 65th Birthday on 6th December 2002, Wiesbaden,2003,Pp. 265-288.
7.F. Justi, Iranisches Namenbuch. Marburg: NG Elwert, 1895
8.J. de Morgan , Manuel de Numismatique Orientale de L'Antiquite et du Moyen Age, Paris: P.Geuthner, 1923.
9. E. Th. Newell, The Coinage of the Western Seleucid Mints From Selecus I to Antiochus III, No. 4,American Numismatic Society, 1941.
10. G. C. Miles, "Excavation Coins From The Perspolis Region", Numismatic Notes and Monographs No.143, New York, NY:American Numismatic Society, 1959.
11.C. M. Kraay, M. Thompson,And O. Markholm,An Inventory of Greek Coin Hands, New York, Ny: American Numistric Society, 1973,Pp.256-259.
12. M. Mitchiner,Oriental Coins, The Ancient And Classical World, London: Hawkins Publications, 1978.
13.R. Gobl, "Pars Pro Toto? Zur Frage Der Notwendigen Bandbreite Von Untersuchugen Mit Numismatischer Basis", Litterae Numisnaticae Vindoboneses 2, Wien:Osterreichischen Akademie Der Wissebschaften, 1983.
14. D. Sellwood, "Numismatic, Minor States In Southern Iran, "The Cambridge History of Iran, Volume 3/1,London: Cambridge University Press, 1983.
15. M. Alarm, Iranisches Personnamenbuch: Nimina Propria Iranica In Nummis, Wien: OeAW, 1986.
16.R. Shayegan, "Nugae Epigraphicae," In: Fetschrift for Prods Oktor Skjaervo,edited by N. and U. Sims-Williams, Bulletin of the Asia Institute 19، Bloomfield Hills، MI: Bulletin of the Asia Institute 2005[2009],Pp.169-179.
17. M. Alram, "Eine Neue Drachme Des Vahbarz (Oborzos) Aus Der Persis?," Litterae Numismaticae Vindobonenses 3, Wien: OeAW, 1987.
18.J. Wiesehofer, Die ,Dunklen Jahrhunderte 'der Persis: Untersuchungen Zu Geschichte Und Kultur von Fars In Fruhhellenistischer Zeit (330-140 V.Chr.),Zetemata 90,Munich, 1994.
19.Darev
20.P. O. Skj?rvo, "The Joy of the Cup: A Pre-Sasanian Middle Persian Inscription on a Silver Bowl,"Bulletin of the Asia Institute N.S. 11,1997 [2000],Pp. 93-104.
21. P. Callieri, "At the Roots of Sasanian Royal Imagery: the Perseplis Graffiti," In: Eran And Aneran: Studies Presented to B, I. Marsak on The Occasion of His 70Th Birthday, ed. M. Compareti et al., Venice, 2006,Pp. 129-148.
22. O. D. Hoover, "Appendix 5: Overstruck Seleucid Coins," In: A. Houghton, C. Lorber and O. Hoover (eds.), Seleucid Coins. A Comprehensive Catalogue Part 2: Seleucus Iv Through Antiochus XIII,2 =vols., New York And Lancaster, PA. 2008, Pp. 209-230.
23.Hoover,2008,P.214ff.
24. V. Sarkhosh Curtis, "The Frataraka Coins of Persis: Bridging the Gap Between Achaemenid And Sasanian Persia, "In: J Curtis and St. J. Simpson (eds.), World of Achaemenid Persia, London: I. B. Tauris, 2010, Pp. 379-396.
25. D. O. A. Klose, "Statthalter, Konige, Rebellen," Numismatisches Nachrichtenblatt 54, 2005,Pp. 93-103.
26. W. Mueseler, "Die Sogenannten Dunklen Jahrhunderte Der Persis," Jahrbuch fur Numismatik und Geldgeschichte 55/56, 2005-2006,Pp. 75-103.
27. E. Haerinck And B. Overlaet, "Altar Shrines and fire Altars? Architectural Representations on Frataraka Coinage," Iranica Antiqua 43, 2008, Pp. 207-233.
28.D. O. A. Klose and Museler, Statthalter und Rubellen Konige Die Munzen aus Persepolis von Alexander dem Grossen zu den Sasaniden, Staatliche Munzsammlung Munchen, 2008.
29.Panaino, 2003, Pp. 265-288.
30. A. Houghton And C. Lorber, Seleucid Coins. A Comprehensive Catalogue, vol. 1:Seleucus 1 Through Antiochus III, Lancaster, Pa And London.
31. P. Naster, "Note d'epigraphie monetaire de Perside : Fratakara, Frataraka of Fratadara?" Iranica Antiqua 8, 1968, Pp. 74-80.
32. K. Rezakhani, "the'Unbekannter Konig III' and the Coinage of Hellenistic and Arsacid Persis," International Journal of Iranian
Studies (NIB) 15,2010