مسئله زنان برای سیاسیون، مخصوصا در ایام انتخابات، بیشتر دستاویزی است تا از این رهگذر سبد رای خود را از آراء این قشر پرجمعیت سنگین کنند؛ اما متاسفانه این نگاه به دلیل ابزاری بودن هیچگاه نتوانسته است تا راهکار مناسبی را برای مسئله زنان ارائه بدهد و تنها چیزی که از این شعارها حاصل زنان جامعه شده است وعدههایی بوده است که تاریخ مصرفشان تا صبح شمارش آراء است و بعد از آن آسمان به همان رنگ سابق بر میگردد.
در میان مسائل مختلفی که به حوزه زنان مربوط میشود مسئله اشتغال به عنوان یکی از چالشیترین مسائل همیشه مورد نقد و نظر قرار گرفته است، گاه گروهی آنچنان مسئله اشتغال زنان را مطرح میکنند گو اینکه زن را هیولایی میبینند که باید بتواند پابهپای مرد سنگینترین کارها را انجام دهد، آنها با شعار عدم نگاه جنسیتی تلاش میکنند تا چنین وانمود کنند که باید همه عرصهها برای ورود زنان باز باشد؛ غافل از اینکه این نگاه فقط یک نگاه شعاری است و با ساختار نظام هستی در تضاد جدی است؛ در مقابل عدهای با شعار منزلت زن چنان بسته به مسئله اشتغال زنان مینگرند گو اینکه زنان باید موجوداتی مطبخنشین باشند و جز تمکین و زایش کار دیگری نداشته باشند؛ اما کمتر پیش میآید تا چشمی واقع بین و عقلی حقیقت نگر به تحلیل مسئله اشتغال زنان بپردازد.
آنچه در ادامه میخوانید به هیچ وجه نگاه دیکتاتوری جنسیتی نیست، بلکه حقایقی است منطبق بر ساختار واقعی نظام خلقت که بر اساس مصالح انسان چیده شده است.
در نگاه واقع بینانه به مسئله اشتغال زنان مشاغل را باید به سه دسته تقسیم نمود:
دسته اول: مشاغل مردانه
واقعیت این است که نظام خلقت و ساختار جسمی و روحی زن بسیار ظریفتر از آن است که بتوان بارهای سنگین و مشاغل سخت را بر دوش آنها نهاد، واقعیت این است که دستهای از مشاغل؛ مشاغلی هستند که با فیزیک زنانه و روحیه لطیف آن هیچ سنخیتی ندارد و با توجه به این مسئله تحمیل این مشاغل چه تحمیل رسانهای باشد و تحمیل شرایطی، ظلمی فاحش به زنان جامعه است، متاسفانه گاه در رسانههای مختلف گزارشهایی از اشتغال زنان به مشاغلی مانند رانندگی با ماشینهای سنگین،[1] فعالیتهای صنعتی سخت، مشاغل مربوط به معدن و کارهایی از این دست پخش میشود که یقینا با شرایط زنانه سازگاری ندارد؛ تبلیغ این نوع اشتغال برای زنان باعث فرسایش روحیه لطیف و جسم نحیف زن میشود و نه تنها خدمت به زنان نیست بلکه این نوع تبلیغات را در خوشبینانه حالت میتوان خیانت ناخواسته به زن دانست.
امیرمؤمنان(ع) در نهجالبلاغه با اشاره به لطافت زن میفرمایند:
فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَیْحَانَةٌ وَ لَیْسَتْ بِقَهْرَمَانَةٍ.[2]
زیرا زن مانند گل ظریف است، نه پهلوان خشن.
دسته دوم: مشاغل زنانه
در جامعهای که ما زندگی میکنیم بسیاری از مشاغل هست که به خاطر عدم حضور زنان در این مشاغل و خالی ماندن عرصه حضور مردان در آن پررنگ شده است، که آسیبهایی را نیز به دنبال داشته است، به عنوان مثال نیمی از جامعه ایران را زنان تشکیل میدهند؛ در حوزه بهداشت نیاز به پزشک و پرستار زن از چیزهایی است که امروزه با کمبود قابل توجهی رو به روست، گاه یک زن مقید به مسائل شرعی مجبور است چندین روز در نوبت یک سنوگرافی ساده بماند، چرا که نمیخواهد بدن خود را در مقابل چشمان نامحرم عریان نماید و یا در حوزه آموزش در حال حاضر کشور به شدت با کمبود معلم زن در مناطق دور افتاده مواجه است تا آنجا که در دورههایی بسیاری از کلاسها در مدارس و دبیرستانهای دخترانه به مردان سپرده میشد و زمانی که در دولت قبل قانون منع تدریس مردان در مدارس دخترانه ابلاغ شد مدارس دخترانه با خلاء معلم مواجه گردید؛[3] از این دست مشاغل به وفور وجود دارد و لازم است تا در ساختار آموزش عالی کشور و وزارت کار ترتیبی اتخاذ شود تا در یک فرایند چند ساله کمبودهای این بخشها جبران شده و مشکل اشتغال بخش قابل توجهی از زنان جامعه نیز حل شود.
واقعیت بیرونی این است که راهبرد مطرح شده اکنون در جامعه عملیاتی نمیشود و توزیع موقعیتهای شغلی از مؤلفههای دیگری پیروی میکند. نگاه استثماری به زن به خاطر حقوق پائینتر و نیز استفاده کالایی از این قشر ارزشمند باعث شده است تا چرخه اشتغال دچار تشویش و به هم ریختگی شود.دسته سوم: مشاغل مشترک
اما در این بین مشاغلی هستند که نه سختی کار اختصاصی مردانه را دارند و نه به حوزههای اختصاصی زنان مربوط میشوند؛ مشاغلی که میتوان آنها را تحت یک عنوان مشترک به اسم کار جمع کرد؛ مثل فعالیتهای اداری، کارهای تجاری و ... در اینجا آنچه باید محور عمل قرار بگیرد اصل شایستهسالاری است و نگاه جنسیتی در این بخش باید به کلی حذف شود؛ در این بخش بدون نگاه به جنسیت و فقط بر اساس توانمندی و علم و با حفظ شئونات فرهنگی و دینی باید زمینه اشتغال افراد فراهم گردد و یک رقابت سالم به دور از زد و بندهای سیاسی و نگاههای خاص باید تعیین کننده جایگاه شغلی افراد باشد.
این بخش از مشاغل دایره بسیار وسیعی را تشکیل میدهند و از مشاغل خانگی تا بالاترین سطوح مدیریتی را شامل میشود و تبیین صحیح و نگاه تولید محور در آن میتواند مشکل را در بخش اشتغال برای زنان و مردان حل نماید.
مانعی بر سر راه
واقعیت بیرونی این است که راهبرد مطرح شده اکنون در جامعه عملیاتی نمیشود و توزیع موقعیتهای شغلی از مؤلفههای دیگری پیروی میکند. نگاه استثماری به زن به خاطر حقوق پائینتر و نیز استفاده کالایی از این قشر ارزشمند باعث شده است تا چرخه اشتغال دچار تشویش و به هم ریختگی شود.
شاید اصلیترین مانع بر سر عملیاتی شدن راهبرد فوق نبود یک سند راهبردی با نگاه واقعنگر در حوزه اشتغال باشد؛ در حال حاضر هیچ پروتکل و یا فرایندی برای توزیع موقعیتهای شغلی وجود ندارد و همین امر باعث شده است تا زمینههای تحصیلی، آموزشی، فنی و حرفهای، تجاری، اداری، خدماتی و دیگر بسترهای زمینهساز اشتغال از یک دستورالعمل درست پیروی نکرده و حاصل آن نبود اشتغال کافی برای زنان و یا اشتغال نامناسب برای این گروه شود. در واقع سند راهبردی در این زمینه باید به موضوعاتی مثل تحصیل مناسب منتهی به اشتغال در خور، مورد توجه قرار بگیرد تا شاهد پدیده تحصیلکردههای فاقد شغل و یا شاغلین فاقد تحصیلات در حوزههای تخصصی نباشیم.
نکته مهم آنکه چه بخواهیم و چه نخواهیم امروز جامعه ما به خاطر عدم توجه به ظرافتهای مدیریتی دچار تشویش در حوزه اشتغال شده است که در این میان زنان بیش از دیگران در این موضوع آسیب دیدهاند و باید با نوشتن سند راهبردی اشتغال و پیوستهای فرهنگی اشتغال زنان در حوزه های مختلف و عملیاتی کردن آن به این موضوع پایان داد.
پینوشتها:
[1] خبرگزاری تسنیم ، 9 تیر 1394، راننده زن اتوبوسرانی مشهد از خواستهها و سختیهایش میگوید!
[2] نهجالبلاغه، نامه 31
[3] خبرگزاری تابناک، 14 مهر 1397، ممنوعیت تدریس دبیران مرد در مدارس دخترانه
در میان مسائل مختلفی که به حوزه زنان مربوط میشود مسئله اشتغال به عنوان یکی از چالشیترین مسائل همیشه مورد نقد و نظر قرار گرفته است، گاه گروهی آنچنان مسئله اشتغال زنان را مطرح میکنند گو اینکه زن را هیولایی میبینند که باید بتواند پابهپای مرد سنگینترین کارها را انجام دهد، آنها با شعار عدم نگاه جنسیتی تلاش میکنند تا چنین وانمود کنند که باید همه عرصهها برای ورود زنان باز باشد؛ غافل از اینکه این نگاه فقط یک نگاه شعاری است و با ساختار نظام هستی در تضاد جدی است؛ در مقابل عدهای با شعار منزلت زن چنان بسته به مسئله اشتغال زنان مینگرند گو اینکه زنان باید موجوداتی مطبخنشین باشند و جز تمکین و زایش کار دیگری نداشته باشند؛ اما کمتر پیش میآید تا چشمی واقع بین و عقلی حقیقت نگر به تحلیل مسئله اشتغال زنان بپردازد.
آنچه در ادامه میخوانید به هیچ وجه نگاه دیکتاتوری جنسیتی نیست، بلکه حقایقی است منطبق بر ساختار واقعی نظام خلقت که بر اساس مصالح انسان چیده شده است.
در نگاه واقع بینانه به مسئله اشتغال زنان مشاغل را باید به سه دسته تقسیم نمود:
دسته اول: مشاغل مردانه
واقعیت این است که نظام خلقت و ساختار جسمی و روحی زن بسیار ظریفتر از آن است که بتوان بارهای سنگین و مشاغل سخت را بر دوش آنها نهاد، واقعیت این است که دستهای از مشاغل؛ مشاغلی هستند که با فیزیک زنانه و روحیه لطیف آن هیچ سنخیتی ندارد و با توجه به این مسئله تحمیل این مشاغل چه تحمیل رسانهای باشد و تحمیل شرایطی، ظلمی فاحش به زنان جامعه است، متاسفانه گاه در رسانههای مختلف گزارشهایی از اشتغال زنان به مشاغلی مانند رانندگی با ماشینهای سنگین،[1] فعالیتهای صنعتی سخت، مشاغل مربوط به معدن و کارهایی از این دست پخش میشود که یقینا با شرایط زنانه سازگاری ندارد؛ تبلیغ این نوع اشتغال برای زنان باعث فرسایش روحیه لطیف و جسم نحیف زن میشود و نه تنها خدمت به زنان نیست بلکه این نوع تبلیغات را در خوشبینانه حالت میتوان خیانت ناخواسته به زن دانست.
امیرمؤمنان(ع) در نهجالبلاغه با اشاره به لطافت زن میفرمایند:
فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَیْحَانَةٌ وَ لَیْسَتْ بِقَهْرَمَانَةٍ.[2]
زیرا زن مانند گل ظریف است، نه پهلوان خشن.
دسته دوم: مشاغل زنانه
در جامعهای که ما زندگی میکنیم بسیاری از مشاغل هست که به خاطر عدم حضور زنان در این مشاغل و خالی ماندن عرصه حضور مردان در آن پررنگ شده است، که آسیبهایی را نیز به دنبال داشته است، به عنوان مثال نیمی از جامعه ایران را زنان تشکیل میدهند؛ در حوزه بهداشت نیاز به پزشک و پرستار زن از چیزهایی است که امروزه با کمبود قابل توجهی رو به روست، گاه یک زن مقید به مسائل شرعی مجبور است چندین روز در نوبت یک سنوگرافی ساده بماند، چرا که نمیخواهد بدن خود را در مقابل چشمان نامحرم عریان نماید و یا در حوزه آموزش در حال حاضر کشور به شدت با کمبود معلم زن در مناطق دور افتاده مواجه است تا آنجا که در دورههایی بسیاری از کلاسها در مدارس و دبیرستانهای دخترانه به مردان سپرده میشد و زمانی که در دولت قبل قانون منع تدریس مردان در مدارس دخترانه ابلاغ شد مدارس دخترانه با خلاء معلم مواجه گردید؛[3] از این دست مشاغل به وفور وجود دارد و لازم است تا در ساختار آموزش عالی کشور و وزارت کار ترتیبی اتخاذ شود تا در یک فرایند چند ساله کمبودهای این بخشها جبران شده و مشکل اشتغال بخش قابل توجهی از زنان جامعه نیز حل شود.
واقعیت بیرونی این است که راهبرد مطرح شده اکنون در جامعه عملیاتی نمیشود و توزیع موقعیتهای شغلی از مؤلفههای دیگری پیروی میکند. نگاه استثماری به زن به خاطر حقوق پائینتر و نیز استفاده کالایی از این قشر ارزشمند باعث شده است تا چرخه اشتغال دچار تشویش و به هم ریختگی شود.دسته سوم: مشاغل مشترک
اما در این بین مشاغلی هستند که نه سختی کار اختصاصی مردانه را دارند و نه به حوزههای اختصاصی زنان مربوط میشوند؛ مشاغلی که میتوان آنها را تحت یک عنوان مشترک به اسم کار جمع کرد؛ مثل فعالیتهای اداری، کارهای تجاری و ... در اینجا آنچه باید محور عمل قرار بگیرد اصل شایستهسالاری است و نگاه جنسیتی در این بخش باید به کلی حذف شود؛ در این بخش بدون نگاه به جنسیت و فقط بر اساس توانمندی و علم و با حفظ شئونات فرهنگی و دینی باید زمینه اشتغال افراد فراهم گردد و یک رقابت سالم به دور از زد و بندهای سیاسی و نگاههای خاص باید تعیین کننده جایگاه شغلی افراد باشد.
این بخش از مشاغل دایره بسیار وسیعی را تشکیل میدهند و از مشاغل خانگی تا بالاترین سطوح مدیریتی را شامل میشود و تبیین صحیح و نگاه تولید محور در آن میتواند مشکل را در بخش اشتغال برای زنان و مردان حل نماید.
مانعی بر سر راه
واقعیت بیرونی این است که راهبرد مطرح شده اکنون در جامعه عملیاتی نمیشود و توزیع موقعیتهای شغلی از مؤلفههای دیگری پیروی میکند. نگاه استثماری به زن به خاطر حقوق پائینتر و نیز استفاده کالایی از این قشر ارزشمند باعث شده است تا چرخه اشتغال دچار تشویش و به هم ریختگی شود.
شاید اصلیترین مانع بر سر عملیاتی شدن راهبرد فوق نبود یک سند راهبردی با نگاه واقعنگر در حوزه اشتغال باشد؛ در حال حاضر هیچ پروتکل و یا فرایندی برای توزیع موقعیتهای شغلی وجود ندارد و همین امر باعث شده است تا زمینههای تحصیلی، آموزشی، فنی و حرفهای، تجاری، اداری، خدماتی و دیگر بسترهای زمینهساز اشتغال از یک دستورالعمل درست پیروی نکرده و حاصل آن نبود اشتغال کافی برای زنان و یا اشتغال نامناسب برای این گروه شود. در واقع سند راهبردی در این زمینه باید به موضوعاتی مثل تحصیل مناسب منتهی به اشتغال در خور، مورد توجه قرار بگیرد تا شاهد پدیده تحصیلکردههای فاقد شغل و یا شاغلین فاقد تحصیلات در حوزههای تخصصی نباشیم.
نکته مهم آنکه چه بخواهیم و چه نخواهیم امروز جامعه ما به خاطر عدم توجه به ظرافتهای مدیریتی دچار تشویش در حوزه اشتغال شده است که در این میان زنان بیش از دیگران در این موضوع آسیب دیدهاند و باید با نوشتن سند راهبردی اشتغال و پیوستهای فرهنگی اشتغال زنان در حوزه های مختلف و عملیاتی کردن آن به این موضوع پایان داد.
پینوشتها:
[1] خبرگزاری تسنیم ، 9 تیر 1394، راننده زن اتوبوسرانی مشهد از خواستهها و سختیهایش میگوید!
[2] نهجالبلاغه، نامه 31
[3] خبرگزاری تابناک، 14 مهر 1397، ممنوعیت تدریس دبیران مرد در مدارس دخترانه