انتظار و گسترش شعاع انديشه بشريت
نويسنده: رضا فاطمي
اشاره:
پيامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «اگر از دنيا جز يک روز باقي نمانده باشد، خداوند آن روز را طولاني مي کند، تا آنکه مردي از فرزندانم خروج کند که جهان را پر از عدالت و قسط نمايد، آن گونه که از ستم و بيداد پر شده باشد.» (مسند، احمدحنبل: ج 1 ، ص 99 و ج 3 ص 17 و 70 ). بر اين اساس، قيام مردي از اهل بيت پيامبر(ص) و ظهور او در آخرالزمان، مورد اتفاق مسلمانان شيعه و سني است.
آثار سازنده وجود امام منتظر (علیه السّلام)
وجود آن حضرت، آثار سازنده اي دارد که به برخي از آنها اشاره مي شود:
اول: غيبت به اين معنا نيست که حضرت در کارها دخالت نکنند و از وجودشان بهره برده نشود. مويد اين سخن، رواياتي است که مي گويد ايشان در ايام حج، در مراسم حج شرکت مي کند، حج مي گذارد و با مردم همنشيني مي کند، در مجالس حاضر مي شود و درماندگان را نجات مي دهد و گاهي خودش مشکلات مردم را حل مي کند، هرچند مردم او را نمي شناسند.
دوم: مسلم است که در عصر غيبت، همه مردم به حضرت دسترسي ندارند، ولي چنين نيست که خواص هم به ايشان دسترسي نداشته باشند.
سوم: محاسبات عقلي و تجربه هاي اجتماعي ثابت مي کند اعتقاد به وجود يک پيشواي زنده، اثر عميقي در حفظ نظام و بقاي رسالت دارد، اين در حالي است که دسترسي به اين پيشوا چه آسان و چه دشوار، فراهم باشد.
در مورد پيشوايي که در ميان جامعه حاضر باشد و به صورت مستقيم، مسؤوليت رهبري را برعهده بگيرد، حرفي نيست. مهم آن است که به دلايلي، پيشوا از جامعه دور باشد، ولي آن جامعه به حيات او و بازگشت دوباره اش اعتقاد داشته باشد. در تاريخ، امتها و ملتهايي بوده اند که انقلابهايي داشته اند.
نمونه هاي فراواني نشان مي دهد که هرگاه پيشوا زنده باشد، هرچند رهبري را در دست نداشته باشد، تشکيلات و سازمانها سرپا مي ماند. اما وقتي از دنيا مي رود، امور از هم گسسته مي شود و شورش پديد مي آيد.
بهترين مثال براي اينکه وجود رهبر، نگهدارنده رسالت و موجب همبستگي پيروان است، داستان نبرد احد است. در اثناي نبرد، از روي غرض يا به اشتباه، صدايي برخاست که «محمد کشته شد! » همين که پخش شد پيشوا به شهادت رسيده است، آرايش صفوف به نحوي گسيخته شد که هرکس ميدان را رها کرد و به سويي گريخت، تا آنجا که بعضي هم به فکر افتادند به دشمن بپيوندند. وقتي خبر به شهادت رسيدن پيامبر تکذيب شد و مسلمانان يقين پيدا کردند که رهبرشان سالم است و بعضي خودشان پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) را ديدند، نيروهاي از هم گسيخته لشکر دوباره گرد آمدند و پيرامون رسول خدا جمع شدند و به نبرد و دفاع پرداختند.
قرآن کريم اين حقيقت را چنين بيان مي کند: « محمد جز فرستاده نيست که پيش از او نيز فرستادگاني بوده اند، آيا اگر بميرد يا کشته شود، به عقب و به جاهليت برمي گرديد؟ هرکس به عقب برگردد به خدا زياني نمي رساند و خداوند، پاداش دهنده شاکران است.» (آل عمران، 144 ).
شيعيان براساس اعتقادشان به اينکه امام زمان (علیه السّلام) زنده است هرچند ديده نمي شود، خود را تنها نمي بينند، پيوسته چشم به راه بازگشت آن مسافر عزيزي اند که کاروان دلها براي او مي تپد. انتظار مؤثر و سودمند او، هر روز اميد به ظهورش را زنده مي کند.
براساس اعتقاد همه شيعيان که در روايات و منابع ديني بسياري آمده است، امام زمان (عج) پيوسته و در دوران غيبت، مراقب اوضاع پيروان خويش است و طبق الهام خدايي، از اوضاع همه آنان آگاه است و به تعبير روايات، هر هفته از جدول کارها و اعمال و سخنان آنان آگاه مي شود (ر.ک: تفسير برهان در ذيل آيه 105 سوره توبه).
اين تفکر، سبب مي شود همه پيروان پيوسته در يک حالت آمادگي باشند و در کارهايشان توجه داشته باشند که زيرنظر هستند. اثر تربيتي اين نوع از تفکر، انکارناپذير است. (آية ا... جعفر سبحاني، سيماي عقايد شيعه، ص 263 گ 266 ).
دلايل تأخير ظهور
سبب تأخير ظهور همان طور که از روايات به دست مي آيد، دو چيز است:
1 - به وجود آمدن امانتهاي الهي
آن شخص پرسيد: «منظور از جدا شدن مؤمنان چيست؟ امام صادق پاسخ دادند: «مؤمناني که در صلب کافران به امانت هستند.» (اکمال الدين، ص 641 ).
آيه «لوتذيلوا لعذبنا ...» درباره مشرکان مکه است. خداوند مي فرمايد: «در بين مشرکان مکه، مؤمنين خالصي وجود دارند که اگر آنان نبودند، ما عذاب مي فرستاديم و همه مشرکان را نابود مي ساختيم».
امام صادق (علیه السّلام) مي گويند: «همان گونه که وجود مؤمنان در بين مشرکان مکه مانع عذاب آنها شد، وجود امانتهاي الهي در صلب کافران مانع مي شود که اميرالمؤمنين (علیه السّلام) آنها را از بين ببرد.»
بايد آرام آرام انسانهاي شايسته از انسانهاي ناشايست به وجود آيند و سراسر کره زمين افرادي شايسته رشد و نمو کنند و زمينه اصلاح جامعه فراهم آيد.
امام صادق (علیه السّلام) در ادامه فرمودند: «همچنين، حضرت حجت (عج) تا زماني که اين ودايع الهي به دنيا نيايند، ظهور نمي کنند».
2 - بالا رفتن شعاع انديشه و رشد بشريت
بنابراين مسأله مهدويت، نه تنها موجب رکود اصلاحات فرهنگي نمي شود، بلکه موجب رشد و پيشرفت آن نيز مي گردد؛ زيرا بايد انسانهايي شايسته تربيت شوند تا زمينه ظهور حضرت فراهم شود.
گاهي شايستگي هايي در ميان مردم ايجاد مي شود و خداوند گوشه اي از پيروزي مؤمنان به کافران را نشان مي دهد. هرگاه چنين آمادگي در همه جهان بشريت به وجود آيد، حضرت حجت (عج) ظهور خواهند کرد هرچند سفياني ظهور نکرده باشد و صيحه آسماني را نشنيده باشيم.
همواره اين اميدواري در ما زنده است که هر لحظه ممکن است نداي حق عالمگير شود و انسانها فراخوانده شوند، از اين رو بايد درونمان را اصلاح کنيم و در آمادگي کامل باشيم.
تکليف هر مسلمان در درجه اول اين است که خودش را اصلاح کند؛ «اي کساني که ايمان آورده ايد به خودتان بپردازيد، هرگاه هدايت يافتيد، آن کس که گمراه شده است به شما زياني نمي رساند.»
اسلام براي اصلاح جامعه از فرد شروع مي کند، منطق اسلام اين است که يک سيب سالم، يک سبد سيب فاسد را سالم مي کند، اگر يک نفر درستکار در بازار وجود داشته باشد، همه بازار سالم مي شوند.
در مرتبه بعد بايد بستگان را هدايت کرد و اصلاح جامعه در آخرين مرحله است. امام صادق (علیه السّلام) مي گويند: «اصلاح جامعه، تنها وظيفه مسؤولان امت است». تک تک افراد تکليفي نسبت به اصلاح جامعه، جز از راه اصلاح خود و بستگانشان ندارند.
بنابراين، عقيده به ظهور حضرت حجت به معناي زمينه سازي و اصلاح نفس است نه اين که دست روي دست بگذاريم تا امام زمان ظهور کند. (آية ا... محمدهادي معرفت، پرتو ولايت، ص 44 تا 46 ).
ويژگي هاي دوران ظهور
بر پايه اين روايات(ر.ک: بحارالانوار،ج 52 ) امام مهدي مطابق سيره جدش رسول خدا رفتار مي نمايد و همچون داوود (علیه السّلام) در ميان مردم قضاوت و داوري مي کند، بدون آنکه به دليل و شاهدي نيازمند باشد.
او حکومت اسلام را در تمام گيتي گسترش مي دهد و در دوران حکومتش، تمام برکات آسمان و زمين بر مردم عرضه مي شود و امنيت عمومي در همه جا حکمفرما مي گردد و همه آفات و بيماريها رخت برمي بندد. در اين دوران، تمام استعدادهاي عقلي و معرفتي مؤمنان شکوفا مي شود و علوم پيامبران و اوصيا براي مردم آشکار مي گردد.
او تمام مظاهر بدعت را نابود مي سازد و چهره حقيقي اسلام را که در طول زمان دگرگون گرديده، آشکار مي کند. او زمين را از عدالت پر مي سازد و ريشه ظلم و ستم را برمي کند، کافري باقي نمي ماند مگر آنکه ايمان مي آورد و فاسقي نخواهد بود مگر آنکه راه صلاح را در پيش مي گيرد.(محمد سعيدي مهر، آموزش کلام اسلامي، ج 2 ، ص 197 و 198 ).
منبع:www.qudsdaily.com
/خ