وقتی كاشانی خانه‌نشين شد

دشمن فهميد كه راز پيروزى ملت ايران چيست؛ لذا درصدد برآمد تا سياسيون و سردمداران دولتى را از روحانيت و دين جدا كند. آن‌ها را از آيت‌الله كاشانى جدا كردند و بينشان فاصله انداختند و متأسفانه موفق هم شدند. از سى تير 1331 كه مرحوم آيت‌الله كاشانى توانست ملت ايران را آن‌طور به صحنه بياورد، تا 28 مرداد 1332 كه عوامل آمريكا در تهران توانستند مصدق را سرنگون و تمام بساط او را جمع كنند و مردم هيچ حركتى از خود نشان ندادند، يك سال و يك ماه بيشتر طول نكشيد. در اين
چهارشنبه، 8 مهر 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
وقتی كاشانی خانه‌نشين شد
وقتی كاشانی خانه‌نشين شد
وقتی كاشانی خانه‌نشين شد






منتخبی از بيانات رهبر انقلاب درباره «كودتای 28 مرداد»

وقتی كاشانی خانه‌نشين شد

دشمن فهميد كه راز پيروزى ملت ايران چيست؛ لذا درصدد برآمد تا سياسيون و سردمداران دولتى را از روحانيت و دين جدا كند. آن‌ها را از آيت‌الله كاشانى جدا كردند و بينشان فاصله انداختند و متأسفانه موفق هم شدند. از سى تير 1331 كه مرحوم آيت‌الله كاشانى توانست ملت ايران را آن‌طور به صحنه بياورد، تا 28 مرداد 1332 كه عوامل آمريكا در تهران توانستند مصدق را سرنگون و تمام بساط او را جمع كنند و مردم هيچ حركتى از خود نشان ندادند، يك سال و يك ماه بيشتر طول نكشيد. در اين يك سال و يك ماه، با وساطت اَيادى ضدّ استقلال اين كشور و با توطئه‌ى دشمنان اين ملت، دكتر مصدق مرتب فاصله‌ى خود را با آقاى كاشانى زياد كرد، تا اين‌كه مرحوم آيت‌الله كاشانى چند روز قبل از ماجراى 28 مرداد نامه نوشت - همه‌ى اين نامه‌ها موجود است - و گفت من مى‌ترسم با اين وضعى كه داريد، عليه شما كودتا كنند و مشكلى به وجود آورند. دكتر مصدّق گفت: من مستظهر به پشتيبانى مردم ايران هستم! اشتباه او همين‌جا بود.
ملت ايران را سرانگشت روحانيت - كسى مثل آيت‌الله كاشانى- وادار مى‌كرد كه صحنه‌ها را پُر كند و به ميدان بيايد و جان خود را به خطر بيندازد. در 28 مرداد كه كاشانى منزوى و خانه‌نشين بود - و در واقع دولت مصدق او را منزوى و از خود جدا كرده بود- عدم حضور او در صحنه موجب شد كه مردم نيز در صحنه حضور نداشته باشند؛ لذا كودتاچی‌هاى مأمور مستقيم آمريكا توانستند بيايند و به‌راحتى بخشى از ارتش را به تصرف درآورند و كودتا كنند. يك مشت اوباش و الواط تهران را هم راه انداختند و مصدق را سرنگون كردند. پس از آن، ديكتاتورىِ محمدرضاشاهى به وجود آمد كه بيست‌وپنج سال اين ملت زير چكمه‌هاى ديكتاتورى او لگدمال شد و ملى شدن صنعت نفت هم در واقع هيچ و پوچ گرديد؛ چون همان نفت را به كنسرسيومى دادند كه آمريكايی‌ها طراحى آن را كردند. هرچه دشمن خواست، همان شد؛ به‌خاطر جدا شدن از روحانيت و دين. اين‌ها عبرت است. (1)

خيانت بيگانگان

... بعد، نمونه‌ى چهارم پيش آمد و آن مرداد سال 1332 هجرى شمسى بود. بعد از آن‌كه حكومت مصدق را سرنگون كردند - البته قبلاً مرحوم آيت‌الله كاشانى را با ترفندهاى خودشان منزوى كردند، كنار زدند و با بى‌تدبيری‌هايى كه انجام گرفت كنار گذاشتند - باز سرِ كار آمدند و وارد ايران شدند و توانستند با نفوذ خود، با ايادى خود، با فعاليت خود، كودتاى 28 مرداد را به وجود آورند و محمدرضا را كه از ايران فرار كرده بود، به ايران برگردانند. بيست‌وپنج سال بعد از آن، حكومت ديكتاتورى سياه پهلوى ادامه پيدا كرد... يك ملت وقتى اجازه بدهد كه يك قدرت بيگانه در دستگاه‌هاى سياسى او يا در دستگاه‌هاى فرهنگى او نفوذ كند، سرنوشت اين ملت همين است.
اگر انقلاب اسلامى پيش نيامده بود، اگر اين ملت پشتِ سر امام بزرگوار، اين حركت عظيم تاريخى را به وجود نياورده بود، مى‌دانيد امروز ملت ايران چگونه بود؟ ملتى كه هيچ‌يك از پيشرفت‌هاى علمى غرب را فرا نگرفته بود. نه اختراعى، نه اكتشافى، نه سازندگى‌اى... در روزهاى نفوذ امريكا و انگليس در ايران، ملت ايران روزهاى سختى را گذراند. صد سال، اوّل انگليسی‌ها و بعد امريكايی‌ها با نفوذ خود اين كشور را عقب انداختند. ما امروز هر مرحله‌اى را كه وارد مى‌شويم، نشانه‌هاى كوتاهی‌هاى آن‌ها، خيانت‌هاى آن‌ها و بدعملى آن‌ها را به چشم‌مان مشاهده مى‌كنيم.(2)

استفاده از هنر

چند روز پيش سندى از اسناد منتشرشده‌ى وزارت خارجه‌ى آمريكا درباره‌ى جريان كودتاى 28 مرداد را ترجمه كرده و براى من آوردند. البته به هنگام وقوع اين حادثه، سنّ من زياد نبود - چهارده، پانزده سال داشتم- چيزهاى اندكى يادم هست؛ اما از زبان‌ها بسيار شنيده‌ام و در آثار هم زياد خوانده‌ام؛ ولى به اين تفصيل هيچ‌جا وجود ندارد. آن‌هايى كه خودشان دست‌اندركار اين جريان بودند، اين اسناد را نوشتند و براى وزارت خارجه و سازمان سيا فرستادند. اين اسناد متعلّق به آمريكايی‌هاست.
البته عمليات، بين امريكايی‌ها و انگليسی‌ها مشترك بوده كه در اين گزارش كاملاً منعكس شده است. آن بخش مورد توجّه من اين است: «كيم روزولت» مى‌گويد وقتى ما به تهران آمديم، يك چمدان بزرگ پُر از مقاله‌هايى كه نوشته شده بود و بايد ترجمه مى‌شد و در روزنامه‌ها به چاپ مى‌رسيد، و نيز كاريكاتورهايى را با خودمان آورديم! شما فكرش را بكنيد، دستگاه سى. آى. اىِ امريكا براى ساقط كردن حكومتى كه با آن‌ها ناسازگار بود و منافع آن‌ها را تأمين نمى‌كرد؛ حكومتى كه به آراء مردم متّكى بود - برخلاف همه‌ى حكومت‌هاى دوران پهلوى، اين يك حكومت ملى بود كه قانونى و با آراء مردم بر سر كار آمده بود- تحت عنوان اين‌كه ممكن است پشت پرده‌ى آهنين شوروى برود، از همه‌ى ابزارها - از جمله از ابزار هنر - عليه آن استفاده كرد. البته آن روز كاريكاتوريستى كه هم به درد اين‌ها بخورد و هم بتواند مورد اعتمادشان قرار گيرد، لابد نبوده است؛ لذا با خودشان كاريكاتورهاى آماده را آورده بودند! در آن اسناد آمده است كه ما به بخش هنرى سازمان سيا سفارش كرديم كه اين چيزها را تهيه كند! (3)

پی نوشت ها :

1. بيانات در اجتماع بزرگ مردم شهرستان كاشان و آران و بيدگل 80/8/20
2. بيانات در اجتماع بزرگ مردم قم 79/7/14
3. بيانات در ديدار اصحاب فرهنگ و هنر 80/5/1

منبع: http://farsi.khamenei.ir




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط