آفرینش زمان و مکان از عدم

آفرینش از عدم و آفرینش جاری در زمان هر دو را باید امری واحد دانست. این هر دو شرط امکان فرآیندهای عام طبیعی اند. خلق مدام و خلق از عدم هر دو به سادگی دو نام برای یک چیزند و آن فعل خلاق خداوند ازلی و ابدی است.
چهارشنبه، 2 مرداد 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آفرینش زمان و مکان از عدم
ما اینجا در بحث از آفرینش جهان تنها به طریقی ناموثق درباره‌ی عبارت «پیش از» سخن می گوییم. خداوند پیش از آفرینش زمین و آسمان چه می کرد؟ آگوستین در فصل دوم کتاب اعترافات پاسخ دقیقی به این پرسش می دهد که خود آن را گستاخانه می دانست. پاسخش مختصر و مفید است: این سؤال بی معناست. پرسیدن دربارهی «قبل از» غیرضروری و زائد است چون جهان نه در زمان، بلکه هر دو با هم آفریده شده اند. انیشتین در این باره با او موافق است. بنابراین قبل از آفرینش کیهان، فقط آفریدگار هست. قبل از پیدایش زمان تنها «سرمدیت» وجود دارد. آگوستین از انیشتین پیشی می گیرد و خداوند را مورد خطاب قرار می دهد: «وانگهی اگرچه تو پیش از زمانی اما نه در زمانی که مقدم بر این زمان باشد که اگر چنین بود تو پیش از همه ی زمانها نبودی، بلکه زمان تو سرمدی است که بر تمامی زمانها تعالی دارد چرا که حضور تو بی پایان است. تو همزمان قبل از همه زمانهای گذشته و بعد از همه ی زمان های آینده ای.» بنابراین از منظر الهیات فعل آفرینش فعلی بی زمان است. این از سخنان مربوط به مبحث زمان است و زمان، زمان را و زمان - فضا را و فضا- زمان را آفریده است.
 
اکنون سخن گفتن دربارهی آفرینش جهان از «عدم» چه معنایی دارد؟ چنان که قبلا گفته ام این تصور که میوهی تفکر یونانی مآبی بود بعدا در کتاب مقدس داخل شد. عدم به این معنا نیست که چیزی مستقل بوده است. مثلا یک فضای سیاه خالی بوده باشد که قبل یا در کنار خدا وجود داشته است. عدم را نباید با «خدا» که در فیزیک ذرات جدید آمده است و «نوسانات» آن احتمالی است برای نشان دادن آغاز عالم اشتباه گرفت که البته این خلاء عدم نیست بلکه چیزی است. معنای واقعی عدم مطلق چیزی است که هر گونه علت مادی را از عمل آفرینش بیرون می راند. آفرینش از «عدم» بیان الهیاتی و فلسفی این واقعیت است که جهان و انسانها به علاوه زمان و مکان وجود خود را تنها و تنها به خداوند مدیون اند نه به هیچ علت دیگری.
 
اما خداوند خود مدیون هیچ علتی نیست. حتی نمی توان مانند دکارت و اسپینوزا خداوند را علت خودش دانست. او ک؟ معلول نیست. او را به عنوان واقعیت غیر معلول تعریف می کنند چون سرمدی و کامل است: «بزرگتر از او چیزی نیست که بتوان تصور کرد» (آنسلم کنتربری و دکارت). کتاب مقدس در این باره فلسفه پردازی نکرده است، بلکه این باور را بیان می دارد که جهان از بنیاد به خداوند به عنوان آفریننده و قیوم تمام موجودات وابسته است، موجوداتی که در عین وابستگی به خدا، مستقل از او هستند. الهیات مسیحی بر این نکته تأکید دارد که آفرینش همواره ادامه دارد: خلق مدام. فهم به وجود آمدن جهان به مثابه یک فرآیند جاری در زمان، متناسب با فهم کنونی ما تنها از این طریق امکان دارد که آن را فرآیندی بدانیم که مبادی ساختارهای جدید را بیرون نمی راند بلکه آنها را در بردارد.
 
بنابراین، آفرینش از عدم و آفرینش جاری در زمان هر دو را باید امری واحد دانست. این هر دو شرط امکان فرآیندهای عام طبیعی اند. خلق مدام و خلق از عدم هر دو به سادگی دو نام برای یک چیزند و آن فعل خلاق خداوند ازلی و ابدی است. او خود در قید زمان نیست و زمان را او مقرر می دارد. این فعل خلاق خداوند در فراسو و در یک سیاهچاله نیست که میلیاردها سال از ما دور باشد، بلکه دقیقا در مقابل ما حاضر است. خارج از کنترل ماست، اما از ما به ما نزدیک تر است.با توجه به آغاز جهان نه تنها سخن علمی از انفجاری بزرگ و نظریه ها و مدل هایی درباره ی کیهان بلکه با دلایل موجه و کامل الهیاتی سخن گفتن از خدائی که جهان را آفریده است، چه معنایی دارد؟گزارش کتاب مقدس با تصاویر و تمثیلات خود دربارهی آفرینش به سؤالات ساده و اساسی پاسخ می دهد که به ذهن آدمیان امروزین خطور کرده و علم نمی تواند با زبان و روش خود آنان را پاسخ دهد. کتاب مقدس صرفا به پرسش‌های نظری پاسخ نمی دهد بلکه به سؤالات وجودی ابتدایی و اولی هم پاسخ می دهد:
 
• در آغاز چه چیز وجود داشت؟ خدای خیر، هم او که منشأ همه چیز و همه کس است.
 
• آیا خدای موجودات دیگر ستارگان، حیوانات یا آدمیان) در کنار خدا بود؟ نه خدایی به جز خدای یکتا نیست.
 
• اما مگر نه این است که اصل خیر و شر در طول تمام تاریخ جهان آشکارا در حال جنگند؟ خیر، او خدای خیر است. خدایی که در کشمکش با هیچ شر یا اصل ضد اهریمنی نیست.
 
• آیا بخش هایی از هستی نسبت به بخش های دیگر آن پست تر است؟ مثلا ماده نسبت به روح یا تمایلات جسمانی نسبت به معنویت؟ به هیچ وجه. این جهان، ماده، جسم انسان و تمایلات جسمانی نیز همه آفریدهی خداوندی هستند که آفریدگار خیر است و اساسا نیکو هستند. «خداوند تمام آنچه را که ساخته بود دید که همه نیکو هستند». (سفر پیدایش، ۱۰۳۱).
 
• غایت فرآیند آفرینش چیست؟ انسان - نه به صورت مجزا، بلکه در خلال کیهان - غایت بزرگ فرآیند آفرینش است. بر اساس کتاب مقدس این مرحله ی نخست مرحله ی نجات نیست بلکه خود آفرینش نمایانگر دل نگرانی خدا دربارهی آدمیان و جهان است. حفاظت خداوند از جهان را می توان در خلق مدام و تکامل دید. از خود می پرسیم: آیا این تنها یک شانس است که علم جدید بتواند در مقابل آموزهی مسیحی و یهودی آفرینش گسترش یابد؟ دو بینشی را که قرآن نیز بر آنان انگشت تأکید می نهد و بدون شک پیش فرض های مفیدی هستند، اینجا می آوریم:
 
• جهان خدا نیست؛ عالم مخلوق است و به خودی خود تقدس ندارد. جهان به خدمت آدمیان گمارده شده است.
 
• جهان آشفته نیست بلکه منظم است. آدمیان می توانند از آن استفاده کنند، آن را بسازند و مورد تحقیق قرار دهند.
 
پس با توجه به آغاز جهان نه تنها سخن علمی از انفجاری بزرگ و نظریه‌ها و مدل هایی درباره ی کیهان بلکه با دلایل موجه و کامل الهیاتی سخن گفتن از خدائی که جهان را آفریده است، چه معنایی دارد؟ همان طور که افراد بی شماری از زمان نزول کتاب مقدس عبری به بعد، یهودیان، مسیحیان و مسلمانان و بسیاری دیگر به کرات به این نکته اعتراف کرده اند.
 
منبع: علم و دین، هانس کوک، ترجمه رضا یعقوبی، چاپ اول، نشر تمدن علمی، تهران 1395


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط