بالا رفتن از پلههاي موفقيت
نويسنده:دکتر عليرضا احمدوند
الگوهاي ما چه نقشي در موفقيت ما دارند؟
در اين مقاله قصد داريم درباره اين موضوع صحبت کنيم که «الگو» گرفتن از افراد موفق چه اهميتي در پيشبرد خودمان و ديگران به سوي موفقيت و پيشرفت دارد و چگونه بايد اين کار را انجام داد؟
«الگو» به فردي گفته ميشود که به دليل برتري ويژهاش در برخي خصوصيات و توانمنديها، در جايگاهي بالاتر از عموم جامعه قرار ميگيرد و موفقيتي که او در تقويت اين توانمنديها کسب کرده يا پلههاي بالاتري که به آنها رسيده است، ميتواند به عنوان هدفي براي ساير افراد جامعه (برحسب سن و تناسب آن موضوع) قرار گيرد تا در راه رسيدن به آن تلاش نمايند.
چند الگو لازم داريم؟
• بعد علمي
• بعد اعتقادي، مذهبي و ديني
• بعد اجتماعي و روابط خانوادگي
• بعد شغلي و رضايت از کار
• بعد اقتصادي و رفاه در زندگي
• بعد سلامت جسم، روان و روح
ميبينيد که هر فرد ميتواند در ابعاد مختلف زندگي خودش و ديگران، الگوهايي را براي خود انتخاب کند و با نگاه به آنها و اقتباس از تجربياتشان، مسير بهتري را براي رسيدن به پلههاي بالاتر براي خود ترسيم کند. چه بهتر که دنبال الگو يا الگوهايي باشيم که در چند بعد از ابعادي که مدنظرمان است، موفق باشند اما اگر چنين فردي به راحتي پيدا نميشود، هيچ ايرادي ندارد که مثلا در بعد علمي، يک فرد يا چند فرد برايمان الگو باشند و در بعد سلامت فرد ديگر و در بعد اعتقادي و مذهبي، شخص ديگر.
الگوي خوب يعني که؟
• فرد «الگو» معمولا خودش يک عضو از جامعه خودمان است. موفقيت آقاي «بيل گيتس» نميتواند لزوما الگويي براي پيشرفت هر مهندس کامپيوتري باشد (البته اين قضيه، قانون متقن نيست.)
• فرد «الگو» از مسيرهاي رايج و مرسوم توانسته است موفقيت خود را کسب کند، نه از روشهاي نامتعارف و غيرعادي.
• يک فرد الگو، در زواياي مثبت زندگي توانسته است به موفقيت دست يابد. هيچ کلاهبرداري، حتي اگر خيلي هم پولدار باشد، به خاطر پول داشتنش لياقت الگو شدن ندارد. مهم آن است که الگوهايي که از آنها ياد ميکنيم، داراي صفات مثبت در موفقيتهاي زندگي باشند.
• فرد الگو، با شناسايي صحيح و استفاده مناسب از فرصتهاي دور و برش توانسته است به انسان موفقي تبديل شود که حال، ما او را به عنوان يک الگو ميشناسيم. اين فرصتها ممکن است براي هر کدام از ما هم پيش بيايد اما تفاوت يک فرد عادي با فردي که به جايگاه الگوي ما رسيده در استفاده از اين فرصتها و تبديل آنها به نقاط قوت است.
• افرادي که نقش الگو را پيدا ميکنند، اغلب افرادي پرتلاش و با پشتکار فراوان هستند. اين قاعده کاملا صحيح است که هيچ فردي را نميتوان پيدا کرد که بدون زحمت و سختي کشيدن، به جايگاههاي بالاتر رسيده باشد.
• يک فرد الگو، فردي است که معمولا خودش با اميدواري زندگي کرده است و در زندگي، رفتار و گفتار روزمرهاش به راحتي ميتوان زواياي اميد را مشاهده کرد؛ حتي اگر در شرايطي آنها را ببينيم که در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات روزمره هستند.
• يک فرد الگو، مسير موفقيت و پيشرفت خود را به تنهايي طي نکرده است. اين گونه افراد، معمولا با کمک و همراهي ديگران و با حضور مثبت در کارهاي گروهي و پرورش تواناييهاي خود در زمينه کار تيمي و فعاليت کردن با ديگران، توانستهاند گامهاي مثبت بردارند.
• يک فرد الگو، ابايي ندارد که موفقيتهاي خود را در اختيار ديگران بگذارد و راه رسيدن به آن را به ديگران بياموزد. معمولا افراد الگو به دليل آنکه خودشان با دشواري و با سرسختي توانستهاند به جايگاههاي بالاتر برسند، اين اصل را ميپذيرند که جادهاي که ساختهاند و يا پيدا کردهاند را به ديگران نيز نشان دهند.
چگونه يک الگوي مناسب انتخاب کنيم؟
• الگوها بايد افرادي از بطن جامعه و ترجيحا نزديک به فرهنگ، آداب و عوامل اجتماعي خودمان باشند. هر چهقدر الگويي که انتخاب ميکنيم از اين نظر با ما فاصله داشته باشد، احساس نزديکي کمتري با او خواهيم کرد و ارزش الگوپذيري از او کمرنگتر ميشود.
• هيچ الگويي در زندگي اجتماعي روزمره، صددرصد کامل نيست. بايد به خودمان و ديگران بياموزيم که اگر فردي را در يک زمينه به عنوان الگو انتخاب کرديم و آن وقت ديديم که در زمينههاي ديگر دچار نقص و ناتواني است، اين دليل بر کمارزش بودن جنبههاي مثبت مورد نظرمان نيست.
• الگوي انتخابشده بايد تا حد امکان در دسترس باشد تا بتوان هر از چند گاهي چهره او را (ترجيحا به صورت حضوري) ديد و يا با او به صحبت نشست و يا درباره او صحبت کرد و يا مطلبي راجع به او مطالعه کرد. هر چهقدر الگويمان دور از دسترس باشد، امکان ارتباط گرفتن ما با او کمتر ميشود.
• تا حد امکان بايد به صورت شفاف مشخص کرد که الگويي که براي خود انتخاب کردهايم، چه هدفهايي را براي خود مشخص کرده، چگونه اين اهداف را به واقعيت تبديل کرده، چگونه تلاش کرده و چهطور مشکلات را شناسايي کرده، چه نقاط ضعفي را در خود برطرف کرده، از چه کساني و چه چيزهايي کمک گرفته، چگونه اميدش را حفظ کرده و بسياري موارد ديگر که او را از نظر ما به يک الگو تبديل کرده است.
• در مرحله بعدي بايد به صورت دقيق و شفاف مشخص کرد که اين نکاتي که در بند قبلي، آنها را شناختيم و استخراج کرديم، براي خودمان به چه صورتي است؛ يعني اينکه در اين زمينههايي که اطلاعاتش را از فرد به دست آورديم، خودمان چه تفاوتي با او داريم. آن وقت هدفگذاري بايد با توجه به قابليتها، امکانات و شرايط خودمان (و البته با نگاه به آنچه الگوي مورد نظر به آن رسيده است) انجام شود.
• بهتر است آنچه را که از الگويمان ميآموزيم، يادداشت کنيم.نوشتن اين موارد، هم کمکي است به شفافتر شدن موضوع براي خودمان، هم برايمان مشخص ميکند که کجا را درست رفتهايم و کجا را اشتباه و ضمنا ذخيرهاي ميشود براي انتقال تجارب خودمان به ديگران (خصوصا فرزندانمان).
• هر از چند گاهي بايد الگوهايي را که براي خودمان انتخاب کردهايم، مجددا بررسي کنيم. به هر حال، هم آنها تغيير ميکنند و هم خود ما. ممکن است فردي که در دوره دبيرستان برايمان الگو بوده، ديگر در دوره دانشگاه برايمان الگوي خوبي نباشد.
• با الگوي انتخاب شده نبايد به شکل مقايسه منفي برخورد کرد، يعني اينکه بايد نقاط مثبت و دستاوردهاي او را (هر چهقدر که در ظاهر قضيه، بزرگ و دستنيافتني باشد) شناخت و با هدفگذاري صحيح به سمت آن حرکت کرد. مهم، فقط رسيدن به همان پلههاي بالا نيست بلکه حرکت کردن در اين مسير هم خودش نوعي موفقيت است.
• با ديگران درباره الگوهايي که براي خود يا فرزندانتان انتخاب کردهايد، صحبت کنيد. شايد ديگران افراد بهتري را بشناسند که بتوانند به شما معرفي کنند و برعکس.
هدف از الگو گرفتن و انتخاب فرد يا افرادي بهعنوان الگو، هدفگذاري بهتر در زندگي و رسيدن به پلههاي بالاتر موفقيت است. هر انساني در شرايط خاص از زندگي خود، نيازمند چنين الگوبرداريهايي خواهد بود. مهمترين اصول در انتخاب الگو عبارت است از: مثبتانديشي، پشتکار و تلاش، درس گرفتن از موفقيتها و شکستها، انتخاب اهداف و افراد دستيافتني. اگر الگوهاي مناسبي براي خودمان انتخاب کنيم، مطمئنا روزي خواهد رسيد که خودمان نيز ميتوانيم الگوي خوبي براي ديگران باشيم و پدر و مادري خوب براي فرزندانمان.
منبع: http://salamatiran.com
/خ