آثار روحی و روانی بلوغ در پسران
بلوغ» در واقع، تغییر و تحول شدیدی است که سرتاسر وجود نوجوان را فرا می گیرد. بلوغ، یک نوع تولد مجدد است؛ یعنی، با فرا رسیدن بلوغ، شخص دیگری با روحیه و اختصاصهای جسمی متفاوت از کودک، به وجود می آید از این رو غالبا اتفاق می افتد که مربی یا والدین، هنگامی که کودک به سن بلوغ می رسد، شکایت می کنند: « مثل این که او به کلی عوض شده است.». در این مرحله نوجوان خواهشها و تمایلهای متفاوت و متضادی دارد.با این که جوان می خواهد با دوستان خود باشد، علاقه مند به تنهایی است . در این دوران، کودک پر جنب و جوش دیروز، به جوان حساس و تأثیر پذیر امروز مبدل شده و تغییرهای سریع جسمی، تأثیرهای فراوانی در حالات روحی او می گذارد. او دارای روحیه ای کنجکاو و در عین حال، دچار نوعی سردرگمی است ؛ حساس و زود رنج بوده و در مقابل رفتار دیگران به سرعت واکنش نشان می دهد؛ گاهی به فکر فرو می رود و زمانی به سخنان اطرافیان می اندیشد، ولی به شدت از همسالان خود، الگو می پذیرد و از رفتار آنان پیروی می کند.
از نظر رشد شخصیت، ثبات نسبی دوره قبل، دستخوش تحولی ناگهانی گردیده و رفتار خود را با انگیزه های درونی، تشخص طلبی و استقلال جویی از جمله تجلیات این دوران «حس استقلال طلبی» و «آزاد اندیشی» است و بلکه به قول دکتر دوریس او دلوم : «اولین تجلی و ظهور تغییرات حاصله در دوران بلوغ، که بزرگسالان را از وجود تغییراتی در اخلاق و رفتار نوجوانان آگاه می کند، همین درخواست استقلال است که برای خود، دامنه وسیعی دارد .» ، بروز می دهد. سازگاری اجتماعی او دچار آشفتگی گردیده است. نیروی متراکمی که در جوان، نهفته، می خواهد به صورتی، خود را آشکار کند. بنابراین در رفتارش اظهار هویت، مالکیت، ابراز وجود، اظهار تعلق به گروه ، نمایان است.مرحله بلوغ دورۀ خودشناسی است و معمولا جوان به خود می آید... این بیداری به علت وجود تغییر و تحولاتی است که در جسم و روان وی پدید می آید.غالبا می خواهد در جمع، مطرح شود و نقش و مسؤولیتی به عهده بگیرد . در این دوران برای نوجوان بهترین موقعیت است که در فعالیتهای گروهی و تربیتی مدارس شرکت کند و خلاقیتهای فرهنگی و هنری خود را نمایان سازد.
همواره رفتار و حالات وی ناپایدار و در بعضی اوقات نسبت به دیگران بی اعتماد و در انجام کارها بی حوصله است. با کمبودهای خود به مقابله برمی خیزد؛ کم کم دورۂ وابستگی به سر آمده و می خواهد زندگی مستقل خود را پایه ریزی کند.اطرافیان جوان باید موقعیت وی را خوب درک کنند و با محبت با او برخورد نمایند. در این باره پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: به شما سفارش می کنم که با جوانان مهربان باشید، زیرا آنان (در این هنگام) نازک دل هستند. قبل از اینکه به آثار بلوغ در دختران بپردازیم بهتر است به تفاوت آثار بلوغ در پسران و دختران آشنا شوید.
آثار دوران بلوغ در دختران
دختر جوان در این دوره بسیار حساس و زود رنج است. همیشه مواظب است که ببیند دیگران درباره او چه می گویند و چه قضاوتی دارند؛ به همین دلیل در برابر کوچکترین نقصی که دیگران به او نسبت دهند حساس است. از جوش و لک صورت خود نگران است و از این که زیبایش نمی خوانند ناراحت می شود.در برابر انتقادها نمی تواند خود را کنترل کند. می کوشد لباسش به گونه ای باشد که حتی کمترین ایرادی نتوان بر او گرفت. در برابر نیشخندها و هرکاری که سبب تحقیرش شود، به شدت واکنش و مقاومت نشان می دهد. نسبت به کلمات معلم و اطرافیانش حساس است و احساس می کند که دیگران او را درک نمی کنند . به شدت از دوستانش الگو می پذیرد. رقابت و چشم و هم چشمی او را وادار می کند که سعی نماید، مثل دوستانش لباس بپوشد، همانند آنان زندگی کند و وسایل زندگی خود را مانند آنان تهیه کند؛ حتی در این مورد پدر و مادرش را زیر فشار قرار می دهد تا وسایل زندگی را آن طور که دوست دارد برایش مهیا کنند.
دختر نوجوان به علت کمی سن، کم تجربه است. کمتر منطقی فکر می کند و بیشتر تقاضاهایش براساس عواطف و احساسات صورت می گیرد؛ زمانی که خواسته هایش از سوی اطرافیان و والدین با مانع روبه رو گردد، به شدت عصبانی و ناراحت می شود. گاهی به زندگی بی علاقه می گردد و با تحیر و سرگردانی به رؤیاها و تخیلات شیرین خود پناه می برد و سعی دارد که زندگی مورد علاقه خود را در رؤیاهای خویش بازسازی کند. برای خود آرزوهای شیرین تصور می کند، در خیال خود قصرها می سازد و خلاصه زندگی را آن طور که دوست دارد، تصور می کند. لذا از واقعیت گریزان است و نمی خواهد منطقی فکر کند. بیشتر وقت خود را به تماشای برنامه ها و فیلمهای تلویزیونی می گذراند، به طوری که دوست دارد فیلمهای سینمایی هرگز قطع نشود و تا پایان شب ادامه یابد ..
مرحله بلوغ دورۀ خودشناسی است و معمولا جوان به خود می آید... این بیداری به علت وجود تغییر و تحولاتی است که در جسم و روان وی پدید می آید. او در این مرحله بیش از هر مرحله سنی دیگری در جست وجوی خویش است ، می خواهد بداند کیست و چیست و از راز وجود خود، از لیاقتها و کفایتهای خود سر در بیاورد، می خواهد بداند برای چه کاری ساخته شده است.
در این موقعیت، جوان باید ارزش وجودی خود را درک کند و به کرامت ذاتی خود و دوران حساس جوانی و نیز به عظمت مقام خود که در سایه عبادت و پرهیزکاری حاصل می شود، آگاه شود؛ بداند که فردی مهم و ارزشمند است و حق ندارد خود را کوچک بشمارد و نباید تحقیرها را بپذیرد. او باید بداند که سرمایه بزرگی و عظمتش در ایمان و تقوا و عفت و پاکدامنی است و آن را از دست ندهد. در مسیری گام بر ندارد که ایمانش به خطر افتد و یا شرف و عفتش لکه دار شود. او حق ندارد خود را بازیچه تخیلات و هوی و هوس و یا طرز تصور دیگران قرار دهد و موجبات ذلت خود و سرگرمی بی خبران و بی خردان را فراهم سازد. باید اعتماد به نفس پیدا کند و مسؤولیت بپذیرد.
منبع: والدین و مربیان مسؤول، رضا فرهادیان، چاپ پنجم، مؤسسه بوستان کتاب، قم 1392