دانش و باورهای فراشناختی

دانش فراشناختی به باورها و نظریه‌هایی که افراد درباره‌ی تفگر خود دارند، اطلاق می شود. برای مثال این دانش شامل باورهای فرد دربارهی انواع خاص تفگر و نیز باورهای او دربارهی کارایی حافظه با قدرت تمرکز حواس خود است.
جمعه، 8 شهريور 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دانش و باورهای فراشناختی
مطالعه‌ی فراشناخت ابتدا در حوزه‌ی روانشناسی رشد و بعد در روانشناسی حافظه، سالمندی و عصب روانشناسی مطرح شد (براون، ۱۹۷۸؛ فلاول، ۱۹۷۹؛ متکالفMetcalf و شیمامورا Shimamura ، ۱۹۹۴). در سال‌های اخیر، فراشناخت به عنوان پایه و اساس بسیاری از اختلال های روانشناختی مورد بررسی قرار گرفته است (ولز و ماتیوز، ۱۹۹۴؛ ولز، ۱۹۹۵ ، ۲۰۰۰ ). فراشناخت به طیف وسیعی از عوامل به هم وابسته اطلاق می شود که دانش یا فرایندهای شناختی دخیل در تفسیر، پایش یا کنترل شناخت را در بر می گیرند. فراشناخت را می توان به سه حیطهای دانش فراشناختی، تجربه های فراشناختی و راهبردهای فراشناختی تقسیم کرد (برای مثال، فلاول، ۱۹۷۹؛ نلسون، استوارت، هاوارد و کرالی Crawley ، ۱۹۹۹).
 
دانش فراشناختی - metacognitive knowledge به باورها و نظریه هایی که افراد درباره‌ی تفگر خود دارند، اطلاق می شود. برای مثال این دانش شامل باورهای فرد دربارهی انواع خاص تفگر و نیز باورهای او دربارهی کارایی حافظه با قدرت تمرکز حواس خود است. ممکن است فرد بر این باور باشد که برخی افکار مضرند. یک فرد مذهبی ممکن است بر این باور باشد که داشتن برخی افکار گناه است و موجب مجازات خواهد شد. این ها نمونه هایی از باورهای فراشناختی دربارهی اهمیت افکارند. داشتن چنین باورهایی بر نحوهی پاسخ دهی فرد به افکار و چگونگی تنظیم افکار خویش تأثیر می گذارد. بر اساس نظریهی فراشناختی اختلال روانشناختی، دو نوع دانش فراشناختی وجود دارد (ولز و ماتیوز، ۱۹۹۴؛ ولز، ۲۰۰۰) : (یک) باورهای آشکار explicit (خبری declarative) و (دو) باورهای ضمنیه - implicit (رویه‌ای procedural ).
 
دانش آشکار، دانشی است که به طور کلامی قابل بیان است. نمونه های این نوع دانش عبارتند از شناخت هایی نظیر: «نگرانی می تواند موجب حمله ی قلبی شود»، «داشتن افکار بد به معنای آن است که من از لحاظ ذهنی معیوبم» و «اگر بر خطر متمرکز شوم، از آسیب احتمالی مصون خواهم بود».
 
دانش ضمنی را نمی توان به طور مستقیم و به شکل کلامی توصیف کرد. این دانش شامل افکار، قواعد یا برنامه هایی مانند عوامل کنترل کننده ی تخصیص توجه، جست و جوی حافظه، و استفاده از الگوهای اکتشافی در قضاوت" است که می توانند تفکر را هدایت کنند. طرح یا برنامه ی پردازش را می توان مستقیما از راهبردهای ارزیابی مانند نیم رخ فراشناختی استنباط کرد (ولز و ماتیوز، ۱۹۹۴). دانش ضمنی با رویه ای نشان دهنده ی «مهارتهای تفگر به فرد است.در درمان فراشناختی، ارزیابی‌های منفی فرد از احساسات و افکار، در ادراک تهدید و تلاش برای کنترل تفکر دخیل هستند. حالت های هیجانی و ارزیابی های منفی از شناخت می توانند به عنوان منبع اطلاعات، بر قضاوت فرد دربارهی تهدید و مقابله با آن تأثیر بگذارند.علاوه بر این دو نوع دانش فراشناختی، درمان فراشناختی شامل دو حیطه ی محتوایی گسترده نیز می شود. هر اختلال در درون این حیطه ها محتوای اختصاصی خود را دارد. این حیطه های گسترده عبارتند از: باورهای فراشناختی مثبت و باورهای فراشناختی منفی.
 
باورهای فراشناختی مثبت، به فواید و سودمندی های درگیر شدن در فعالیتهای شناختی تشکیل دهنده ی «سندرم شناختی- توجهی» مربوط می شوند. نمونه‌هایی از باورهای فراشناختی مثبت از این قرارند: «متمرکز شدن بر تهدید مفید است» و «نگرانی درباره ی آینده به من کمک می کند تا از خطر اجتناب کنم».
 
باورهای فراشناختی منفی باورهایی هستند که به کنترل ناپذیری، معنی، اهمیت و خطرناک خطرناک بودن افکار و تجربه های شناختی مربوط می شوند. نمونه هایی از این نوع باورها عبارتند از : «اگر افکار خصمانه ای داشته باشم، ممکن است برخلاف میلم به آنها عمل کنم» و ناتوانی در به خاطر سپردن اسامی نشانه ی تومور مغزی است».
 
در درمان فراشناختی، باورهای فراشناختی عوامل مهمی هستند که بر شیوهی پاسخ دهی فرد به افکار، باورها، علایم و هیجان های منفی تأثیر می گذارند. باورهای فراشناختی نیروی پنهان برانگیزنده ی سبک تفگر زیان بار هستند که به ناراحتی هیجانی درازمدت منجر می شود.
 
تجربه‌های فراشناختی metacognitive experiences شامل ارزیابی ها و احساس هایی هستند که افراد در موقعیتهای مختلف دربارهی وضعیت روانی خود دارند. برای مثال تعبیرهای منفی بیماران وسواسی از افکار مزاحم خود، تجربه های فراشناختی محسوب می شوند. نگرانی درباره ی نگرانی که ویژگی اختلال اضطراب فراگیر است، نیز نمونه ای از تجربه های فراشناختی است. سو تعبیرهای بیماران مبتلا به اختلال وحشت زدگی از رویدادهای شناختی، هنگامی که معتقدند در حال از دست دادن کنترل خود بر رفتار یا ذهنشان هستند، نمونه ی دیگری از تجربهی فراشناختی محسوب میشود.
 
هم چنین تجربه‌های فراشناختی شامل احساس های ذهنی نیز می شوند. یک احساس فراشناختی عادی و آشنا حالت «اثر نوک زبان بودن» است که در آن افراد عمیقا حس می کنند که اطلاعات در حافظه ی آنها ذخیره شده است، حتی اگر در حال حاضر قابل بازیابی نباشد. تجربیات مشابهی مانند «احساس دانستن» و قضاوت دربارهی یادگیری وجود دارند که در کارهای آزمایشی در زمینه ی حافظه و قضاوت مورد بررسی قرار گرفته اند (برای مثال، نلسون، گرلر و نارنز، ۱۹۸۴؛ نلسون و دانلوسکی، ۱۹۹۱). این تجربه های ذهنی بر رفتارهایی مانند تلاش برای بازیابی اطلاعات و راهبردهای یادگیری تأثیر می گذارد.
 
در درمان فراشناختی، ارزیابی‌های منفی فرد از احساسات و افکار، در ادراک تهدید و تلاش برای کنترل تفکر دخیل هستند. حالت های هیجانی و ارزیابی های منفی از شناخت می توانند به عنوان منبع اطلاعات، بر قضاوت فرد دربارهی تهدید و مقابله با آن تأثیر بگذارند. اغلب، این تجربه ها با هدف تناسب ندارند. برای مثال، مردی که از افکار وسواسی مبنی بر این که ممکن است مرتکب قتل شود، رنج می برد، برای تعیین این که آیا مرتکب قتلی شده است یا نه، بر بی نقص بودن حافظه ی خود در یک دوره ی زمانی خاص متمرکز می شد و هرگونه فضای خالی (شکاف) در حافظه ی خود را به عنوان دوره ای که احتمالا در طول آن مرتکب قتل شده است، تفسیر می کرد. در این مثال راهبرد و ارزیابی فرد از وضعیت حافظه ی خود (فرا تجربه ها )، ناسازگارانه است و موجب تداوم اضطراب او می شود.
 
منبع: راهنمای علمی درمان فراشناختی اضطراب و افسردگی،آدریان ولز، دکتر شهرام محمد خانی، انتشارات ورای دانش، چاپ دوم، طهران 1390


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط