آيا به موفقيت حساسيت داريد؟
نويسنده:سولماز فروتن
حساسيت به موفقيت؟چطور چنين چيزي مي تواند وجود داشته باشد؟
واکنش هاي حساسيتي نسبت به موفقيت خيلي دقيق تراز اين ها هستند.
موفقيت يک مفهوم ذهني است و براي هر شخصي معناي متفاوتي دارد.رايج ترين معيار سنجش موفقيت،پول است.به اين ترتيب،موفقيت ملموس مي شود.مي توانيد آن را ببينيد،حس کنيد،صداي آن را بشنويد،و يا اينکه موفقيت را ببوييد و بچشيد،اگر واقعاً اين طور مي خواهيد.اما مهم تر از همه،مي توانيد آن را بشماريد.اين که چقدر ثروت داريد،دارايي تان چقدر است و بر چند نفر مي توانيد نفوذ داشته باشيد،معمولاً به عنوان معيارهاي موفقيت در نظر گرفته مي شوند.براي کساني که در زندگي روند بهبودي را طي مي کنند،اين معيار مي تواند شامل پول هم باشد اما از آن هم فراتر است.
وقتي درباره موفقيت و معناي آن فکر مي کنيد،به واکنشي که نشان مي دهيد توجه کنيد.حساسيت اين طور تعريف مي شود:عکس العملي غيرطبيعي نسبت به چيزي که در حالت طبيعي بي ضرر است.از آنجا که موفقيت يک مفهوم است،علايم حساسيت به آن خيلي دقيق هستند.به اين حساسيت به چشم محرکي که شما را محدود کرده و مانع دستيابي شما به مفهوم موفقيت مي شود،نگاه کنيد.بياييد به عوامل حساسيت زاي موفقيت نگاهي بيندازيم:
هدف
دانش اوليه
اعتماد به نفس
پذيرش مسووليت
مديريت زمان
مسوول کار خود بودن
تعهد
عکس العملي غيرطبيعي نسبت به چيزي که در حالت طبيعي بي ضرر است!نکاتي که گفته شد نه تنها بي ضررند بلکه براي موفقيت شما ضروري هستند،به شرطي که واکنش مناسب نشان دهيد.اگر ديديد که هريک از مثال هاي فوق در مورد شما صدق مي کند.احتمالاً از يک حساسيت موذي نسبت به موفقيت رنج مي بريد.وقت آن رسيده که پاشنه ها را بالا بکشيد و به طور جدي سفر زندگي خود را آغاز کنيد.به خودتان مسلط باشيد و اين حساسيت را ريشه کن کنيد.
به طور مثال معمولاً 2 تا 5 سال طول مي کشد تا تجارت آجر و ساروج،به سوددهي برسد و آمارها نشان مي دهند که حتي انجام اين کار با بالاترين ريسک نمي تواند در عرض دو سال آن را به نتيجه برساند.آيا معقولانه است که انتظار داشته باشيد سرعت پيشرفت شما از اين بيشتر باشد؟
فرض کنيد که براي ساختن زندگي خود 2 تا 5 سال وقت صرف کرديد.ساخت مهارت هاي پايه و عادت هاي جديد نياز به صرف وقت دارد.به ندرت مي توان يک شبه ره صد ساله را پيمود.مسووليت فعاليت ها و عدم فعاليت هاي خود را بر عهده بگيريد.استراتژي ها در اينترنت وجود دارند.به جاي اينکه خودتان را از بقيه جداکنيد، مي توانيد در گروهي قرار بگيريد که اهداف مشترکي با شما دارند.کار گروهي مي تواند استراتژي هاي ساخت زندگي شما را تقويت کرده و سرعت منحني يادگيري شما را افزايش دهد.
کار کردن با گروهي که خودش را وقف موفقيت شما مي کند را با اين مساله اشتباه نگيريد که همه چيز براي شما آماده و فراهم خواهد بود.در زندگي به کسي رايگان سواري نمي دهند.هيچ گروهي نيست که بدون اينکه در آن شرکت کنيد و به سهم خود آن را مورد حمايت قرار دهيد،از شما پشتيباني کند.منطقي است که شما استعدادها و منابع خود را به اشتراک بگذاريد تا هرکسي حداکثر تلاشش را بکند.اين کليد قدرشناسي کامل از استعدادهايتان است!
براي اينکه بتوانيد در يک گروه به طور موثر فعاليت کنيد بايد اعتماد وجود داشته باشد.اگر به کساني که با شما کار مي کنند اعتماد نداشته باشيد،پس احتمالاً اشتباهي در اين گروه عضو شده ايد.
منبع:www.selfgrowth.com
منبع:مجله ي موفقيت شماره 165
/خ