![خوش بینی از منظر روایات خوش بینی از منظر روایات](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images700/article/34905-compressed.jpg)
خوش بینی حالتی است برخاسته از سلامت نفس و میل به پاکی که دارنده آن نسبت به افرادی که درجامعه اسلامی زندگی می کنند و اکثریت آنها را افراد خوب و شریف تشکیل می دهند، درباره رفتار و کردار آنها گمان بد نمی برد.
این حالت در صورتی خوب است که انسان اولًا از هوشیاری کافی برخوردار باشد و ثانیاً حسن ظن درباره افرادی صورت بگیرد که تعلق به جامعه اسلامی داشته باشند، در غیر این صورت شایسته نیست.
امام علی علیه السلام فرمود:
حُسْنُ الظَّنِّ مِنْ أَفْضَلِ السَّجَایا وَ أَجْزَلِ الْعَطَایا[1]
خوش بینی از برترین رفتارها و سنگین ترین موهبت های الهی است.
هرگز خوش بینی به معنای ساده اندیشی و ساده لوحی نیست، باید میان این دو مقوله تفاوت قائل شد. ساده لوحی بر پایه بی مسئولیتی است، بر خلاف خوش بینی که آگاهانه و مسئولانه است. مؤمن در عین حال که به دیگران حسن ظن دارد، زیرک و باهوش و حساس نیز هست تا هیچ کس از او سوء استفاده ننماید. لذا اسلام به هوشیاری در انتخاب شریک و سند نوشتن و گواه گرفتن در بسیاری از معاملات تأکید کرده است. جالب این که طولانی ترین آیه قرآن درباره ضرورت تنظیم قرارداد همراه با شاهد گرفتن در هنگام داد و ستدهای مدت دار است.[2]
نکته دیگر این که بین خوش بینی و خوش باوری نیز تفاوت بسیاری است. زیرا خوش بینی این نیست که انسان به افراد ناشناخته اعتماد کند و بدون آن که در مقام کنجکاوی و آزمایش برآید، به گفته دیگران ترتیب اثر دهد. به علاوه نباید خوش بینی را نسبت به کسانی که ناپاکی و آلودگی آنها هویدا است تعمیم داد زیرا خوش بین در عین حالی که به مردم حسن ظن دارد و اعمال آنها را به صورت صحیحی تفسیر می کند، حزم و مآل اندیشی خود را از دست نمی دهد و همواره رفتارش آمیخته با احتیاط و عملش توأم با دقت است.
نکته: ضمن این که نباید به افراد، سوء ظن داشت؛ نباید به ظاهر آنها اکتفا کرد. گاهی ظاهر فردی پسندیده به نظر می رسد ولی در باطن مبتلا به مفاسدی است.
و نکته دیگر این که نباید خوش بینی دیگران را از بین برد. امام علی علیه السلام فرمود:
مَنِ انْتَجَعَک مُؤَمِّلًا فَقَدْ أَسْلَفَک حُسْنَ الظَّنِّ بِک فَلَا تُخَیبْ ظَنَّه[3]
کسی که نسبت به تو احساس خوش بینی کرد مبادا با رفتار خود حسن ظن او را دگرگون سازی.
پی نوشت ها:
[1] . غررالحکم، ح 5325؛ مستدرک الوسائل، ج 7، ص 252.
[2] . بقره/ 282.
[3] . تصنیف غررالحکم، ص 383.
منبع: حوزه نت