فراتر از شكاف ديجيتالي
نويسنده: آلن كاوسان Alan Cawson *
فراتر از شكاف ديجيتالي: آمادهسازي اينترنت براي ديالوگ بين فرهنگي ( Beyond the Digital Divide:Harnessing the Internet for Cross-Cultural Dialogue )
آلن كاوسان ماهيت شكاف ديجيتالي را تشريح مي كند و درخصوص اينكه چگونه پتانسيل اينترنت مي تواند در حوزه آموزش و ارتباطات بين فرهنگي ميان نيمكره شمالي و جنوبي از قوه به فعل درآيد به بحث و بررسي مي پردازد.
عمدهترين تلاش جهت سنجش شكاف ديجيتالي توسط يونسكو و در قالب شبكه اوربيكام صورت گرفته است.اين پژوهش از حد يك تعريف مختصر از شكاف ديجيتالي فراتر رفته تا دستاوردهاي آموزشي و نيز استفاده از فناوري را مورد بررسي قرار دهد.اين پژوهش مفهوم »دولت اطلاعاتي» را ساخته كه مجموعهاي است از شبكههاي اطلاعاتي، آموزش و مهارتها، و به طور فشرده استفاده از فناوريهاي اطلاعات و ارتباطات را در خود دارد.اين پژوهش، بر دادههاي سال 2001 مبتني است، و نشان ميدهد كه كشور سوئد با امتياز 5/230 و كشور چاد با امتياز 2/5 به ترتيب از لحاظ توسعه و كيفيت دولت اطلاعاتي بيشتر و كمتريناند.هنگامي كه شبكههاي فيزيكي (يعني طيف امكانات زيرساختي) را به تنهايي مورد ارزيابي قراردهيم، در مييابيم كه در اين صورت تفاوت بين توسعهيافتهترين و عقبافتادهترين كشور بهتر مشخص ميشود تا اينكه بخواهيم براساس نمايه كلي دولت اطلاعاتي اين تفاوت را تشخيص دهيم.در مقايسه با کشور ميانمار با امتياز 0.8 که عقب مانده ترين کشور است، کشور هلند با امتياز 378.9 توسعه يافته ترين شبکه ها را در اختيار دارد.
لذا حتي قبل از ورود رسانههاي ديجيتالي در دهه 1990 يك »شكاف آنالوگي» مشخص بر حسب توليد محتوا و دسترسي به فناوريهاي رسانهاي »قديمي» نظير راديو، تلويزيون و تلفن وجود داشت.افزون بر نابرابري در دسترسي (يعني دسترسي در مصرف) نابرابري هاي ساختاري در توليد وجود داشت، و برسرجاي خود باقي بود كه به موجب سازمان هاي رسانه اي غربي به تسلط بر مبادلات برنامه هاي خبري، تلويزيوني و فيلم ها در سطح جهان ادامه دهند.با اين روند شكاف ديجيتالي چيز جديدي نيست، با اين وجود اين اصطلاح معنايي نمادين نيز پيدا كرد و در بافت فناوريهاي جديد كار خود را آغاز كرد كه بارقه مباحثات اخير را درخصوص نظم اطلاعات جديد فرونشاند.پرسيدن اين سؤال ضروري است كه آيا فناوريهاي ديجيتالي با نمونههاي مشابه متفاوتند [و اگر آري] چگونه؟ ديگر اينكه آيا گسترش سريع اينترنت اختلاف به وجود مي آورد يا خير؟
دومين مشخصه كاستن شديد موانع مالي است.اين عوامل روي هم رفته امكاني براي دموكراتيزه كردن رسانهها فراهم ميكنند، و متعاقب آن براي اولين بار موجب برابري نرخ مبادله [ارز] بين شمال و جنوب ميشوند.معمولاً مفاهيم دموكراسي الكترونيكي به تجربيات مربوط به سيستمهاي رأيگيري الكترونيكي يا دسترسي وسيعتر به دولت از طريق رسانههاي الكترونيكي محدود ميشود.اما، در اين بافت، برايندهاي دموكراتيك دستامد دسترسي گستردهتر به ابزارهاي ارتباطي است كه نظارت انحصار طلبانه ي رسانههاي رسمي را به چالش ميكشند.
اينترنت در تكامل فناوري رسانهاي تحولي كيفي ايجاد ميكند آنچنان كه رسانههاي جمعي موجود را در پروتكلهاي تکنولوژيک همسان جذب ميكند- يعني همه را از طريق يك وسيله قابل دسترسي ميكند.لذا، نظر به پهناي باند، يك كامپيوتر معمولي كه به اينترنت وصل است ميتواند يك كتاب يا روزنامه، گيرنده راديو، دستگاه تلويزيون و تلفن (با قابليت تصويري) باشد.اما فناوري اينترنت چيزي بيش از يك دسترسي صرف به نسخه هاي ديجيتالي فناوريهاي رسانهاي موجود است.اينترنت ابزاري كاملاً جديد ارتباطي ـ يعني ايميل الكترونيكي ـ را ايجاد كرده كه، به همراه پيامهايي كه با تلفن همراه ميتوان ارسال كرد، به شدت كنش ارتباطي افراد و سازمانها را متحول كرده است.ظرفيت فناوري ديجيتالي در راستاي انتقال رسانه هاي موجود –گواه بر تحت الشعاع قرار دادن تلويزيون آنالوگ توسط تلويزيون ديجيتالي است كه در خلال جهان صنعتي بوقوع پيوست است، مي باشد-عامل نيرومندي براي انتشار و اشاعه هرچه سريعتر فناوري مي باشد.هنگامي كه رسانه ها ديجيتالي شدند مي توانند در قلمرو اينترنت قرار گيرند؛ و زمانيكه سيطره اينترنت به عنوان حامل رسانه ها گسترش يافت، امكانات ويژه تازه واردين و حتي افرادي كه به توليد كنندگان اطلاعات بدل گشتند، دو چندان گشت.
در دنياي آنالوگ افزايش تعداد افرادي كه به گيرنده هاي راديو، تلويزيون دسترسي دارند، بيانگر رشد روزافرون مخاطبهاي رسانههاي جمعي و مخاطبهاي مبلغان است.در دنياي ديجيتالي افزايش تعداد افرادي كه به شبكه دسترسي دارند بيانگر چيزي بيش از اين است: دنياي ديجيتالي ظرفيت روزافزوني براي ايجاد اشكال جديد ارتباطي و نيز ايجاد محتوا و مطالب جديد دارد.
لذا مهمترين ويژگي اينترنت برحسب دلالت بر عدم تعادل فرهنگي ميان كشورهاي شمال و جنوب، عامل باالقوه اي براي توليد رسانه ها و استفاده از آن است.تمام رسانههاي پيشين يك به چند (مثل روزنامهها، راديو و تلويزيون) و يا يك به يك (مثل تلفن) بودهاند.رسانه هاي يک به چند به واسطه مقررات سخت دولتي، يا موانع حاد مالي، يا به واسطه هر دو موارد، مشخص مي شوند.در مقابل اينترنت وسيله ارتباطي يك به چندي است كه موانع بسيار كمي بر سر راه ورود به آن وجود دارد و نظارت و تنظيم آن اگر نگوييم غيرممكن است، دست كم دشوار مي باشد.كاربر با وجود يك كامپيوتر دست دوم و يك نرمافزار رايگان مي تواند در اينترنت با 6 ميليارد نفر ارتباط يابد آنهم با هزينهاي كمتر از 500دلار.
برخي از موفقترين تجارتها در اينترنت يکي از شاخصه هاي بنيادي آن را به دست آورده است.در اقتصاد سنتي افراد مجبور بودند براي كسب سود در پي بازارهاي بزرگ باشند، اما در اقتصاد اينترنتي تاجران موفق آنلاين، نظير آمازون (همراه با برنامه جانبي اش) و اي بي دريافتاند كه سود در ايجاد بازارهاي كوچك و کوچک تر است و در اين بازارها ميليون ها فروشنده در پي يافتن راهي براي جدا نمودن بخشي از درآمد حاصل از هر معامله هستند.شاخصه هاي اينترنت اين امكان را فراهم ميكند كه ميليونها نفر در سراسر جهان به صورت ارتباطات يك به يك يا يك به چند بازارهاي كوچكي را با هزينه كم ايجاد كنند.
اين ويژگي و شاخص هاي اينترنت افقي از آغاز ايجاد محتوا را بر گروه بيشتري از كاربران نسبت به قبل گشوده است- يعني ساكنان كشورهاي در حال توسعه و كشورهاي صنعتي.با گذار از رسانه هاي جمعي و ارتباط مستقيم با ديگران، اين امكان بوجود آمده است كه كاربران خود را نمود دهند.اما بين ظرفيت فناوري و شرايط عيني که اين ظرفيت و توانايي را مشخص مي کند فرسنگ ها فاصله است.در مقاله حاضر بررسي ميكنيم كه چگونه اين پتانسيل اينترنت را ميتوان در حوزه آموزش و ارتباطات درون فرهنگي بين شمال و جنوب بكار گرفت و آن را درك كرد.
اما، پيش از هر چيز، لازم به ذكر است كه آموزش به جاي آنكه در اقتباس فناوريهاي جديد پيش قدم و رهبر باشد، از همه عقبتر است.با نگاه به گسترش فناوري هاي ديجيتالي جديد در قاره آفريقا مشهود است كه قالب فناوري هاي موجود توسط بخش خصوصي راه اندازي شده، و بيشتر توسط ارتباطات نامنظم دولتي تسهيل شده اند تا سطوح عالي ابتكارات و استراتژيها .
بكارگيري اينترنت و فناوريهاي وب به مثابه ابزارهاي خلاق در امر آموزش نشانگر گذر از رويكردهاي كهنه به سوي رويكردهاي كامپيوتري است كه همانند ماشين آموزش عمل ميكنند و معلمان در اين وسيله ترس خود را در مورد از بين بردن خلاقيت ابراز ميكنند يعني معلمان معتقدند كه كامپيوتر خلاقيت را از ميان ميبرد . كامپيوترها به مثابه ابزارهاي توليد محتوا و خلاقيت و ارتباطات با گروهها امكان همكاري و تبادل اطلاعات را ميدهند كه در سايه آن مهارتهاي اجتماعي و يادگيري افراد بالا ميرود.
اولين مشكل در بكارگيري اين ديدگاه، نابرابريهاي ساختاري است كه علت آن تعاريف محدود از شكاف ديجيتالي است. مدارس جنوب از دسترسي به اينترنت محروماند و اين در حالي است كه دسترسي به اينترنت در مدارس كشورهاي صنعتي يك امر معمولي است.عمده اين قضيه از آن روست كه قيمت دسترسي به اينترنت از ماهواره بسيار گران است: ماهانه براي ارتباط VSAT 450دلار و براي ارتباط mb/s نيز ماهانه 128 دلار است كه تقريباً40 برابر هزينه استفاده از فناوري باندپهن ADSL در كشورهاي صنعتي است.با درنظرگرفتن اختلافات موجود در سرانه سود ناخالص ملي ، در شرايط واقعي هزينه دسترسي به اينترنت 600 برار پرهزينه تر از اتصال به پهناي باند در قاره آفريقا در مقايسه با كشورهاي عضو توسعه اقتصادي مي باشد
حتي در مدارس آفريقايي كه بچهها در آزمايشگاهها به كامپيوتر و شبكه دسترسي دارند-و در واقع جزو مدارس راهنمايي تيزهوشان به شمار مي روند-بسياري از آنها در مورد نصب و به كارگيري آن تقريباً هيچ نميدانند.كامپيوترها صرفاً به برنامهها و واحدهاي درسي فناوري اطلاعات محدود شده است، و يادگيري آن به يك حرفه تبديل شده است.تنها تعداد اندكي از معلماني كه در حوزه فناوري اطلاعات تخصص دارند، از كامپيوتر و شبكه سردرميآورند.بكارگيري ظرفيت و توان شبكه در تمام ارتباطات مستلزم تحول در فهم ايده ارتباطات فعال و بكارگيري فناوري است: در واقع اين امر مستلزم حركت از ادبيات كامپيوتري-توانايي در استفاده از كامپيوتر-به سوي ادبيات شبكهاي-با داشتن ظرفيت براي استفاده از شبكه هاي الكترونيكي به منظور دسترسي به منابع، ايجاد منابع ديجيتالي و ارتباط با ديگران است .
خلاقيت و ارتباطات براي فهم ظرفيت و توان اينترنت براي ارائه خود نمودي ضروري است، اما عمده تأكيد در بحث استفاده از اينترنت در زمينه آموزش بر يادگيري الكترونيكي (كتاب درسي الكترونيكي) و تهيه اطلاعات (كتابخانه الكترونيكي) است.در مورد ظرفيت و توان فناوريهاي آموزنده خاص مانند پيام فرستادن، اتاق چت، وبلاگها چندان مطلبي گفته نشده است.دليل اين امر آن است كه اين فناوريها بخشي از قباي زنده شبكه بشمار ميروند، و از اين رو بلوكه نمودن دسترسي به چنين ابزارهايي براي مدارس انگلستان عمومي و رايج است.
اما، هيچيك از اين موارد، به آساني محقق نميشود.محدوديتهاي شديد بر شبكههاي مدارس انگليسي گذاشته شده كه مخالف گفتگوي بيواسطه است و بنابراين محدوديتها، گفتگوهاي اينترنتي بايد بازبيني شوند و سياستهاي جديد و سختگيرانهاي در اين مورد بايد اتخاذ گردد.دسترسي به اينترنت در كشورهاي در حال توسعه بايد آسانتر، و هزينهها بايد تقليل يابد.به معلمان بايد مهارتهاي لازم داده شود.آنها نه تنها بايد اينترنت را كامل فرا بگيرند بلكه بايد به آنها مهارتهاي وب و نحوه تسهيل ارتباط و مديريت گفتگو نيز آموزش داده شود.
منابع مورد استفاده در مقاله :
DFEE (1997) Connecting the Learning Society, Consultation paper on the National Grid for Learning, London.
Lyman, Peter and Varian, Hal R. (2003), How Much Information?
ttp://www.sims.berkeley.edu/research/projects/how-much-info-2003/
Sciadas, George ed. (2003) Monitoring the Digital Divide … and beyond, Quebec: NRC Press. Available at www.orbicom.uqam.ca
Starr, Paul (1996) ‘Computing our way to educational reform’, The American Prospect, 8, 31 (March-April).
Zachary, G. Pascal (2004) ‘Black Star: Ghana, information technology and development in Africa’, First Monday, 9, 3 (March). Available at www.firstmonday.org.
* استاد سابق رسانه هاي ديجيتالي دانشگاه ساسكس
برگرفته از : http://www.fiankoma.org
منبع: دبيرخانه شوراي عالي انقلاب فرهنگي
/خ
آلن كاوسان ماهيت شكاف ديجيتالي را تشريح مي كند و درخصوص اينكه چگونه پتانسيل اينترنت مي تواند در حوزه آموزش و ارتباطات بين فرهنگي ميان نيمكره شمالي و جنوبي از قوه به فعل درآيد به بحث و بررسي مي پردازد.
مقدمه.شكاف ديجيتالي
عمدهترين تلاش جهت سنجش شكاف ديجيتالي توسط يونسكو و در قالب شبكه اوربيكام صورت گرفته است.اين پژوهش از حد يك تعريف مختصر از شكاف ديجيتالي فراتر رفته تا دستاوردهاي آموزشي و نيز استفاده از فناوري را مورد بررسي قرار دهد.اين پژوهش مفهوم »دولت اطلاعاتي» را ساخته كه مجموعهاي است از شبكههاي اطلاعاتي، آموزش و مهارتها، و به طور فشرده استفاده از فناوريهاي اطلاعات و ارتباطات را در خود دارد.اين پژوهش، بر دادههاي سال 2001 مبتني است، و نشان ميدهد كه كشور سوئد با امتياز 5/230 و كشور چاد با امتياز 2/5 به ترتيب از لحاظ توسعه و كيفيت دولت اطلاعاتي بيشتر و كمتريناند.هنگامي كه شبكههاي فيزيكي (يعني طيف امكانات زيرساختي) را به تنهايي مورد ارزيابي قراردهيم، در مييابيم كه در اين صورت تفاوت بين توسعهيافتهترين و عقبافتادهترين كشور بهتر مشخص ميشود تا اينكه بخواهيم براساس نمايه كلي دولت اطلاعاتي اين تفاوت را تشخيص دهيم.در مقايسه با کشور ميانمار با امتياز 0.8 که عقب مانده ترين کشور است، کشور هلند با امتياز 378.9 توسعه يافته ترين شبکه ها را در اختيار دارد.
شكاف فرهنگي
لذا حتي قبل از ورود رسانههاي ديجيتالي در دهه 1990 يك »شكاف آنالوگي» مشخص بر حسب توليد محتوا و دسترسي به فناوريهاي رسانهاي »قديمي» نظير راديو، تلويزيون و تلفن وجود داشت.افزون بر نابرابري در دسترسي (يعني دسترسي در مصرف) نابرابري هاي ساختاري در توليد وجود داشت، و برسرجاي خود باقي بود كه به موجب سازمان هاي رسانه اي غربي به تسلط بر مبادلات برنامه هاي خبري، تلويزيوني و فيلم ها در سطح جهان ادامه دهند.با اين روند شكاف ديجيتالي چيز جديدي نيست، با اين وجود اين اصطلاح معنايي نمادين نيز پيدا كرد و در بافت فناوريهاي جديد كار خود را آغاز كرد كه بارقه مباحثات اخير را درخصوص نظم اطلاعات جديد فرونشاند.پرسيدن اين سؤال ضروري است كه آيا فناوريهاي ديجيتالي با نمونههاي مشابه متفاوتند [و اگر آري] چگونه؟ ديگر اينكه آيا گسترش سريع اينترنت اختلاف به وجود مي آورد يا خير؟
پتانسيل رسانههاي ديجيتالي
دومين مشخصه كاستن شديد موانع مالي است.اين عوامل روي هم رفته امكاني براي دموكراتيزه كردن رسانهها فراهم ميكنند، و متعاقب آن براي اولين بار موجب برابري نرخ مبادله [ارز] بين شمال و جنوب ميشوند.معمولاً مفاهيم دموكراسي الكترونيكي به تجربيات مربوط به سيستمهاي رأيگيري الكترونيكي يا دسترسي وسيعتر به دولت از طريق رسانههاي الكترونيكي محدود ميشود.اما، در اين بافت، برايندهاي دموكراتيك دستامد دسترسي گستردهتر به ابزارهاي ارتباطي است كه نظارت انحصار طلبانه ي رسانههاي رسمي را به چالش ميكشند.
اينترنت در تكامل فناوري رسانهاي تحولي كيفي ايجاد ميكند آنچنان كه رسانههاي جمعي موجود را در پروتكلهاي تکنولوژيک همسان جذب ميكند- يعني همه را از طريق يك وسيله قابل دسترسي ميكند.لذا، نظر به پهناي باند، يك كامپيوتر معمولي كه به اينترنت وصل است ميتواند يك كتاب يا روزنامه، گيرنده راديو، دستگاه تلويزيون و تلفن (با قابليت تصويري) باشد.اما فناوري اينترنت چيزي بيش از يك دسترسي صرف به نسخه هاي ديجيتالي فناوريهاي رسانهاي موجود است.اينترنت ابزاري كاملاً جديد ارتباطي ـ يعني ايميل الكترونيكي ـ را ايجاد كرده كه، به همراه پيامهايي كه با تلفن همراه ميتوان ارسال كرد، به شدت كنش ارتباطي افراد و سازمانها را متحول كرده است.ظرفيت فناوري ديجيتالي در راستاي انتقال رسانه هاي موجود –گواه بر تحت الشعاع قرار دادن تلويزيون آنالوگ توسط تلويزيون ديجيتالي است كه در خلال جهان صنعتي بوقوع پيوست است، مي باشد-عامل نيرومندي براي انتشار و اشاعه هرچه سريعتر فناوري مي باشد.هنگامي كه رسانه ها ديجيتالي شدند مي توانند در قلمرو اينترنت قرار گيرند؛ و زمانيكه سيطره اينترنت به عنوان حامل رسانه ها گسترش يافت، امكانات ويژه تازه واردين و حتي افرادي كه به توليد كنندگان اطلاعات بدل گشتند، دو چندان گشت.
در دنياي آنالوگ افزايش تعداد افرادي كه به گيرنده هاي راديو، تلويزيون دسترسي دارند، بيانگر رشد روزافرون مخاطبهاي رسانههاي جمعي و مخاطبهاي مبلغان است.در دنياي ديجيتالي افزايش تعداد افرادي كه به شبكه دسترسي دارند بيانگر چيزي بيش از اين است: دنياي ديجيتالي ظرفيت روزافزوني براي ايجاد اشكال جديد ارتباطي و نيز ايجاد محتوا و مطالب جديد دارد.
لذا مهمترين ويژگي اينترنت برحسب دلالت بر عدم تعادل فرهنگي ميان كشورهاي شمال و جنوب، عامل باالقوه اي براي توليد رسانه ها و استفاده از آن است.تمام رسانههاي پيشين يك به چند (مثل روزنامهها، راديو و تلويزيون) و يا يك به يك (مثل تلفن) بودهاند.رسانه هاي يک به چند به واسطه مقررات سخت دولتي، يا موانع حاد مالي، يا به واسطه هر دو موارد، مشخص مي شوند.در مقابل اينترنت وسيله ارتباطي يك به چندي است كه موانع بسيار كمي بر سر راه ورود به آن وجود دارد و نظارت و تنظيم آن اگر نگوييم غيرممكن است، دست كم دشوار مي باشد.كاربر با وجود يك كامپيوتر دست دوم و يك نرمافزار رايگان مي تواند در اينترنت با 6 ميليارد نفر ارتباط يابد آنهم با هزينهاي كمتر از 500دلار.
برخي از موفقترين تجارتها در اينترنت يکي از شاخصه هاي بنيادي آن را به دست آورده است.در اقتصاد سنتي افراد مجبور بودند براي كسب سود در پي بازارهاي بزرگ باشند، اما در اقتصاد اينترنتي تاجران موفق آنلاين، نظير آمازون (همراه با برنامه جانبي اش) و اي بي دريافتاند كه سود در ايجاد بازارهاي كوچك و کوچک تر است و در اين بازارها ميليون ها فروشنده در پي يافتن راهي براي جدا نمودن بخشي از درآمد حاصل از هر معامله هستند.شاخصه هاي اينترنت اين امكان را فراهم ميكند كه ميليونها نفر در سراسر جهان به صورت ارتباطات يك به يك يا يك به چند بازارهاي كوچكي را با هزينه كم ايجاد كنند.
انجمنهاي اطلاعاتي و خود نمودي (معرفي خود)
اين ويژگي و شاخص هاي اينترنت افقي از آغاز ايجاد محتوا را بر گروه بيشتري از كاربران نسبت به قبل گشوده است- يعني ساكنان كشورهاي در حال توسعه و كشورهاي صنعتي.با گذار از رسانه هاي جمعي و ارتباط مستقيم با ديگران، اين امكان بوجود آمده است كه كاربران خود را نمود دهند.اما بين ظرفيت فناوري و شرايط عيني که اين ظرفيت و توانايي را مشخص مي کند فرسنگ ها فاصله است.در مقاله حاضر بررسي ميكنيم كه چگونه اين پتانسيل اينترنت را ميتوان در حوزه آموزش و ارتباطات درون فرهنگي بين شمال و جنوب بكار گرفت و آن را درك كرد.
اما، پيش از هر چيز، لازم به ذكر است كه آموزش به جاي آنكه در اقتباس فناوريهاي جديد پيش قدم و رهبر باشد، از همه عقبتر است.با نگاه به گسترش فناوري هاي ديجيتالي جديد در قاره آفريقا مشهود است كه قالب فناوري هاي موجود توسط بخش خصوصي راه اندازي شده، و بيشتر توسط ارتباطات نامنظم دولتي تسهيل شده اند تا سطوح عالي ابتكارات و استراتژيها .
بكارگيري اينترنت و فناوريهاي وب به مثابه ابزارهاي خلاق در امر آموزش نشانگر گذر از رويكردهاي كهنه به سوي رويكردهاي كامپيوتري است كه همانند ماشين آموزش عمل ميكنند و معلمان در اين وسيله ترس خود را در مورد از بين بردن خلاقيت ابراز ميكنند يعني معلمان معتقدند كه كامپيوتر خلاقيت را از ميان ميبرد . كامپيوترها به مثابه ابزارهاي توليد محتوا و خلاقيت و ارتباطات با گروهها امكان همكاري و تبادل اطلاعات را ميدهند كه در سايه آن مهارتهاي اجتماعي و يادگيري افراد بالا ميرود.
اولين مشكل در بكارگيري اين ديدگاه، نابرابريهاي ساختاري است كه علت آن تعاريف محدود از شكاف ديجيتالي است. مدارس جنوب از دسترسي به اينترنت محروماند و اين در حالي است كه دسترسي به اينترنت در مدارس كشورهاي صنعتي يك امر معمولي است.عمده اين قضيه از آن روست كه قيمت دسترسي به اينترنت از ماهواره بسيار گران است: ماهانه براي ارتباط VSAT 450دلار و براي ارتباط mb/s نيز ماهانه 128 دلار است كه تقريباً40 برابر هزينه استفاده از فناوري باندپهن ADSL در كشورهاي صنعتي است.با درنظرگرفتن اختلافات موجود در سرانه سود ناخالص ملي ، در شرايط واقعي هزينه دسترسي به اينترنت 600 برار پرهزينه تر از اتصال به پهناي باند در قاره آفريقا در مقايسه با كشورهاي عضو توسعه اقتصادي مي باشد
حتي در مدارس آفريقايي كه بچهها در آزمايشگاهها به كامپيوتر و شبكه دسترسي دارند-و در واقع جزو مدارس راهنمايي تيزهوشان به شمار مي روند-بسياري از آنها در مورد نصب و به كارگيري آن تقريباً هيچ نميدانند.كامپيوترها صرفاً به برنامهها و واحدهاي درسي فناوري اطلاعات محدود شده است، و يادگيري آن به يك حرفه تبديل شده است.تنها تعداد اندكي از معلماني كه در حوزه فناوري اطلاعات تخصص دارند، از كامپيوتر و شبكه سردرميآورند.بكارگيري ظرفيت و توان شبكه در تمام ارتباطات مستلزم تحول در فهم ايده ارتباطات فعال و بكارگيري فناوري است: در واقع اين امر مستلزم حركت از ادبيات كامپيوتري-توانايي در استفاده از كامپيوتر-به سوي ادبيات شبكهاي-با داشتن ظرفيت براي استفاده از شبكه هاي الكترونيكي به منظور دسترسي به منابع، ايجاد منابع ديجيتالي و ارتباط با ديگران است .
خلاقيت و ارتباطات براي فهم ظرفيت و توان اينترنت براي ارائه خود نمودي ضروري است، اما عمده تأكيد در بحث استفاده از اينترنت در زمينه آموزش بر يادگيري الكترونيكي (كتاب درسي الكترونيكي) و تهيه اطلاعات (كتابخانه الكترونيكي) است.در مورد ظرفيت و توان فناوريهاي آموزنده خاص مانند پيام فرستادن، اتاق چت، وبلاگها چندان مطلبي گفته نشده است.دليل اين امر آن است كه اين فناوريها بخشي از قباي زنده شبكه بشمار ميروند، و از اين رو بلوكه نمودن دسترسي به چنين ابزارهايي براي مدارس انگلستان عمومي و رايج است.
نتيجهگيري: آينده درخشان فناوري ديجيتالي
اما، هيچيك از اين موارد، به آساني محقق نميشود.محدوديتهاي شديد بر شبكههاي مدارس انگليسي گذاشته شده كه مخالف گفتگوي بيواسطه است و بنابراين محدوديتها، گفتگوهاي اينترنتي بايد بازبيني شوند و سياستهاي جديد و سختگيرانهاي در اين مورد بايد اتخاذ گردد.دسترسي به اينترنت در كشورهاي در حال توسعه بايد آسانتر، و هزينهها بايد تقليل يابد.به معلمان بايد مهارتهاي لازم داده شود.آنها نه تنها بايد اينترنت را كامل فرا بگيرند بلكه بايد به آنها مهارتهاي وب و نحوه تسهيل ارتباط و مديريت گفتگو نيز آموزش داده شود.
منابع مورد استفاده در مقاله :
DFEE (1997) Connecting the Learning Society, Consultation paper on the National Grid for Learning, London.
Lyman, Peter and Varian, Hal R. (2003), How Much Information?
ttp://www.sims.berkeley.edu/research/projects/how-much-info-2003/
Sciadas, George ed. (2003) Monitoring the Digital Divide … and beyond, Quebec: NRC Press. Available at www.orbicom.uqam.ca
Starr, Paul (1996) ‘Computing our way to educational reform’, The American Prospect, 8, 31 (March-April).
Zachary, G. Pascal (2004) ‘Black Star: Ghana, information technology and development in Africa’, First Monday, 9, 3 (March). Available at www.firstmonday.org.
* استاد سابق رسانه هاي ديجيتالي دانشگاه ساسكس
برگرفته از : http://www.fiankoma.org
منبع: دبيرخانه شوراي عالي انقلاب فرهنگي
/خ