مشکلات اضطرابی کودکان (قسمت اول)

مشکلات اضطرابی دامنه وسیعی را تشکیل می دهند. اضطراب یک هیجان است که تا حدودی در همه افراد وجود دارد و اگر از حدی فراتر برود، مشکل اضطرابی نامیده می شود، زیرا اضطراب، مادر همه بیماریهاست.
جمعه، 17 آبان 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مشکلات اضطرابی کودکان (قسمت اول)
مشکلات اضطرابی دامنه وسیعی را تشکیل می دهند. اضطراب یک هیجان است که تا حدودی در همه افراد وجود دارد و اگر از حدی فراتر برود، مشکل اضطرابی نامیده می شود، زیرا اضطراب، مادر همه بیماریهاست. زیربنای تمام بیماریهای روانی را اضطراب تشکیل می دهد. اضطراب چیست؟ یک انتظار به ستوه آورنده؛ انتظاری که فرد را بی تاب می کند؛ مثلا انتظار یک اتفاق بد. فرد باید از خود بپرسد که چرا؟ برای چه من انتظار چنین اتفاقی را می کشم؟ دلایل متعددی ممکن است وجود داشته باشد. این دلایل معمولا به اختلافات خانوادگی، یا نگرانی هایی که کودک درباره سلامتی پدر و مادر دارد مربوط می شود؛ مثلا والدینی که از بیماری جسمی خود در حضور کودکانشان شکایت می کنند یا والدینی که همیشه در برابر فرزندانشان مشاجره می کنند، فرزندان مضطربی دارند. مادرانی که خیلی مضطرب هستند و اضطرابشان را اظهار می کنند، کودکان را مضطرب می سازند. بنابراین یک انتظار به ستوه آورنده به کودک القاء می شود.
 
بچه ها بر اساس مشاهدات خود فرضیه می سازند. آنها محققان کوچکی هستند که در ذهنشان از آنچه در محیط اطراف می بینند فرضیه می سازند و به دنبال صحت و سقم این فرضیات هستند. مثلا در مورد پدر و مادری که دائم با هم مشاجره می کنند، فرضیه کودک این می شود که هر بار که این دو نفر با هم صحبت می کنند، دعوایشان می شود. در ذهن این کودک این فرضیه نقش بسته که در هشتاد درصد موارد، گفت وگوی پدر و مادر به مشاجره منجر می شود و در صحنه واقعی زندگی دیده است که از هر ده باری که گفتگو صورت گرفته، حتما هشت بار مشاجره پیش آمده است.
 
بنابراین فرضیه این کودک (محقق) به اثبات می رسد و فرض این می شود که هر بار پدر و مادر با هم باشند و با هم حرف بزنند و ارتباط برقرار کنند، در نهایت به مشاجره ختم می گردد. بنابراین همیشه نگران و منتظر است که مبادا این اتفاق بیفتد، مبادا اینها با هم حرف بزنند. بنابراین اضطراب در کودک به دنبال یک تجربه پیش می آید. او فرضیه سازی می کند، صحت فرضیه خود را پیدا می کند و آن را به موارد دیگر تعمیم می دهد. ممکن است کودکانی هم باشند که اضطرابشان ناشی از مواردی نظیر بیماری خودشان باشد. یعنی کودک دچار یک بیماری جسمی شده که به ماجراهای ناخوشایندی کشیده است؛ مانند دارو، پزشک و چیزهایی مانند اینها. این اضطراب همیشه و در همه حال با کودک باقی مانده است.
 
در هر صورت ما در تعریف اضطراب باید به این مقوله «انتظار به ستوه آورنده» اشاره کنیم؛ چون همیشه با کودک همراه است و او همیشه انتظار می کشد و هر وقت انتظار می کشد، مضطرب می شود. این اضطراب در پاره ای موارد کمتر و در دیگر موارد بیشتر است. نکته دیگر در ارتباط با اضطراب، تبدیل شدن آن به حالات دیگر است، مانند تبدیل اضطراب به افسردگی یا تغییر شکل اضطراب به رفتارهای نابهنجار مانند وسواس و ترس. حتى اضطراب ممکن است به مشکلات جسمی هم تبدیل شود. در چنین مواردی حتما باید با کودک صحبت کرد. گاهی اضطراب شکلی فراگیر به خود می گیرد، به طوری که تمام زندگی کودک را دربر می گیرد. او نه فقط در کلاس درس، بلکه زمانی هم که به میهمانی می رود مضطرب است؛ شب هم که می خواهد بخوابد اضطراب دارد، بیرون هم که می خواهد برود مضطرب می شود. این را «اضطراب فراگیر» می گویند که تقسیم بندی ویژه ای دارد. در بخش پرسشها به این موضوع بیشتر خواهیم پرداخت.
 
چرا بچه ها در خواب حرف می زنند یا راه می روند؟ در این مورد چه باید کرد؟
حرف زدن کودک در خواب ناشی از فشارهای روانی است. او حرف هایی دارد که در طول روز نمی تواند بیان کند یا فکر می کند اگر بگوید، کسی به آنها اهمیت نمی دهد یا به دلایل دیگر تصمیم می گیرد که خاموش بماند و این حرفها واپس زده می شود. در ضمیر ناخودآگاه، کودک به دنبال راه فراری می گردد تا خود را از این فشار رها سازد. یکی از این راهها واکنشهایی است که در زمان خواب بروز می کند. عده ای حرف می زنند و بعضیها راه می روند که هر دوی اینها نشانه اضطراب است. باید رابطه ای صمیمی و صحیح بین والدین و چنین کودکانی به وجود بیاید. مثلا شبها مادر کنار فرزندش بخوابد، چون بچه ها شبها بیشتر صحبت می کنند. مادر کنار فرزندش بخوابد و صحبت کند و اجازه دهد تا فرزندش هم با او درددل کند. در این صورت می تواند به ذهن و درون فرزندش نفوذ کند. هنگام حرف زدن کودک در خواب، والدین هرگز سعی نکنند او را بیدار کنند، بلکه باید به حرفهایش با دقت گوش کنند . معمولا جمله هایی تکرار می شود. بچه هایی که در خواب حرف می زنند، معمولا کلمات یا جمله هایی را تکرار می کنند و ما می توانیم از همان جمله یا کلمه استفاده کنیم و به مشکل کودک پی ببریم. احتمال دارد مشکل کودک در رابطه با همان کلمات یا جملات کلیدی باشد که می توانیم آنها را استخراج کنیم و مشکل را از میان برداریم.
 
مورد دیگر این است که کودک شبها با حالتی وحشتزده بیدار می شود. وقتی بلند می شود چشمهایش باز است ولی نمی بیند، یعنی بیدار نیست. او شروع می کند به انجام حرکات غیرارادی و بی هدف، یعنی دور خودش می گردد یا به یک سمت می رود و برمی گردد و حرف هایی می زند که محتوای آنها حاکی از وحشت و ترس درونش است. این کودکان بعد از چند دقیقه ای دوباره آرام می خوابند و فردا صبح اصلا چیزی به یاد نمی آورند. در این حالت باید از او نوار مغزی گرفته شود و حتما با یک متخصص مغز و اعصاب باید مشورت گردد. در نوعی صرع هم همین حالت وجود دارد که با وحشت شبانگاهی توأم است و احتمال دارد امواج مغزی دچار مشکل شود. فرد از حالت طبیعی خارج می شود و در واقع مغز حرکات را کنترل و نظارت نمی کند. کودک بلند می شود، راه می رود، دور خودش می چرخد و حرف می زند. به این صرع «لوب گیجگاهی» (T.L.E) می گویند که توسط متخصصان مغز و اعصاب می تواند درمان شود.
 
منبع: پاسخ به والدین، دکتر سیما فردوسی، تهران: انتشارات صابرین، چاپ سیزدهم، 1394.


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط