زمینه‌های تفکر و تعقل

ایجاد زمینه تفکر ممکن است از طریق تشویق به تفکر، ارائه موضوعات تفکر برانگیز و نیز طرح پرسش صورت گیرد
دوشنبه، 27 آبان 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زمینه‌های تفکر و تعقل
اگر انسان بینش خود را با تفکر به دست آورد، آن را نتیجه جوشش درونی و متعلق به خویش احساس خواهد کرد و در نتیجه، پایبندی و تعهدش به آن به مراتب، قوی تر خواهد بود. شاید دلیل تأکیدهای فراوان قرآن و روایات پیشوایان دین بر تعقل و تدبر همین نکته باشد.
 
خداوند در قرآن، به شیوه‌های گوناگونی بر درستی آیات کتابش و صادق بودن و مورد اعتماد بودن رسول خدا تأکید کرده و همچنین در مواردی، با اقامه برهان اعتماد مخاطبان خود را جلب کرده است؛ با این حال، در موارد متعدد و با بیان های متفاوت، انسان را به اندیشیدن فرا خوانده است؛ مانند: قل إنما أعظکم بواحدة أن تقوموا لله مثنی وفرادی ثم تتفکروا.. «من فقط به شما یک اندرز می دهم که دو به دو و به تنهایی برای خدا بپا خیزید سپس بیندیشید که...».
 
ایجاد زمینه تفکر ممکن است از طریق تشویق به تفکر، ارائه موضوعات تفکر برانگیز و نیز طرح پرسش صورت گیرد؛ البته پرسش باید جهت دار بوده، هدایت با شیوه صحیح فکر کردن همراه باشد، نه به صورت کور و حیرت زا و اندیشه کش.
 
فراهم ساختن زمینه همنشینی با الگوها و عالمان دین منظور از «عالمان دینی» کسانی اند که علم خویش را با عمل همراه کرده و به فضایل آراسته اند، و در منابع دینی از مجالست و مصاحبت با عالمان بی عمل و اهل هوا نهی و نکوهش شده است؛ زیرا اگرچه ممکن است در افزایش علم مؤثر باشد، همنشینی با چنین کسانی که از فضیلت های اخلاقی دورند، آفت دین و اخلاق است و سبب همرنگی با آنان خواهد شد مجالسة اهل الهوی منساة للایمان ومحضرة للشیطان.
 
اما همنشینی با عالمان دینی که علم را با عمل همراه کرده اند، دست کم دو فایده دارد یکی افزایش دانش و تقویت بینش های دینی و دیگری الگو شدن آنها در عمل و اثرگذاری بر دیگران. آنچه در این بحث مدنظر است، رشد آگاهیها و شناخت های دینی و اخلاقی در متربی است که این نتیجه عمدتا با شنیدن سخنان آنها به دست می آید، اگر چه رفتار آنها نیز می تواند بر آگاهی و شناخت دقیق رفتارهای درست بیفزاید.
 
در روایات پیشوایان دین، ضمن تأکیدهای فراوان بر مجالست با دانشمندان، آثار و نتایجی از قبیل زیاد شدن علم، کمال عقل و پاکی نفس برای آن بیان شده است؛ از جمله: جالس العلماء یزدد علمک ویحسن أدبک ویزکو نفسک. همچنین جالس العلماء یکمل عقلک ویشرف نفسک وینتف عنک جهلک  .. تأکیدهای بسیار بر ایجاد ارتباط با عالمان ربانی، از قبیل همنشینی با آنان، پرسش کردن از آنها، نگریستن به صورت آنان، و بهره بردن از کلامشان، می تواند ناظر به هر دو فایده مجالست باشد.
 
چنان که گذشت، علم و آگاهی سبب ایجاد و رشد انگیزه ها، همچنین شرط لازم برای تعهد، التزام و عمل است. از این رو، در فرایند تعلیم و تربیت، مربی باید بخشی از فعالیتهای خود و متربی را در جهت تقویت بینش و آگاهی او قرار دهد. اما تربیت دینی تنها در عرضه بینش و آگاهی خلاصه نمی شود و نباید از دیگر فعالیتها و اقدامات در جهت رشد عواطف و نیز رفع موانع پیروی انسان از دانسته هایش غفلت شود. این غفلت، غالبا تربیت دینی خلاصه شده در تعلیم را عقیم و بی نتیجه خواهد کرد؛ زیرا اثر بینش و آگاهی در رشد انگیزه اگرچه مسلم است، چندان نیست که بتواند با کشش ها و موانع خنثاکننده آن درافتد و آنها را دفع کند. در نتیجه، در بسیاری از موارد، با اینکه بینش های درست دینی وجود دارند، اما جاذبه های منفی و متضاد با آنها نیرومندتر است و مانع پیروی انسان از دانسته هایش می شود.
 
بدین سان، می توان به راز بی نتیجه بودن آموزش‌های پرحجم معارف دین در مراکز آموزشی پی برد و به این پرسش پاسخ داد که چرا با این همه آموزش تعلیمات دینی، هنوز بی تعهدی و ضعف تدین به چشم می خورد. روشن است که وقتی تربیت دینی تنها در آموزش منحصر شده، از عوامل دیگر و موانع تربیت غفلت شود، در نهایت ثمره این شیوه - به فرض آنکه اصول تعلیم و تربیت درست اجرا شده باشد - کسانی خواهند بود که صد چلچراغ دارند و بیراهه می روند؛ افرادی که انبانی از اطلاعات درباره عقاید، اخلاق، احکام و معارف با خود حمل می کنند، اما از آنها بهرهای نبرده، مهارشان در دست جاذبه های نفسانی آنهاست. قرآن کریم درباره عالمان بی عمل فرموده است: مثل الذین حملوا التوراة ثم لم یحملوها کمثل الحمار یحمل أسفارا؛ «مثل کسانی که عمل به تورات بر آنان بار شد و بدان مکلف گردیدند. آن گاه آن را به کار نبستند، همچون مثل خری است که کتابهایی را بر پشت می کشد». چنان که گذشت، در آیات 14 سوره نمل و 175 اعراف نیز از کسانی یاد شده است که با داشتن یقین و علم، از روی ظلم و تکبر، دست به انکار زدند.
 
البته همه آسیب های تربیت دینی ناشی از نحوه کار مربی و غفلت او از وظایف خود نیست، بلکه ممکن است با اینکه مربی به همه وظایف خود عمل کرده، متربی به اختیار خود، از راه هدایت دوری کند و عناد ورزد. ویژگی انسان است که می تواند حتی با وجود یقین به درستی یک راه، راه دیگری برگزیند. در اینجا سخن آن است که وظیفه مربی و ابلاغ رسالت او، با تعلیم و آموزش صرف پایان نمی پذیرد و افزون بر آن، باید تزکیه صورت گیرد؛ چنان که قرآن کریم ترکیه را یکی از رسالتهای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) شمرده و حتی آن را بر تعلیم مقدم کرده است:
 
هو الذی بعث فی الأمیین رسولا منهم یتلو علیهم آیاته ویزکیهم ویعلمهم الکتاب والحکمة؛ «اوست آن کس که در میان بی سوادان فرستاده ای از خودشان برانگیخت تا آیات او را بر آنان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت بدیشان بیاموزد». از این رو، در تربیت دینی، اگرچه تعلیم و ارائه بینشها شرط لازم ایجاد رشد است، چشم پوشی از عوامل دیگر، مانند پرورش عواطف و هدایت آنها، زدودن موانع تربیت دینی، الگو بودن مربی در عمل و مانند آن، می تواند به راحتی اثر بینش ها را خنثا و متربی را به سوی آنچه می داند، جذب کند.
 
منبع: مجموعه مقالات تربیتی، عبد الرضا ضرابی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، قم، ۱۳۸۸


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.